احمد خاتمی در برنامه سوره مطرح کرد؛
دیانی در ادامه می‌گوید: «آیا شارحان و کسانی که به نهج‌البلاغه نظر داشتند هم به این جنبه بلاغی سیدرضی توجه داشتند؟» خاتمی با بیان اینکه جمع‌آوری نهج‌البلاغه کار خیلی مهم و وقت‌گیری است، می‌گوید: «اگر سیدرضی عمر طولانی‌تری پیدا می‌کرد کار خودش را شرح می‌داد. از مقدمه‌ای هم که نوشته این‌گونه استنباط می‌شود و این یک حرف کلی است که هرجا بحث از ادبیات بوده سخن از نهج‌البلاغه به میان می‌آمده.»

به گزارش «سدید»؛ برنامه سوره در ماه رمضان به موضوع نهج‌البلاغه پرداخته و قرار است متن این برنامه را در همین صفحه منتشر کنیم. در چهارمین قسمت از برنامه «سوره؛ فصل نهج‌البلاغه» موضوع «بلاغت و نهج‌البلاغه» با حضور احمد خاتمی سرویراستار دایره‌المعارف نهج‌البلاغه و عضو هیات‌علمی دانشگاه شهیدبهشتی مورد بحث و گفتگو قرار گرفت.


پیش از آغاز گفت‌وگوی اصلی برنامه، در بخش معرفی و بررسی شرح‌ها و ترجمه‌های نهج‌البلاغه ترجمه ناهید آقامیرزایی از نهج‌البلاغه مورد بررسی قرار گرفت و سپس گفت‌وگوی دیانی با خاتمی آغاز شد.

دایره‌المعارف نهج‌البلاغه یک‌سال دیگر به پایان می‌رسد
مسعود دیانی در ابتدای این گفتگو درمورد پروژه دایره‌المعارف نهج‌البلاغه که احمد خاتمی سرویراستاری آن را برعهده داشت پرسید و او در جواب گفت: «پروژه دایره‌المعارف نهج‌البلاغه از سال گذشته شروع شده و پشتیبانی آن را بنیاد نهج‌البلاغه برعهده دارد؛ پیش‌بینی‌مان این است که احتمالا بیش از یک‌سال دیگر زمان نیاز داریم تا به یک نتیجه مطلوب برسیم البته بنا به پیشنهادی که این بنیاد داشته است، قرار بر این شده دایره‌المعارف از لحاظ کمی خیلی گسترده نشود، اما از لحاظ کیفی بتواند نیاز‌های اولیه مراجعه‌کنندگان را پاسخگو باشد. تاکنون ۱۵۰۰ مدخل برای این دایره‌المعارف در نظر گرفته شده است که حدود ۲۴۰-۲۳۰ مدخل ارجاعی و بقیه مدخل اصلی هستند. سعی‌مان بر این است که مداخل بین ۵۰۰ تا هزار یا در موارد استثنائی در ۱۵۰۰ کلمه تالیف شود. پنج گروه نویسنده با ما درحال همکاری هستند؛ گروه کتاب‌شناسی، گروه ادبیات و هنر، گروه تاریخ، گروه مفاهیم قدیم و گروه مفاهیم جدید. استدعای من از تمام اهالی علم و علاقه‌مندان به نهج‌البلاغه این است که به این گروه بپیوندند، مدخلی را انتخاب کنند و برای آن بنویسند تا یک دایره‌المعارف در شأن و منزلت نهج‌البلاغه فراهم شود.»

بلاغت یک مفهوم انتزاعی از جو حاکم بر متن است
دیانی در ادامه به موضوع اصلی گفتگو یعنی بلاغت پرداخت و گفت: «وقتی از بلاغت حرف می‌زنیم از چه چیزی حرف می‌زنیم؟»
خاتمی در پاسخ به این سوال با بیان اینکه عموم محققان و ادبا درباره بلاغت که صحبت کردند، بلاغت را رعایت حال مخاطب درنظر گرفتند، گفت: «این ادبا، سخن گفتن به اقتضای حال و مکان را نشانه بلاغت دانستند و برای این کار معتقدند ما یک بلاغت کلامی داریم و یک بلاغت متکلم. یعنی هر کسی هم ابزار ادبی دراختیار داشته باشد نتواند کلام بلیغ را ارائه بدهد و بلاغت را به‌معنای دقیق خودش محقق کند. به بیان دیگر صرف استفاده از ابزار‌های ادبی و کلامی بلاغت را رقم نمی‌زند و بلاغت یک مفهوم انتزاعی از جو حاکم بر متن است، بنابراین کسانی که سعی می‌کنند بلاغت را در یک مصرع به نمایش بگذارند ممکن است بتوانند یک عبارت ادبی را رقم بزنند، ولی از این بیت و مصرع و این‌ها نمی‌توان به این نتیجه رسید که نویسنده بلاغت دارد. برای آشنایی با بلاغت نهج‌البلاغه باید یک خطبه و نامه بررسی شود. ممکن است کسانی با همه آرایه‌های ادبی آشنا باشند، اما نتوانند بلاغت را در کار خودشان حاکم و خوانندگان زیادی را پیدا کنند، بنابراین نشانه اعلای بلاغت این است که خواننده و شنونده تحت‌تاثیر قرار بگیرد و حالش دگرگون شود و اگر این اتفاق نیفتد بلاغتی صورت نگرفته است.»


خاتمی در ادامه صحبت‌هایش به موضوع تاثیرپذیری پرداخت و گفت: «تاثیرپذیری هم الزاما به‌معنی اضافه کردن دانش و درک نیست و می‌تواند روی خرد انسانی یا احساسات تاثیر بگذارد. مثلا اینکه بگوییم «وصاف‌الحضره» شیرازی یک متن بلیغ است بنده قبول ندارم با وجود اینکه ممکن است از همه آرایه‌های ادبی هم در این متن استفاده کرده باشد. مثل شعر سعدی که سرتاپا بلاغت است، اما اشعار خاقانی با وجود آرایه‌های مختلف ادبی حداقل در قصیده‌هایش بلاغت لازم را ندارد بنابراین بلاغت را می‌توان جو حاکم بر متن دانست و متن گوش‌نواز با متن دل‌نواز فرق دارد. غرض امام هم از ادای خطبه این بوده که روی مخاطب تاثیرگذار باشد و مخاطب پیام امیرالمومنین (ع) را گرفته باشد؛ بنابراین به‌عقیده من، بلاغت ناظر به همه متن است و ویژگی یک جمله یا ترکیب نیست، گرچه ممکن است خیلی‌ها با این نظر من مخالف باشند، اما مبنای بحث امشب ما بر این اساس است. ولی به‌طور کلی فکر می‌کنم باید به بلاغت با ذهنیت گسترده‌تری نگاه کرد و در نظر گرفت.»

بخشی از ادبیات عرب در نهج‌البلاغه مورد استشهاد امام قرار گرفته
دیانی در ادامه این بحث گفت: «ما با فرهنگی روبه‌رو هستیم (فرهنگ عرب) که بلاغت یکی از عناصر آن فرهنگ است.» اینکه گفته می‌شود بلاغت میان مردم عرب جایگاه ویژه‌ای داشته به چه معناست؟ خاتمی درمورد این سوال با اشاره به ادبیات دوره پیش از اسلام که به ادبیات جاهلی معروف است، گفت: «البته منظور از جاهلی در اینجا این است که به دین اسلام نگرویده بودند نه اینکه بی‌فرهنگ بودند، مسابقات سرودن شعر برپا می‌شد. شعرا و خطبای بسیاری در جهان عرب حضور داشتند و گوش مردم هم آشناست لذا در مجالس مختلف شعرخوانی مردم حاضر می‌شدند، قریشیان به‌عنوان داور حاضر می‌شدند و برنده را انتخاب می‌کردند. جایی خواندم حتی گاهی یک شاعر روی یک شعر یا قصیده یک‌سال کار می‌کرد. در نهج‌البلاغه هم بخشی از ادبیات عرب مورد استشهاد امام قرار گرفته و ایشان از پیشینه ادبیات عرب استفاده کرده است. پس اهالی عرب ذائقه شعرخوانی و نویسندگی حرفه‌ای دارند و با ادبیات مانوس و علاوه‌بر شعر به خطبه‌خوانی هم علاقه‌مند هستند.»

یک وجه عمومی‌تر بلاغت، تاثیرگذاری است
دیانی سوال بعدی را این‌طور طرح کرد و گفت: «آیا بلاغت، شعر و خطبه‌ها فقط نیاز‌های زیباشناختی و روانشناختی مردم را تامین می‌کرد یا کارکرد‌های دیگری هم داشت؟» و خاتمی در پاسخ به این سوال گفت: «به‌نظرم بخشی از ادبیات عرب، مفاخره است و نوعی فخرفروشی میان قبایل مختلف عرب حکمفرما بوده، ولی یک وجه عمومی‌تر بلاغت تاثیرگذاری روی مخاطب است.»

نهج‌البلاغه خاصه ادبا و بلیغان است
دیانی در ادامه گفت: «با این پیشینه، جایگاه نهج‌البلاغه کجاست که آنقدر مورد توجه بوده که خود سیدرضی برای آن واژه «نهج‌البلاغه» را انتخاب می‌کند؟» خاتمی معتقد است، «نهج‌البلاغه» به‌عنوان یک کتاب خاص حسابش با کلمات و سخنان امام‌علی (ع) متفاوت است و گفت: «مجموع آنچه در نهج‌البلاغه است یک‌بیستم مطالب و منابعی است که ما از امیرالمومنین (ع) در دست داریم و نهایت گزینش ما در مرحله ادبی این است که سیدرضی از میان خطبه‌ها و نامه‌ها مجموعه‌ای را فراهم کرده است. نکته دیگر اینکه مخاطب نهج‌البلاغه، عموم مردم نیستند، خاص‌الخواص هستند. نهج‌البلاغه سنگ‌محکی در درجه اول برای ادبیات عرب و در درجه بعدی برای ادبیات فارسی است، بنابراین نمی‌توانیم اصرار کنیم همه نهج‌البلاغه را بخوانند، چون متن ساده‌ای نیست و با قرآن خیلی تفاوت دارد. این کتاب خاصه ادبا و بلیغان است و خیلی از خطبای عرب گفتند با خواندن خطبه‌های نهج‌البلاغه بلیغ شدیم، بنابراین در کشور ما هم ادبا و کسانی که سواد ادبی دارند می‌توانند از این کتاب بهره ببرند، چنانکه سیدرضی خودش یک ادیب فرهیخته و باسابقه بوده است.»

عزت شیعه در گروی اقدامات سیدرضی است
دیانی در ادامه خطاب به میهمان برنامه، به بحث گزینش سخنان امیرالمومنین (ع) در نهج‌البلاغه می‌پردازد و می‌گوید: «اثبات این سخن که نهج‌البلاغه و آنچه گزینش شده مجموعه سخنان امیرالمومنین (ع) است امر شهودی است یا یک کار فنی؟»
خاتمی صحبت‌هایش را ادامه داد و گفت: «قطعا این‌طور نیست که سیدرضی بخواهد فقط یک کتاب فنی بنویسد. او می‌خواسته با تالیف نهج‌البلاغه یک متن معیار ادبی ارائه دهد و تفکرات شیعه را منظم مدون کند، چون شیعه در زمان سیدرضی جایگاه قدرتمندی داشته است و چه‌بسا یکی از اهداف این کتاب این باشد که یک مانیفست برای شیعه باشد، چون سیدرضی یک شخصیت سیاسی هم بوده و مشاغل و مناصب سیاسی هم داشته است؛ بنابراین به‌نوعی می‌توان گفت عزت شیعه در گروی اقدامات سیدرضی است. نکته دیگر اینکه امام از بلاغت فقط دنبال تاثیرگذاری نبوده بلکه به‌دنبال این بوده که چه چیزی را چگونه بگوید که آیندگان بفهمند. یکی از اغراض بلاغت این است که حرف را به‌صراحت و آشکار بیان نکند. نهج‌البلاغه برای عالمان شیعه به جهت اینکه کتاب معرفتی و کلامی است، یک غنیمت به‌شمار می‌آید.»

ادبیات و نهج‌البلاغه از هم جدا نیستند
دیانی در ادامه می‌گوید: «آیا شارحان و کسانی که به نهج‌البلاغه نظر داشتند هم به این جنبه بلاغی سیدرضی توجه داشتند؟» خاتمی با بیان اینکه جمع‌آوری نهج‌البلاغه کار خیلی مهم و وقت‌گیری است، می‌گوید: «اگر سیدرضی عمر طولانی‌تری پیدا می‌کرد کار خودش را شرح می‌داد. از مقدمه‌ای هم که نوشته این‌گونه استنباط می‌شود و این یک حرف کلی است که هرجا بحث از ادبیات بوده سخن از نهج‌البلاغه به میان می‌آمده.»

ابن ابی‌الحدید شارح ممتاز نهج‌البلاغه است
دیانی با اشاره به‌نام ابن ابی‌الحدید میان کسانی که به نهج‌البلاغه توجه داشتند، می‌پرسد: «چه چیزی باعث شده بود ابن ابی‌الحدید مجذوب نهج‌البلاغه باشد؟» این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال می‌گوید: «حتما یکی از دغدغه‌های ابن ابی‌الحدید دغدغه‌های ادبی است و شاید ادیب‌ترین فردی که به شرح نهج‌البلاغه پرداخته ابن ابی‌الحدید است و جالب اینکه او از اهل سنت و معتزلی مذهب است؛ جالب‌تر اینکه به فضل امام واقف است. ابن ابی‌الحدید شارح ممتاز نهج‌البلاغه است و همه جهات را در نظر گرفته، اما بیشترین بخش ممتازی که برایش برجسته شده، بخش‌های ادبی آن است.»

تنها ملاک سجع‌گویی امام‌علی (ع) نهج‌البلاغه نیست
دیانی سوال بعدی‌اش را به شبهات می‌رساند و می‌گوید: «در برخی متون می‌خوانیم امیرالمومنین در برخی مواقع در خطبه‌های نهج‌البلاغه سخت صحبت کردند و همین محل شکل‌گیری برخی شبهات شده است که روزگار ایشان روزگار سجع‌گویی نبوده است. آیا این نقد درست و بجاست؟»
این پژوهشگر این نقد و نظر را رد می‌کند و می‌گوید: «به‌نظرم این نقد وارد نیست، چون توانمندی ادبی میان اعراب از پیش از اسلام هم وجود داشته است و یک ادیب عرب همیشه می‌توانسته از سجع و موازنه و این‌ها استفاده کند. بسیاری از اصطلاحات علوم ادبی و تعاریف و تصانیف بر پایه قرآن است. یعنی قرآن مهد علم معانی، بیان، بدیع و نمونه اعلای بلاغت است. مثلا اکثر مثال‌های عبدالقاهر جرجانی، قرآنی است و سیدرضی نهج‌البلاغه را با این تعبیر معرفی می‌کند که کلام امیرالمومنین (ع) مشرع بلاغت و منشا فصاحت است. یعنی بلاغت و فصاحت را در نهاد ایشان می‌داند؛ بنابراین این نقد از پایه سست است. مضاف بر اینکه در فاجعه کربلا، سپاه یزید خطاب به حضرت‌زینب (س) می‌گویند همانند پدرش سجع‌گوی است، منتها تن‌ها ملاک سجع‌گویی امام‌علی (ع) نهج‌البلاغه نیست.»
دیانی در ادامه می‌گوید: «برخی معتقدند اگر نهج‌البلاغه نهایت بلاغت است خیلی‌ها نمی‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند؟» خاتمی با اشاره به مخاطبان خاص این کتاب می‌گوید: «چون این کتاب مخاطبان خاص خودش را دارد ضمن اینکه اگر کلام حضرت را بخواهید می‌توانید به مجموعه موسوعه‌های امام‌علی (ع) مراجعه کنید.»

نهج‌البلاغه با علوم بلاغی جدید هم قابل تفسیر است
در سوال پایانی دیانی به معیار‌های مدرن برای بررسی نهج‌البلاغه می‌پردازد و می‌گوید: «با معیار‌های مدرن و پست‌مدرن و معاصر هم ظرافت و لطافت‌ها و آنچه منتقد ادبی به‌عنوان نقطه‌قوت یک متن قلمداد می‌کند آیا بازهم نهج‌البلاغه در حد اعلا خواهد بود یا فقط با معیار‌های سنتی قابل بررسی است؟»
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال گفت: «تا جایی که من اطلاع دارم با علوم بلاغی جدید هم نهج‌البلاغه قابل تفسیر و تحلیل است و به‌نظرم اگر اهل ادبیات کسانی باشند که بلاغت سنتی و مدرن را خوب بشناسند و زبان عربی هم بدانند می‌توانند به مفاهیم جدیدی در بلاغت در نهج‌البلاغه دست پیدا کنند و ارزش افزوده‌ای برای متن ایجاد می‌کنند. نکته دیگر اینکه از روی ترجمه نهج‌البلاغه نمی‌توان روی آن کار کرد، چون ترجمه در هر زبانی اتفاق بیفتد چند درجه آن زبان را کاهش می‌دهد و خیلی سخت است که بتوان معنا و مفهوم آن را انتقال داد. پس نهج‌البلاغه در جا و زبان خودش قابل بررسی است.»

 

انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha
پرونده ها