به گزارش «سدید»؛ تصاویری که از ناآرامیهای اخیر انتشار مییافت یک ویژگی برجسته داشت و آن حضور کمسن و سالها کف خیابان بود. علاوه بر اینکه مدرسهها هم درگیر مسائلی شد که پیش از آن سابقه نداشت. این وضعیت باعث شد نگاهها به سوی نسل موسوم به «دهه هشتادیها» دوخته شود؛ سنینی که از آنها به عنوان «نسل زِد»، «زومر» و ... یاد میشود؛ حال گفته میشود این نسل وارد مرحلهای شده که به عصری جدید در کشور شکل میدهد.
اعتراضهای اخیر در کشور، از ابعاد مختلف قابل بررسی است. با وجود تنوع و تکثر افرادی که به شیوههای گوناگون نارضایتی خود را ابزار کردهاند اما به علت جنس این اعتراضها، اسامی مختلفی روی آن گذاشتهاند. یکی از این نامها اعتراض دهه هشتادیهاست؛ نوجوانان و جوانانی که هنوز در سنین دانشآموزی یا حداکثر دانشجویی هستند و دختران و پسرانی که کنش و رفتارهای متفاوتی با نسلهای قبلی دارند.
اهمیت شناخت این نسل و خواستههایشان باعث شد اداره کل پژوهش و بررسیهای خبری ایرنا پروندهای با عنوان «نسل جدید، عصر جدید» بگشاید و در چارچوب آن با صاحبنظران حوزههای مختلف روانشناسی، جامعهشناسی، کارشناسان مسائل فرهنگی، آموزشی و ... گفتوگو کند.
متن حاضر حاصل گفتوگو با دکتر «رضا صفریشالی» عضو هیات علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی است:
کاهش نقش خانوادهها و منابع آموزشی در فرایند جامعهپذیری نوجوانان
در وضعیت کنونی میتوان از بروز یک شکاف نسلی سخن گفت؟ دلایل آن چیست؟
نسل نوجوان و جوان، شکاف نسلی را احساس نمیکند. باید در نظر داشت این نسل به لحاظ شرایطی که در آن قرار گرفته، از نظر تولیدات فرهنگی که در دسترس آنها بوده، به دلیل آبشخور فکری که داشته و به لحاظ رسانههایی که استفاده کرده دارای یک تفاوت نسلی است. این تفاوت نسلی میتواند شامل حوزه نگرشی، ارزشی و رفتاری باشد.
اما نکته دیگری که وجود دارد، برخی از رفتارها مختص نوجوان و جوانان است و این افراد وقتی بزرگتر میشوند و در فرایند میانسالی قرار میگیرند حوزه نگرشی و ارزشی آنها تعدیل و تغییر میکند. به همین دلیل این در فرهنگ سنتی ما بوده است که گاه اگر رفتاری از نوجوانی و جوانی سر میزند، واژه ناپخته برای آن به کار میبرند یعنی رفتارهایی که بر اساس هیجانها و احساسات میتواند شکل بگیرد. بنابراین، فرد، نظام کنش عقلانی را بیشتر در رفتارهایش با بالا رفتن سن در نظر خواهد گرفت.
این موضوع را امروزه هم میتوانیم ببینیم اما نباید غفلت کنیم که تفاوت امروز زیاد شده زیرا نقش خانوادهها در فرایند جامعهپذیری و نقش منابع آموزشی ما کمتر شده است. در طرف مقابل، نقش رسانهها و گروه دوستان و همسالان بیشتر شده و این، روی تفاوتهای نسلی تاثیر می گذارد.
برای نسل جدید نقش جغرافیا رنگ باخته است
در جریان ناآرامیهای اخیر بسیاری روی نقشآفرینی جدی ۱۵ تا ۱۸ سالهها تاکید داشتند؛ آیا میتوان خصوصیات مشترکی برای جوانان حاضر در این رده سنی برشمرد؟
در مباحث دروننسلی باید گفت نقش جغرافیا کمرنگ شده است. فرقی ندارد فرد در کدام بستر جغرافیایی قرار دارد. این حذف فضا و مکان یکی از مهمترین موضوعهایی است که نسل نوجوان از آن بسیار استفاده میکند. برای نمونه چند سال پیش بود که دانشآموزان دوره متوسطه در مجتمع تجاری کوروش در غرب تهران، با هم قرار گذاشتند یک روز همدیگر را ببینند در حالی که اینها رهبری نداشتند و فقط در فضای رسانهای تصمیم گرفتند همدیگر را در یک روز و در یک ساعتی و در یک مکانی ببینند. تصمیمگیری اینها در بستر فضای مجازی شکل گرفت؛ بنابراین باید گفت شبکههای اجتماعی فضا و مکان را از میان بردهاند.
در خصوص ناآرامیهای اخیر نیز باید گفت این قشر دنبال هیجانطلبی و بروز احساسات هستند. گاه برای این گروه سنی، گذران و تخلیه هیجان به منزله گذران اوقات فراغت هم محسوب میشود. این موضوع شاید برای برخی قابل قبول و قابلباور نباشد اما طبق مصاحبههای که با نوجوانان بعد از ناآرامیهای ۹۸ داشتم، آنها برای اینکه گروهی و تیمی در یک عرصه حضور پیدا کنند - در حالی که ایدئولوژی و آرمان خاصی نداشتند - در ناآرامیها شرکت کردند. البته نباید نقش رسانهها بهویژه شبکههای ماهوارهای که در برساخته کردن و تهییج این افراد میتواند موثر باشد، نادیده گرفت.
جوانان به خیابان آمده، مُعرف مناسبی از مطالبات دهه هشتادیها نیستند
آیا جوانانی که به کف خیابان آمدند، مُعرف مناسبی در مورد روحیات و مطالبات دهه هشتادیها هستند که جمعیتشان طبق سرشماری سال ۹۵ حدود ۱۲ میلیون نفر است؟
جوانانی که کف خیابان آمدند اصلا مُعرف مناسبی در مورد مطالبات دهه هشتادیها نیستند چون آنها یک قشر بسیار اندکی از آن ۱۲ میلیون بودند. این تعداد هم به دلیل عوامل مختلفی که در بروز احساسها و رفتارهای آنها تاثیر داشت در ناآرامیها حضور داشتند. برای نمونه برخی از آنها متاثر از بزرگترها، بخشی متاثر از رسانهها بهویژه رسانههای خارجی فارسیزبان و همچنین شبکههای اجتماعی بودند اما در مجموع میتوان گفت آنها معرف مناسبی در مورد روحیات و مطالبات دهه هشتادیها در بحث نارضایتیها و بروز رفتارهای اعتراضی نیستند.
مطالبات نسل جدید را میتوان با فیلمهایی که میبیند تحلیل کرد
مطالبات یا اولویتهای اکثریت دهه هشتادیها چه میتواند باشد؟
گروه مرجع یا به تعبیر دیگر گروه الگوپذیری دهه هشتادی عمدتا دروننسلی شده و این در حالی است که به ویژه دهه ۶۰ و پیش از آن، افراد سرآمد در حوزههای مذهبی، هنر و ورزش مرجع بودند. دهه هشتادیها از همدیگر تاثیر میپذیرند؛ وقتی ماجرا دروننسلی میشود نقشه جغرافیا کمرنگ خواهد بود بنابراین میبینیم آنها گاه متاثر از یک گروه موسیقی کرهای مانند بیتیاس یا جاهای دیگر هستند.
به طور طبیعی مطالبات این گروه نیز با دهههای پیش فرق میکند. این نسل بیشتر رفاهگرا هستند؛ بدون شک بخشی از این رفاهگرایی به دلیل تاثیر خانواده است زیرا در ۲۰ سال اخیر فرزندآوری بسیار کاهش پیدا کرده و در نتیجه پدر و مادر فقط در خدمت یک یا ۲ فرزند هستند. به همین دلیل رهبر خانواده فرزند است و آن روحیه تلاش و جستوجوگری مانند نسلهای دهه شصت و پیش از آن، در این گروه سنی دیده نمیشود.
درباره مطالبات فرهنگی و هویتی که در این گروه وجود دارد باید گفت آنها معمولا دوست دارند دیده شوند و خواستهها، انتظارات و اهدافشان هم مورد توجه قرار گیرد. این مطالبات را میتوان با تحلیل فیلمهایی که به ویژه این گروه میبینند، بیشتر درک کرد. برخی از کشورها ایدئولوژی حاکم خود را در این فیلمها بازنمایی میکنند. بخشی از این فیلمها در قالب شبکههای خانگی ترجمه شده و در دسترس این قشر از جامعه است. این فیلمها روی نگرشهای دهه هشتادیها تاثیرگذار بوده به طوری که به عنوان منابع آموزشی آنها تبدیل شدهاند.
بنابراین وقتی که برای نوجوانان و جوانان برنامهریزی فرهنگی صورت نگیرد جریان رقیب از آن فضای خالی استفاده خواهد کرد و تولید برنامه و محتوا میکند. دهه هشتادیها نیز آن الگوها را میبیند و براساس آن فرآیند، جامعهپذیری خود را طی میکند.
تولیدات فرهنگی مشخصی برای نسل جوان نداشتهایم
پیشنهاد شما برای اینکه بتوان این نسل را شناخت و با آنها ارتباط برقرار کرد، چیست؟
با دهه هشتادیها باید گفتوگو کرد.
خواستهها، مطالبات و نوع نگرشهای نوجوانان باید در نظر گرفته شود اما آن محتوایی که تولید میشود با فرهنگ ایرانی - اسلامی عجین شود و در اختیار خانوادهها و نظام آموزشی و نظام فرهنگی قرار گیرد.
اگر قرار است در حوزه فرهنگی تولیداتی صورت گیرد، باید براساس ذائقه نوجوانان در نظر گرفته شود در غیر این صورت جریان رقیب کار روانشناسی - اجتماعی انجام میدهد و برای نسل نوجوان و جوان برنامهریزی میکند و آن را در کمتر از ساعتی در اختیار نسل نوجوان و جوان قرار میدهد.
باید سیاستگذاری و برنامهریزی فرهنگی جدی گرفته شود اما برنامهریزی فرهنگی دیر جواب میدهد. با تغییر مدیریت و تعدد سازمانهای فرهنگی، گاه موازیکاری و عدم انجام کارها یا محول کردن کارها به سازمانهای دیگر صورت میگیرد؛ وضعیتی که سبب شده تولیدات فرهنگی مشخصی برای این نسل نداشته باشیم. در این حالت باید یک نوع برنامهریزی فرهنگی پروسهمحور و پروژهمحور در نظر گرفته شود. اینها میتواند در استقبال نسل نوجوان و جوان از تولیدات داخل مفید و موثر باشد.
منبع: ایرنا