گروه فرهنگ و هنر سدید؛ مدتی طولانی از ارائه برنامه وزیر پیشنهادی دولت سیزدهم برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نمیگذرد که موج هجمهها که بیشتر همراه با هتاکی و فحاشی بوده است بخش قابل توجهی از رسانههای مجازی و بیشتر شخصیِ برخی اهالی فرهنگ و هنر را به خود اختصاص داده است. در این بین خلاء آنچه بسیار احساس میشود، وجود یک نقد کارشناسی با محتوای تخصصی و علمی و منطقی است تا دلسوزانه به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت سیزدهم در مسیر کشف و شناسایی و رفع موانع و تشخیص بهترِ خُلَل و فُرَج در حوزه کلان فرهنگ و هنر یاری رسانی صورت گیرد.
از این رو، هوشنگ جاوید، مدرس و پژوهشگر موسیقی نواحی و اقوام ایران طی نامهای به وزیر پیشنهادی برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ذکر انتقادات و توصیههای کاربردی و میدانی و آسیب شناسانه اقدام نموده است که میتوانید متن این نامه را در ادامه بخوانید:
هوالبصیر
"آخرین بانگ در آخر قرن"
جناب آقای اسماعیلی وزیر محترم پیشنهادی برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
با سلام و احترام
معروض میدارم که برنامه شما را در مورد هنر موسیقی کشور خواندم، که نخست به نقد حال پرداخته اید و بعد در پایان ارائه برنامه داده اید، در بندهایی که اشاره فرمودید یک موضوع برایم بسیار چشمگیر شد: آن هم اهمیت دادن به موسیقی کودک و نوجوان و موسیقی زنان با نگاه به کرامت زنان، که پیشتر از هیچ وزیری نشنیده بودم، اما جناب آقای وزیر محترم،ای کاش در برنامه پیشنهادی شما این فقدانها که در پی به آن اشاره میکنم میدیدم:
۱- توجه جدی و مهم برای امروز و آینده به هنر موسیقی در زمینه تعیین تکلیف شرعی و پرداختن به امر تفکیک "هر زمانی" و یا "در زمانی" استفتائات در مورد این هنر.
۲- توجه به مسئله آشفتگی در عرصه "موسیقی مذهبی" و ظهور بدعتهای ناشایست در این زمینه، ضمن تعریف دقیق نداشتن برای آن.
۳- توجه به مسئله تعیین ردیف بودجهای مشخص برای ارتقاءِ هنر موسیقی ایران اسلامی از سوی مجلس شورای اسلامی.
۴- توجه جدی به رشته خوانندگی آواز ایرانی و به فضای آموزش عالی کشاندن آن تا مقطع دکترا.
۵- توجه جدی به مسئله موسیقی بی کلام در قالب ارکستر با ترکیب سازهای ایرانی و ارکستر با ترکیب سازهای جهانی.
۶- توجه به مسئله ارزش نداشتن مدارک کارشناسی و کارشناسی ارشد موسیقی در زمان استخدام اداری برای تحصیل کردگان.
۷- توجه به مسئله هنر موسیقی به عنوان کار (شغل) در قانون کار کشوری و نداشتن ردیف کاری!
۸- توجه به از بین رفتن یگانهای موسیقی نظامی در پادگانهای نظامی کشور، که میتوانست پایگاه خوبی برای جذب فارغ التحصیلان موسیقی و پرورش هنرمند متعهد و متخصص مورد نیاز کشور باشد.
۹- توجه به نوع وضعیت معیشت و درآمد هنرمندان موسیقی ورز، بویژه هنرمندان مناطق و نواحی ایران.
۱۰- توجه جدی و درست به مسئله کپی رایت و حداقل عملی کردن همان قانون نیم بندی که در گذشته نوشته شده و در طی سالهای عمر انقلاب اسلامی به آن عمل نشده و نمیشود.
۱۱- توجه به بکارگیری بسیار اندک رسانه ملی از موسیقیهای کلاسیک ایرانی در قالبهای ردیف و دستگاه و نواحی.
۱۲- توجه به داشتن و حمایت حداقل دو ارکستر بزرگ ملی در سطح وزارتخانهای که نمایانگر فرهنگ کشور است.
۱۳- توجه به تعیین تکلیف نهایی در اسرع وقت، برای سند چشم انداز موسیقی که نوشته شده و به صورت ابهامانگیزی چند سالی است در شورای انقلاب فرهنگی، هنوز به تصویب نرسیده است!
در این مورد با خود میاندیشم آیا از ساخت واکسن و یافتن فرمولها این کار سختتر بوده است؟
۱۴- به لحاظ درآمدزایی و تجارت با موسیقی هیچ هنرمندی مخالف اجرا نیست، اما توزیع توجّه ناعادلانه است، الزامهایی را میطلبد که هیچ توجّهی به آن نداشته اید.
۱۵- موسیقی، فقط "ترانه خوانی" و "ترانه ساختن" نیست، به هیچوجه به سوی یکی کردن کاسه ترانه سرایان و هنرمندان موسیقی نروید که کاری بس اشتباه است، چرا که در طی این چهل و اندی سال از عمر انقلاب اسلامی شاهد این بوده ایم که به سبب متن ترانه و ممنوعیت آن، ملودی زیبای ساخته شده نیز به تبع ممنوعیت کلامی در محاق رفته و یک اثر که میتوانست به صورت بی کلام مورد استفاده قرار گیرد، پوچ و ناکارآمد شده و این سرخوردگی هنرمند را پدید آورده است.
و در پایان میگویم: در جامعهای که تاریخش به بیش از هفت تا ده هزار سال تمدّن میرسد که خود شما به سبب سابقه پژوهشی که دارید بر آن واقفید، وزارت خانه اش طی چهل سال و اندی نتوانسته دفاع درست، مستدل و محکمی از هنر موسیقی بنماید، تا جایی که راضی شد، مرکز موسیقی اش را که باید به سازمان موسیقی تبدیل میشد، به دفتر موسیقی تبدیل کرد؟! و هنر موسیقی در آن به عنوان یک شغل شناخته نمیشود تا قانون کار بر آن مترتب گردد، چه انتظاری باید وجود داشته باشد در برخورد با آن؟!
غِلاظ و شِدادها را همه اهل هنر موسیقی شنیده و دیده اند و با آن برخورد داشته اند و آشنا هستند، مهرورزی و جذب را پیشه سازید، شعار انقلابی ندهید، اندیشهها را انقلابی کنید تا نام نیکی از خود و دوره وزارتتان به جای گذاشته باشید.
امید که این آخرین بانگ مرا در آخر این قرن بشنوید.
با سپاس؛ والسلام
هوشنگ جاوید؛ مدرس و پژوهشگر موسیقی نواحی و اقوام ایران