به گزارش «سدید»؛ از دور میتوان شور صدا و هیاهوهای صداپیشگان عروسکهای داخل محوطه را هم شنید. به راهروهای بخش کودک و نوجوان نمایشگاه کتاب که نزدیکتر میشوی، عروسکهایی چندمتری میبینی که هر کدام اطرافشان گروهی از کودکان را مشغول به خود کردهاند. خندههایی از ته دل و گاهی نقهای همیشگی و لجبازیهایی از سر عالم کودکانه و البته پدر و مادرهایی گوشی به دست که دوست دارند در هر فضا و مکانی از کودکانشان عکس داشتهباشند هم طبق معمول در هر مکان شلوغی قابل مشاهدهاند. فقط کافی است دقت کنید و گوشهایتان را به باد بسپارید تا همراه با باد، صداهای نازک و ظریف بچهها از سر ذوق و حتی داد و جیغهایی گاه از ته گلوی پدر و مادرها به گوشهایتان برسد.
آن طرف محوطه هم یک سکوی بزرگ همراه با پروژکتور، مجری و چند عروسک دستی درحال اجرای برنامه هستند و تعدادی دیگر از کودکان سعی دارند در مسابقه برگزار شده در آن فضا شرکت کنند. یکی از عروسکها هم میگوید پس بچهها به فلان آدرس و راهرو از نمایشگاه سر بزنید و در کتابخانههای عمومی تهران عضو شوید. بعدش هم بچهها با صداهایی قاطی شده و ناهمانگ «باشه» و «چشم» پاسخ عروسک را میدهند.
در همان حوالی و پیش از آغاز به قدم زدن میان غرفههای کودک، میتوان حدس زد شور و هیجان بخش کودک و نوجوان نمایشگاه از دیگر بخشها بیشتر است و انگار بخش اعظم هیجان برگزاری سیو سومین نمایشگاه کتاب را شور کودکانه از دیدار دوباره با عروسکهای عظیمالجثه نمایشگاه کتاب، رنگهای شاد کتابها و غرفهها و حتی دیدار دوباره با همسالان خردسالشان تشکیل میدهد.
صدای ما را از میان غرفههای کودک و نوجوان میشنوید
هرچند فضا سربسته است و کمتر میتوان از سر ذوق و شعف فریاد زد، اما درون راهروها هم کم از فضای بیرونی ندارد و همان هیاهو در غرفهها هم به راه است؛ البته با چاشنی همهمه بیشتر و صداهای ناواضح. رنگ و لعاب و دیزاین بعضی غرفهها حتی بزرگسالان را هم سر ذوق میآورد و همین که چند دقیقه کنار غرفهها بایستید، علاوه بر اینکه کودک درونتان از خواب بیدار میشود، حتی ممکن است بهانه کند و از شما درخواست خرید کتابهای عجیب و غریب داشتهباشد. پس اگر کودکی ندارید، کنار غرفههای کودک و نوجوان توقف نکنید و سریعا حرکت کنید.
در این بین، تمام شلوغیها و یکی از مهمترین رویدادهای فرهنگی کشور، اما جای خالی نهاد عهدهدار پرورش کودک، یعنی کانون پرورشی و فکری به شدت احساس میشود.
به فکر غذای روح کودکانتان باشید
مصطفی رحماندوست درباره اینکه چند وقتی است کتابهای داستان و شعر کودک را در هر فروشگاه و دکه روزنامهفروشی میتوان پیدا کرد، میگوید: «من از اینکه کتابهای ناخوب در جاهای مختلف درحال فروش هستند؛ خوشحالم. چرا که وضع بسیار بدتر از چیزی است که فکر میکنید. برای همین ترجیح میدهم کودکان کتاب بد بخوانند، اما در هر صورت یک چیزی بخوانند.»
این شاعر کودک و نوجوان عنوان میکند والدین باید برای پیدا کردن کتاب کودک و نوجوان خوب وقت بگذارند و نویسندههایی که برای کتاب وقت گذاشتند، همچنین ناشرانی که با سبک و سیاق خوب کتاب را تصویرگری کردهاند؛ پیدا کنند. سپس کودکشان را به غرفه آن ناشران ببرند و در ژانری که او علاقهمند است، برایش کتاب بخرند. رحماندوست میافزاید: «ابتداییترین ملاک برای یک کتاب خوب در حوزه کودک و نوجوان، جاذبه است. چه شعر، چه قصه و تصویر کتاب باید برای کودک جاذبه داشتهباشد. همچنین برای کودکانشان کتاب مناسب با رده سنیشان خریداری کنند و فکر نکنند اگر برایش کتابی با رده سنی بالاتر بخرند، آنوقت باهوش میشود. خیر! اینگونه نیست. برای هر رده سنی، باید کتاب مخصوص به خودش را گرفت.»
بلاگرهای کتاب، کارشناس و جشنوارهها
همچنین در این باره سیدعلی کاشفی خوانساری در گفتگو با جامجم میگوید: «برای شناسایی کتابهای خوب کودک و نوجوان ملاک مشخصی وجود دارد. شاید بهترین آن، کتابهای برگزیده در جشنوارههای کتاب کودک و نوجوان است. بیش از ۱۰جشنواره کتاب کودک و نوجوان در کشورمان برگزار میشود که همه آنها کتابهایی را به عنوان آثار برگزیده انتخاب میکنند که از بابت خوب بودنشان خیالمان راحت است. یا فهرست کتابهای مناسب در کتابنامه رشد، شورای کتاب کودک یا لاک پشت پرنده، فهرست کتابهای مناسب میدهند. این به ما کمک میکند کتابهای خوب را بشناسیم.» او عنوان میکند که نقدهایی که در مجلات تخصصی مطرح میشود، به ما در انتخابهای کودک و نوجوان کمک میکند. او میافزاید: «کارشناسان این حوزه در روزنامهها یا بلاگرهای کتاب کودک در فضای مجازی هم گاهی در انتخاب موارد مناسب به مردم کمک میکنند.»
دیدار خانوادهها با شاعر کودک و نوجوان
داخل غرفه مدرسه، شلوغتر از سایر غرفههاست. خانوادهها با بچههایشان در صف امضا و عکس یادگاری ایستادهاند. یکبار کودک با شخصی که پشت میز نشستهاست عکس میگیرد و بار دیگر، پدر یا مادر آن کودک. میشود از همین کار حدس زد کسی که میان انبوه جمعیت گم شده، چهره محبوب چند نسل است. جلوتر میرویم. مصطفی رحماندوست، شاعر صد دانه یاقوت پشت یک میز نارنجی در گوشهای از غرفه مدرسه نشسته و با حوصله درحال امضا و گرفتن عکس یادگاری با خانوادههاست.
انتهای پیام/