امام رضا (ع) در مسائل سیاسی چگونه برخورد میکردند؟
شهادت امام رضا علیه السلام
حوزه/ امام رضا علیه السلام علیرغم این که شدیداً تحت نظارت مأمون بودند و در آن شرایطی که خلیفه عباسی چارهای جز تحمیل ولایتعهدی به ایشان نمیدید، آن حضرت در پاسخ به این خواسته مأمون، بدون توجه به فشارها و برخی فضایهای کاذب سیاسی، نسبت به پذیرش جبری ولایتعهدی، شرایطی برای مأمون قرار دادند و خود مستقلاً تصمیم گرفتند.
به گزارش«سدید»؛ بی تردید و با توجه به حقیقت ولایت معصومین از جمله امام رضا (ع) که در تمام جهات اجتماعی، فردی، خانوادگی و سیاسی برای ما الگویهای مناسب و چراغهای هدایت میباشند باید از سیره و رفتار عملی ایشان به بهترین وجه بهره جست، در خصوص حیات سیاسی این بزرگواران که در زیارت جامعه کبیره از آنان به عنوان «ساسة العباد» [۱]و یا همان زمامداران سیاسی جامعه یاد شده، بر پژوهشگران لازم است به بررسی آن پرداخته و نیز سیاستمداران در کنشها و واکنشهای حیات سیاسی خویش آن را به کار ببندند تا موفق عمل نمایند.
باید توجه داشته باشیم که ائمه معصومین (ع) بر اساس رسالتی که از جهت خلافت رسول الله (ص) و امامت امت بر عهده دارند میبایست با توجه به شرائط سیاسی و اجتماعی، به رهبری جامعه اسلامی بپردازند، همان گونه که رسول خدا (ص) در دوران ده ساله حیات خویش در مدینه و نیز امیرالمومنین (ع) پس از بیست و پنج سال خانه نشینی به این امر اقدام فرمودند.
در طول تاریخ به دلائلی گوناگون، همه معصومین (ع) نتوانستند به پیریزی حکومت دینی بپردازند، امّا مشروعیت سیاسی و رهبری ایشان بر شیعیان همچنان وجود داشته است، امام رضا (ع) که در دوران حکومت مأمون (از سلسله بنی عباس) امامت شیعیان را بر عهده داشتند، خود به تشکیل حکومت موفق نشده، بلکه مأمون با حیلهها و شگردهای مختلفی، ایشان را از مدینه به مرو فراخواند تا به اجبار، ولایتعهدی را بر آن حضرت تحمیل و از این طریق در جامعه بتواند نوعی مشروعیت و مقبولیت کسب نماید، امام که از حیلههای مأمون آگاه بود، در قبال این عمل واکنش متناسبی داشت که از آن میتوان برخی از اصول رفتار سیاسی را دریافت نمود، از این اصول میتوان به عنوان یک الگو و سبک سیاسی موفق برای سیاستمداران امروز ما بهره گرفت، ما در این جا به اجمال به بررسی مصداقی برخی از این اصول میپردازیم.
استقلال سیاسی
امام رضا علیه السلام علیرغم این که شدیداً تحت نظارت مأمون بودند و در آن شرائطی که خلیفه عباسی چارهای جز تحمیل ولایتعهدی به ایشان نمیدید، آن حضرت در پاسخ به این خواسته مأمون، بدون توجه به فشارها و برخی فضایهای کاذب سیاسی، نسبت به پذیرش جبری ولایتعهدی، شرائطی برای مأمون قرار دادند و خود مستقلاً تصمیم گرفتند.
عدم همکاری با حاکمان ظالم و جائر
یکی از موضوعات مهمی که در مبانی دینی شیعی وجود دارد این است که نمیبایست ولایت حاکمان ظالم و جائر را پذیرفت و در این امر نباید با آنان مشارکت و یا کمک کار آنان بود، حضرت رضا علیه السلام که دستگاه مأمون را ظالم میدانستند، از همکاری و یا هر گونه کمک به گسترش و تحکیم قدرت نامشروع مأمون دوری نموده که البته با تهدیدهای پیاپی مأمون هم مواجه گردید، ولی این گونه تهدیدات تاثیری بر این موضع قاطع آن حضرت نداشت.
حفظ عزت، کرامت و آزادگی
در دنیای سیاست یکی از اصولی که همواره مورد توجه سیاستمدارن میباشد، این است که کرامت و عزت خویش را در مبادلات و معادلات سیاسی حفظ و آن را گسترش دهند، پس از این که امام رضا (ع) با تهدیدات و فشارهای فراوانی از سوی مأمون مواجه گردیدند، برای مأمون در پذیرش این موضوع شرائطی تعیین نمودند، به این معنا که در دستگاه سیاسی حاکم، آن حضرت کسی را عزل و نصب نکند و عملاً کاری را انجام ندهند و سنّت و شیوهای را تغییر نداده و تنها به حکومت مشاوره بدهند و درمسیر اثبات حق ولایت خویش با حفظ آزادگی چنین فرمودند: مأمون چیزی به من نداده است و آن چه را به من پیشنهاد میکند حق من است. [۲]حضرت با این بیان، با موضوع ولایتعهدی که از سوی مأمون به ایشان پیشنهاد گردید، در حقیقت مخالفت صریح خویش را اعلام کرده و بر این مهم تاکید نمودند که اساساً او حق ندارد به ایشان بگوید؛ این موضوع را بپذیر؛ چرا که خلافت رسول الله (ع) از آنِ اهل بیت (ع) میباشد و این مأمون است که حکومت را غصب و نیازمند اجازه از سوی امام میباشد.
مأمون برای تاثیر گذاری بر امام رضا (ع) و این که بتواند ولایتعهدی را بر عهده ایشان بگزارد و از سوی حضرت با مخالفتی مواجه نگردد، اقدام به پی ریزی شیوهای حیله گرانه نمود، به این صورت که از ایشان بسیار تعریف و تمجید میکرد، این در حالی است که اگر خلیفه واقعاً به آن چه میگفت؛ اعتقادی داشت، اساساً نمیباید در جایگاه فعلی خویش قرار میداشت، مأمون به آن حضرت میگفت:ای فرزند رسول خدا (ص) فضیلت، علم، زهد، پارسایی و عبادت تو را دانسته و تو را در امر خلافت از خود شایستهتر میدانم، امّا آن حضرت بدون اعتنا به این تعاریف از سوی مأمون، تحت ثاثیر آن قرار نگرفته و تنها به اهداف خویش میاندیشدند.
عدم إغواپذیری در مسائل سیاسی
از جمله شگردهایی که احیاناً در مسائل سیاسی وجود دارد این است که یک طرف، جهت فریب طرف مقابل در پذیرش خواستههای خویش از جملات و عباراتی بهره میجوید که نه آن را قصد کرده و نه این که عملاً چنین چیزی، اتفاق خواهد افتاد، بلکه آن عبارات تنها برای فریبکاری بوده و جنبه عملی نخواهد داشت، مأمون که اساساً شخصی فریبکار بود، در برخورد با امام رضا (ع) چنین گفت: میخواهم خود را از خلافت عزل کنم و آن را به تو بسپارم و با تو بیعت نمایم.
همانگونه که از عبارت و رفتار سیاسی مأمون بر میآید، آنچه وی بر زبان رانده است فقط جنبه تبلیغاتی و فریبکاری دارد و حضرت رضا (ع) به دور از این فضای کاذب، به آنچه میباید اقدام نموده و تحت تأثیر این عمل اغواگرانه قرار نگرفتند.
روشنگری در مسائل
آنچه از ابتدای حرکت امام رضا (ع) تا شهادت ایشان کاملاً مشهود بود و به عبارتی آن حضرت بدان توجه تام داشتند، این است که وی در هر فرصتی به روشنگری در باب مسائل سیاسی و خلافت پرداخته و در وثیقه ولایتعهدی چنین نوشتند: «ان الله یعلم خائنة الاعین و ما تخفی الصدور»، [۳]این اقدام امام رضا (ع) در واقع، حقانیت امامت ائمه (علیهم السلام) و بطلان خلافت خلفای پیشین را به اثبات رساند که از آن باید به عنوان آخرین روشنگریهای سیاسی امام یاد نمود.
صراحت لهجه
یکی از ویژگیهای شخصیتی امام (ع) در مقابله با مأمون این بود که آن حضرت حقایق را به صراحت و بدون در نظر گرفتن برخی فضاها و مصالح کاذب سیاسی بیان میفرمودند، ایشان در بیانی خطاب به مأمون چنین میفرمایند: اگر خلافت را خدا برای تو قرار داد، روا نیست لباسی را که خدا در قامت تو راست کرد، بیرون کنی و به دیگران بدهی و اگر از تو نیست، چگونه آن را به من میسپاری؟ در واقع این سخن حضرت نیز گویای این حقیقت است که مأمون حق خلافت را نداشته و آن را از اهل بیت (ع) غصب نموده است.
مقاومت در برابر خواستههای نامشروع و عدم سازشکاری با دشمن
اساساً آنچه در مسائل سیاسی رخ میدهد از دو حال خارج نمیباشد یا این که مشروع و قانونی بوده و یا این که این چنین نمیباشد، آنچه که مأمون از امام رضا (ع) مطالبه مینمود در دسته دوم از خواستهها قرار داشت، برای همین امام علیه السلام با این خواسته به شدت مخالفت نموده و از پذیرش آن دوری نمودند تا این که مأمون از اهرم تهدید به قتل حضرت (ع) بهره جُست و ایشان را به پذیرش ولایتعهدی مجبور نمود، به عبارت دیگر امام رضا (ع) در مسائل سیاسی با مأمون اقدام به سازش و بیعت نفرمودند.
رعایت اخلاق سیاسی
اخلاق سیاسی که از جمله ضرورتهای حیات سیاسی هر سیاستمدار پاک دست میباشد که لازم است همواره مورد توجه قرار گیرد، امام رضا (ع) در تمام مذاکرات و واکنشهای سیاسی خویش در قبال مأمون، به اصول اخلاق سیاسی پایبند بوده و از آن تخلف نفرمودند، به دلیل این که هیچ گاه جهت دست یابی به اهداف خویش، به روشهای ناصحیح و فریبنده متوسل نگشته و یا این که به مأمون و دستگاه او اهانتی نکردند و این مهم خود درس بزرگی است برای کسانی که میخواهند در این راه اخلاق سیاسی را مد نظر قرار دهند.
انتهای پیام/
منبع : مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات