به گزارش «سدید»؛ در دوران گذشته خانوادهها حتی تصور این را هم نمیکردند که بچههای قد و نیم قدشان که شاید از نظر آنها اصلا عقلرس هم نباشند، میبایست انتخاب کردن را در زندگی یاد بگیرند، درحالیکه الان والدین از کودکی به فکر این هستند که چطور به بچه هایشان حق انتخاب را یاد بدهند تا در بزرگسالی بتوانند انتخابهای درستی بکنند.
شاید از خیلی از دانشجوها، بچه محصلها یا کارمندان امروز سوال کنید که انتخاب درستی برای رشته تحصیلی خود داشته اند، بگویند که آن دوره نتوانستند درست کنند. از خیلی زوجین که در مرحله طلاق هستند اگر علت طلاقشان را بپرسید، شاید بگویند که درست انتخاب نکرده اند. پس میبینید که انتخاب چقدر در زندگی بچهها اثرگذار است.
مدل تربیتی درست این روزها میگوید که بچهها میبایست درست انتخاب کردن را از کودکی بیاموزند و در کنار آن طعم شکست در انتخاب هایشان را هم بچشند. انتخاب میتواند به بچهها عزت نفس، حس مسئولیت پذیری، قدرت ذهنی، خودمختاری فردی بدهد. وقتی کودک یاد بگیرد که در شرایط انتخاب است حتی اگر یک انتخاب پیش پا افتاده به نظر شما مثل انتخاب ماکارانی یا همبرگر باشد، باز هم قدرت تفکر، انتخاب، قبول مسئولیت در او شکوفا میشود.
کودکانی که دارای والدینی سخت گر و انتخاب گر و یا در جهت عکس آسانگیر هستند، در انتخابهای آینده شان دچار مشکلات زیادی میشوند و همین است که ما بزرگسالان زیادی را میبینیم که حتی برای یک انتخاب ساده نیز عاجزند تا چه رسد انتخاب رشته تحصیلی، دانشگاه، همسر، محل زندگی و خیلی انتخابهای دیگر.
**انتخاب درست داشتنانتخاب درست داشتن یکی از اصلیترین موضوعات تربیت اقتصادی بچهها و به طور کلی سبک زندگی آنها است. پس خیلی باید والدین بدان دقت کنند که از کودکی بچهها در موقعیتهای مختلف انتخاب کردن قرار بگیرند البته این بدین معنی نیست که ما آنها را واقعا در شرایط سخت قرار بدهیم، اما مثلا انتخاب اینکه ناهار امروز ماکارانی باشد یا همبرگر؟ یا اینکه برای تفریح به کوه بروند یا پارک؟ سینما را بیشتر دوست دارند یا تئاتر؟ اینها خود موقعیتهایی است که ما برای تفکر بیشتر و پرورش قدرت انتخاب بچهها فراهم میکنیم.
والدین آگاه برای تفریحات آخر هفته حتما از بچهها نظرسنجی میکنند، نه اینکه خودشان جایی را انتخاب کنند و چه بچهها دوست داشته باشند و چه نداشته باشند با آنها مجبور به همراهی باشند. البته این بدین معنی نیست افسار زندگی دست بچهها بیافتد. خیر در برخی موقعیتها میتوان چنین امکانی را برای بچهها قائل شد.
برای اینکه چنین امکانی در اختیار بچهها قرار بگیرد، چند راهکار میتوان به والدین ارائه داد:
۱-کمک کنید به خوبیها و بدیهای انتخابش فکر کندبرای اینکه قدرت انتخاب را در فرزندتان ایجاد کنید، میتوانید علاوه براینکه یک دو راهی یا چند راهی در جلوی پای او بگذارید، در کنارش هم به او بگویید که هر کدام از راههایی که انتخاب میکند چه خوبیها وچه بدیهایی دارد و آنها را با هم مقایسه کند.
به طور مثال اگر دوست دارد در فروشگاه هم ماشین کنترلی بخرد و هم بازی فکری، کمکش کنید که فکر کند هر کدام به چه درد او میخورد و کدام الان در این موقعیت بیشتر به کارش میآید.
اینطور بچه یاد میگیرد در موقعیتهای دیگر زندگی در سنین بالاتر هم اهم و مهم کند و بتواند لیستی از مزایا و معایب و خوب و خوبتر تهیه کند تا ببیند ترازوی کدام سنگینتر است.
۲-نتایج آینده انتخابش را از الان برایش ترسیم کنیدیکی دیگر از روشهای قدرت انتخاب و آموزش آن به بچهها این است که دورنمای آن انتخاب را ببینند. مثلا اگر همین مثالی که زدیم اگر قرار است به کمک آن بازی فکری در یک مسابقه فکری شرکت کند، ولی ماشین کنترلی فقط برای خواسته دلش است، به او یادآور شوید که اگر بازی فکری را نخرد توی مسابقه هم نمیتواند شرکت کند.
چنین چیزی برای انتخابهایی مثل ازدواج وانتخاب همسر بسیار کارآمد است با رعایت نکردن این موارد است که افراد دست به انتخابهایی میزنند که در آینده شرایط مبهمی دارد و آنها را به پشیمانی میرسد چرا که زمان انتخاب به آینده آن فکر نکرده اند.
۳-انتخاب نهایی را به عهده خودش بگذاریدبرخی خانوادهها مدعی میشوند که همیشه بچه هاشان خودشان انتخاب میکنند، اما در بطن زندگی شان که بروید، میبینید ظاهر امر از بچهها نظرسنجی کردند، اما در واقع کار خودشان را پدر و مادر میکنند. اینطور میشود که بچهها تصور میکنند اصلا انتخاب هایشان به کارشان نمیآید و اصلا اهمیتی ندارد به همین دلیل در بزرگسالی و در موقعیتهای اجتماعی هم که آنها قرار میگیرند باز هم تصور میکنند، انتخابشان ارزشی ندارد به طور مثال در مبحث رأی گیری به راحتی میگویند رأی ما چه ارزشی دارد و چرا باید رای دهیم چرا که تصوراین را ندارند که رأیی که میدهند و حتی یک رای میتواند در انتخاب سرنوشت کشورشان اثرگذار باشند؛ بنابراین والدین آگاه وقتی از بچهها برای کاری و خریدی نظرسنجی میکنند و به آنها انتخاب میدهند در نهایت هم درست است که آنها را برای یک انتخاب بهتر کمک میکنند، اما انتخاب نهایی را به عهده بچهها میگذارند حتی اگر انتخاب اشتباهی هم باشد، این آزمون و خطا را میکنند تا بچهها گاهی طعم شکست را هم بچشند؛ بنابراین دست از کنترل انتخابهای بچهها بردارید و مدام به آنها دستورات مختلف ندهید تا بتوانند راحت انتخاب کنند، بهتر است بچه حرف شنویی نداشته باشید تا یک بچه مطیع که در آینده هم مدام به دنبال گرفتن دستور از دیگران است.
۴-به کودکان وظایفی بدهیدیکی دیگر از راههای پرورش قدرت انتخاب، مسئولیت دادن به بچهها است. مسئولیت یک کار را تا انتها به فرزندتان بسپرید مثلا به او بگویید این هفته دوست دارد یک گل را نگهداری کند یا یک کاردستی زیبا بکشد و تا انتها کار را به او بسپرید. هرگز تصور نکنید کودک شما متوجه نمیشود، تا پایان مسئولیتی که به او داده اید، او را تشویق کنید.
در نهایت در زمینه انتخاب دادن به بچهها واقع گرا باشید، از چراها وای کاشهای بی دلیل بپرهیزید، کسب قدرت انتخاب از سوی بچهها نیاز به شناخت رفتار کودک توسط والدین دارد، لازم است که شما رفتارهای کودک خود را بررسی کرده و بشناسید تا در زمینه تقویت قدرت انتخاب بچهها اثرگذار باشید.
انتهای پیام/