گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ علی دریابیگی: اگر چه در گذشته ما در عرصه فرهنگ و هنری با کلیدواژه (اثر فرهنگی) مواجه بودیم که ماهیتی لزوما غیرقابل تکثیر و منحصر به فرد داشته، ولی در دنیای کنونی مساله اثرفرهنگی با توجه به فراگیری اقتصاد درهمه عرصهها تبدیل به محصول فرهنگی شده است. محصول فرهنگی همان چیزی است که با توجه به نیاز مصرف کننده، تولید شده و برخلاف اثرفرهنگی لزوما برای ارضای نیازهای هنری یک هنرمند عرضه نمیشود، بلکه در بازار عرضه و تقاضا به عنوان یک محصول به فروش میرسد. از این رو مساله، اقتصاد فرهنگ و هنر به عنوان یکی از اصول و مفاهیم نظریههای علم اقتصاد مورد توجه تصمیم گیران کلان مدیریتی در هریک از مدلهای حکمرانی در جهان قرارگرفته است. ویژگیهای مشهود در عرضه و تقاضا و رابطه متقابل آن با صنایع گوناگون تشکیل دهنده فرهنگT در ادبیات امروزی اقتصادی فرهنگ و هنر نامیده میشود. مباحث حوزه اقتصاد فرهنگ و هنر همواره به دلیل نوپایی در حال تکوین بوده و محققان به بررسی تقاضای اجتماعی محصولات فرهنگی، تغییر در بودجههای اختصاص یافته دولتها در اثرنوسانات اقتصادی و در نهایت گسترش صنایع فرهنگی (مطبوعات، کتاب، فیلم، تلویزیون و...) پرداخته اند.
ما و وضعیت اقتصاد فرهنگ و هنر
عدم وجود الگوی واحد در حوزه اقتصاد فرهنگ و هنر در دهههای گذشته و همچنین نگاه هزینهای حکمرانی فرهنگی در کشور، موجب شده خسارتهای بسیاری به صنایع فرهنگی وارد شود. یکی از مهمترین این خسارت ها، کاهش اثرگذاری سازمانهای فرهنگ، موازی کاریها نهادها، مصرف هزینهها در مسائل روبنایی و پنهان ماندن مسائل زیربنایی را شامل میشود. در واقع میتوان این گونه برداشت نمود که هیچ نقشه مهندسی فرهنگی با پیوستهای لازم شکل نگرفته تا ذیل آن به چگونگی نقش آفرینی اقتصادفرهنگ بپردازیم.
در برنامههای توسعه کشور و اسناد بالادستی نظام، به صراحت مساله اقتصاد فرهنگ و لزوم حمایت و تقویت آن، تاکید گردیده و در آن از تصمیم گیران فرهنگی خواسته شده تا با گسترش بازار محصولات فرهنگی، خود را در بازارهای جهانی به نمایش بگذارند. ماده ۹۲ قانون برنامه ششم توسعه در راستای صیانت از هویت و فرهنگی ایرانی اسلامی، دولت را مکلت میدارد تا به منظور رونق اقتصاد فرهنگ، افزایش اشتغال، بهبود کیفیت کالا، رقابت پذیری، خلق منابع جدید، توزیع عادلانه محصولات و خدمات فرهنگی و ورود به بازارهای جهانی فرهنگ و هنر اقدامات لازم را انجام دهد. برخی از اقدامات لازم الاجرا توسط دولت ذیل برنامه ششم توسعه عبارت اند از:
اصلاح قوانین و مقررات و رفع موانع انحصاری
- تسهیل فرآیند صدور مجوز و بازنگری و کاهش ضوابط و مقررات محدودکننده تولید و نشر آثار فرهنگی و هنری
- ایجاد امنیت لازم برای تولید و نشر آثار و اجرای برنامههای فرهنگی و هنری دارای مجوز
- تمهیدات قانونی لازم جهت امنیت شغلی اصحاب فرهنگ و هنر و مطبوعات و قلم، صدا و سیما و رسانه و استقرار نظام صنفی بخش فرهنگ
بایستههای اقتصاد فرهنگی
عدم الگوسازی واحد در حوزه اقتصاد فرهنگ و همچنین عدم توجه به اسنادبالادستی در سالهای گذشته و بهره گیری از یارانههای فرهنگی به جای تقویت درآمدزایی در حوزه محصولات فرهنگی موجب شده تا با پیدایش پاندمی کرونا، شاهد تعطیلی کامل و نسبی برخی از بخشهای فرهنگی وهنری در کشور باشیم و همچنین یک نوع درماندگی مدیریتی در حوزه فرهنگ و هنر در کشور شکل گیرد. تعطیلی سینماها، نمایشگاهها و فروشگاههای کتاب، تعطیلی موزه ها، گالری و نمایش هنرهای تجسمی و عدم برنامه ریزی پیرامون چگونگی درآمدزایی همه حوزههای فرهنگ و هنر در استراتژیهای مدیریتی؛ موجب شده تا کنشگران این حوزه در بازه زمانی یک سال و نیم گذشته بارها نسبت به وضعیت اقتصادی فرهنگ و هنر در کشور گلایه کرده و از ورشکستگیها و ضررهای اقتصادی خود سخن به زبان آورند.
راه حلها و شیوههای بهبود حوزه اقتصاد فرهنگ در دوران کرونا، به دو قسمت زیربنایی یعنی ملزومات پیش از وقوع بحران و قسمت روبنایی (برنامه ریزیهای میان مدت و بلند مدت) در زمان وقوع بحران یا همان زمان پاندمی بیماری کرونا برمی گردد که فصل مشترک هر دو قسمت، تغییر رویکرد یارانه محور به حوزه فرهنگ و هنر به رویکرد توسعه محور و اقتصاد محور در این حوزه میباشد. به منظور درک صحیح این موضوع باید چرخه الزامات فرهنگ توسعه محور در دوران کرونا را درک کرده و هریک از مولفههای آن را تجزیه و تحلیل نماییم تا بدین صورت نسبت به لزوم چگونگی ورود متولیان فرهنگی کشور در این حوزه پی ببریم.
چرخه الزامات فرهنگ اقتصادمحور در دوران کرونا
- اهرم فرهنگی: همواره اهرمهای فرهنگی در استراتژی توسعه اقتصاد فرهنگ، شامل مواردی همچون کارکنان خلاق و سرمایه گذاران فرهنگی میباشند که وظیفه حاکمیت تسهیلگری به منظور ورود موثر به حوزه فرهنگ میباشد. در واقع آنچه باید مورد توجه ساختار حاکمیت قرار گیرد، تنظیم گری و تسهیلگری فعالیتهای فرهنگی توسط کنشگران بخش خصوصی است. وقتی شبکه ارتباطی با بخش خصوصی و نظارت آن توسط حاکمیت در دستور کار قرار گیرد، طبیعتا بخش خصوصی مساله درآمدزایی از اقتصادفرهنگ را در اولویتهای خود قرار خواهد داد. این مساله موجب شده تا هریک از حوزههای فرهنگ و هنر به مثابه یک صنعت سودآور در نظرگرفته شود.
- کارآفرینی فرهنگی: کارآفرینان فرهنگی همواره به دنبال شناسایی و رفع نیازهای فرهنگی جامعه بوده و در این زمینه از اعتبار خویش مایه میگذارند. از آن جایی که کارآفرینی فرهنگی امری ابداع گر و فراگیر بوده طبیعتا به سایر بخشها و محیطهای اقتصادی به صورت مستقیم و غیرمستقیم کمک میکند. ایجاد اشتغال، درآمدزایی فرهنگی و همچنین بهره مندی از فروشهای آنلاین برای حذف واسطهها از جمله مواردی بوده که در دوران کرونا از طریق کارآفرینان فرهنگی میتوان به اقتصاد فرهنگ کشور کمک نمود.
- سرمایه انسانی: توسعه اقتصاد فرهنگی پایدار مستلزم آن بوده که مدیران فرهنگی کشور هرچه بیشتر از امکانات یادگیری، مشاوره و فرصتهای آموزشی برخوردار بوده و در این زمینه مدارس ودانشگاههای به طور تخصصی ایجاد شود. ایجاد آموزشگاهها و دانشگاههایی که به طور تخصصی حوزه اقتصاد فرهنگ را آموزش دهند به طور طبیعی موجب تربیت و پرورش مدیران فرهنگی متناسب با شرایط روز دنیا خواهد شد. مدیران که چگونگی درآمدزایی از حوزه فرهنگ را به خوبی شناخته و چگونگی تعامل و ایجاد پیوند میان صنعتگران و هنرمندان را آموخته اند.
- مشارکت فرهنگی: مشارکت فرهنگی در واقع همان هنرو فرهنگ مردمی بوده که سالهاست در حاکمیت جمهوری اسلامی از آن تحت عنوان هنرانقلاب یا هنرمردمی نام برده میشود. شاید در ابتدای سالهای پیروزی انقلاب اسلامی از این ظرفیت بهره فراوانی برده بودیم، ولی در حال حاضر به نظر میرسد به فراموشی سپرده شده و یا در حد شعار باقی مانده است. به منظور مشارکت مردمی باید عموم مردم به منابع فرهنگی دسترسی داشته تا بتوانند استعدادهای خود را در این زمینه شکوفا کنند. در حال حاضر که پاندمی کرونا موجب شده بسیاری از محفلهای فیزیکی فرهنگی تعطیل شود، بهترین فرصت برای ایجاد عدالت فرهنگی و افزایش مشارکت فرهنگی در میان مردم است. راه اندازی انجمن ها، کارگاهها و تشکلهای فرهنگی و هنری به صورت مجازی و آموزش به همه علاقهمندان به این حوزه فارغ از کلونی بسته ایجاد شده در گذشته، موجب شده تا نه تنها استعدادها کشف شده بلکه این استعدادها در راستای بهره وری و کارایی اقتصادی در شئون مختلف فرهنگی به کارگرفته شود.
در نهایت اینکه...
آنچه در حال حاضر وجود داشته، عدم نگرش صنعت محور به مساله فرهنگ بوده و همین امر پایههای حوزههای مختلف فرهنگی کشور را وابسته و متصل به نهادهای حاکمیتی فرهنگی کرده است. صنعت سینما، صنعت چاپ، صنعت انیمیشن، صنعت هنرهای دستی و... از جمله مواردی بوده که میتواند با برنامه ریزی صحیح نه تنها جایگاه خود را حتی در دوران کرونا و پساکرونا در میان مردم پیدا کند بلکه با درآمدزایی مناسب، شاهد گردش مالی یک صنعت سودآور در کشور باشیم. امری که نیازمند حمایت قانونی از سرمایه گذاری داخلی و خارجی و فراهم کردن زمینه جذب منابع در حوزه فرهنگ بوده و مهمتر از همه باید سیاستهای مداخله جویانه حاکمیت در مقوله فرهنگ و هنر جایگزین سیاست تسهیلگری، تنظیم گری ونظارت گردد.
/انتهای پیام/