به گزارش «سدید»؛ تکنیکی برای ترکیب تصویر انسان که مبتنی بر هوش مصنوعی است. فناوری جعل عمیق، تصاویر و فیلمهای موجود را روی تصاویر یا فیلمهای منبع قرار میدهد و از نوعی تکنیک یادگیری ماشین به نام «شبکه مولد تخاصمی» (Generative Adversarial Networks) استفاده میکند. در این روش شبکه یاد میگیرد چگونه از دادههای آموزشی، دادههای جدید و همسان بهوجود آورد. در واقع ویدئوی جعلی ساختهشده با فناوری جعل عمیق، ترکیبی از فیلمهای موجود و منابع است که فرد یا افرادی را در حال انجام دادن کاری در مکانی نشان میدهد که هرگز در واقعیت اتفاق نیفتاده است. این روزها سینمای هالیوود که به مزایا و امکانات فناوری جعل عمیق پی برده است، اشتیاق بسیاری برای استفاده از آن نشان داده است تا جاییکه میتوان حدس زد بهزودی صنعت فیلمسازی تحولات بسیاری خواهد دید.
اخیرا فیلمسازان هالیوودی از فناوریهای متفاوتی برای جوانتر کردن بازیگران استفاده کردهاند تا بتوانند بازیگرانی را که دیگر زنده نیستند، به فیلمهای خود بازگردانند یا برای صحنههای بازگشت به گذشته فیلمهایشان، تصاویری حقیقی از جوانیهای بازیگرانشان داشته باشند. مثلا سازندگان فیلم «روگ وان: داستانی از جنگ ستارگان»، در یک تصمیم جنجالی با استفاده از نرمافزار جعل عمیق، پیتر کروشینگ، بازیگر فقید آمریکایی را بهصورت دیجیتالی بازخلق کرده و شخصیت «گرند ماف تارکین» را به فیلم بازگرداندند. درضمن فناوری جوانتر کردن چهرهها در بیشتر فیلمهای هالیوودی، از دنیای سینمایی مارول (MCU) گرفته تا فیلم «مرد ایرلندی، ۲۰۱۹» برای جوانتر نشان دادن ستارههای فیلم به شدت رایج شده است. (دنیای سینمایی مارول، یک دنیای داستانی است که محور مجموعه فیلمهای ابرقهرمانی بر پایه شخصیتهای کمیک شرکت عرضهکننده کتابهای کمیک مارول کامیکساست).
در آستانه تحول
هالیوود در حال حاضر در مراحل اولیه شناخت فناوری جعل عمیق و چگونگی بهکارگیری آن با روشهای مختلف است تا بتواند بهنتایج موفقیتآمیزی دست یابد. البته از وقتیکه فناوری هوش مصنوعی نشان داد، مثلا میتواند تصویر بهتری از تام کروز در مرد آهنی نشان دهد یا تام هالند و روبرت داونی جونیور را به فیلم «بازگشت به آینده» بازگرداند، در فضای مجازی فوقالعاده محبوب شده و مورد توجه قرار گرفته است.
هرقدر فناوری جعل عمیق کاملتر میشود، توجه صنعت فیلمسازی هالیوود و تیمهای جلوههای ویژه آنها را به خود بیشتر جلب کرده و نشان میدهد این فناوری هیجانانگیز ظرفیت بالایی برای بهکار گرفته شدن در صنعت فیلمسازی دارد. مثلا، در مجموعه تلویزیونی وسترن فضایی «مندلورین» قرار شد با استفاده از فناوری جعل عمیق جوانیهای لوک اسکایواکر را بازخلق کرده و در فیلم بهکار گیرند. یا حتی از این صحبت شده است که با استفاده از این فناوری جوانیهای جیمز دین، بازیگر فقید آمریکایی را با اینکه سال ۱۹۵۵ فوت کرده است، بازخلق کرده و او را وارد فیلم جدیدی کنند. فناوری جعل عمیق همانطور که در مسیر تکامل قرار دارد این فرصت را برای تغییر صنعت فیلمسازی فراهم میکند.
فرصت بازتولید فیلمها
در تئوری، فناوری جعل عمیق وقتی صحبت از برداشت مجدد یا مرحله پستولید فیلم میشود، میتواند فواید بسیاری برای صنعت فیلمسازی داشته باشد.
این فناوری میتواند از مقدار قابل توجه اطلاعاتی که در فیلم وجود دارند بهره بگیرد و تصویری تازه از بازیگر مورد نظر خلق کند. در عین حال فیلمسازان میتوانند با استفاده از جعل عمیق، بدون دردسر برداشت مجدد، مسیر گفتوگوی بازیگران فیلم را تغییر دهند و اصلاح کنند. میتوان یک خط جدید از دیالوگ برای فیلم نوشت و با استفاده از یک دوربین، تمام حرکاتی را که بازیگر هنگام ادای آن دیالوگ از خود نشان میدهد ضبط کرد. سپس فناوری جعل عمیق وارد عمل شده و لحظهبهلحظه حرکات و گفتوگوی جدید بازیگر را خلق کرده و آنها را جایگزین حرکات قبلی او در فیلم میکند. در این حالت دیگر فیلمساز مجبور به برداشت مجدد از کل صحنه و تمام بازیگرانی نیست که در آن صحنه حضور داشتند. با استفاده از جعل عمیق میتوان بهراحتی برخی گفتگوها در فیلم را با کمک تیمی کوچک از دستاندرکاران تغییر داد. همچنین از این فناوری میشد برای برداشت مجدد صحنههای «هنری کویل»، بازیگر نقش سوپرمن در فیلم «لیگ عدالت» استفاده کرد. در این حالت فیلمسازان دیگر مجبور نبودند لبهای هنری کویل را با استفاده از روش رایانهای تصویرسازی کنند. زیرا جعل عمیق این کار را بهراحتی برای آنها انجام میداد. مثالهای فوق، موارد کوچکی از چگونگی بهکارگیری فناوری جعل عمیق هستند و این کار طوری انجام میشود که بیشتر تماشاچیان هرگز متوجه آن نخواهند شد. میتوان گفت جعل عمیق این احتمال را در اختیار فیلمسازان قرار میدهد تا آن را در بخشی بسیار فراتر از بازخلق صحنههای فیلم بهکار گیرند.
فراتر از بازیگری
این فناوری میتواند تا جایی پیشرفت کند که فیلمسازان بتوانند بازیگرهای فیلم خود را با ستارههای دیگر جایگزین کنند. در حقیقت، این کار میتوانست برای «فیلمانیمیشن هرج و مرج فضایی: میراثی جدید» انجام شود که اگر این اقدام صورت میگرفت، میتوانست نتیجه فوقالعادهای داشته باشد. مثلا، استودیوی مارول میتوانست نسخه جعل عمیق فیلم «هالک شگفتانگیز» را پیشنهاد دهد تا در فیلم جدید مارک رافالو را جایگزین ادوارد نورتون کند. هالیوود حتی میتوانست هنگام ساخت نسخههای جدید فیلمهای خود از این حد هم فراتر رفته و با استفاده از فناوری جعل عمیق ستارههای فعلی فیلم خود را در فیلمهای گذشته (یا برعکس) قرار دهد.
حتی میتوان با بهرهگیری از قابلیتهای فناوری جعل عمیق به این امکان هم فکر کرد که بدون وجود بازیگران اصلی در صحنه، فیلمها را ساخت! در واقع بازیگران فیلمها بیشتر مواقع با برنامهریزیهای زمانی فیلمسازان مشکل دارند و با استفاده از این فناوری دیگر چنین مشکلی پیش نخواهد آمد. مثلا با استفاده از فناوری جعل عمیق، فرد پرکاری مانند دوئین داگلاس جانسون میتواند در هر فیلمی که میخواهد حضور داشته باشد. البته مسلما این کار فضای فیلم را کمی غیرواقعی نشان میدهد.
مشکلات و نگرانیها
مشکل جدی و مهمی که درخصوص فناوری جعل عمیق وجود دارد این است که با آن فقط میتوان چهره بازیگران را دستکاری کرد؛ بنابراین اگر قرار باشد فیلمی با این نوع فناوری آماده شود، کماکان باید بازیگری در فیلم ایفای نقش کند که هم جثه بازیگر اصلی فیلم باشد و بتواند شیوه راه رفتن و ژستهای دیگر او را تقلید کند. البته امکاناتی که جعل عمیق با خود دارد از نظر اخلاقی نگرانیهایی را هم موجب شده است. مثلا، احتمال دارد فردی موافق بازخلق چهرهاش در جعل عمیق نباشد و بدون اجازه او این اقدام صورت گیرد.
ترس از چگونگی بهکارگیری فناوری جعل عمیق قابل درک است، اما کاربرد آن در صنعت فیلمسازی خیلی نگرانکننده نیست. به جای نگرانی باید این ضمانت از تمام استودیوها و فیلمسازان در تکتک پروژههایشان گرفته شود که از این فناوری بهدرستی و براساس اصول اخلاقی استفاده کنند.
انتهای پیام/