گروه راهبرد «سدید»؛ تاجیکستان، کشوری کوهستانی و محصور در خشکی و یکی از پنج جمهوری آسیای مرکزی به پایتختی شهر دوشنبه است. مردم این کشور با زبان فارسی تاجیکی صحبت میکنند و بر اساس الفبای سیریلیک مینویسند. این کشور تا قبل از استقلال در سال ۱۳۷۰ ش/۱۹۹۱ م یکی از جمهوریهای پانزدهگانه شوروی بود که حالا خود دارای استقلال است. از منظر هویتی حاکمیت تاجیکستان و مردم این کشور به فرهنگهای باستانی گرایش دارند و گوشه گوشه شهرهای این کشور میزبان نمادهای باستانی هستند که در همین سالهای اخیر ایجاد شدهاند.
برای شناخت بیشتر و درک تحولات هویتی جمهوری تاجیکستان، به گفتگو با حسین هلالی، کارشناس مسائل سیاسی حوزه تاجیکستان پرداختهایم. هلالی سالهاست که در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی پیرامون فرهنگ و هویت مردم تاجیکستان مطالعه داشته است. مشروح این گپ و گفت در ادامه از منظر شما میگذرد:
وضعیت ارتباط سیاسی ایران با تاجیکستان را چطور ارزیابی میکنید؟
هلالی: ابتدا یک نگاه کلی به کشورهای آسیای میانه و قفقاز داشته باشیم، این کشورها جزو کشورهای اتحاد جماهیر شوروی بودند که مستقل شدند و به نظر میرسد، هنوز به ثبات کامل سیاسی و امنیتی مورد نیاز برای یک حاکمیت مستقل نرسیدهاند که بخواهیم نگاه مستقلی به آنها داشته باشیم. این کشورها هر تهدیدی و حتی کوچکترین مواردی که احساس کنند خطری برایشان ایجاد میکند و موجب تزلزل در تثبیت قدرت در حاکمیت مرکزی باشد را بهعنوان یک تهدید مهم تلقی میکنند.
از آنجا که از لحاظ تسمیه، تنها میراثدار ایران باستان، جمهوری اسلامی ایران است و به عنوان مثال تخت جمشید به عنوان پایتخت ایران باستان در ایران قرار دارد، آنها این واهمه را دارند که ما ادعای برادر بزرگتر نسبت به آنان داشته باشیم و داعیهدار اصلی میراث ایران باستان شویم. یعنی هراس این را دارند که حال که از نامادری اتحاد جماهیر شوروی جدا شدهاند، ما به عنوان میراثدار ایران باستان ادعای برادر بزرگی داشته باشیم و در تقسیم میراث فرهنگی ایران باستان بخواهیم آنها را مدیریت کنیم و ظاهراً به همین دلیل ما را به عنوان یک تهدید بالقوه برای خود حس میکنند که متاسفانه در برخی موارد نیز این دیدگاه به طور سهوی و ناخواسته به فعلیت هم رسیده است.
برای موضوع اخیر مثالی هم میتوانید ذکر کنید؟
هلالی: علیرغم اینکه ما در کشورمان توجه چندانی به ایران باستان نداریم، اما آنها متوجه این هستند که مثلاً وقتی یکی از مقامهای غیررسمی ایرانی در مراسمی که دیپلماتهای تاجیکستان نیز در آن مراسم حضور دارند، میگوید "من زمانی که به تاجیکستان سفر میکنم احساس میکنم که وارد یکی از استانهای ایران شدم"، او با این جمله میخواهد میزان احساس محبت خود را برساند، اما این لفظ در روابط بینالملل، حاوی یک پیام همراه با حس خودبزرگبینی و انتقال ادعای برادر بزرگتر بودن و تحت سیطره گرفتن به طرف مقابل است و لذا حساسیت ایجاد میکند.
به نظر من در مورد حس نسبتاً مبهم و تاریکی که حکومت تاجیکستان نسبت به ایران دارد شاید از دو منشا نشات میگیرد؛ یکی همین موضوع ادعای میراثداری ایران باستان است و دیگری؛ حاکمیت اسلام سیاسی و شیعه سیاسی در ایران است. آنها حنفی مذهباند و نمیخواهند تمایلات مذهبی خود را در معادلات سیاسی وارد کنند و به همین دلیل در سیاست خارجی فارغ از مسائل ایدئولوژیک، به صورت چندجانبه عمل میکنند.
برداشت من این است که کشورهای آسیای میانه، به لحاظ امنیتی، هنوز تابع و پیرو الگوی روسیه هستند و به لحاظ فرهنگی، تحت اثر سیطره رسانهای غرب، تمایل به غرب دارند. این کشورها از لحاظ اقتصادی نیز، چون ضعف ساختاری دارند و نیز با فقر منابع مواجهند، عمدتاً چشم امید به سرمایهگذاری و کمک کشورهای عربی دوختهاند و از طرفی نیز مانند تاجیکستان از درآمد ارزی نیروی کار اعزامی به روسیه ارتزاق میکنند.
عموم مردم این کشور چه نگاهی به ایران دارند؟
هلالی: در سال ۱۹۹۱، ایران اولین کشوری بود که استقلال تاجیکستان را به رسمیت شناخت و به دنبال آن در سال ۱۹۹۲ سفارت جمهوری اسلامی ایران، جزو اولین سفارتخانههایی بود که در تاجیکستان افتتاح شد. در سالهای نخست استقلال تاجیکستان، مناقشاتی میان حزب نهضت اسلامی تاجیکستان و حاکمیت به منظور سهمخواهی در قدرت رخ داد. جمهوری اسلامی ایران در آن مقطع با همراهی روسیه، نقش بسیار مثبتی برای حل این بحران و ایجاد آرامش در تاجیکستان ایفا کرد و لذا خاطرات خوبی را در اذهان عمومی تاجیکها به جای گذاشت. اما همانطور که گفتم، متاسفانه هم حاکمیت تاجیکستان به دلایلی که ذکر شد، نسبت به ایران احساس مبهمی دارند و هم روسیه در تقویت این حس، نقش فعالی دارد. زیرا چه ما بخواهیم و چه نخواهیم، تاجیکستان جزوی از قلمرو سابق روسیه بوده است. به بیان دیگر، تاجیکستان یک منطقه همپوشانی میان دو حوزه روسیه و ایران است که اولی پدرخواندهای است که نزدیک به هفتاد سال سیطره کامل بر این کشور داشته و دومی اشتراکات عمیق زبانی و تمدنی با تاجیکستان دارد. به هر حال، آسیای میانه و قفقاز هر دو حیاط خلوت روسیه هستند و هرگونه تلاش برای نفوذ و حضور در این مناطق جزو خطوط قرمز روسیه بوده و موجب حساسیت روسها خواهد شد.
حوزه جغرافیایی و تمدنی ایران را اگر نگاه کنیم، بین کشورهای آسیای میانه، کشور تاجیکستان به واسطه اشتراک زبانی به ما نزدیکتر است و به نظر میآید مردمشان هم علقه خاصی به ایران دارند و برای مشاهیری همچون فردوسی و رودکی بزرگداشت برگزار میکنند. آیا این برداشت ما صحیح است یا خیر؟
هلالی: مردم تاجیکستان جدای از منظر مذهب، خاطرات خوبی را از جمهوری اسلامی ایران در ایفای نقش برای تثبیت حکومت به یاد دارند؛ در کنار خاطرات معاصر، علقههای دینی بین دو ملت هم قابل توجه است. اما در این میان نباید از تلاش رسانهها برای سیاهنمایی علیه ایران اسلامی غافل شد. متاسفانه در این میان برخی از عوامل داخلی خودمان هم بیتاثیر نیستند. به عنوان مثال؛ برخی از رسانههای داخلی بدون توجه به نوع روابط فیمابین ایران و تاجیکستان، با نگاه مذهبی به پدیدههای امنیتی و سیاسی نگریسته و بدون توجه به الزامات روابط بینالملل، در انعکاس اخبار داخلی تاجیکستان دچار اشتباهات تهییجی و احساسی نامتعارف میشوند. متقابلاً، در تاجيکستان هم چنین رسانههایی وجود دارند که تحت تاثیر القائات مذهبی، حاکمیتی و یا ملهم از روابط با سرمایههای اعراب، موجب حاکمیت جو بیاعتمادی یا کماعتمادی فیمابین دو کشور و بزرگنمایی آن میشوند.
اصولاً، حاکمیت تاجیکستان علاقهای ندارد که ارتباطات مردمی و غیررسمی، بین مردم دو کشور ایران و تاجیکستان، بیشتر شود و تمایل دارند که این ارتباطات بیشتر جنبه رسمی، حکومتی و سیاسی داشتهباشد.
از این منظر، بهتر است که ما از مدخل مذهب، در توسعه روابطمان با تاجیکستان ورود نکنیم، چراکه برخی تلاش میکنند اختلاف مذهبی ما با تاجیکها را پررنگ کنند و از این فضای اختلافی، ماهی مراد خود را صید کنند، لذا بهتر اینکه، بیشتر روی اشتراکات دینی که مورد علاقه مردم هر دو کشور است، متمرکز شویم.
حتی درخصوص اشتراکات زبانی نیز که عموما تصور داریم هردو کشور با زبان فارسی صحبت کرده و مینویسند، ما اخیراً خواستار این بودیم که در تاجیکستان کرسیهای زبان فارسی برگزار کنیم که با مخالفت طرف مقابل مواجه شد. آنها ابراز داشتند که هر دوی ما فارسی زبانیم و فقط اختلاف ما در نوع رسمالخط است، خط شما ریشه در خط عربی دارد و خط ما سیریلیک است که از خط لاتین نشات گرفته، حال چه نیازی و چه دلیلی وجود دارد که شما برای ما این کرسیها را برگزار کنید؟! در کنار این موضع رسمی و اعلامی، هرچند که قدیمیترهای تاجیکستان، هنوز به زبان و خط فارسی پایبندتراند اما حاکمیت تلاش دارد تا گزاره مورد نظر خود را در مورد ترویج و رسمیتدادن هرچه بیشتر به رسمالخط سیریلیک در نسل جوان تثبیت و تقویت کند.
سفیر اسبق ایران در تاجیکستان معتقد است که ترکیه به شدت در حال نفوذ به تاجیکستان است، این روند نفوذ همچنان ادامه دارد؟
هلالی: منطقه آسیای میانه و قفقاز برای ترکیه اهمیت اقتصادی بسیار بالایی دارد و ترکیه در تلاش است تا از هر طریق ممکن، این ظرفیت اقتصادی جدیدالتاسیس را در ید خود حفظ کند و برای این منظور از هیچ اقدامی فروگذار نمیکند.
تاریخ منطقه فراموش نخواهد کرد که در سالهای نه چندان دور، ترکیه یکی از هواپیمای جنگی روسیه را هدف قرار داد و ساقط کرد و پس از مدت کوتاهی، به اشتباه خود اقرار و عذرخواهی نمود. به نظر میرسد یکی از دلایل اصلی عذرخواهی سریع ترکیه از روسیه، به تهدید و تحتالشعاع قرارگرفتن منافع اقتصادیش در منطقه آسیای میانه برمیگشت. در حال حاضر بخش بزرگی از بازارهای عمومی منطقه آسیای میانه و قفقاز در اختیار ترکهاست، زیرا روسیه، امکان دسترسی و حضور اقتصادی و سرمایهگذاری ترکیه در منطقه آسیای میانه و قفقاز و دو سوی دریای خزر را تسهیل کرده و در مقابل، از حمایت و پشتیبانی ترکیه، برای تامین منافع روسیه در نبرد سوریه استفاده میکند.
اما نباید این واقعیت را نادیده گرفت که، حضور اقتصادی در یک منطقه، نیاز به فرهنگسازی و نفوذ فرهنگی دارد و کشور ترکیه به همین منظور حضور و نفوذ فرهنگی خود در این منطقه و گسترش آن را دنبال میکند.
آموزش زبان در یک کشور زمانی قابلیت اجرا دارد که انگیزههای یادگیری نیز در کنار آن مطرح باشد. مثلاً، در صورتی که بین شرکتهای تجاری دو کشور ارتباط قوی و موثر وجود داشته و ایرلاینهای بین دو کشور به اندازه چشمگیر فعال باشند، وجود افراد و نیروهای مترجم و آشنا به زبان کشور مقابل، یک ضرورت انکارناپذیر خواهد بود. همین امر باعث شده تا حضور فعال اقتصادی ترکیه در این کشورها، موجب نفوذ و حضور فرهنگی آن کشور در منطقه شود، که یکی از مهمترین ابزارهای کمک به این حضور نیز حمایت کشور روسیه است.
از منظری دیگر، امروز روسیه برای تأمین امنیت پیرامونی خود در منطقه خاورمیانه نیاز دارد تا از ظرفیت سربازی به نام ترکیه برای ایجاد توازن منطقهای استفاده کند، زیرا روسیه، ترکیه را به عنوان یک همسایه بسیار کنترل شده میشناسد، اما چنین امتیازی برای ما در این منطقه وجود ندارد چراکه روسیه خصوصاً در تاجیکستان، ایران را نه یک کشور و قدرت کنترلشده بلکه یک کشور و ملت ریشهدار با قدمت تاریخی و تمدنی بسیار محکم و استوار شناخته و او را رقیب خود میداند.
شما نگاه مردم تاجیکستان به ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
هلالی: به طور ملموس، میانگین بازخوردهای غیررسمی مردم تاجیکستان، زمینهای خنثی در مورد ایران را نشان میدهد. اما آنچه که شاید بیشتر برای ما مایه تاسف خواهد بود این است که در حالی که سالهاست کشورهای اروپایی میزبان رهبران حزب نهضت اسلامی تاجیکستان هستند، دود حمایت از این حزب به چشم ایران رفت و این حمایت نه چندان پررنگ، موجب تیرهگی روابط ما با تاجیکستان و حاکمیت فضای غبارآلود بیاعتمادی بین دو کشور شد. شاید به مفهوم دیگر بتوان گفت که ج.ا.ایران در حوزههای دینی و مذهبی عمومی تاجیکستان حضور موفقی نداشته است.
آن بخش از نگاه عمومی مردم تاجیکستان به ایران که رنگ بهتری دارد، بیشتر ریشه در تمدن، تاریخ و فرهنگ مشترک دو کشور دارد نه دین و مذهب و آیین مبتنی بر آن. از این نظر، امروز اگر ج.ا.ایران بخواهد از مدخل دین و مذهب در تاجیکستان حضور داشته باشد، به احتمال قریب به یقین، از این ابزار علیه خودمان استفاده خواهند کرد.
رنگ مذهب آنجا بیشتر است یا رنگ فرهنگ و ملیت و نژاد؟
هلالی: در حال حاضر فرهنگ و نژاد در تاجیکستان پررنگتر است و مذهب یک باور و اعتقاد شخصی تلقی میشود.
یعنی مردم تاجیکستان سکولاراند؟ و به لحاظ دینی چگونهاند؟
هلالی: من در این زمینه مطالعهای ندارم و نمیتوانم جواب بدهم. اما برداشت من این است که علقههای مذهبیشان صرفاً علقه شخصی است و در جامعه، شما نمادهای مذهبی را به معنای مورد نظرتان نمیبینید.
اعیاد و مراسمات مذهبی در آنجا به چه صورت است؟
هلالی: به صورت فرهنگ عامه و خودجوش مردمی، بسیار با قوت برگزار میشوند، اما به صورت رسمی نه. در این میان، فقط عید قربان است که حاکمیت در برگزاری آن ایفای نقش میکند، اما شما اگر بخواهید اعیاد ایرانی از جمله عید نوروز و اعیاد مذهبی در این کشور را با هم مقایسه کنید، اصلا قابل قیاس با یکدیگر نیستند و هنوز مردم به شدت به عید نوروز علقه خاصی دارند.
چرا تاجیکها تا به این حد به دنبال هویت باستانی خود هستند؟
هلالی: نمادهای ایران باستان یک به یک در این کشور پررنگتر میشوند، پارک کوروش کبیر، روز کوروش، رواج اسامی ایرانی همچون رستم و آزاده و امثال اینها، همه به نوعی تصرف نمادهای ایران باستان تلقی میشود که بر خلاف غفلت و بیتوجهی هدفمند ما به آنها، در تاجیکستان این مفاهیم را رواج میدهند تا از این طریق مردم تاجیکستان را به خودباوری هویتی برسانند. این اتفاق زمانی بیشتر جلب توجه میکند که از نمایی دور به این کشور نگاه کنیم. کشوری که در عصر جهانیشدن و در دورانی که فرهنگهای بسیار ریشهدار در دهکده جهانی به چالش کشیده شدهاند و بحران هویت، همه را دچار حیرت نموده، این کشور از یک بدنه سیاسی، جغرافیایی و فرهنگی هفتاد ساله جدا و وارد دریای مواج جهانی شدن شده است. حاکمیت برای احیای فرهنگی مردم تاجیکستان و هویت دهی به آنها باید تلاش کند تا ریشههای خود را از پستوی تاریخ درآورده و با رنگ و لعاب دادن به آنها به مردم القا کند و بباوراند که شما اگر از ریشه اصلی ملیت و تاریخ خود غافل باشید، نه دین، نه مذهب و نه حتی داشتن سرزمین و مرزهای جغرافیاییتان و نه خودتان هویتی نخواهید داشت.
به عبارتی دیگر، در دوران بحران جهانی شدن، کشوری متولد شده که هنوز استقلال و هویت کامل خود را با شاخصهای لازم پیدا نکرده، همزمان، هم هویت ایرانی و هم هویت روسی دارد و هم این که هر دوی این هویتها، تحت تهاجم هویتهای دیگر است و در این میان تنها تاجیکستان با تمسک به ریشه تاریخی خود میتواند از این بحران هویتی نجات پیدا کند.
باورهای ملی ایرانیان به هم گره خورده است، در گذشته با تکه تکه شدن ایران این هویت در دوران شوروی سابق چه بر سرش آمده است، این هویت چگونه این سیر تاریخی را پشت سر گذاشته و الان کجاست؟
هلالی: همین که الان و پس از سالها سیطره اتحاد جماهیر شوروی، زبان فارسی در کنار زبان روسی در کشورهای آسیای میانه، به عنوان حاکمیتی با سیطره امنیتی بسیار بالا محفوظ مانده، به این معنا است که در طول آن سالها، مردم برای حفظ هویت فرهنگی خود مقاومت کردهاند. در طول دوران حکومت شوروی، زبان رسمی، زبان روسی بوده، اما جالب است بدانید در حال حاضر اگر با مردم این کشورها به زبان روسی صحبت کنید، مطلب شما را متوجه میشوند، ولی تلاش میکنند تا پاسخ را به زبان خودشان بدهند که به شما پیامشان را رساندهباشند که ما هویت داریم و آن را حفظ کردهایم.
من باور دارم از آنجایی که این کشورها و مردم آنها را در طول تاریخ، به اجبار از بدنه ایران جدا کردهاند، این مقاومت فرهنگی در آنها شکل گرفته است.
مثلا تبریز برای آذربایجانیها یک نقطه آرمانی به شمار میآید. برای تاجیکستانیها هم این چنین است؟
هلالی: مساله تبریز و مثالهای مشابه آن در همسایگی ما با جمهوری آذربایجان با موضوع تاجیکستان متفاوت است. ما، چون با تاجیکستان هم مرز نیستیم، این دوری جغرافیایی، ناخودآگاه یک فاصلهای را بین ما ایجاد کرده است. اما این فاصله نتوانسته روح و هویت ایرانی را از تاجیکها سلب بکند.
جایی از ایران است که آنها علاقه زیادی به دیدن آن داشته باشند؟
هلالی: علاقه زیادی به شهر شیراز به خصوص زیارت حضرت حافظ و تماشای عظمت تخت جمشید دارند.
مراسم نوروز را با آیینهای خاصی برگزار میکنند یا شبیه جشن خودمان است؟
هلالی: تاجیکها از نظر آیینی، نوروز را خیلی شبیه ما جشن میگیرند؛ از مراسم خانه تکانی تا چهارشنبه سوری را به عنوان مناسک محترم ایرانی به جا میآورند. اما در نحوه و شکل اجرای آن به نظرم ما در اثر برخی تحولات اجتماعی و تعاملات فرهنگی با سایر ملتها، دچار استحاله شدهایم. تاجیکها، علاوه بر اینها به هر چیزی که به عنوان نماد ایرانی و هویت ایرانی باشد، علاقه دارند.
این هویت ایرانی داشتن در بین همه اقشار و بزرگ و کوچک جامعه جریان دارد؟
هلالی: ما چه بخواهیم و چه نخواهیم بحث جهانی شدن همه چیز و همه جا را تحت شعاع قرار داده است و یکی از این مسائل تأثیرپذیری نسل جدید است. ورود ابزارهای جدید رسانهای و راههای ارتباطی نوین، این تأثیرگذاری را دوچندان کردهاند. اما رقبای سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در این منطقه نیز با توسل به رسانه، به شدت روی ایرانهراسی و شیعههراسی کار کردهاند، ولی خوشبختانه، این به معنای عدم توجه یا پشتکردن مردم منطقه به هویت ریشهدار و تاریخی ایرانی نیست. برخلاف نسل قدیم تاجیکها، که نسبت به هویت ایرانی و حتی رسمالخط فارسی پایبند و علاقمند هستند، نسل جدید در اثر تدبیرهای حاکمیت و به کمک رسانه تلاش دارد تا حیات فرهنگی خود را از اعماق تاریخ استخراج و به جامعه بشناساند و به آن نزدیک شود، اما از آنجا که سلطه و سرعت دیگران در بهرهگیری از ابزار رسانه بیشتر از حاکمان تاجیکستان است، به نظر میرسد در دراز مدت و در نسلهای آینده تاجیکستان، فقط شاهد پوستهای از فرهنگ ایرانی با رنگ و لعاب غربی در لایههای زیرین آن باشیم.
شما قبلتر از یک بحران هویتی سخن گفتید. چطور میتوانیم به بحران هویت تاجیکستان ورود کنیم؟
هلالی: این کار بسیار سخت است، ما امروز در حال دوری و پرهیز از نمادهایی هستیم که برای مردم و حاکمیت تاجیکستان به عنوان هویت ایران باستانی شناخته میشوند؛ مثل کوروش، ارزشها و جشنهای باستانی ایرانی، و این به معنای نقطه جدایی و دوری دو ملت ایران و تاجیکستان شاید در تاریخ ثبت شود. این مقطع زمانی، برای تاجیکستان یک دوره بسیار سرنوشت ساز و حساس است. آنها باید وجهه فرهنگی و هویت مردمی و بومی مستقلی را برای خود تعریف و به جهان عرضه کنند تا از دیگران متمایز باشند و چه چیز بهتر از ارزشهای ریشهدار خاک خورده ایرانی برای آنان وجود دارد تا در دورهای که این ارزشها هیچ دایهای ندارند، بتوانند گوی سبقت را در مصادره آنها ربوده و همه را به نام خود ثبت و ضبط کنند. مردم تاجیکستان با همراهی و حمایت دولت، در تلاشند تا با پررنگ کردن این مراسمات و جشنها، این میراث تاریخی را به نام خود مصادره و به ثبت جهانی برسانند. بزرگترین پارک در شهر دوشنبه را به نام کوروش کبیر نامگذاری میکنند، در میدانهای شهر نمادهای ایران باستان نصب میکنند تا خود را به عنوان میراثدار ایران اصیل به جهان معرفی کنند.
هیچ نوشته فارسی در خیابانها وجود دارد؟
هلالی: در زمان تسلط شوروی بر منطقه آسیای میانه و در راستای هویتزدایی و استحاله فرهنگی مردم آن، حاکمیت، تمامی اندیشمندان و کسانی را که اثری از خط فارسی نزد خود داشتند از بدنه مردم جدا و به مناطق دور دست مانند سیبری و دیگر مناطق بدطبیعت شوروی تبعید کردند. در آن زمان افراد اندکی بودند که علاقه خود به رسمالخط فارسی(عربی) را حسب علاقه شخصی زنده نگهداشتند و در کنجهای پنهان و مخفی، خط فارسی را یاد گرفته و حفظ میکردند. پس از استقلال تاجیکستان در 1991 و در راستای احیای هویت ایرانی، مجلس این کشور قوانینی را برای زنده کردن زبان و خط فارسی تصویب کرد. همین امر نیز موجب شد تا در دورهای نه چندان طولانی تابلوهای مغازهها و معابر و ... رنگ و لعاب حروف فارسی(عربی) را به خود حس کنند. اما آفتاب عمر اجرای این قوانین با سرعت افول کرد به طوری که در تعریف هویت اختصاصی فرهنگی تاجیکستان، جایگاه خط فارسی(عربی)، نزد حکومت تاجیکستان تنزل یافته و خط سیریلیک توانست خود را به صدر علاقه مجریان قانون در تاجیکستان برساند. شاید برای این موضوع دلایل مختلفی بتوان بیان کرد، اول اینکه آشنایی به رسمالخط فارسی(عربی) میتوانست موجب ورود متون و منابع دینی به تاجیکستان شود و مردم در آشنایی با این متون و آموزههای آنها، قرائت رسمی از دین را به چالش بکشد. دلیل بعد اینکه؛ با به رسمیت شناختن رسمالخط زبان فارسی(عربی)، بسیاری از مردم و مسئولان تاجیکستان با مشکل سواد نوشتاری مواجه خواهند شد. در حال حاضر نسبت به استفاده از رسمالخط فارسی(عربی) در تاجیکستان مقاومت وجود دارد و حاکمیت نسبت به ترویج این نوع رسمالخط روی خوش نشان نمیدهد.
از طریق همین رسم الخط زبان فارسی میتوان در آنجا نفوذ فرهنگی ایجاد کرد؟
هلالی: با توضیحی که برای سوال قبل عرض کردم به نظرم این موضوع منتفی است.
از طریق رسانههای محلی و فضای مجازی.
هلالی: برای تاثیرگذاری فرهنگی یقیناً سرمایهگذاریهای متنوع در ایجاد ابزار و تولید محتوا لازم است. در حالی که رسانههای بسیار متعدد و قوی با زبان فارسی در سطح کانالهای ماهوارهای هر روز صدها بلکه هزاران ساعت برنامه تولید میکنند، ما چگونه میتوانیم با عدم سرمایهگذاری مناسب، در برابر آنها عرض اندام کنیم؟ ما در حال حاضر تا چه مقدار توان تولید برنامههای جذاب و فراگیر را داریم؟ بنابراین به نظر میآید در حال حاضر، ظرفیت تقابل رسانهای و ترویج رسمالخط فارسی از آن طریق را نداریم.
آیا این رغبت در مردم تاجیکستان وجود دارد که رسم الخط فارسی را دنبال کنند؟
هلالی: به همان دلایلی که قبلا عرض کردم، نسل جوان چنین علاقه چندانی ندارند و نسبت به پذیرش این رسم الخط مقاومت بیشتری از خود نشان میدهند، اما دانشگاهیان و اندیشمندان نسلهای قدیم به این موضوع علاقه دارند. امروز واقعیت این است که مردم تاجیکستان علاقه دارند حافظ و سعدی را با زبانی که با آن قرابت بیشتری دارند یاد بگیرند. محتوای ارزشمند مفاهیم و منابع اصیل فارسی در تاجیکستان، تا امروز به صورت سینه به سینه و از طریق پایبندی عمومی و مردمی بدانها نقل شده و پایداری ماندهاند.
با توجه به سابقه مطالعات فرهنگی شما در حوزه آذربایجان و تاجیکستان، میزان وابستگی و علقه آنها به ایران چگونه است؟
هلالی: یقینا وابستگی آذربایجان بیشتر است ما با آذربایجان اشتراکات عمیق جغرافیایی، زبانی و مذهبی داریم که هر سه اینها بسیار مهم هستند. اما پیوند ما با تاجیکستان، علقه زبانی و تاریخی است که وجهه تاریخی آن در حال حاضر از طرف ما جلوه کمتری دارد و تنها اشتراک قابل تکیه بین ما و آنها به زبان و ادبیات فارسی محدود میشود و این موضوع در کنار فضای تیره و ابهامآمیز ارتباطات دیپلماتیک، موجب فاصله گرفتن دو ملت شده است.
عمده این سیاه نماییها بر روی چه محوری انجام میشود؟ چون خیلی مهم است که بدانیم ما ایرانیها در اذهان مردم تاجیکستان با چه المانهایی در حال بازنمایی هستیم.
هلالی: در سالهای اخیر، در تاجیکستان فیلمی علیه ایران ساخته و در آن کشور پخش شد که به صورت یک گزارش بود و محتوای آن درباره این بود که ایران در منطقهای در قم در حال آموزش عقیدتی و نظامی افرادی برای ایجاد بحران و عملیاتهای مختلفی در تاجیکستان است. به نظر من، همین یک گزارش و موارد مشابه آن در کنار جو ناامنی حاکم بر منطقه که با بحرانهای ناشی از افراطگرایی دینی و مذهبی دست و پنجه نرم میکند، برای دامن زدن به اختلافات میان دو کشور کافی است.
تاجیکستان شیعه دارد؟
هلالی: در حد 5 درصد کل جمعیت تاجیکستان که آنها هم شیعه اسماعیلی هستند.
به نظر شما عمده گرههای ارتباطی میان دو کشور کجاست؟
هلالی: شاید عمده تفاوت دو کشور در تعریف علقه هویتی خود به ایران به نوع نگاه آنها برمیگردد. و همین تفاوتها است که در عرصه عمل موجب افتادن گره در تعاملات میشود. جمهوری اسلامی ایران، با نگاه ایدئولوژیک، به دنبال معرفی ایرانی است که تلاش دارد با سرمشق قراردادن الگوی اسلامی، تمدن نوین ایرانی-اسلامی را به جهان معرفی کند، اما تاجیکستان، احیای ایران باستان و وامگیری از الگوی تمدن ایران قدیم را ترجیح میدهد. جالب اینکه رقبای منطقهای و فرامنطقهای جمهوری اسلامی ایران، همواره در رسانههای خود به پررنگ کردن این وجه تمایز پرداخته و به آن دامن میزنند. اما نکته قابل توجه اینکه، در این تقابل، تنها نقطه مشترک ما کلمه "ایران" است، ما اگر از قلب تاریخ ۲۵۰۰ ساله ایران، آن وجوه اشتراکی را که برای هر دوی ما مطلوب است و به اسلامی بودن ما و باستانی بودن تاجیکستان هم لطمهای وارد نمیکند را استخراج کنیم و روی آنها تمرکز کنیم برای روابطمان اتفاقات خوبی خواهد افتاد.
آیا مردم تاجیکستان، نسبت به ایران یک فضای ایدهآلی در ذهنشان متصورند یا صرفا باز هم تابعی از فضای رسانهای است؟
هلالی: با توجه به اینکه بیش از پنج سال از قطع ارتباط فرهنگی بین ما و تاجیکستان میگذرد، یقینا افکار عمومی تاجیکستان، در غیاب ما، تحت تأثیر فضای رسانهای است. یکی از دوستان تعریف میکرد که چند سال پیش مهمانی از ارمنستان داشته که در مواجهه با جلوههای شهری در تهران، بسیار متعجبانه گفته بود که مگر در ایران ساختمان بیش از سه طبقه هم وجود دارد؟! این یکی از ابتداییترین اثر رسانه برای معرفی ظاهر یک کشور است. از همینجا میتوان اثرات عمیقتر آن را نیز تصور کرد؛ تأثیر رسانهای در تاجیکستان نیز به همین صورت است.
راهکارهای توسعه روابط فرهنگی میان دو ملت را چطور ارزیابی میکنید؟
هلالی: اگر در مورد علقه مردم بخواهیم صحبت بکنیم، باید بگوییم که این علقه به شدت از سوی مردم دو کشور ایران و تاجیکستان برای آشنایی با همدیگر وجود دارد. به اعتقاد من بهترین راه توسعه روابط، ورود نهادهای غیرحاکمیتی و غیررسمی به حوزه گردشگری حلال، گردشکری سلامت، گردشگری ورزشی و گردشگری علمی است. برای مثال شما یک تور گردشگری از اساتید و پژوهشگران یک کشور را به ایران بیاورید و در قم مستقر کنید و از قم به تهران، کاشان، اصفهان و شمال ایران ببرید. شما با این اقدام میتوانید با یک تیر چند نشان را زده باشید، یعنی گردشگریهای مذهبی، علمی، تاریخی، فرهنگی، طبیعت و ... را در یک بازه زمانی کوتاه به اجرا گذاشتهاید. برگزاری گردشگریهای اینچنینی توسط نهادهای مردمی مورد اعتماد، اتفاق بسیار خوبی خواهد بود.
همچنین میتوانیم در حوزههای فرهنگی با بسترهای اقتصادی نیز ورود کنیم. یک زمانی اجناس ایرانی در تاجیکستان طرفدار داشت، اما امروز این بازار را در سایه تیرگی روابط، از دست دادهایم و امروز تنها حوزه حضور بسیار محدودمان در تاجیکستان در حوزه آب، برق و انرژی است.
متأسفانه در حال حاضر ما روابط فرهنگی با تاجیکستان نداریم چراکه از سال ۱۳۹۴ جمهوری اسلامی ایران دیگر در این کشور رایزن فرهنگی ندارد و همین باعث شده تا دید کامل و درستی از وضعیت علقههای فرهنگی امروزین مردم تاجیکستان نسبت به ایران هم نداشته باشیم.
چرا رایزن فرهنگی نداریم؟
هلالی: حضور محیالدین کبیر رهبر نهضت اسلامی تاجیکستان که یکی از رهبران اپوزسیون حکومت تاجیکستان بود، و دیدار وی با مقامات عالی کشورمان در آن سالها، موجب خشم دولت تاجیکستان شد و بهانهای به دست آنها داد تا موضع منفی خودشان نسبت به ما را با تعطیلی برخی از نهادهای ایرانی در تاجیکستان از جمله تعطیلی رایزنی فرهنگی به نمایش بگذارند. البته با حضور جناب دکتر زاهدی سفیر محترم و فرهیخته این کشور در تهران و تلاشهای متقابل سفرای دو کشور و با سفرهای متقابل اخیر مقامات عالی دو کشور، این فضا در حال تغییر است و نشانههای مثبتی از روند رو به بهبود روابط در صحبتهای طرفین در تمام دیدارها مشهود است. که امیدوارم وزارت امورخارجه کشورمان برای این موضوع اهمیت و تلاش مضاعفی را مظروف دارد تا شاهد حضور خوب و موثر ایران در عرصه فرهنگی تاجیکستان باشیم.
خوشبختانه، در حال حاضر زمینههای لازم برای احیای روابط فرهنگی دو کشور در قالب برگزاری هفتههای فرهنگی متقابل، در حال برنامهریزی است.
در پایان به عنوان جمع بندی بفرمایید که بهترین راهکارها برای توسعه روابط میان دو کشور ایران و تاجیکستان چه میباشد؟
هلالی: نخست؛ استفاده از ظرفیت بخش خصوصی و باوراندن اینکه این مجموعهها به صورت پوششی و برای یک نهاد رسمی و حکومتی کار نمیکنند و مستقل هستند. دوم؛ مهیا کردن بسترهای اقتصادی است که ما بتوانیم به عنوان ابزاری برای بستر فرهنگی استفاده نماییم. بستر اقتصادی، هم شامل مراودات اقتصادی و هم شامل سرمایهگذاریهای متنوع در حوزه اقتصاد فرهنگی است. برای مثال شرکت تندیسسازان شهریار مجموعهای است که هرآنچه تندیس باستانی ایرانی در بازار موجود است، ابتدا در این مجموعه ایدهپردازی و طراحی شده و سپس با کپیبرداری سایر شپرکتهای ریز و درشت توانسته در ترویج فرهنگ ایرانی اثرگذار باشد. البته فعالیت این شرکت محدود به ایران باستان نیست و تولید سردیسهای بسیاری از بزرگان، اندیشمندان، هنرمندان و حتی افراد شاخص جبهه مقاومت جزو تولیدات این شرکت است. ما میتوانیم با بها دادن و حمایت از اینگونه مجموعههای فرهنگی-اقتصادی، از ظرفیتهای آنها برای معرفی درست و واقعی از ایران و ایجاد اعتماد طرفینی بهره متقابل ببریم. اقتصاد فرهنگی، هم آورده مالی دارد و هم اثر فرهنگی. متأسفانه در حال حاضر این باور به نهادهای مردمی در کشور ما کمرنگ بلکه بیرنگ است.
مورد بعدی این است که ما نباید به مقابله و سیاه نمایی علیه نمادهای ایران باستان بپردازیم و درگیر این مسائل حاشیهای شویم. مورد دیگر اینکه؛ نهایت استفاده را از نقطه مشترک ایران باستانی و ایران اسلامی ببریم. یکی از آفات ما در این حوزه عدم ارتباط میدانی در حوزه شناخت نیازهای فرهنگی مردم این کشور است و از طرفی هم مسئولین امر حاضر نیستند از نظرات افرادی که در این حوزه اطلاعات خوبی دارند استفاده کنند.
حضور فرهنگی یعنی حضور در میان جامعه و مردم آنجا نه صرفا تعامل با حاکمیت یک کشور، لذا در آخرین قدم باید به حوزه اقدامات رسانهای رسمی و غیررسمی و به خصوص حوزه فضای مجازی ورود کنیم که بتوانیم با محتوایی خوب، پیام خود، انقلابمان و مردممان را به نحو مطلوب به عموم جامعه مخاطب منتقل کنیم که متأسفانه در حال حاضر چنین رسانهای را در اختیار نداریم. چندی پیش پیشنهاد داده بودم که برای کار رسانهای میتوان داستانهای باستانی ایرانی مثل شاهنامه را برای ردههای سنی مختلف به ویژه کودکان ترجمه کنیم و این راه خوبی برای راهاندازی یک رسانه مکتوب و مبتنی بر ادبیات و ارزشهای مشترک در آن منطقه است تا بعدا بتوانیم اهداف بلندتر خود را نیز از دل این رسانهها تحقق ببخشیم.
/انتهای پیام/