عملکرد رادیو بی‌بی‌سی در فرآیند انقلاب اسلامی؛
پژوهش پی آمده، در پی پاسخ به این پرسش اساسی است که رادیو بی‌بی‌سی در جریان انقلاب اسلامی مردم ایران چگونه عمل کرده است؟ به عبارت دیگر، کدام یک از روایت‌های مطرح، به شکل بهتری رفتار و عملکرد رادیو بی‌بی‌سی در جریان انقلاب اسلامی را تبیین می‌نماید؟ برای پاسخ به این پرسش، سه روایت مطرح کلان در این باره را بر مبنای نظریه برجسته‌سازی تبیین و تحلیل می‌کنیم. امید آنکه مفید آید.
به گزارش «سدید»؛ پژوهش پی آمده، در پی پاسخ به این پرسش اساسی است که رادیو بی‌بی‌سی در جریان انقلاب اسلامی مردم ایران چگونه عمل کرده است؟ به عبارت دیگر، کدام یک از روایت‌های مطرح، به شکل بهتری رفتار و عملکرد رادیو بی‌بی‌سی در جریان انقلاب اسلامی را تبیین می‌نماید؟ برای پاسخ به این پرسش، سه روایت مطرح کلان در این باره را بر مبنای نظریه برجسته‌سازی تبیین و تحلیل می‌کنیم. امید آنکه مفید آید.

روایت اول، از زبان رادیو بی‌بی‌سی
نخستین روایت، ادعایی است که کارکنان وقت و مسئولان فعلی بی‌بی‌سی فارسی مطرح می‌کنند. معصومه طرفه همکار بی‌بی‌سی، در توضیح این موضوع می‌نویسد: «سرویس جهانی بی‌بی‌سی در سال‌های منتهی به انقلاب اسلامی ۱۹۷۹، در فضای داخلی ایران به شهرت بی‌سابقه‌ای دست یافت...». وی با استناد به سخنان لطفعلی خنجی، تهیه‌کننده سابق سرویس رادیو بی‌بی‌سی ادامه می‌دهد: «در مرحله‌ای که به انقلاب سال ۱۹۷۹ منتهی می‌شد، رادیو بی‌بی‌سی فارسی حجم زیادی از گزارش‌های خود را از مخالفین سلطنت جمع‌آوری می‌نمود. این مخالفین از طریق اخبار، با ما در تماس بودند...». وی اضافه می‌کند: «این ارتباط دوسویه، تنها منحصر به انقلابیون مسلمان نبود، بلکه شامل جبهه ملی، فعالین چپ‌گرا و گروه‌های متعدد دیگر نیز می‌شد. آنان به طور روزانه، با ما تماس می‌گرفتند و جزئیات تظاهرات، تجمعات و اظهارات سیاسی خود را به ما منتقل می‌کردند. در نتیجه، ما حجم زیادی گزارش در اختیار داشتیم...».

لطفعلی خنجی، به عنوان یکی از تهیه‌کنندگان رادیو بی‌بی‌سی در دوران انقلاب، مدعی است نحوه انعکاس اخبار از سوی رسانه‌های خارجی، به میزان اهمیتی مربوط می‌شد که رویداد‌های داخلی ایران داشت. به گفته این روزنامه‌نگار ایرانی- انگلیسی، در شرایطی که اوضاع ایران بحرانی‌تر شد و آشکار بود که تحولی تاریخی در شرف وقوع است، طبیعتاً نحوه انعکاس این رویداد‌ها و تحولات گسترده‌تر بود. در واقع این کارمند رادیو بی‌بی‌سی فارسی، مدعی است که این بنگاه خبرپراکنی، بی‌توجه به جهت‌گیری رسانه‌ای، تنها براساس اهمیت خبری، اقدام به تهیه رپرتاژ و انتشار اخبار می‌نموده است. جمع‌بندی نهایی لطفعلی خنجی از عملکرد بی‌بی‌سی در جریان انقلاب اسلامی، این است که این رادیو براساس اصل بی‌طرفی، اقدام به انتشار اخبار می‌کرد که خروجی آن به نفع جریان انقلاب تمام شده است. وی در توضیح نگرش خود می‌گوید: «پوشش خبری بی‌بی‌سی، در نهایت به نفع انقلاب تمام شد، چون بی‌بی‌سی ماجرا را آنگونه که اتفاق می‌افتاد، گزارش می‌داد و این خودبه‌خود به نفع طرف برنده تمام می‌شد، اما به این معنی نیست که بی‌بی‌سی بی‌طرفی را حفظ نکرده بود...».

با وجود این، آنتونی پارسونز آخرین سفیر انگلیس در ایران در دوران پهلوی، در کتاب خاطراتش می‌نویسد: «در هر حال، این موضوع واقعیت داشت که اخبار و گزارش‌های بی‌بی‌سی، در برانگیختن تظاهرات و اغتشاشات یا دامن‌زدن به این آتش بی‌تأثیر نیست... سیاستی که ما تا آن زمان در پیش گرفته بودیم در حکم شمشیر دولبه‌ای بود که هر چند یک طرف آن با سوءتفاهماتی نظیر آنچه در مورد بی‌بی‌سی وجود داشت، مشکلاتی به وجود می‌آورد، اما طرف دیگرش که مبتنی بر حفظ روابط نزدیک در سطح دیپلماتیک بود، نتیجه مطلوبی داشت...».
با توجه به آنچه کارکنان و تولیدکنندگان بی‌بی‌سی به آن اشاره کردند، می‌توان چنین نتیجه گرفت که سرویس بی‌بی‌سی فارسی تلاش می‌کند ضمن تبیین عملکرد خود در جریان انقلاب اسلامی، چند نکته اساسی خاص را برجسته نماید:
اول: بی‌بی‌سی همواره رسانه‌ای مستقل و بی‌طرف بوده و این استقلال عمل و بی‌طرفی را حفظ کرده است.
دوم: بی‌بی‌سی در پوشش اخبار، تنها الگو‌های حرفه‌ای را مدنظر داشته است.
سوم: این بنگاه خبرپراکنی، رویداد‌ها و تحولات سال ۱۹۷۹ را براساس رسالت رسانه‌ای خود تا حد مطلوبی پوشش داده است.

چهارم: نتیجه اطلاع‌رسانی حرفه‌ای بی‌بی‌سی بدون آنکه عمداً برای سقوط رژیم پهلوی تلاش کند، به نفع انقلاب اسلامی بود.

با این همه به نظر می‌رسد بنگاه بی‌بی‌سی در انتشار اخبار انقلاب اسلامی، برخلاف اصول مطرح شده رفتار کرد! زیرا از یکسو، به‌رغم اهمیت فوق‌العاده تحولات انقلاب اسلامی، بی‌بی‌سی تمام اخبار و تحولات انقلاب را بازتاب نمی‌داد. از سوی دیگر، هنگام آغاز انقلاب اسلامی در ایران، بی‌بی‌سی در ابتدا برای کمرنگ جلوه دادن این نهضت تلاش می‌کرد، ولی به مرور و با اوجگیری انقلاب، این رسانه نیز ناگزیر به انعکاس رویداد‌ها و خواسته‌های انقلابیون شد. در واقع اسناد و مدارک تاریخی نشان می‌دهند که رادیو بی‌بی‌سی به رسالت حرفه‌ای خود در مخابره مستقل و بی‌طرفانه رویداد‌های انقلاب اسلامی عمل نکرد، بلکه همواره ملاحظات سیاسی دولت انگلیس را در جهت حفظ روابط راهبردی در نظر داشت و تنها در ماه‌های پایانی، آن هم به منظور تضعیف جریان مذهبی و تقویت نیرو‌های لیبرال به جریان انقلاب پیوست.

روایت دوم، از زبان وابستگان به رژیم پهلوی
روایت دوم، مختص به عناصر وابسته به رژیم پهلوی و به ویژه، شخص پهلوی دوم است. این گروه بر این باورند که جریان پیروزی انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ و سقوط سلطنت پهلوی دوم، با حمایت خارجی و برخی از رسانه‌های غربی به وقوع پیوست و اگر نبود این پشتیبانی و مدد رسانه‌ای، امام خمینی (ره) نمی‌توانست بر رژیم پهلوی غلبه کند! حامیان این نگرش برای بی‌بی‌سی فارسی، سهم مهمی قائلند و آن را بازوی رسانه‌ای انقلابیون می‌دانند! چنانکه محمدرضا پهلوی، در یکی از مصاحبه‌های خود گفت: «آیا فکر می‌کنید آقای خمینی، می‌تواند همه این‌ها را طراحی کند؟ مغز متفکر همه چیز‌ها باشد و همه چیز را سازماندهی کند؟ من می‌دانم که یک نفر به تنهایی، نمی‌تواند چنین کاری انجام دهد. پول‌های زیادی هزینه شده‌اند. می‌دانم که کارشناسان ارشد تبلیغات به کار گرفته شده‌اند، تا این اتفاق‌ها بیفتد. من فکر نمی‌کنم او به تنهایی برنامه‌ریزی کرده باشد، برنامه‌ریزی‌ها در جای دیگری انجام شده است...». پهلوی دوم در تحلیل این ذهنیت خود، به افزایش بهای نفت ایران اشاره دارد و می‌نویسد: «این مبارزه پس از سال ۱۳۵۲ و کوشش من برای فروش نفت به قیمتی عادلانه، روز به روز شدت یافت. لحن مطبوعات غربی به تدریج تغییر یافت و مرا مسئول افزایش قیمت نفت و گناهکار اصلی می‌دانستند...». وی، با طرح این سؤال که چگونه رهبر انقلاب اسلامی، می‌تواند از نوفل‌لوشاتو به هدایت جریان قیام علیه سلطنت اقدام کند؟ رسانه‌های غربی را به عنوان حلقه واسط رهبری و بدنه مردمی انقلاب تصور می‌کند!

پهلوی دوم، در کتاب خود تحت عنوان پاسخ به تاریخ، به شکل ویژه به ضدیت رادیو بی‌بی‌سی اشاره دارد و می‌نویسد: «رویه بنگاه سخن‌پراکنی انگلستان (بی‌بی‌سی) نیز شگفت‌آور بود. از آغاز سال ۱۹۷۸، برنامه‌های فارسی این بنگاه، صریحاً و علناً در مخالفت و ضدیت با من تنظیم می‌شد. گویی یک دست نامرئی، همه این برنامه‌ها را تنظیم و رهبری می‌کند. من فکر می‌کنم که بعضی از جراید غربی، با ذکر ارقام دروغین درباره کشتگان حوادث مختلف و تخریب حقایق، فقط قصد داشتند میزان فروش خود را بالا ببرند...». اشرف پهلوی نیز با ذهنیتی نزدیک به برادرش، رفتار رسانه‌ای، چون بی‌بی‌سی در جریان تحولات سال ۱۳۵۷ را چنین تحلیل نمود: «شاه وقتی انگشت بر این نکته گذاشت که ایران نفت را به قیمت ارزان می‌فروشد و کالا‌های غربی را گران‌تر می‌خرد، بی‌تردید دشمنی بسیاری از غربی‌ها را علیه خود برانگیخت. او برای پر کردن این شکاف، در سال ۱۹۷۳ قیمت نفت را از قرار هر بشکه تقریباً ۳ دلار، به ۱۲ دلار افزایش داد...».

روایت سوم، از زبان انقلابیون
در ضلع سوم این روایت‌های سه‌گانه، انقلابیون و رهبران نهضت اسلامی‌اند که بدون بها دادن به دو روایت قبل، پیروزی انقلاب اسلامی را نه نتیجه فعالیت رسانه‌ای، چون بی‌بی‌سی، بلکه حاصل عمل به دین اسلام و وحدت کلمه می‌دانستند، چنانکه حضرت امام خمینی (ره) در این باره آورده اند: «آنی که برای ما همه چیز را آورد، این دو مطلب بود: اسلام، وحدت کلمه». ایشان در ۱۲ خرداد ۱۳۶۰، در جمع کارکنان روزنامه کیهان، نحوه عملکرد رادیو‌های خارجی از قبیل رادیو بی‌بی‌سی را تبیین کرده و از چگونگی تحریف حقایق در آن‌ها پرده بر می‌دارند: «در رادیو لندن و در رادیو امریکا و در رادیوی کجا، یک کلمه را برداشته و تصحیفش (تحریفش) کرده است، یا همان را یک جور بزرگی نمایش داده است [تا]همه دنیا [ببینند]که در ایران مثلاً چنین قضایایی هست، در ایران چنین مفاسدی در کار هست، در ایران الان تمام کار‌ها به هم ریخته است، تمام چیز‌ها چطور [است]، این‌ها برای این است که این اشخاصی که می‌خواهند فسادی بکنند، خوب، از این راه‌ها می‌کنند...». بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در موضعی دیگر، ضمن تأکید دوباره بر دروغ‌پراکنی رادیو بی‌بی‌سی از شگرد‌های جدید این رادیو انگلیسی، چنین سخن می‌گویند: «تبلیغات خارجی و خصوصاً تبلیغات رادیو‌های منحرف، مثل بی‌بی‌سی و رادیوی امریکا و رادیو‌های دیگری که ملاحظه می‌شود، این‌ها به عالم جلوه داده بودند که ایران به واسطه اینکه یک نظم و یک ترتیب خاصی ندارد، آشفته است...».

استفاده از اینگونه تعابیر برای رادیو بی‌بی‌سی، از سوی حضرت امام خمینی از این واقعیت حکایت دارد که به عقیده ایشان رسانه‌ای، چون بی‌بی‌سی، با انقلابیون اسلامی مردم ایران ضدیت دارد و برای ضربه زدن به آن از هیچ‌گونه اقدامی کوتاهی نمی‌کند. به همین جهت سعی دارد از طریق القائات دروغین و سیاه‌نمایی، تصویر وارونه‌ای از انقلاب اسلامی مخابره کند. حقیقت امر آن است که روایت سوم با نگاه به گذشته رادیو بی‌بی‌سی، ضمن بی‌اعتمادی به این بنگاه سخن‌پراکنی، عملاً سهم مثبتی را برای رادیو بی‌بی‌سی فارسی، در پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط سلطنت پهلوی قائل نبوده و نیست. روایت سوم از عملکرد رادیو بی‌بی‌سی فارسی در جریان انقلاب، نشان می‌دهد که رهبران انقلاب اسلامی ضمن استعماری دانستن رادیو بی‌بی‌سی، بر عملکرد تخریبی این رادیوی انگلیسی تأکید داشته‌اند. برخی عناصر انقلابی معتقدند بی‌بی‌سی در جریان انقلاب اسلامی، تنها به عمل گزارشگری، آن هم به صورت ناقص بسنده می‌نمود و تنها بخشی از واقعیت‌های تاریخی را منعکس می‌کرد. این جریان بر این باور است که ادبیات بی‌بی‌سی عبارت بود از همراهی با ملی‌گرایان و نادیده انگاشتن طیف مذهبیون! چراکه کمک به جریان انقلاب اسلامی، به معنای همراهی با ادبیات و گفتمان آن بود که بی‌بی‌سی فارسی در جریان قیام مردمی سال ۱۳۵۷، هیچ‌گاه وارد این حیطه نشد! بر این اساس می‌توان چنین گفت که روایت انقلابیون و جریان مذهبی فعال در انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷، عملکرد رادیو بی‌بی‌سی فارسی را بر اساس نکات زیر برجسته می‌نماید:
اول: حرکت مردمی ایران حرکتی داخلی و بی‌هیچ وابستگی خارجی مبتنی بر اسلام‌خواهی آغاز شد.

دوم: مردم با اتکا به دو عنصر اسلام و وحدت کلمه، به رهبری حضرت امام خمینی، رژیم پهلوی را ساقط کردند.
سوم: رادیو بی‌بی‌سی نه تنها عملکرد مثبتی در پیروزی انقلاب مردمی سال ۱۳۵۷ نداشت، بلکه با توجه به سوءسابقه‌ای که در ایران داشت، به عنوان عنصری مخرب و ناسازگار با گفتمان انقلاب اسلامی عمل می‌کرد.
چهارم: انتشار اخبار انقلاب اسلامی از سوی بنگاه خبرپراکنی بی‌بی‌سی فارسی، از سرناچاری و اجبار بود، زیرا عدم توجه به سیل خروشان نهضت سال ۱۳۵۷، موجب بی‌اعتباری این رسانه انگلیسی می‌شد.
پنجم: رسانه وزارت امور خارجه انگلیس در ایران، روند انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن را ضمن بزرگنمایی جریان‌های غیراسلامی و تضعیف نیرو‌های مذهبی و روحانیت تحریف می‌نمود.

جمع‌بندی و ارزیابی
در این مقال سعی شد براساس نظریه برجسته‌سازی، سه کلان روایت مطرح درباره نقش رادیو بی‌بی‌سی در جریان پیروزی انقلاب اسلامی تبیین گردد. با توجه به این سه رویکرد، در مورد جایگاه و نقش رادیو بی‌بی‌سی در جریان انقلاب اسلامی، می‌توان چنین جمع‌بندی کرد که این رادیو در ترسیم تصویری برجسته از خود، با ادعای بی‌طرفی، انجام رسالت حرفه‌ای و تأکید بر انتشار اخبار انقلاب، مدعی است که نتیجه اقدامات این رسانه انگلیسی به خودی خود موجب موفقیت نیرو‌های انقلابی شد. این در حالی است که بنگاه بی‌بی‌سی در انتشار اخبار انقلاب اسلامی، برخلاف اصول مطرح شده رفتار کرد، زیرا از یکسو به‌رغم اهمیت فوق‌العاده تحولات انقلاب اسلامی، بی‌بی‌سی تمام اخبار و تحولات انقلاب را بازتاب نمی‌داد، چنانکه مارک داد رئیس بخش شرقی بی‌بی‌سی، در گفتگو با پرویز راجی، به آن اذعان داشته و در توجیه این خودسانسوری می‌نویسد: «براساس ضوابط تعیین شده برای خبر سرویس خارجی بی‌بی‌سی، از اواسط ماه مه به این طرف، پخش مطالب مربوط به فعالیت‌های آیت‌الله خمینی هیچ‌گاه از نصف اخبار و تفسیر‌های مربوط به ایران تجاوز نکرده است. در طول این مدت، حدود ۴۶ مورد مطلب راجع به ایران، از برنامه فارسی بی‌بی‌سی پخش شده که ۲۳ مورد آن، صرفاً راجع به فعالیت‌های آیت‌الله‌های مقیم ایران بوده است...».

از سوی دیگر، در آغاز انقلاب اسلامی در ایران، بی‌بی‌سی ابتدا برای کمرنگ جلوه دادن این نهضت تلاش می‌کرد، ولی به مرور و با اوجگیری انقلاب، این رسانه نیز ناگزیر به انعکاس رویداد‌ها و خواسته‌های انقلابیون شد. تیم له‌ولین خبرنگار سرویس جهانی بی‌بی‌سی در ایران، در ماه‌های منتهی به انقلاب اسلامی این ادعا را که بی‌بی‌سی عملکرد مهیجی در انقلاب داشته، رد کرد و گفت: «من خود، به دلایل مواضع پیشرویی که داشتم، اغلب برای عدم انتقاد از حکومت پهلوی و به خطر نینداختن روابط دو جانبه، از سوی لندن تحت فشار بودم...». پرویز راجی نیز در این مورد می‌نویسد: «نامه‌ای از سر چارلز کاران مدیرعامل سازمان بی‌بی‌سی دریافت کردم که در آن از من خواسته بود در آینده نزدیک با وی ملاقاتی داشته باشم تا راجع به سیاست و خط مشی بی‌بی‌سی در مورد پخش خبر‌ها و برنامه‌هایش گفتگو کنیم...».

در واقع اسناد و مدارک تاریخی نشان می‌دهند رادیو بی‌بی‌سی رسالت حرفه‌ای خود را در مخابره مستقل و بی‌طرفانه رویداد‌های انقلاب اسلامی عملی نکرد، بلکه همواره ملاحظات سیاسی دولت انگلیس را در جهت حفظ روابط راهبردی در نظر داشت و تنها در ماه‌های پایانی، آن هم به منظور تضعیف جریان مذهبی و تقویت نیروی لیبرال به جریان انقلاب پیوست. از سوی دیگر در روایت خاندان پهلوی، عملکرد دولت و رسانه‌های خارجی، بیش از حد برجسته شده و اخبار بی‌بی‌سی، یکی از عوامل سقوط پهلوی و پیروزی انقلاب در نظر گرفته شده است! این در حالی است که با نگاه به روابط پهلوی دوم و دولت‌های خارجی، به وضوح می‌توان حمایت دولت‌های خارجی، خصوصاً انگلیس را تا زمان برگزاری اجلاس گوادلوپ، از محمدرضا پهلوی مشاهده کرد. انتشار اسناد وزارت امور خارجه انگلیس، کاملاً نشان می‌دهد سفیر بریتانیا در ایران، تا آخرین لحظه و حتی تا بهمن سال ۵۷، به جد گزارش‌هایی به وزارت امور خارجه بریتانیا می‌داد و تأکید داشت که انگلیس، باید با تمام قوا پشت شاه بایستد. از این رو، می‌توان چنین نتیجه گرفت که روایت طرح شده از سوی خاندان پهلوی و افراد سلطنت‌طلب نیز نسبت به عملکرد بی‌بی‌سی در انقلاب اسلامی ایران، از واقعیت به دور است، زیرا اساساً بی‌بی‌سی هیچ‌گاه در مخالفت با رژیم پهلوی، تبلیغاتی با هدف براندازی و سقوط پهلوی دوم منتشر نکرد.

نتیجه‌گیری
با توجه به تبیین جریان انقلابی و رهبران آن و همچنین بهره‌گیری از «برهان خلف» می‌توان چنین نتیجه گرفت که نزدیک‌ترین روایت به واقعیت خارجی، در مورد عملکرد رادیو بی‌بی‌سی در انقلاب اسلامی، رویکرد سوم یا همان نگاه جریان اصیل انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی است. این روایت، با تأکید بر سابقه فعالیت‌های رادیو بی‌بی‌سی در ایران و ذکر شاخصه‌های دیگری، چون اسلام، وحدت کلمه و قیام برای خدا، اساساً نقشی برای بی‌بی‌سی در راهبری حرکت مردمی قائل نیست، بلکه از آن به عنوان رسانه استعمار یاد می‌کند. همچنین ذکر این نکته ضروری است که نگرش ذهنی و تاریخی ایرانیان به دولت انگلیس با توجه به تحولاتی، چون به قدرت رسیدن رضاخان، جریان ملی شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که ماحصل برنامه غیرسازنده و مخرب سیاستمداران انگلیسی بود، ذهنیتی مثبت نبوده و نیست. به همین دلیل در جامعه ایران نسبت به بنگاه خبرپراکنی دولت انگلیس، یعنی بی‌بی‌سی، بدبینی عمومی و فراگیری وجود دارد که مانع شکل‌گیری حس اعتماد به این رسانه می‌شود. شعارنویسی مردم تهران روی دیوار سفارت انگلستان با عنوان «مرگ بر بی‌بی‌سی» از عمق تنفر ملت ایران حکایت داشت؛ بنابراین از دیدگاه مردم ایران، با توجه به روابط نزدیک و تنگاتنگ این رادیو با پهلوی دوم، بی‌طرفی و استقلال رادیو بی‌بی‌سی و ضدیت آن با سلطنت و شخص شاه، آنگونه که محمدرضا پهلوی ادعا می‌کرد، سخنانی گزاف و بی‌منطق است.
 
انتهای پیام/
منبع: جوان
ارسال نظر
captcha