به گزارش «سدید»؛ مصطفی رضایی نویسنده جوانی است که بهتازگی، دومین رمانش در ژانر علمیتخیلی به چاپ رسیده است.
رضایی که نزدیک به ۶ سال از کلاسهای محمدرضا سرشار بهره برده است، پیش از این رمان «زایو» را نوشته بود که با استقبال مخاطبان نیز روبهرو شده بود.
«مصطفی رضایی» در دومین اثرش که با نام «ایذا» منتشر شده، باز هم به سراغ داستانی آیندهنگرانه و فانتزی رفته است. با وجود تفاوتهایی که بین «زایو» و «ایذا» وجود دارد، «ایذا» را میتوانیم در امتداد داستان «زایو» بدانیم. به بهانه انتشار کتاب «ایذا»، به سراغ نویسنده جوان این اثر رفته و گفتوگویی درباره این اثر کردیم که در ادامه میخوانید.
* به نظر شما توجه به رمان فانتزی و استفاده از تخیل برای مخاطب نوجوان چقدر اهمیت دارد؟
نوجوانان از قدرت تخیل بالا و ذهن بازتری نسبت به بزرگسالان برخوردارند. از این منظر اگر نگاه کنیم، آنان میتوانند از قدرت تصویرسازی و درک موقعیتهای داستانی بهره بیشتری ببرند. ژانر علمیتخیلی جدید که بر اساس واقعیتها و سوژههای روز و همچنین بر واقعنمایی سوژههای آینده استوار است، میتواند برای این مخاطب جذابیت بیشتری داشته باشد.
در مواجهه با مخاطبان «زایو» تجربیات جالبی داشتم. برخی از مخاطبان، از اتفاقات و رویکرد آیندهنگارانه زایو بیشتر صحبت میکردند و برایشان جالب بود؛ مثلاً به موضوع شیوع یک ویروس همگانی میپرداختند که امروز، با ویروسی به اسم کرونا مواجه هستیم؛ اما وقتی در مدارس حضور مییافتم و با مخاطب نوجوان صحبت میکردم، آنها درباره دنیای خودِ «زایو» و صحنههایی از آن، پیشنهادهایی داشتند و نظرهایشان را طوری بیان میکردند که گویا دنیای زایو جایی واقعی است و آنها با چشم خودشان دیدهاند و مثلاً سوار هواروها شدهاند. تخیل در نوجوانان بینهایت قدرتمند است.
* ما در ژانری که شما وارد پیدا شدهاید، بسیار نوپا هستیم. برخی معتقدند اساساً فرم استانداردی برای این ژانر تعریف نشده است. نظر شما چیست؟
برای یک لیوان گلاب خالص نیاز به چه حجمی از گل محمدی داریم؟ رسیدن به یک فرم و ساختار در هنر، نیازمند حجم زیادی از آثار و کارکردن است. البته که ملاک آثار باکیفیت و شاخص است؛ آثاری که در مواجهه با سنجههای مخاطب، پیروز باشد. این مشمول کارکردن و تولید بسیار است. در همان فرایند تولید، ممکن است اثر ضعیف یک نویسنده موجب تجربه و قوت اثر نویسنده دیگری شود و آثار مختلف از یکدیگر تغذیه کنند.
یک نویسنده آمریکایی داریم که پرکاریاش مثالزدنی است. استیون کینگ بهطور میانگین، سالی دو یا سه رمان مینویسد؛ رمانهایی که بیش از دویست صفحهاند و هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی، بسیار تأثیرگذارند و مخاطبان و سینماگران از آثارش بسیار استقبال میکنند. فیلمهای شاهکاری همچون «مسیر سبز» و «رستگاری در شاوشنک» و «درخشش»، بر اساس نوشتههای او تولید شدهاند. نویسندگان بسیاری هستند که همچون او، بهمعنای واقعی کلمه پرکار و تولیدکننده هستند؛ اما ما دچار حفره بزرگ کمکاری هستیم و از طرفی، کمی با تئوریزدگی با آثار برخورد میکنیم. انگار بسیاری از استعدادها و ذهنهای خلاق، حرفزدن را بیشتر دوست دارند تا کارکردن و در معرض نقد و نظر مخاطب قرارگرفتن.
از این جهت، هر قدر هم حرف بزنیم، فرمی از آن بیرون نمیآید. فرم تنها با کارکردن، سنجش آثار بسیار زیاد و متنوع و در نهایت، از نظر مخاطبان است که ساخته میشود. ما در پله اول این مسیر قرار داریم. از طرف دیگر، هر ساختار و فرمی هم میتواند با آثار جدیدتر شکسته شود یا ارتقا پیدا کند. امروز در ژانر علمیتخیلی جدید، بیش از هر چیزی نیازمند کارکردن و زحمت هوشمندانه و تفکر تولیدکننده هستیم.
* «ایذا» بهمعنای رنج و آزار و زحمت است. وجه تسمیه این نامگذاری چیست؟
با نام «ایذا» سعی شده است به عاملی که انسان را از هویت و انسانیتش دور میکند، اشاره شود. داستان «ایذا» همین است. البته، در ادامه توضیح خواهم داد که خیلی چیزها در دنیای جدید معنای انسان را به چالش میکشد؛ اما سعی کردم به یکی از این اتفاقاتی که بر اساس رویکرد رهبران دنیا ممکن است در آینده با آن مواجه شویم، بهعنوان سوژهام بپردازم و آن را ارائه کنم؛ یعنی همان ابزارزدگی و آیندهای که شاید به تسخیر ابزارها دربیاید؛ بشری عاری از مفهوم و فلسفه؛ عاری از هویت و استقلال و آزادگی. این ایذاست!
* آیا بین «زایو» و «ایذا» ارتباطی وجود دارد؟ در واقع ما باید ایذا را ادامه داستان زایو بدانیم؟ یا ماجرایی جدید در پیش رو داریم؟
«زایو» و «ایذا» هر دو در یک جهان اتفاق افتاده است. از طرفی، بعضی از شخصیتهای مهم داستان «زایو» در ایذا هم حضور دارند؛ اما ایده و سوژه داستانی متفاوت دارد و ادامه «زایو» نیست. مثلاً دکتر پارسا که شخصیت اصلی داستان «زایو» بود، در ایذا یک شخصیت مکمل است؛ اما محافظ دکتر پارسا در «زایو»، یعنی حافظ که شخصیت دوم داستان زایو بود، در «ایذا» نقش اصلی و کلیدی را بر عهده دارد. هدف من نمایش چالشهای پیش رو بوده و «ایذا» بسیار چالشبرانگیزتر از «زایو» است. در «زایو» شما با شیوع ویروس در سطح جهان مواجه هستید و هدف ساده است و فقط باید جلوی مرگومیر را بگیرید؛ اما «ایذا» یک ضدقهرمان دارد. ضدقهرمانش فردی بسیار باهوش است و با استفاده از فناوریهای نوین ارتباطی که در دنیای آینده بهخوبی توسعه یافته، سعی در تسخیر و کنترل انسانها دارد. قهرمان شما اینجا با دشمن آشکاری روبهرو نیست. هدفش آشکار نیست. حتی اینکه آدمی تسخیر شده باشد یا نه، تشخیصدادنی نیست. قهرمان وظیفه دارد این فرایند را بشناسد و با آن مبارزه کند. به نظرم کمی هیجانانگیزتر است و فکر میکنم در آینده حقیقی خودمان و رویکردی که دنیا در پیش گرفته، با چیزی شبیه ایذا روبهرو خواهیم شد.
* بازخوردهایی که شما از کتاب «زایو» داشتید، چقدر در نگارش کتاب «ایذا» مؤثر بوده است؟
در نگارش رمان «ایذا» از نکات خوبی استفاده کردم که مخاطبان در نقد «زایو» برایم ارسال کرده بودند؛ مثلاً یکی از نقدهایی که به «زایو» شد، این بود که زنان نقش کمرنگی داشتند. این نقد درستی بود و از آن استفاده کردم. در «ایذا» شخصیتهای خانم وجود دارند و نقش مهمی هم برعهده دارند. یکی از شخصیتها دانشمندی است که در روند داستان نقش کلیدی دارد و بسیار تأثیرگذار است. در پیرنگ «ایذا» هم سعی کردم از برخی تجربهها و بازخوردهای مخاطبان استفاده کنم تا روند داستان جدیتر و با تعلیق بیشتر همراه باشد. «زایو» کمی حادثه محور بود؛ اما «ایذا» کمی جنایی و معماییتر است. تقابل قهرمان و ضدقهرمان در «زایو» مستقیم و روشنتر بود؛ اما در «ایذا» شما نمیدانید از کجا دچار ایذا شدهاید و چطور باید با دشمن مقابله کنید. ضدقهرمان در ایذا بسیار هوشمند و مبتکر است.
* با توجه به استقبال مردم از کتاب «زایو»، پیشبینی میکنید این اثر هم با استقبال مواجه شود؟
چیزی را نمیشود پیشبینی کرد. هنگام نوشتن یک کتاب، سعی میکنم یک شاهکار بنویسم؛ اما وقتی کتاب چاپ میشود، به خودم میگویم این کتابی است مثل باقی کتابها در قفسه کتابفروشیها و چیز خاصی هم نیست. دیگر همهچیز به مردم و مخاطبان بستگی دارد. من فکر میکنم کتابی خوب است که بتواند مردم را با خودش همراه کند و باعث شود با مطالعه داستان، حس یا تجربهای جدید خواننده را فرابگیرد. در ادبیات علمیتخیلی، دستیابی به این قضیه ممکنتر است؛ اگرچه ادبیات ژانر سختیها و پیچیدگیهای خودش را هم دارد.
* مهمترین ویژگی کتاب «ایذا» از نظر شما که نویسنده این اثر هستید، چیست؟
این را مخاطبان باید بگویند. سعی من بر این بوده که سوژه شگفتانگیز و جدیدی را در ژانر پرمخاطب آیندهنگاری مطرح کنم و بنویسم؛ سوژهای که بر مبنای واقعیت باشد و همذاتپنداری مخاطب را برانگیزد؛ اما در جهانی علمیتخیلی. بهطور کلی، اگر رمانی جذابیت نداشته باشد و کششی برای مخاطب ایجاد نکند، یا با پیرنگهای پیچیده مخاطب را سردرگم کند، در نهایت منجر میشود تا رغبت و شوق مخاطب به آن کم شود و کتاب را کنار بگذارد. این با هنر فاصله دارد. اصل این است که نوشته شما بتواند مخاطب را پای کتاب نگه دارد و حتی تا مدتها بعد، ذهنش درگیر داستان باشد. سعی من این است که داستانی بنویسم که برای مخاطب کشش و جذابیت داشته باشد. ایجاد تعلیق و عنصر جذابیت مهم است.
اینکه یک داستان جذابیت و تعلیق و کشش زیادی داشته باشد، به نظرم از اولویتهای داستاننویسی در این روزگار است. امیدوارم توانسته باشم در ایذا جذابیت ایجاد کنم و مخاطب از خواندن کتاب لذت ببرد.
* آیا باز هم در حوزه رمان علمیتخیلی و فانتزی قلم خواهید زد؟
ایدههایی دارم. ادبیات ژانر بسیار وسیع است و با توجه به نیاز مخاطب، مخصوصاً قشر نوجوان، ایدههای بسیاری در این ژانر وجود دارد که میشود به آنها پرداخت؛ مخصوصاً اینکه جذابیت و تعلیق در این سبک داستانها معمولاً پررنگ است؛ چراکه جهانی را که در رمان علمیتخیلی میسازید، خاص و بدیع است. اگر عمر و توانی باقی بود، حتماً با داستانهای جدید و سوژههای شگفتانگیز وقت مخاطبان عزیز را خواهم گرفت.
انتهای پیام/