گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ با گسترش شبکههای اجتماعی به ویژه اینستاگرام، حضور در این پلتفرم از سرگرمی فراتر رفته و کاربران آن تلاش دارند که هر روز تصویری بی نقصتر و شادتر از زندگی خود را با دیگران به اشتراک بگذارند؛ صفحات رنگی که به مرور زمان، صاحبان این صفحات را به سلبریتیهای اجتماعی و مرجعی برای سبک زندگی افراد جامعه تبدیل کرده است. آسیب شناسی ماهیت پدیده اینستاگرام از جمله مسائلی است که جامعه شناسان و روانشناسان را در چند سال اخیر به خود فراخوانده تا از چند و، چون مزایا و معایب کارکرد این پلتفرم بر روی جامعه اطلاعات جامع بیایند. پرسشگری در این زمینه ما را به گفتگویی با دکتر امان الله قرائی مقدم نشاند. جامعه شناس و استاد دانشگاهی که معتقد است وجود شاخهای مجازی و فخرفروشیها و نمایش تجملات و اسراف گرایی، نشان میدهند که تاخر فرهنگی وجود دارد یعنی ابزار، نوین است، ولی فرهنگ استفاده از آن وجود ندارد.
این روزها در فضای مجازی، اینستاگرام یکی از شبکههای پرطرفدار در جهان است که کاربران آن شامل اغلب سنین هستند و از هر قشری از جامعه به نوعی در این فضا زیست میکنند. در عین حال این شبکه در ایران نیز بالغ بر ۲۴ میلیون نفر عضو دارد یعنی ۲۹ درصد کل جمعیت ایران در این شبکه حضور فعال دارند. حال با توجه به این آمار، میتوان چنین فرض کرد به واسطه این زیست مجازی، تغییری در سبک زندگی ایرانیان ایجاد شده، کما اینکه این مساله را در ظاهر جامعه نیز میتوان مشاهد کرد. بر این اساس، به نظر شما این تغییر سبک زندگی اصولا امری مطلوب است برای جامعهای مثل ایران یا نامطلوب؟
قرایی مقدم: تغییر سبک زندگی مربوط به دیروز و امروز و فردا نیست. به قول جامعه شناسان اصولا تغییرات اجتماعی که سبک زندگی نیز در آن نهفته است، از بدو خلقت انسان وجود داشته و خواهد داشت. بر این مبنا جامعه شناسانی که تغییر سبک زندگی براساس تئوری ماتریالیستها و مادی گراها را مورد توجه قرار میدهند عنوان میکنند همین که انسان اولیه به ابزاری مثل سنگ و استخوان شکسته و چرخ و حصیربافی و... دست یافت تغییراتی در این جوامع پدید آمد. وقتی به قرن هجدهم رسیدیم و صنعت شکوفا شد، این ابزارها هم موجب تغییر سبک زندگی شدند. یعنی هر چه ابزار جدید شد، سبک زندگی انسان نیز تغییر کرد. بر همین اساس، انسان ابزارساز کمکم فکرش تغییر کرد و انسان اندیشه ورز به وجود آمد. مثلا وقتی ماشین دودی و دوچرخه برای اولین بار به تهران آمد، سبک زندگی تغییر کرد، چون خود این ابزارها در نقش معلم ظاهر شدند. چون مردم متوجه شدند وسیلهای هست که استفاده از آن، آنها را بی نیاز از پیاده روی میکند. همین اتفاق در مورد وسایل خانه افتاد. مثلا وجود یخچال در خانهها، در سبک خردی مایحتاج و پخت و پز اثر مستقیم گذاشت؛ بنابراین تغییر سبک زندگی از گذشته وجود داشت، ولی امروز این موضوع شتاب گرفته است و یکی از این ابزارهای شتاب دهنده اینستاگرام است. فضای مجازی و تلویزیونهای ماهوارهای هم در همین رده قرار دارند. اینستاگرام هم از جمله وسایل ارتباط جمعی است که کاربری تبلیغی و تغییر سبک زندگی را دارد. از همان سنخی که به قول جامعه شناسان حوزه ارتباطات مثل مارشال مک لوهان و هارولد لاسکی، رادیو و تلویزیون و مطبوعات داشتند و امیال و خواستها و آرزوها و دیدگاهها و فکر انسانها را تغییر میدادند خصوصا در حوزه زنان این مساله پررنگتر بود. با توجه به این امر و کارویژه شبکههایی مثل اینستاگرام، ذائقهها تغییر یافته است. مثلا امروز مدام گفته میشود برای جوانی جمعیت فرزندآوری کنید، اما با توجه به تغییر ذائقه زن ایرانی و ذهنیتش این اتفاق نمیافتد و همین موضوع مساله جوانی جمعیت را با موانعی مواجه میکند. این مساله با دوران قدیم متفاوت است. آن دوران مادرها و مادربزرگهای ما طور دیگری فکر میکردند و توکلشان به خدا بود حتی در فرزندآوری میگفتند هر آنکس دندان دهد، نان دهد. امروز، طرز تفکرها تغییر کرده و عملا با وجود مزایایی که این شبکه میتواند داشته باشد، اما آسیبهایی را هم متوجه جامعه کرده مثلا میزان طلاق را افزایش داده است. همه این مسائل هم در حالی روی میدهد که برای شبکهای مثل اینستاگرام نه مرزی وجود دارد و نه حد و حدودی و در هر جایی همه مردم در تمام سنین به آن دسترسی دارند. در نتیجه سبک زندگی افراد جامعه تغییر کرده است. این امر در مسائلی مثل شکاف طبقاتی هم اثر گذاشته است. تا پیش از این، شکاف طبقاتی در جامعه به کندی ایجاد میشد و سالها طول میکشید تا تثبیت شود، اما امروز، این شکاف به ۵ سال و ۱۰ سال رسیده است و در همین زمان کم شاهد بیشترین میزان بروز شکاف هستیم.
درخصوص تاثیر پذیری ایرانیها از این شبکه بفرمایید که آیا این اثرپذیری شبیه جوامع دیگر است؟ کیفیت این مساله در ایران به چه صورت است؟
معتقدم تاثیرپذیری در شهرستانها بیشتر از تهران است، چون تهرانیها به روزتر هستند و بیشتر تحت تاثیر قرار میگیرید، اما از طرفی، رسوبات ارزشها و هنجارها در شهرستانها بیشتر از تهران است و همین امر، مساله کنش در راستای این اثرپذیری را کند میکند. این موضوع را میتوان در پیچیدگیها در برخورداری تهرانیها از لوازم خانه تا طرز پوشش نسبت به شهرستانها دید
قرایی مقدم: خیر شبیه به جوامع دیگر نیستیم. اول اینکه هیچ جامعهای را نمیتوان با جامعه دیگر مقایسه کرد حتی کشورهای اروپایی نظیر آلمان و فرانسه را. چون هنجارها و ارزشهایی که در ضمیر ناخودآگاه انسان هست، متفاوت از یکدیگر هستند. حتی در خود کشور ایران هم این تفاوت اثرپذیری متفاوت است. مثلا ذهن یک دختری که در شهرستان بزرگ شده با دختر بزرگ شده در تهران، فرق میکند؛ بنابراین نمیتوان به طور قطعی گفت که اثر یکسانی در این پدیده روی جوامع وجود دارد. معتقدم تاثیرپذیری در شهرستانها بیشتر از تهران است، چون تهرانیها به روزتر هستند و بیشتر تحت تاثیر قرار میگیرید، اما از طرفی، رسوبات ارزشها و هنجارها در شهرستانها بیشتر از تهران است و همین امر، مساله کنش در راستای این اثرپذیری را کند میکند. این موضوع را میتوان در پیچیدگیها در برخورداری تهرانیها از لوازم خانه تا طرز پوشش نسبت به شهرستانها دید؛ و اینکه تهرانیها به سبب پایتخت نشین بودن بیشتر به دنبال تغییرات هستند ولو از طریق فضای مجازی، در حالیکه شهرستانیها در پیگیری این سبک زندگی با سنتهای شهرهای خود مواجه هستند لذا نمیتوانند همان سبک زندگی تهران را در شهر خود پیاده کنند، ولی تغییر در این موضوع امری همه گیر بوده و تمام کشور را در بر گرفته البته با میزان متفاوتی از کیفیت در تغییر. چون به هر میزان که ارزشها و هنجارها محکمتر باشند، تغییرات در افراد کندتر و کمتر رخ میدهد. انطباق پذیری مردم تهران بیشتر از شهرهای دیگر کشور است. البته این را در نظر داشته باشید که تغییرات متعلق به تمام دورانهاست، ولی نسبت به گذشته تغییرات امروزی با سرعت بیشتری در جریان است و تاثیرپذیری امروزی بیشتر است. در عین حال، انتخاب یک شهروند تهرانی اصلحتر از شهرستانی هاست. حالا به این مساله تحصیلات را هم اضافه کنی. در واقع هر دو طیف با یک پدیده مواجه میشوند به نام فضای مجازی و اینستاگرام، ولی اثر یکسان از آن دریافت نمیکنند. رهبری در ۱۳۹۷/۱/۱ گفتند "فن آوری فرهنگ میآورد". این جمله ایشان بدین معنی بود که تجملگرایی و خواستها و آرزوها و... میآورد که سبک زندگی را تغییر میدهد. وقتی شما یخچال را دیدید سبک پخت و پز هم تغییر کرد. در ضمن، افرادی که این پدیدهها را زودتر دیدهاند و لمس کردهاند میزان انطباق پذیری شان بیشتر بوده. مثالش این است که مردم در شمال شهر تهران به سبب اینکه زودتر ماشین داشتهاند نسبت به مردم جنوب شهر، کمتر تخلف میکنند. دولت باید به این مساله توجه ویژه داشته باشد، چون به نسبت زندگی مردم ایران نیز تغییر کرده است و تغییر ذهنیت، به قول مارکس، خودآگاهی طبقاتی پدید میآورد و اعتراض و شورش بدنبال دارد.
پس آیا میتوان گفت تغییر سبک زندگی امری نامطلوب است با توجه به اینکه هویت جدیدی به ایرانیان میدهد که مغایر با ساختار جامعه ایرانی است؟
قرایی مقدم: نه اینطور نیست. جامعه شناسی دو بخش ایستا و پویا دارد به این معنی که زندگی تغییر میکند و هیچ لحظهای مثل لحظه قبل نیست. اینکه در بخشهایی از کشور مثل پایتخت مناسبتر از این فضای مجازی استفاده میکنید تبیین بهتری در این رابطه است. البته که دوره گذار در شهری مثل تهران هم طی شده و آسیبهای آن به تبع کمی کمتر شده، چون انطباق پذیری بیشتر روی داده است.
آیا این تغییر سبک زندگی بر جنیست اثر دارد یعنی گرایش به پدیدهای مثل اینستاگرام و تغییر سبک زندگی در زنان بیشتر از مردان است؟
قرایی مقدم: بله دقیقا. چون هوش زنان در سنین نوجوانی نسبت به مردان در سنین رو به جوانی، برابری میکند یعنی زنان جلوتر از مردان هستند. البته سن، پایگاه اجتماعی، تحصیلات و نوع خانواده نیز در این سیر تغییر سبک زندگی موثر هستند. مهم است که افراد زمانی که فضای مجازی و شبکههای آن را در اختیار دارند، فرهنگ استفاده از آن را بدانند. بخشی از جرایم رانندگی و حوادث در ایران به پایین بودن سطح فرهنگ رانندگی باز میگردد.
وجود ارزشها و هنجارها در شهرستانها باعث شده آنان نسبت به پایتخت نشینان، کنش کمتری نسبت به اثرات اینستاگرام داشته باشند
در میان سبکهای مختلف در فضای اینستاگرام دو سبک بیشتر در حال اشاعه و ترویج است اول: سبک زندگی متظاهرانه که توسط شاخهای مجازی اداره میشوند؛ این افراد درصدد نمایش مصرف، خرید و اسراف کالاها هستند. هدف این افراد جذب مخاطب و کسب درآمد از طریق فضای مجازی است. دوم، سبک زندگی واقعی افرادی که از این سبک بهره میگیرند، درصدد آن هستند که یک تصویر واقعی از خود، اجتماع و محیط پیرامون در معرض نمایش گذارند و اغلب پستهای که این افراد به اشتراک میگذارند شامل محتوای اطلاعرسانی درباره مسائل فردی و اجتماعی و کاری است. کدامیک از این سبک زندگیها جامعه ایرانی را بیشتر متاثر از خود کرده و چرا توانسته موازی با سبک زندگی ایرانی اسلامی در خانوادههای ایرانی جایی برای خود پیدا کند؟
قرایی مقدم: هر دو تاثیر میگذارند، اما وجود آن شاخهای مجازی و فخرفروشیها و نمایش تجملات و اسراف گرایی، نشان میدهند که تاخر فرهنگی وجود دارد یعنی ابزار نوین را دارند، ولی فرهنگ استفاده از آن را ندارند. در عین حال، ابزارها این افراد را معرفی میکند و هویت آنها با این ابزارها شناخته میشود نه هویت خودشان و شخصیتشان، چون در شهرهای بزرگ امروزی انسانها گمنام شدهاند و کسی را نمیشناسند، بنابراین کنشهای این افراد در اینجا بروز میکند تا خود را نشان دهند و به دیگران بشناسانند. در این مسیر، افرادی که اصیلتر باشند کمتر تحت تاثیر این روند کنش افراد شاخ مجازی قرار میگیرند، چون نیازی به مطرح کردن خود ندارند. بیشتر، افراد تازه به دوران رسیده این کارها را میکنند؛ و از آنجا که ذهنیت حسی و مادی بر جوامع حاکم است، مذهب و عقل انسانها را تعریف نمیکند بلکه پول، معرف افراد شده است. انسانها در این جوامع خودمدار و منفعت طلب شدهاند و چون کسی این افراد را در شهرهای بزرگ نمیشناسد پس این رویه را در پیش میگیرند تا هویت کسب کنند. مسلما معنویات هم در چنین جامعهای کمرنگ میشود.
پس آیا میتوان گفت مهمترین انگیزه کاربران ایرانی در گرایش به اینستاگرام، بیشتر دیده شدن است؟
قرایی مقدم: بله دقیقا همین است. دیده شدن مهمترین اتفاقی است که توسط اینستاگرام روی داده است. کنشهایی انجام میدهند که التماس میکنند به واسطه آن، که ما را ببینید. حالا با ابزارهایی که دارند از مبل و ماشین گرفته تا لباس و جواهرات و سفرهایشان و... دلیل هم همانطور که ذکر شد، این است در جامعه شهری، انسانها در گمنامی به سر میبرند و در یک کلام، کسی به کسی نیست.
/انتهای پیام/