تولید فارغ‌التحصیل نشانه پیشرفت نیست؛
رضا داوری اردکانی ضمن انتقاد از وضعیت تفکر در ایران تصریح کرد: وضع فکر و نظر در زمان کنونی چندان خوب نیست و به خصوص که سیاست فرهنگ و علم هم به این وضع هیچ وقعی نمی‌گذارد و شاید از آن خبری هم نداشته باشد. گویی ما به خرد و تفکر پشت کرده‌ایم.

به گزارش «سدید»؛ نقش اساسی علم و فناوری در پیشرفت و توسعه جوامع از موضوعاتی است که کسی در آن تردید ندارد و عناصری همچون قدرت ملی و رفاه اجتماعی یک کشور تابع این دو مولفه بنیادی است. درخشان‌ترین فصل فرهنگ ایرانی اسلامی مقارن با دوران شکوفایی علم و دانش در جامعه و شکل‌گیری تمدن اسلامی بود؛ تمدنی که مسلمان‌ها قرن‌ها در حسرت احیای آن کوشیدند ولی راه به جایی نبردند.

با گذشت زمان، وضعیت تولید علم در کشور وضعیت نامناسبی پیدا کرده و به حوزه علوم انسانی و علوم اسلامی نیز تسری پیدا کرده است. به همین دلیل امروزه مسئله «تولید علم» به یکی از دغدغه‌های اساسی اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی بدل شده است. به اعتقاد این گروه، تولید علم در ایران، خصوصا در حوزه علوم انسانی وضعیت نامطلوبی دارد و ایرانیان مشارکتی در تولید دانش جهانی ندارند. بی‌گمان این مسئله در آینده پیامدهای بسیار منفی خواهد داشت و ما را در دستیابی به اهداف و آرمان‌های ملی ناکام می‌گذارد.

به همین دلیل برای بررسی مسئله «تولید علم» در ایران و عوامل و نتایج آن با رضا داوری اردکانی، چهره برجسته حوزه فلسفه و استاد بازنشسته دانشگاه تهران هم‌صحبت شدیم.

داوری اردکانی، از ابتدای تأسیس فرهنگستان علوم (۱۳۶۸) عضو دائم این فرهنگستان است و از سال ۱۳۷۷، ریاست آن را بر عهده دارد. او بیش از شصت جلد کتاب در حوزه‌های مختلف فکری منتشر کرده ‌است و از چهره‌های شاخص در حوزه نظریه‌پردازی فرهنگی و اندیشه فلسفی ایران به‌شمار می‌آید.

 

متن گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید؛

 

* در حال حاضر وضعیت تولید فکر و اندیشه و نظریه در ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

پرسش بسیار دشواری است. قبل از اینکه به پرسش مهم شما پاسخ بدهم با عذرخواهی بسیار درباره تعبیر تولید فکر، اندیشه و نظر توضیحی می‌دهم. سال‌هاست که تعبیر تولید علم و فکر رایج شده است ولی اینها کالای تولیدی نیستند و اگر کالای تولیدی تقلیدی باشند به درد مصرف روز می‌خورند و به کار کشور نمی‌آیند. تعبیر تولید فکر، اندیشه، نظر و علم مشکل بحث و نظر را بیشتر می‌کند؛ زیرا تولید فکر و علم کاری غیر ممکن است، مگر آنکه مقاله‌سازی را تولید علم بدانند، زیرا تولید و ساختن چیزی با مواد و مصالح موجود بر طبق دستورالعمل معین است و اندیشه و نظر را با دستورالعمل و با مواد موجود نمی‌توان ساخت.

شاید زبان را وسیله بیان بدانند و بگویند بحث لفظی نباید کرد ولی آنچه من می‌گویم بحث لفظی نیست. حفظ حرمت زبان را بحث لفظی نباید دانست. با وسیله انگاشتن زبان تأمل و تفکر و دقت در زبان و حتی یادگیری آن منتفی می‌شود و زبان به خواری می‌افتد. چنانکه امروز زبان فارسی ما غریب و مهجور و بی‌پناه شده است. تعبیرهایی مثل تولید فکر و علم اشتباه یا مسامحه لفظی نیست، وارونه کردن مبادی و اصول تفکر و فرهنگ است. اگر اصل این است که آدمی با تفکر و خرد آدمی شده است، پس اینها باید با او و در وجود او باشند نه اینکه او آنها را تولید می‌کند. البته زبان را وسیله بیان مقاصد دانستن به کلی نادرست نیست؛ زیرا ما با زبان هر روزی مقاصد خود را به یکدیگر می‌گوییم. اما اگر زبان را محدود به بیان مقصود عادی بدانیم همه صورت‌های زبان را در یک سطح قرار داده و مثلاً سخن فردوسی و سعدی و حافظ و حتی کتاب‌های آسمانی را تا حد وسیله رسیدن به مقاصد عادی و هر روزی تنزل داده‌ایم. زبان وسیله نیست. فکر و ذکر و نظر را هم نمی‌توان تولید کرد.

شاید چنانکه اشاره شد مقاله‌سازی که با گنجاندن بعضی اطلاعات در یک فرمت خاص صورت می‌گیرد وجهی از تولید علم باشد اما در دانش و معرفت از این حد معمولی و عادی و رسمی که بگذریم، دیگر تولید معنی ندارد. من از بابت این تذکر بار دیگر عذر می‌خواهم. تعبیری که شما به کار بردید اکنون همگانی و همه‌جایی شده است و کسی را از بابت به زبان آوردن آنها ملامت نمی‌توان کرد.

وضع فکر و نظر در زمان کنونی چندان خوب نیست و به خصوص که سیاست فرهنگ و علم هم به این وضع هیچ وقعی نمی‌گذارد و شاید از آن خبری هم نداشته باشد. گویی ما به خرد و تفکر پشت کرده‌ایم. فضل و علم داریم اما به ندرت فکر می‌کنیم. زمان هم زمان تفکر نیست

این اشتباه شاید یک وجه تاریخی هم داشته باشد. یونانیان شعر را که بالاترین مرتبه زبان است یوئسیس می‌گفتند و یوئسیس ساختن است. شاعر هم کسی است که شعر می‌سازد و این ساختن امروز تولید خوانده می‌شود. به هر حال من که تعبیر تولید فکر و نظر را مناسب نمی‌دانم، چنین برداشت می‌کنم که پرسش شما راجع به پدید آمدن تفکر و نظریه است و نگرانید که مبادا بی‌خردی همه‌جا را تسخیر کند. من با اینکه اهل ملامت نیستم پس از بیان این مقدمه به صراحت عرض می‌کنم که وضع فکر و نظر در زمان کنونی چندان خوب نیست و به خصوص که سیاست فرهنگ و علم هم به این وضع هیچ وقعی نمی‌گذارد و شاید از آن خبری هم نداشته باشد. گویی ما به خرد و تفکر پشت کرده‌ایم. فضل و علم داریم اما به ندرت فکر می‌کنیم. زمان هم زمان تفکر نیست.

 

* چرا اندیشه‌ها و نظرات شخصیت‌های علمی ایران در جهان مورد توجه قرار نمی‌گیرند؟

اندیشه‌ها و نظرهای نویسندگان و دانشمندان کشور ما کمتر نو و بدیع و در بهترین صورت مطالب مفید آموزشی است. در فلسفه هم سخنان گذشتگان را تکرار می‌کنیم یا به نقل و شرح آراء صاحب‌نظران اروپایی و آمریکایی می‌پردازیم. اما در علوم و مهندسی اگر از میان انبوه مقالات تولیدی، آثار معدودی پیدا شود که به کار تکنولوژی زمان بیاید من از آن خبر ندارم. اما به هرحال آنها نه تعلقی به کشور دارند و نه در ذیل نظر و اندیشه قرار می‌گیرند.

 

* فکر می‌کنید وضعیتی که در حوزه و دانشگاه شاهد آن هستیم که به سمت کمیت‌گرایی و مدرک‌گرایی می‌رود چه آینده‌ای را برای ما ترسیم می‌کند؟

وضعی که به آن اشاره کردید از نشانه‌های صریح انحطاط است که متأسفانه با فساد هم ملازمت دارد. با این وضع به آینده نمی‌توان اندیشید. ما هم که در زمان حال آویزان به گذشته، به سر می‌بریم کاری با آینده نداریم.

 

* چه برنامه‌ای برای مقابله با جریان انحطاط می‌توانیم داشته باشیم و چه کسی در این زمینه مسئولیت دارد؟

ما برنامه‌ای نداریم و نمی‌دانیم و نمی‌پذیریم که دائر کردن این همه دانشگاه و «تولید» این همه فارغ‌التحصیل (تربیت و تولید مهندس در حدود سه برابر معدل جهانی، تولید فارغ‌التحصیل فلسفه سه برابر کشور آلمان و ...) پیشرفت نیست. نشانه رها کردن کارها و مایه بر هم خوردن تعادل و آشوب در جان‌ها و پریشان شدن افکار است. البته هیچ شخص و گروه خاصی مسئول این امر نیست، بلکه همه مردم و در وهله اول دولتمردان و دانشمندان و نویسندگان و اصحاب رسانه‌ مسئول هستند. اینها حتی اگر نتوانند مانع این سیر شوند لااقل باید به آن فکر کنند و مخصوصاً روزنامه‌نگاران باید خطرهای این وضع و حال را متذکر شوند.

 

* آیا در مطرح کردن بحث تولید علم بومی دچار شتابزدگی نشدیم؟ آیا زمان تولید علم بومی رسیده است؟

اگر مرادتان از علم بومی علمی است که به کار توسعه کشور بیاید ما علم را بومی نکرده‌ایم. علم همچنان غریب است و به حال تبعید در حجره پژوهندگان و در نشریات پراکنده در سراسر جهان به سر می‌برد. علم جدید بالذات کارساز است و اگر نتواند در کارسازی دخیل و شریک شود صورت اطلاعات بی‌مصرف پیدا می‌کند. علم کشور وقتی پیشرفت می‌کند که برنامه‌ای برای توسعه وجود داشته باشد و علم مددکار توسعه باشد. علم تکنولوژیک نمی‌تواند از تکنولوژی دور و جدا بماند.

اگر علم پیش نمی‌رود از آن روست که پژوهش است و پژوهش شرایط خاص می‌خواهد و در هر هوایی رشد نمی‌کند و بسط نمی‌یابد. پژوهش علمی به خرد خاص نیاز دارد و تا آن خرد ره‌آموزش نباشد در راه پیشرفت قرار نمی‌گیرد

 

* چه عواملی موجب انحطاط در زمینه تولید فکر و اندیشه می‌شود؟

انحطاط با فقدان روح همبستگی در جامعه و از میان رفتن همت و مآل‌اندیشی در وجود مردمان ملازمت دارد. وقتی اینها نباشد و جایش را پریشانی و سودا و غفلت از فردا و سستی بگیرد، فکر و نظر هم پریشان می‌شود و شاید در چنین شرایطی تفکر هیچ جایی نداشته باشد.

 

* آیا وضعیت کنونی علم ناشی از بنیان‌های فلسفی اندیشه ما و غلبه تفکر صدرایی است؟

فلسفه هر چه باشد راه علم را نمی‌بندد حتی اگر فلسفه‌های موجود به پیشرفت علم مددی نرسانند قوت و قدرت آن را ندارند که در برابر علم بایستند و راه آن را سدّ کنند. اگر علم پیش نمی‌رود از آن روست که پژوهش است و پژوهش شرایط خاص می‌خواهد و در هر هوایی رشد نمی‌کند و بسط نمی‌یابد. پژوهش علمی به خرد خاص نیاز دارد و تا آن خرد ره‌آموزش نباشد در راه پیشرفت قرار نمی‌گیرد. خردی که گفته شد در نظم‌بخشی و کارسازی جهان جدید دخیل است و نظم نیز با آن درونی جامعه می‌شود. نظم را از خارج بر جامعه و بر شئون آن نمی‌توان تحمیل کرد.

جامعه‌ها هم مثل افراد و اشخاص جان و روحی دارند که به ارگانیسم و اعضایشان توان عمل و هماهنگی می‌دهد و حافظ و ضامن زندگی و دوام آنست. وجود فلسفه و رونق آن نشانه فهم و درک و رغبت و علاقه به دانستن است و اینها به حوزه علم و پژوهش هم سرایت می‌کند. کاش فلسفه صدرایی در کشور ما نفوذ داشت و اگر داشت شاید در باب علم و توسعه هم بهتر می‌توانستیم فکر کنیم. وقتی فلسفه در غربت است، صدرا هم غریب می‌ماند. بسیار غریب‌تر از غربت کهکی‌اش.

 

/انتهای پیام/

 منبع: ایکنا

ارسال نظر
captcha
پرونده ها