به گزارش «سدید»؛ مساله امنیت شاید یکی از دیرینهترین مسائل موردتوجه بشر در طول تاریخ بوده است. افراد، گروهها، دولتشهرها و سرانجام کشورها، همگی با این موضوع دستوپنجه نرم کرده و برجستهترین کنش راهبردی آنها، معطوف به حل این مساله بوده است. بازدارندگی همزاد با تهدیداتی بوده که بشر با آن روبهرو بوده است. بهعبارتی تهدید و بازدارندگی را باید دو پدیدهای دانست که در هم عجین شدهاند. چند سال پیش بود که صفحه توئیتر هاشمیرفسنجانی جملهای را در ارتباط با توان موشکی نیروهای مسلح به نقل از وی توئیت کرد که واکنش و تعجب بسیاری را برانگیخت: «دنیای فردا دنیای گفتمانهاست، نه دنیای موشکها». رهبر معظم انقلاب در همان دوران با انتقاد شدید از کسانی که روزگار و دنیای فردا را دنیای مذاکره میدانند و نه موشک، خاطرنشان کردند: «روزگار، روزگار همهچیز است وگرنه بهراحتی و بهصراحت حق ملت را خواهند خورد.» ایشان افزودند: «اگر این حرف از روی ناآگاهی گفته شده باشد یک مساله است اما اگر از روی آگاهی باشد، خیانت است.» لذا مفهوم بازدارندگی ازجمله بدیهیترین مسائل نظام بینالملل و مورد اتفاق کشورهای مختلف است. با این مقدمه باید گفت جنگهایی ازجمله حمله به عراق، سوریه، لیبی، یمن، و... بهتازگی روسیه و اوکراین، نشان داد که نهتنها «دوران اتکا به نظریه بازدارندگی نگذشته» بلکه «امکان تامین امنیت بهصورت مشترک بین کشورها» هم وجود ندارد. رهبر معظم انقلاب درباره گزاره دوم هم فرمودند: «پشتیبانی قدرتهای غربی از کشورها و دولتهایی که دستنشانده آنها هستند، یک سراب است، واقعیّت ندارد؛ این را همه دولتها بدانند. آن دولتهایی که پشتگرمیشان به آمریکا و به اروپا است، ببینند وضع امروز اوکراین و دیروز افغانستان را.»
در این مجال به بهانه جنگ اوکراین در گفتوگو با مجید عباسی، رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی به بررسی نظریه بازدارندگی پرداختیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
جایگاه نظریه بازدارندگی در ادبیات امروز جهان
مجید عباسی در تشریح جایگاه نظریه بازدارندگی در ادبیات امروز جهان گفت: «نظریه بازدارندگی به اعتقاد من از همان ابتدایی که جامعه بشری شکل گرفت چه در قالب قبایل و ایالات و بعد از آن به جوامع کنونی توسعه پیدا کرد، از آنموقع بحث بازدارندگی در جوامع وجود داشته و الان هم ادامه پیدا کرده است. حالا ممکن بود در یک زمانی در گذشته نیروی مذکور یا نیروی سرباز عاملی برای بازدارندگی بود برای اینکه تجاوزی به یک جامعه صورت نگیرد؛ در یک مقطع دیگر تجهیزات و تسلیحات نظامی شد و در مقاطع دیگر بحثهایی چون بمب اتم و اینها به وجود آمد که ما با بازدارندگی اتمی در دوره جنگ سرد مواجه شدیم و الان هم این بازدارندگی بهگونه دیگری وجود دارد. بهعبارت بهتر میخواهم این را عرض کنم که نظریه بازدارندگی در طول تاریخ وجود داشته و امروزه نیز وجود دارد ولیکن خودش را با شرایط جدید تطبیق داده است. همانطور که مستحضرید، بازدارندگی به این معناست که شما بهقدری قدرتمند باشید که تهدید به استفاده از زور یا استفاده از زور علیه شما حتی در ذهن دشمن شما هم نگنجد. امروزه این در ابعاد مختلف وجود دارد.»
بعد نظامی نظریه بازدارندگی هنوز برقرار است
این استاد دانشگاه در ادامه خاطرنشان کرد: «بُعد نظامی نظریه بازدارندگی هنوز برقرار است؛ بعد اقتصادی پررنگ شده و حتی بعد فرهنگی بازدارندگی امروز توانسته خود را با شرایط جدید بازسازی کند و ما همچنان این نظریه را به اعتقاد من داریم. باید عرض کنم که اوج و قله این نظریه طبیعتا در دوره جنگ سرد بود؛ اما الان اگر این را یک کوه تصور کنیم، از جایی که شکل میگیرد و بهتدریج ادامه مییابد تا به اوج و قله میرسد و بعد بهتدریج به پایین میآید حالا در دامنه این نظریه قرار داریم و ما الان این نظریه را در روابط دولتها بهخوبی مشاهده میکنیم.»
مجید عباسی در پاسخ به اینکه آیا مفهوم بازدارندگی فقط در محدوده اندیشه رئالیستی مطرح میشود یا اینکه یک واقعیت عینی در فضای روابط بینالملل است، تاکید کرد: «درست است که پایهگذاران نظریه بازدارندگی دارای ریشههای رئالیستی و واقعگرایانه هستند ولیکن امروزه حتی کسانی که خیلی با اندیشههای رئالیستی سنخیت ندارند به این مساله اذعان کردهاند که بازدارندگی بخشی از زندگی ما و بخشی از روابط بینالمللی محسوب میشود. اگر ما بازدارندگی را دارای ابعاد مختلف درنظر بگیریم که خوب رئالیستها یا واقعگراها بهخصوص واقعگراهای کلاسیک و بعدها حتی ساختارگراها هم روی قدرت نظامی بهعنوان عامل بازدارندگی تاکید میکردند. ولی امروزه در اندیشههای لیبرال هم این بازدارندگی را مشاهده میکنیم، چه در حوزه اقتصادی چه فرهنگی. برای مثال در حوزه اقتصادی به پیشرفت و توسعه ردههای بالای توسعه اقتصادی برسید و بتوانید خودتان را بهقدری قدرتمند و مستحکم کنید که رقبا و دشمنان نتوانند با حربه اقتصادی مثل استفاده از ابزار تحریمها شما را تحتفشار قرار دهند. درحقیقت شما میتوانید بازدارندگی در مقابل ابزار دشمن یا رقیب خودت که به لحاظ اقتصادی پیشرفته است، ایجاد کنید.»
چیزی که باعث بازدارندگی در مقابل آمریکا برای استفاده از قدرت نظامی حتی در قالب جنگ محدود چه جنگ گسترده علیه ایران شده، فرهنگ است. یعنی فرهنگ ملت ایران یک عامل بازدارنده در مقابل آمریکاست که چه به لحاظ نظامی چه اقتصادی حداقل در روی کاغذ و آمار و ارقام از ما برتر است. ولی این فرهنگ توام با ایمان به اسلام و کشور مانع و بازدارنده در مقابل آمریکا بوده است
وی در ادامه تصریح کرد: «یکی از ویژگیهایی که نظریه واقعگرایی یا رئالیستی دارد عدم توجه به ابعاد فرهنگی و درواقع اقتصادی و سایر ابعاد در بحث امنیت است. لذا میخواهم این را نتیجهگیری کنم که این نظریه را رئالیستها مطرح کردند که این نظریه بسیار هم در یک مقطعی توانست به تشریح و تحلیل شرایط بینالمللی بپردازد. ولی در دوره بعد از جنگ سرد نمیتوانیم آن را در چهارچوب رئالیستی ببینیم. برای مثال همانطور که گفتم، در بحث اقتصاد یک کشور میتواند بازدارندگی ایجاد کند. بنابراین لیبرالها و طرفداران بقیه اندیشهها هم در روابط بینالملل معتقد به بحث بازدارندگی شدهاند. اگر همین اقتصاد جمهوری اسلامی ایران از پایههای لازم برخوردار بود و دشمن متوجه این قضیه میشد که با تحریم نمیتواند ضربهای به جمهوری اسلامی بزند یا ضربه اندکی وارد کند، در اینصورت بود که دیگر از حربه تحریم اقتصادی علیه ما استفاده نمیکرد. لذا زیرساختهای اقتصادی و بهخصوص بحثهای مربوط به اقتصاد مقاومتی برای ما میتوانست یک بازدارندگی موثری را در مقابل دشمن به وجود بیاورد.»
دولتها نمیتوانند به بحث امنیت مشترک اتکا داشته باشند
مجید عباسی در تشریح این باور برخی اندیشمندان مبنیبر اینکه دوران اتکا به نظریه بازدارندگی سپری شده و در شرایط فعلی جهان میتوان به تامین امنیت مشترک پرداخت، گفت: «حداقل شرایطی که امروزه در جهان وجود دارد نشان میدهد که دولتها نمیتوانند خیلی روی بحث امنیت مشترک اتکا داشته باشند، بهخصوص اینکه جهان در دو دهه اخیر با نوع رفتاری که ابرقدرتها در جامعه بینالملل داشتند این سیگنال را به دولتها میفرستد که شما هرکدام باید بهقدری قدرتمند باشید که بتوانید در مقابل دشمن یا رقبا بازدارندگی ایجاد کنید. به اعتقاد من بحث امنیت مشترک بعد از جنگ سرد به بازدارندگی در قالب امنیت فردی توسط دولتها تبدیل شده است. این نکته را هم مدنظر داشته باشید که در بحث امنیت مشترک به جز بحث سازمان ناتو، که اینها هم تحت شرایط جنگ سرد شکل گرفتند و بعد تداوم پیدا کردند یک رژیم امنیت دستهجمعی یا مشترکی که دولتها بتوانند روی آن حساب باز کنند و از آن طریق امنیتشان را تامین کنند وجود نداشته است. امید دولتهای کوچک هم بعد از جنگجهانی دوم و تا الان به شورای امنیت بود. شورای امنیتی که وقتی منافع قدرتهای بزرگ یا یکی از اعضای آن درمعرض خطر قرار میگیرد عملا نمیتواند اقدامی انجام دهد. به همین خاطر نظرم بر این است که ما بعد از جنگ سرد امنیت فردی داریم به معنای اینکه هر دولتی خود، امنیت خود را تامین کند و بهقدری قدرتمند شود که دیگران نهتنها امکان استفاده از زور در ابعاد مختلف را نداشته باشند بلکه امکان تهدید به استفاده از آن هم در مخیله آنها نگنجد.»
فرهنگ ملت ایران یک عامل بازدارنده در مقابل آمریکاست
عباسی در توضیح این مطلب که اساسا نظریه بازدارندگی یک مفهوم نظامی است یا در ابعاد دیگر هم کاربرد دارد، اضافه کرد: «به اعتقاد من نظریه بازدارندگی زمانی که در قالب نظریه رئالیستی تئوریزه شد، بیشتر در حوزه مسائل نظامی مطرح میشد ولیکن امروزه دیگر نمیتوانیم این نظریه را صرفا در چهارچوب مسائل نظامی تعریف کنیم. الان در حوزه اقتصاد، دولتی که از اقتصاد قوی برخوردار است و پایههای اقتصاد مقاومتی را دارد، طبیعتا میتواند در مقابل تحریمهای خارجی بازدارندگی داشته باشد. یا حتی اگر ما بخواهیم کمی عمیقتر نگاه کنیم در مواردی، فرهنگ بازدارندگی هم داریم. درحالحاضر در تقابل بین ایران و آمریکا اگر ملاحظه کنید آمریکا قدرت اتمی و نیروی نظامی قدرتمند هم دارد اما حربه اقتصادی که همین تحریمهای ناعادلانه علیه ما وضع شده هم در اختیار دارد؛ ولی یک عامل باعث شده است که آمریکا حمله و تجاوز نظامی به خاک ایران را متصور نشود و آن هم بحث فرهنگ است. اگر شما متونی را که در حوزه نظامی و استراتژیک نوشته شده است، مطالعه کنید در بسیاری از آنها، این سوال مطرح است که آمریکا با این قدرت چرا نمیتواند به ایران حمله کند؟ و بعد این نتیجه را میگیرند که فرهنگ ملت ایران که برگرفته از ایمان به اسلام و وطنپرستی و مبتنیبر حفظ وطن و سرزمین ایران است یک بازدارندگی در مقابل آمریکا ایجاد کرده؛ پس میتوان بازدارندگی را در فرهنگ هم مشاهده کرد. پس چیزی که باعث بازدارندگی در مقابل آمریکا برای استفاده از قدرت نظامی حتی در قالب جنگ محدود چه جنگ گسترده علیه ایران شده، فرهنگ است. یعنی فرهنگ ملت ایران یک عامل بازدارنده در مقابل آمریکاست که چه به لحاظ نظامی چه اقتصادی حداقل در روی کاغذ و آمار و ارقام از ما برتر است. ولی این فرهنگ توام با ایمان به اسلام و کشور مانع و بازدارنده در مقابل آمریکا بوده است. لذا فقط در بحثهای نظامی نیست که میتوانیم بازدارندگی را مشاهده کنیم بلکه در سایر عرصهها هم میتوانیم آن را ببینیم.»
بازدارندگی میتواند منجر به تحقق صلح شود
این عضو هیاتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه با تشریح این سوال که آیا در شرایط کنونی جهان و فضای جدید سیاسی اتکا به مفهوم بازدارندگی میتواند منجر به تحقق صلح شود، خاطرنشان کرد: «من صرفا نظر خود را میگویم. یعنی به تئوریهای روابط بینالملل کاری ندارم. به اعتقاد بنده بله. هرچقدر این بازدارندگی بیشتر شود یعنی دولتها اقدام به قویتر شدن خودشان در عرصههای مختلف اقتصادی و نظامی و سیاسی بکنند، به ایجاد صلح کمک میکنند؛ چراکه هر دولتی نسبت به دولت دیگر و بازدارندگی آن با شک و تردید نگاه میکند. این شک و تردید که میگویم بدین معناست که آیا اقدام به استفاده از زور در مقابل آن دولت انجام بدهد یا خیر؟ بنابراین بازدارندگی در جهان کنونی چه در قالب نظامی و چه دیگر حوزهها میتواند به ایجاد صلح کمک کند؛ کمااینکه در مقاطع مختلف تاریخ روابط بینالملل هم ما این مساله را داریم. حالا ما هیچ مقطعی را در تاریخ روابط بینالملل نداشتهایم که بگوییم جنگ صورت نگرفته؛ جنگ صورت گرفته ولی جنگ محدود بوده است. درگیریهای مرزی یا جنگهای کوچک اتفاق افتاده ولی جنگهای بزرگ را نداشتیم. این جنگهای بزرگ زمانی اتفاق افتاده که توازن قوا به هم خورده و توازن چه زمانی به هم میخورد؟ زمانی که دولت مهاجم از این مساله اطمینانخاطر پیدا کند که دولت هدف از قدرت بازدارندگی و مقابله برخوردار نیست. لذا امروزه هم همین مساله به اعتقاد من صادق است و میتواند موجب بازدارندگی و ایجاد صلح بشود.»
/انتهای پیام/