ابعادی از اندیشه‌های امام(ره) در گفتگو با حجت الاسلام قنبریان؛
حجت الاسلام قنبریان پژوهشگر حوزه عدالت معتقد است که تندترین نقدها به جمهوری اسلامی از درون پایگاه آرمان‌های انقلاب است و این یک فرصت است.

به گزارش «سدید»؛  14 خرداد 1368، امام خمینی بنیانگذار عظیم‌ترین انقلاب قرن بیست و یکم، در عصری که گوشه و کنار جهان شاهد پیروزی نهضت‌های مختلف بود، چشم از جهان فروبست. 33 سال از رحلت او می‌گذرد و نهضتی که پایه‌گذاری کرد علی‌رغم همه دشمنی‌های خارجی و یا کارشکنی‌های داخلی، به حرکت خود ادامه می‌دهد.

آنچه در طول این سالها همواره موجب نگرانی بوده، فراموشی یا تحریف در اندیشه‌های بنیانگذار انقلاب است. امری که آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب نسبت به آن هشدار داده و در سخنرانی بمناسبت سالگرد امام خمینی در سال 94 فرمودند: « تحریف شخصیّت امام، تحریف راه امام و منحرف کردن مسیر صراط مستقیم ملّت ایران است. اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملّت ایران سیلی خواهد خورد.»

برای شناخت اندیشه‌های امام و راه‌کار بازگشت به سیره و خط امام و جلوگیری از تحریف شخصیت ایشان بخصوص در حوزه عدالت، به سراغ حجت‌الاسلام و المسلمین قنبریان استاد حوزه و پژوهشگر عدالت رفتیم. متن زیر گفت وگوی تسنیم با ایشان بمناسبت ایام سالگرد امام راحل است که در ادامه می‌خوانید:

 

ابعاد شخصیتی امام خمینی (ره) بسیار گسترده است، اما در این گفت‌وگو می‌خواهیم در خصوص برخی از فرازهای کمتر گفته شده زندگی بنیانگذار انقلاب اسلامی گفتگو کنیم. البته سوال نخست بنده در خصوص انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی (ره) است. در مدت 43 سال که از پیروزی‌ انقلاب می‌گذرد، با اتفاقات و حوادث مختلفی روبرو بودیم که برخی از آن‌ها ناشی از کج‌کاری‌های مسئولان داخلی و برخی ناشی از دشمنی‌هایی بود که از بیرون کشور صورت گرفت؛ همه این اتفاقات و مشکلاتی که انقلاب اسلامی با آن روبرو شد، در مقایسه با اتفاقاتی که برای دیگر انقلاب‌ها پیش آمد، بی‌سابقه است. با این وجود ما همچنان شاهد وجود یک حس ناشی از امیدواری به انقلاب در جامعه و جهان هستیم. رهبر معظم انقلاب اسلامی و کسانی که از بیرون کشور و با نگاه به تحولات بین‌المللی سخن می‌گویند، نگاه روشن و امیدوارانه‌ای به آینده انقلاب اسلامی دارند. به نظر شما آن نقطه اتکال و امیدواری به انقلاب اسلامی چیست؟

قنبریان: در بینش امام خمینی (ره) که یک بینش عرفانی و حِکَمی است و در عین حال تا پهنای فقه و فقاهت نیز آمده است، خوف و رجا با یکدیگر تنظیم هستند؛ یعنی به همان میزان که امید و رجا وجود دارد، خوف نیز است.

اگر شکست‌ها بیشتر شود و برای مردم دلسردی به وجود آید، آرمان‌ تنها نوشته‌ای بر کاغذ می‌شود. خصوصیت نهضت امام این بود که آرمان‌ها را از موجود ذهنی و کتبی (این حرف‌ها به مدت هزار سال در کتاب‌ها و اذهان علمای ما بود) به تجسم عینی در یک امت و ملت تبدیل کرد؛ این هُنر امام بود

مرکز اصلی عالم، غیب و خداوند عالم است. اراده خداوند متعال بر این است که جهان را در یک مدار کلی به سمتی پیش ببرد؛ آن دریافتی که امام بزرگوار داشتند این بود که اگر اراده ما و آن هم اراده یک امت در مسیر اراده حضرت حق قرار بگیرد، وعده خدا محقق خواهد شد. مادامی که ما در این مسیر باشیم، وعده خداوند متعال برقرار است و قطعیت دارد؛ این کانون اصلی امید است. اما نگرانی و خوف از بابت خودمان است و از سوی خداوند متعال نیست.

نگرانی و خوف از این است که نکند ما در این مسیر و اراده، کم‌کاری یا کج‌کاری کنیم؛ مرکز اصلی امید این است که در آن مسیر اصلی که خدای متعال برای پایان عالم چیده است که سرتاسر ظهور دین حق و صلح و آرامش برای بشریت می‌باشد، حرکت کنیم.

 

برخی می‌گویند بخشی از اهداف و آرمان‌هایی که انقلاب داشت محقق نشد. قیاسی هم با گذشته می‌شود که البته قیاس مع‌الفارق است، اما در ذهن‌ برخی از مردم وجود دارد و آن هم این است که انقلاب نسبت به گذشته عایدی برای مردم نداشت. در پاسخ به این سوال که وقتی در 43 سال گذشته برخی از اهداف انقلاب محقق نشده، چگونه می‌توان به آینده امیدوار بود، چه می‌توان گفت؟

قنبریان: آن چیزی که موجب وقوع انقلاب اسلامی شد، یک اتفاق کمی و کیفی بزرگ بود. آرمان‌هایی که اکنون داریم، در 250 و 300 سال گذشته هم داشتیم؛ از مشروطه و ملی شدن صنعت نفت و حتی قبل‌تر از آن نهضت جنگل؛ اما اکنون خصوصیتش این است که منتظم‌تر و کامل‌تر می‌باشد و کمیت وسیعتری در میان مردم ایران به خودش متعلق کرده است.

استقلال، آزادی، جمهوریت، عدالت، پیشرفت و... ذیل اسلام به شکل یک چندوجهی بسیار منتظم در اصل 9 قانون اساسی آمده است. این بدان معناست که استقلال، نباید آزادی را از بین ببرد. آزادی نیز نباید استقلال را از بین ببرد. عدالت و پیشرفت هم باید به موازات هم پیش بروند. نه اینکه یک کشور پیشرفته باشیم اما در عدالت جا مانده باشیم. یا اینکه فقط عدالت توزیعی داشته باشیم و اصلاً پیشرفت نکرده باشیم؛ جمع این‌ها کار آسانی نیست. هم بحث‌های نظری سنگینی دارد و هم راه عملی دشواری دارد.

پس نخست اینکه آرمان‌ها به مرور کامل و منتظم شدند و در کمیت بسیار بزرگی هم اتفاق افتادند. میشل فوکو وقتی به ایران آمد و در تهران، آبادان و... چرخید، گفت من روح را در خیابان‌های تهران دیدم؛ یعنی انقلاب یک ملت را به پای صحنه آورد. به نظر من آن ملت کماکان هم در صحنه است و آن آرمان‌ها را می‌خواهد. تندترین نقدهایی هم که به حکمرانان می‌شود، از این جایگاه و موقف است. این بدان معناست که حرکت‌مان رو به جلو می‌باشد.

نگرانی وقتی است که مردم دست از آرمان‌ها بردارند. اما ما اکنون می‌بینیم که حتی تندترین نقدها از درون پایگاه همین آرمان‌ها صورت می‌گیرد و جوان‌ها مانند دهه 50 و 60 دوره نهج‌البلاغه‌خوانی راه می‌اندازند؛ این مرکز اصلی امید و موتور محرکه انقلاب است.

متاسفانه بسیاری از جناح‌ها و افراد به سخنگوی مردم تبدیل شدند. به اسم مردم زیاد حرف زده می‌شود و هر کسی می‌گوید من نماینده مردم هستم. وقتی یکی از افراد یک جناح سیاسی به دادگاه برده می‌شود که ممکن است بدنه اجتماعی و روزنامه‌ و رسانه‌ای هم داشته باشد، می‌گویند آن فرد خدماتی هم داشته است که این به اسم مردم تمام می‌شود

البته اینکه بگویم چه مقدار از آن آرمان‌ها محقق شده است، نیازمند بحث مفصلی است. این موضوع شاخص‌ها و معیارهایی دارد که باید براساس آن‌ها صحبت کنیم اما آنچه مسلم است، این می‌باشد که ملت ایران هنوز برای رسیدن به آن آرمان‌ها مصمم است.

 

بنابراین نقدی که مطرح می‌شود از موضع تغییر آرمان نیست، بلکه بر این اساس است که چرا آن آرمان‌ها محقق نشده است.

قنبریان: بله. یکی از نقدهای جدی این است که چرا به همان میزانی که پیشرفت صورت گرفته (پیشرفت امری ملموس است و می‌توان درباره آن آمار ارائه کرد)، عدالت رشد نکرده است. تندترش این است که ما پیشرفت را تنها پیش بردیم و عدالت را نیاوردیم یا اینکه استقلال را تنها جلو بردیم و آزادی را نیاوردیم. اگر عدالت و آزادی هم آمدند، آن چیزی است که ما در سال 57 خواستیم. بنابراین اذعان به پیشرفت می‌شود، اما کمبود عدالت نیز صدا زده می‌شود. آن‌ها می‌گویند پس عدالت کجاست؟ اصل 48 قانون اساسی چرا نقض شده است؟ چرا در استان‌ها و شهرهای کشور نابرابری است؟

بنابراین از درون پایگاه آن آرمان‌ها حتی از درون پایگاه آن نظام (نظام کلانی که اسمش قانون اساسی باشد) مطالبه می‌شود. این یک فرصت است؛ حتی نقدش، اعتراضش و آمدن به خیابانش هم برای بهسازی نظام سیاسی فرصت است.

 

نکته خوبی بود. یکی از نقدها هم که مطرح می‌شود و مرتبط با موضوع بحث ماست، فاصله گرفتن برخی از مسئولان از زیست امام خمینی (ره) است. امام نسبت به کاخ‌نشینی مسئولان انذار می‌دادند و حتی نسبت به رواج خوی کاخ‌نشینی در بین مردم نیز معترض بودند. از یک مقطع به بعد، چیزهایی که خلاف سیره امام و مقام معظم رهبری بود، در بین برخی از مسئولان جا افتاد. از جمله اینکه سبک زندگی اشرافی و تجملی باب و حتی تئوریزه شد. برخی از مسئولان به بهانه اینکه امام در جماران بود، به آنجا رفتند و در آن محله زندگی کردند. با این تفاوت که جماران‌نشینی‌‌شان اشرافی بود و مدل امام خمینی (ره) نبود. این آفت چه مقدار می‌تواند برای آن امید خطرآفرین باشد؟

قنبریان: اگر شکست‌ها بیشتر شود و برای مردم دلسردی به وجود آید، آرمان‌ تنها نوشته‌ای بر کاغذ می‌شود. خصوصیت نهضت امام این بود که آرمان‌ها را از موجود ذهنی و کتبی (این حرف‌ها به مدت هزار سال در کتاب‌ها و اذهان علمای ما بود) به تجسم عینی در یک امت و ملت تبدیل کرد؛ این هُنر امام بود.

آن چیزی که فرمودید از زمانی شروع شد که برخی، مردم را شهروندان درجه دوم انقلاب در نظر گرفتند و به مرور مردم را نامحرم پنداشتند. به طور مثال گفته شد که آقای فلانی، آقای رئیس‌جمهور و... بهتر از مردم می‌فهمند یا مجموعه حرف‌هایی که خلاصه‌اش این بود که عده‌ای بهتر از مردم می‌فهمند و صلاح مردم را بهتر از خودشان می‌دانند.

مردم درجه دو شدند، یعنی نظارتشان بر مسئولان کم شد؛ چرا که جایگاه رئیس و مرئوسی تغییر یافت. مسئولان قرار بود خادم مردم باشند، اما مردم زیردست شدند.

یک روز دشمنان استاد مطهری را از ما گرفتند و امام فرمود برای حفظ جان‌های امثال مطهری نگهبان بگذارید؛ سپس بهشتی را بی‌آبرو کردند و اسیر تهمت‌ها شد. در قانون مجازات اسلامی آوردیم که توهین به مسئولان، جرم است اما وقتی جلوتر آمدیم، برای کسانی محافظ گذاشته شد که جز هوای‌ نفس‌شان هیچ دشمنی ندارند. آبرو را هم به قدری توسعه دادیم که وقتی یک جوان مذهبی نقدی از پایگاه آرمان‌های امام انجام می‌دهد، او را به دادگاه می‌کشانیم و بدتر اینکه اموال مسئولان را از چشم مردم دور نگه می‌داریم و می‌گوییم اگر کسی اموال مسئولان را افشا کند، عمل مجرمانه‌ای مرتکب شده! همه این‌ها یعنی اینکه مردم، رسیدگی به اموال مسئولان به شما چه ربطی دارد؟

صحیفه امام فراتر از شاهنامه است و مثل یک شاخص و شاقول باید عمل کند. الان متأسفانه صدا و سیمای ما امام را پخش نمی‌کند. سخنرانی امام را بدون گزیده‌ کردن باید پخش کرد. من نباید از طرف امام حرف بزنیم بلکه امام شیرین‌تر و جذاب تر از همه ما حرف می‌زند. نباید فتنه 88 اتفاق بیفتد و ما ده قسمت تولید کنیم که امام گفته "تو غلط کردی قانون را قبول نداری!" بلکه بطور متداول درباره اشرافیت، جمهوریت، آزادی، نسبت مردم با حکومت و... را پخش کنند

در جریان پرسش و پاسخ‌های دانشجویی که در دهه 70 در حضور رهبر معظم انقلاب صورت گرفت، رهبری فرمودند که اشرافیت با قانون و آیین‌نامه از بین نمی‌رود، بلکه زیر نگاه تیزبین مردم است که اشرافیت از بین می‌رود. آن نگاه تیز اگر گرفته شود، اشرافی‌گری باب می‌شود. این رویه همچنان هم وجود دارد که برخی از مسئولان، جناح‌های سیاسی و حتی مدافعان نظام، مردم را درجه یک و دو می‌کنند و عده‌ای را به انقلاب محرم‌تر می‌دانند.

 

از مقطعی به بعد شاهد هستیم که بخشی از مردم نیز اشرافی‌گری مسئولان را پذیرفتند. به طور مثال گفتند فلانی دزدی کرد، اما کار هم کرد! بنابراین این نقد به مردم هم وارد است که چرا آن نگاه تیزبین و ناظر بودن را زمین گذاشتید و تئوریزه شدن اشرافیت را پذیرفتید؟

قنبریان: خیر قبول ندارم. برخی جناح‌ها از زبان مردم حرف‌هایی را بیان کردند. متاسفانه بسیاری از جناح‌ها و افراد به سخنگوی مردم تبدیل شدند. به اسم مردم زیاد حرف زده می‌شود و هر کسی می‌گوید من نماینده مردم هستم.  وقتی یکی از افراد یک جناح سیاسی به دادگاه برده می‌شود که ممکن است بدنه اجتماعی و روزنامه‌ و رسانه‌ای هم داشته باشد، می‌گویند آن فرد خدماتی هم داشته است که این به اسم مردم تمام می‌شود.

در سوی دیگر مردم هم دیدند که کسی انتقاد کرد و از حیثیت افتاد. فردی برای موضوع نهی از منکر به دادگاه برده شد و احساس شد که اگر ادامه بدهد، شخصیت اجتماعی‌اش کاهش می‌یابد و این‌ها هم در چشم مردم انعکاس پیدا کرد. مردم دیدند که این نگاه و رفتار هزینه‌دار شد. در حالی که نهضت آمده بود و مردم هزینه‌هایی از در افتادن با طاغوت و صدام داده بودند و انتظار نداشتند از دادگاه‌های جمهوری اسلامی هم برای نظارتشان بر مسئولین هزینه دریافت کنند

بنظر می‌آید عکس العمل مردم را اگر مجموعی در نظر بگیریم، یکی اینکه برخی جناح‌ها خودشان را به نام مردم جا می‌زنند و دیگری برخورد تبعیضی که با خود همین ماجرا می‌شود تو ذوق مردم می‌زند. برخی جاها هم هزینه‌دار کردیم. در حکومت عدل قرار نیست عدالتخواهی انقدر هزینه داشته باشد اگرچه بدون هزینه نمی‌شود اما در اذهان یک خوفی از هزینه این کار به وجود می‌آورد.

 

از یک مقطعی به بعد تلاش شد برای اینکه از سمت برخی مسئولان امام زدایی از مدیریت کشور صورت بگیرد. الان امام زدایی را برخی به برداشتن عکس امام از یک سالن تعبیر می‌کنند اما از جهت دیگری در بخشی از مدیریت کشور نگاه امام یا مقام معظم رهبری حاکم نیست؛ مثلا در مرقد امام که مکان مذهبی است هم سیره امام حاکم نیست یا در زندگی رئیس جمهور سیره امام حاکم نیست.

قنبریان: کاملا موافقم. این همان تعبیری است که حضرت آقا فرمودند امام تبدیل به میراث فرهنگی نشود؛ میراث فرهنگی رابطه‌اش مثل رابطه ما با شاهنامه است؛ اثری در ما دارد اما به این شکل نیست ما رستم و اسفندیار را در خیابان ببینیم. صحیفه امام فراتر از شاهنامه است و مثل یک شاخص و شاقول باید عمل کند. الان متأسفانه صدا و سیمای ما امام را پخش نمی‌کند. سخنرانی امام را بدون گزیده‌ کردن باید پخش کرد. من نباید از طرف امام حرف بزنیم بلکه امام شیرین‌تر و جذاب تر از همه ما حرف می‌زند. نباید فتنه 88 اتفاق بیفتد و ما ده قسمت تولید کنیم که امام گفته "تو غلط کردی قانون را قبول نداری!" بلکه بطور متداول درباره اشرافیت، جمهوریت، آزادی، نسبت مردم با حکومت و... را پخش کنند.

مسئولان به نفع‌شان بوده که وقتی از فکر امام فاصله می‌گیرند، امام دست و پایشان را نگیرد بهمین خاطر است صحیفه خوانی دردسر می‌شود؛ وقتی می‌خواهیم حرم امام بسازیم، جماران را درجه دو می‌کنیم و در محلی که توریستی است و هتل و مراکز تفریحی دارد، یک امام مجلل هم درست می‌کنیم. آیت اللهی که شاگرد امام است می‌آید و می‌گوید اینجا هرچه مجل تر، بهتر! پس چرا جماران اینگونه نبود و یا وقتی مصلی را خواستند بسازند، امام گفت سعی کنید ساده باشد و یادآور مساجد صدر اسلام.

بنظر من مشکل فقط حرم نیست بلکه مجموعه‌ای از اینور و آنور است و من در جمهوری اسلامی کسی را بی گناه نمی‌دانم که این جناح خوب عمل کرده یا بد عمل کرد؛ یکی کمتر یکی بیشتر اما هرکدام از جناح و رجال جفایی به امام کردند و آنطور که شایسته و بایسته است امام را به نسل بعد معرفی نکردند.

خواندن صحیفه امروز چالش به‌وجود می‌آورد. چنانچه خواندن نهج البلاغه چالش به وجود می‌آورد. امروز برخی هم لباس‌های ما وطیفه می‌دانند قید و قیود نهج البلاغه را بگویند! تا دیروز نگران بودند چرا نهج البلاغه مهجور واقع شده و هابز و پوپر خوانده شود اما امروز می گویند این خطبه فلان قید را دارد

 

حتی در جمع های مذهبی و تشکل‌های دانشجویی امام آنقدر برجسته نیست و از سیره امام فاصله گیری شده و به جز مقام معظم رهبری که تأکید دارند بر مدیریت امام یا توجه به مدیریت امام در جنگ و ... بخش های مذهبی جامعه هم تکلیف دارند. برای بازگشت به امام و سیره امام باید از کجا شروع کرد که این امام زدایی در جامعه پررنگ‌تر نشود و حتی قشری که انقلاب کردند، نخواهند امام را مقصر بدانند.

قنبریان: شما می‌بینید در همین سالها وقتی یک کلیپی از امام ناظر بر مسائل روز منتشر می‌شود، چقدر بین مردم دست به دست می‌شود. هنوز حرف امام، حرف تازه‌ای است و من بدنه‌ای از بچه‌های انقلاب را می‌بینم که به صحیفه خوانی برگشتند اما التزام به شی، التزام به لوازم آن است.

خواندن صحیفه امروز چالش به‌وجود می‌آورد. چنانچه خواندن نهج البلاغه چالش به وجود می‌آورد. امروز برخی هم لباس‌های ما وطیفه می‌دانند قید و قیود نهج البلاغه را بگویند! تا دیروز نگران بودند چرا نهج البلاغه مهجور واقع شده و هابز و پوپر خوانده شود اما امروز می گویند این خطبه فلان قید را دارد، این خطبه تفسیرش این است و... ! اگر کسی نامه 45 نهج البلاغه را خواند، امروز سوال‌های جدی از جمهوری اسلامی می‌کند. امروز اگر صحیفه امام را خواندیم که امام در آنجا هشدار می‌دهد "اگر دولت و مجلس از طبقه مرفه شدند، فاتحه اسلام و جمهوری اسلامی را باید خواند،" دچار چالش‌های جدی می‌شویم و زمین و آسمان را باید بدوزیم که حرف‌های امام را توجیه کنیم.

اتفاقا به تعبیر حضرت آقا نهضت تبیین همین است؛ مطالبه‌گری صحیح که رهبری فرمودند را باید با آب طلا نوشت. مطالبه‌گری صحیح یعنی جدا کردن آرمان‌ها از عمل نادرست مسئولین. در پایگاه انقلاب بمانیم و آرمان ها را حفظ کنیم و در عین حال واقعیات و عذرها را هم ببینیم؛ چون انسان وقتی در میدان بیاید، متوجه می‌شود عذرهایی هم هست، مسئولان عذرها را با مردم در میان بگذارند و از نشده‌هایی هم که عذر نیستند، عذر بخواهند؛ لوازم کار را اگر بپذیریم، صحیفه به وفور خوانده می‌شود اما اگر لوازمش توبیخ باشد یا حرف از انحراف زدند، نمی‌شود.

برای مثال در ماجرای کرونا که کسب و معیشت آسیب دید و رشد اقتصادی ما هم تقریباً صفر بود، در دنیا رشد میلیونرها و سرمایه‌دارها 6 درصد بود اما در ایران 21 درصد! چرا؟ چگونه کرونا که همه را از کار انداخت و کیک اقتصاد هم بزرگ نشده، میلیاردرها  سرمایه‌شان بیشتر شده؟ در همان گزارش‌ها آمده که به علت تزریق از صندوق توسعه ملی به بورس در دو نوبت دی و شهریور 99! آنوقت نوبت که به مستضعفان و یارانه و حقوق گارگران می‌رسد می‌گویند بار تورم و نقدینگی دارد.

امام به ما شاخص داده بود که در سیاست‌ها جانب محرومین و پا برهنگان را بگیرید نه کسانی که برتر و بالاترند! این شاخص‌ها را اگر بیاوریم در ریز و درشت جمهوری اسلامی، سوال های جدی ایجاد می کند که پاسخگویی جدی می‌طلبد و درهای را باز کنیم که مردم و جوان ها بتوانند سوال کنند.

رهبر انقلاب با نسل جدید هنوز پرسش و پاسخ دانشجویی دارند اما از رهبری به بعد همین قدر هم نیست. صحیفه خوانی، شاهنامه خوانی نیست بلکه باید قوت غالب ما شود و با این کار قطعا رشد می کنیم.

مطالبه‌گری صحیح یعنی جدا کردن آرمان‌ها از عمل نادرست مسئولین. در پایگاه انقلاب بمانیم و آرمان ها را حفظ کنیم و در عین حال واقعیات و عذرها را هم ببینیم؛ چون انسان وقتی در میدان بیاید، متوجه می‌شود عذرهایی هم هست، مسئولان عذرها را با مردم در میان بگذارند و از نشده‌هایی هم که عذر نیستند، عذر بخواهند؛ لوازم کار را اگر بپذیریم، صحیفه به وفور خوانده می‌شود اما اگر لوازمش توبیخ باشد یا حرف از انحراف زدند، نمی‌شود

 

برخی می‌گویند این حرف‌ها برای اول نهضت بوده و شرایط عوض شده و یا اینکه این سخنان امام نظراتی است که قابلیت عمل شدن ندارد و برای روی کاغذ و لای کتاب خوب است نه در صحنه اجرایی کشور!

قنبریان:‌ بنظرم من برعکس است. برخی حرف‌ها را امام از اول تا آخر تکرار کرده. در همین قسمت اقتصاد از جمله تحقق شروط عدالت اجتماعی را امام خمینی "دخیل کردن توده‌های میلیونی مردم محروم در تولید و تلاش و خلاقیت و ابتکار" می‌دانند.  اقتصاد مردمی با اقتصاد خصوصی فرق می‌کند. من صریح این را بگویم و شما هم پخش کنید، ما برخی واژه‌ها را بدجور دستمالی می‌کنیم. هرکاری دلمان خواست می‌کنیم به نفع سرمایه‌داری کار می‌کنیم و یک برچسب مردمی هم رویش می‌گذاریم.

مردمی سازی اقتصاد و فلان و بهمان ولی عملاً به جیب قشر خاصی می‌رود. مردمی کردن از منظر امام، یعنی در تولید، توزیع مردم مشارکت کنند. بعد ایشان در جلد 21 صحیفه، از علما و دانشمندان ارائه طرح ها و اصول تبیین جهت گیری اقتصاد اسلام در راستای حفظ منافع محرومین و گسترش مشارکت عمومی را می‌خواهند. این ایده اصلی امام است که مکتب اقتصادی ما را می‌سازد

بعد از جنگ اقتصادانان پیرامون آقای هاشمی رفسنجانی در مجمع، صد ایران از اقتصاد ما گرفتند که یکی از بزنگاه‌هایش اصل 44 بود که باید بازنگری شود. اقتصاد را از حالت دولتی و تعاونی و خصوصی که مکمل آن دوتاست دربیاوریم. 8 سال مباحثه این کار با رهبری طول کشید. ابتدا دوسال مطالعه کردند که طرحی که نوشتند کلا برگشت خورد؛ بعد از مدتی اولین بندی که ابلاغ شد، تعاونی‌های فراگیر تعبیه شد و می‌خواستند حرف امام را عملی کنند و اولین قسمتی است که حضرت آقا موافقت کردند. بند ج که مربوط به خصوصی سازی است چند سال رفت و برگشت خورد.

از سال 85 که سیاست های کلی ابلاغ شد تا 1401، در این 15 سال بند ب هیچ حرکتی نکرده اما بند ج ماجرایی است که می‌بنیید؛ یک قسمت با فساد اتفاق افتاده و آنجا هم که فساد رخ نداده، اقتصاد ما را کاریکاتوری کرده و بخش خصوصی و بخش حاکمیتی غیر دولتی منافع خود را برده اما بخش عمومی مانده است.

تا پایان برنامه پنجم باید 25 درصد اقتصاد کل کشور به این طبقات محروم می‌رسید اما در همان نقطه اول ایستادیم و نه تعاونی‌های فراگیر تشکیل شد و نه اقتصاد مردمی شد. گیر در نظرات نیست بلکه در منافع افراد است. این توده میلیونی یک صدای رسا و مدعی العموم در لابی های مجلس و دولت ندارد؛ جایی مثل اتاق بازرگانی و سازمان مهندسی و  کانون وکلا ندارد.  اینها عامه مردمی هستند که نمی‌توانند حقوقشان رافریاد بزنند.

موقع سخنرانی‌ها از مردم و محرومان دم می‌زنند اما اصل 26، اصل 27 و اصل 104 قانون اساسی و شوراهای قسط را گم کردیم. نزدیک 20 هزارتا تاجر داریم و اتاق بازرگانی که پارلمان بخش خصوصی است، اهرم قدرت است. 11 میلیون کارگر هم داریم و اصل 104 قانون اساسی هم برای آنهاست که کارگاه‌های متوسط باید شورای قسط داشته باشند که سه درصد آن تشکیل شده است.

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha

چگونه رژیم‌صهیونیستی نابود می‌شود؟

طرحی که با طوفان الاقصی به کما رفت

آیا فقاهت شیعی اجازه حمله نظامی به مناطق مسکونی اسرائیل را می‌دهد؟

مشروعیّت مقاومت؛ از احکام اسلامی تا قوانین جهانی

افزایش صد برابری آثار دفاع مقدس عزم ملی می‌طلبد

دیالوگ‌های فرهنگی مبتنی بر سوءتفاهم شده است

ایده هویت‌گرایی؛ پاسخ به چرایی دین‌ستیزی در عصر حاضر

آیا موفقیت نظامی تل‌آویو به شکست سیاسی اسرائیل می‌انجامد؟

راهبرد رسانه‌ای؛ رمز موفقیت حزب‌الله

از بمب‌گذاری تا ترور

نویسنده‌ای که از قلمش لطافت و عشق می‌بارید

نصرت الهی حتمی است ولی جای کم‌کاری را نمی‌گیرد

امت و نقطه عطف تاریخ ایرانی

سند موسیقی راهگشا است

رتبه ۸۸ در قابلیت‌های سالمندی، شایسته ایران نیست

اطلاعات فروشی تلگرام برای از ما بهتران

زوال رژیم صهیونیستی در برابر مقاومت

سنجشی که به کمک آموزش نیاید، مفت گران است!

عبرت جبهه عربی دیروز، درس جبهه مقاومت امروز

اتحاد، اراده، مبارزه و توجه به تروریسم رسانه‌ای