به گزارش «سدید»؛ برخلاف دال هایی مانند آزادی، امنیت، برابری و رفاه که وجه مشترک انقلاب اسلامی با سایر انقلاب ها هستند، «اخلاق» از شاخصه ها و برندهای انحصاری «گفتمان انقلاب اسلامی» است.
دردنیای امروز«اخلاق» از پایگاه سیاست و اقتصاد تعیین می شود. قاعده و ضابطه پیشینی مشخصی ندارد. امری کاملاً نسبی است. در حاشیه مقررات، هنجارها و ارزش های اجتماعی اعتبار می شود. به همین دلیل ظلم و تجاوز و ترور و خشونت توسط برخی از کشورها اخلاقی است و در برخی کشورها غیراخلاقی است.
در آستانه انقلاب اسلامی یک بحث جدی در دنیا این بود که چه کسی اخلاق را تعیین می کند؟ چه کسی گفته ما باید حتماً اخلاقی باشیم؟ دنیای لیبرالیست می گفت از اخلاق باید عبور کنیم، نباید به این پایبندی ها و گرفتاری هایی که مثل غل و زنجیر سیاست را گرفتار می کند، اهمیت داد. اینها را باید رها کرد. از دیدگاه گفتمان لیبرالیسم آزادی در بسیاری از موارد عبور از ارزش های اخلاقی است. اساس اخلاق مغرب زمین بر اندیشه ماکیاولی است که برایشان فرشته نجات تلقی می شود. ماکیاولی می گوید؛ چیزی به اسم ارزش ثابت اخلاقی و از قبل تعیین شده نداریم، خوبی و بدی و بایستگی ها و شایستگی ها همین امروز در پایگاه قدرت و سیاست و از طریق آراء عمومی تعیین می شوند. سوسیالیست ها هم با همین مبنا، حوزه اخلاق را روبنای جامعه و وابسته به زیربنای بنیادین، یعنی اقتصاد می دانستند. چنین رویکردی بزرگ ترین شاخصه های معنوی و فطری و الهی انسانیت را به حاشیه برد.
انقلاب اسلامی در چنین شرایطی ظهور کرد و در حوزه اخلاق، ادعایش این است که اخلاق یک سری اصول ثابت و فطری دارد، همانند ظلم که همیشه و در فطرت همه انسان ها بد است. معیار دارد، نسبی نیست و از طریق وحی برای تشخیص آن ضوابط دینی هم قرار داده شده که قابل فهم و آموزش است. بنابراین اخلاق زیربنا و تعیین کننده سیاست و اقتصاد است. درگفتمان انقلاب اسلامی منشأ «اخلاق» مصلحت شهروندان، حاکمان و منافع ملی نیست، بلکه اخلاق پایه مصالح، منافع و سیاستگذاری هاست. در این گفتمان، به خاطر رسیدن به منفعت ملی و اقتصادی، عبور از اخلاق پذیرفته نشده است. ترویج و گسترش ارزش های اخلاقی، امر به معروف های اخلاقی و نهی از منکرهای ضد اخلاقی، مبارزه با ظلم و تعدی و تجاوز و حمایت از مظلومان و مستضعفان از شعارهایی است که در متن قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است.
منشأ«اخلاق» در انقلاب یک سری اصول فطری، عقلی و شرعی است که ازقبل وجود داشتند و اصالت دارند، اعتباری نیستند. انقلاب آنها را ایجاد و تولید نکرده، هنر انقلاب اسلامی آن است که توانست بر اساس ضرورت های اعتقادی و دینی خود، در احیا، بازنگری و بازسازی اخلاقیات و ترویج ارزش های اخلاقی اقدام کند و نسبت این عرصه مهم انسانی را با جامعه، سیاست و اقتصاد مشخص کند. در گفتمان انقلاب، «اخلاق» مثل خون در رگ تمام عرصه های حیات اجتماعی است. نظام اخلاقی در این انقلاب، زیربنای اساسی همه عرصه های علوم، دانش ها و همه حوزه های معرفتی است.
«نظام اسلامی» در قانون اساسی یک «نظام اخلاقی» است. در آن جا راجع به ویژگی های رهبری گفته اند: باید شایسته ترین، اصلح ترین، عالم ترین، باتقواترین، عادلترین و... یعنی در هفت ویژگی باید برترین باشد. معیار این برترین ها «اخلاق» است. وقتی می گویند اصلح، شایسته تر، با تقوا، عادل، اینها بایستگی های اخلاقی هستند و اینها را انقلاب مطرح کرده است.
یکی از شعارهای اساسی انقلاب، عدالت و مبارزه با ستم شاهی بود. عدالت محور اساسی و عصاره اخلاق است. عدالت یعنی آنچه باید باشد و آنچه سزاوار بودن است. با همه ویژگی هایش در زمان مناسب و مکان و شرایط مناسب باید محقق شود. در تعریف عدالت می گویند قراردادن هر چیزی در جای خودش است. یعنی رعایت «شایستگی» و «بایستگی»است. عدالت اوج تحقق زیبائی هاست. عدالت مستلزم شایسته سالاری است. همان چیزی که شرط اساسی در پذیرش مسئولیت هاست. بر اساس شرع، ولی فقیه باید از میان فقهای دیگر، عادل ترین، صالح ترین، عالم ترین، با تقواترین باشد همین شایستگی ها در قالب هفت شرط صلاحیت رهبری نظام در قانون اساسی آمده است. همه مسئولیت ها در جمهوری اسلامی باید بر اساس برتری صلاحیت نسبت به دیگران باشد ریاست جمهوری، نمایندگان مجلس، مسئولان و کارگزاران نظام همه باید بهترین ها و برترین ها باشند، اگر غیر از این باشد در گفتمان انقلاب اسلامی خلاف اخلاق و عدالت است. در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی با استناد به آیه«ان الارض یرثها عبادی الصالحون» آمده است که براساس تلقی مکتبی، تنها صالحان باید عهدهدار حکومت و اداره مملکت باشند. چون هدف از حکومت، رشددادن و ایجاد زمینه بروز و شکوفایی استعدادها به منظور تجلی ابعاد خداگونگی انسان ها و«تخلقوا بأخلاق الله» است و عباد صالح کسانی هستند که متصف به اخلاق الهی هستند.
وقتی هویت گفتمان انقلاب اسلامی«اخلاقی» است، پایبندی به این هویت ضروری است. عدول از این شرط اساسی خسارت بار است. بخش زیادی از ضربه هایی که چهار دهه متوجه انقلاب شده است از این ناحیه است.گاهی ملاحظات سیاسی سبب شده آدم های ناشایست در رأس کارهای مدیریتی و سیاسی و حقوقی قرار بگیرند.گاهی ملاحظات اقتصادی سبب شده است که به افراد فرصت طلب، طماع، اختلاسگر، رانت خوار، خائن و دزد میدان داده شود، مسئولیت های مهم در اختیار آنها قرار گیرد و لکه تاریکی در ارزش های اخلاقی این انقلاب الهی ایجاد کنند.کسی که در شرایط سخت زندگی مردم، میلیاردی به جیب می زند قبل از آنکه خدا را فراموش کند وجدان اخلاقیش مرده است. چگونه می شود یک مأمور رُفتگر شهرداری، میلیاردها تومان پول و ارزی که در خیابان پیدا می کند به صاحبش بر می گرداند اما یک مسئول با هزار ترفند اموال بیت المال را می خورد، تلف می کند یا معطل می کند؟ ریشه اینها را باید در ارزش های اخلاقی پیداکرد.
انقلاب اسلامی باید از حوزه های اخلاقی اش مراقبت کند، واکسیناسیون اخلاقی نیاز دائمی سیستم، نهادها و مسئولان و شهروندان این نظام است. در گفتمان انقلاب یک شهروند وفادار به اسلام و انقلاب حتماً باید یک انسان اخلاقی باشد. اساس نهادها و سازمان ها و کارگزاران باید بر بنیاد اخلاق باشد. پاک و طاهر باشند و به تعبیر رهبری معظم انقلاب در بیانیه گام دوم باید دارای« طهارت» باشند. ایشان طهارت اقتصادی را شرط مشروعیّت همهی مقامات حکومت جمهوری اسلامی می دانند و از دستگاههای نظارتی و دولتی می خواهند تا با قاطعیّت و حساسیّت، از تشکیل نطفهی فساد پیشگیری و با رشد آن مبارزه کنند و این مبارزه را منوط به وجود انسانهایی با ایمان، جهادگر و منیعالطّبع با دستانی پاک و دلهایی نورانی می دانند.
چرا مقام معظم رهبری بعد از چهل و سه سال می فرماید: ما یک انقلاب خوب، نهضت اسلامی خوب و نظام سازی خوب انجام دادیم، قانون اساسی درست و حسابی نوشتیم، اما در ایستگاه دولت اسلامی توقف کردیم و جامعه اسلامی و تمدن اسلامی در تراز و شأن انقلاب هنوز محقق نشده است؟ به باور ما بخش مهمی از این کاستی ها به کاستی های اخلاقی بر می گردد. بی توجهی به شایسته سالاری، ناکارآمدی، رانت خواری، نارضایت تراشی، رفاه طلبی، ثروت اندوزی و سرمایه سوزی اعتماد عمومی همه ریشه در دوری از فضایل و ارزش های شایسته گفتمان انقلاب اسلامی دارد.
اخلاق انقلاب اسلامی الگویی از اخلاق امیرالمؤمنین(ع) باید باشد. با اینکه بدترین شرایط را در زمان حکومت برایش ایجاد کردند، ولی در همان شرایط جنگی، وقتی شنیده یک زن بیوه با بچه های یتیم در مشکل است. خودش رفته آنجا تا رفع مشکل بکند. به دور از اسم و رسم و ریا و نفاق در سر صحنه مشکل رسیده است. طبق نقل، برای اینکه بچه یتیم بخندد، روی چهار دست و پا راه می رود. ناسزاگویی آن زن به خلیفه مسلمین را گوش می دهد و با اخلاق الهی برخورد می کند. این یعنی مردم داری مبتنی بر اخلاق در گفتمان انقلاب اسلامی. خداوند در قرآن از اخلاق عظیم پیامبر رحمت، تمجید می کند و می فرماید: پیامبر، تو با همین اخلاق الهی با مردم نرمخو و مهربان بودی ، با همین اخلاق، شبه جزیره عرب به تو ایمان آورد. اگر این ارزش های اخلاق را نداشتی نه تنها بر گرد تو جمع نمی شدند بلکه «لانفضوا من حولک» واگرایی رخ می داد.
در گفتمان انقلاب اسلامی همه اهداف، کارکردهای دولت اسلامی مبتنی بر ارزش ها و هنجارهای اخلاقی است. تأمین امنیت و آزادی و عدالت و رفاه و برقراری نظم و قانون و حفظ اسرار شهروندان و عزل و نصب کارگزاران و توزیع مناصب و کالاهای اجتماعی همه باید بر پایه اخلاق باشند. الگوی رفتار اخلاقی این انقلاب، امیرالمومنین(ع) است که وقتی خبردار شد که لشکر معاویه در گوشه ای از مملکت خلخال از پای یک زن یهودی در آورده است فرمود، انسان از غصه بمیرد نباید او را سرزنش کرد. این مبنای اخلاق گفتمان انقلاب اسلامی است.
یکی از کارهای مهم بعد از پیروزی انقلاب این بود که گفتمان اخلاقی خود را، در قانون اساسی به حقوق و هنجارهای اجتماعی تبدیل کرد و در سطح مسئولیت اجتماعی ارتقاء داد. اما دانش اخلاقی برای تحقق آن را تولید نکرد، به همین دلیل معرفت به آن ارزش ها کم است. در سیستم تعلیم و تربیت به آن بی توجهی می شود، درتعارض منافع، گاهی قربانی اول ارزش های اخلاق هستند. به درستی الگوسازی نشده است و نتوانستیم تصویرسازی واقع بینانه و زیبایی از الگوهای تاریخی ارائه بدهیم.
منبع: خبرآنلاین