به گزارش «سدید»؛ موضوع «حکمرانی نوین» و ورود حاکمیت به فاز جدیدی از اعمال تصدیگریها از موضع قدرت، این روزها نقل محافل نخبگانی ـ دانشگاهی و حتی کلیدواژه برخی سیاسیون شده است. درباره اقتضای حکمرانی نوین و ماهیت حقیقی آن با مسعود فیاضی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه و رئیس پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی گفتوگویی داشتهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
چیستی حکمرانی نوین
فیاضی در ابتدا از تعریف حکمرانی نوین شروع کرد و گفت: برای دریافت صحیحی از مفهوم حکمرانی نوین ابتدا باید تصویری از حکمرانی و سپس وصف نوین با توجه به شرایط جدید جهانی داشته باشیم. در این راستا، حکمرانی یعنی اعمال حاکمیت توسط حکومت در ساحتهای مختلف، به عبارت دیگر حکمرانی یعنی اینکه حاکمیت در ساحتهای مختلف جامعه با وضع قوانین لازم، تدارک ساختارها و سازکارهای مورد نیاز برای اجرای قوانین مزبور و همچنین انجام نظارت لازم بر حسن انجام آنها بتواند مدیریت خود بر جامعه را انجام دهد و از این طریق وظیفه خود نسبت به مردم را به خوبی به منصه ظهور برساند. وصف نوین هم از این باب است که، در سالها یا دهههای قبل نحوه اعمال حاکمیت بر اساس الگوهایی انجام میشده که اکنون با توجه به شرایط جدید کارآمد نیست و لازم است به روزرسانی شود، در این صورت است که سخن از حکمرانی نوین وجه خود را پیدا میکند. از این جهت، این سؤال مطرح میشود که در دهههای گذشته چه اتفاقی افتاده و چه شرایطی در کلان حکومتها رخ داده است که باید از روشهای جدید اداره جامعه و اعمال حاکمیت سخن گفت؟ اگر این موضوع به خوبی تبیین نشود تلقی و فهممان از حکمرانی نوین ناقص خواهد بود و درک صحیحی از سیر مورد نظر درباره حکمرانی نوین نیز نخواهیم داشت.
حکمرانی نوین یا از دست دادن حاکمیت
وی افزود: در ابتدای بحث قبل از توضیح شرایط جدید جهانی و ملی به این نکته باید توجه کنیم که طبیعتاً اتخاذ شیوههای جدید در حکمرانی باید بر اساس مبانی بومی خودمان طراحی شود و الا اگر چنین نباشد و روشهای جدید حکمرانی بر خلاف مبانی بومی (اسلامی - ایرانی) انتخاب شود عملاً اتفاقی که میافتد دیگر به حکمرانی نوین نمیانجامد بلکه معنای آن تضعیف حکومت و از دست دادن حاکمیت خواهد بود! لذا اگر در انتخاب روشهای جدید به اصول و مبانی خود توجه نکنیم عملاً گویی بر سر شاخه نشستهایم و بن میبریم.
پیشرفتی که حکومتها را با چالش روبهرو کرد
او ادامه داد: تغییرات عمدهای که در دهههای اخیر رخ داده و عملاً موجب اندیشیدن درباره حکمرانی نوین شده است عمدتاً مربوط به رشد چشمگیر فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی و تأثیرشان در سایر حوزهها بوده است. زیرا در دو دهه اخیر شاهد تغییر و تحولاتی در این فناوریها به شکل گسترده جهانی هستیم که موجب شده است، حکومتها در اعمال حاکمیت خود با چالشهایی مواجه شوند. به عبارت دیگر، در اثر رشد فناوریها در ساحتهای اطلاعاتی و ارتباطی مسائلی را پیش آورده و موجب دخالتهایی از طرف شرکتهای بزرگ اطلاعاتی و ارتباطی در کشورهای دیگر شده که درتنافی با حکمرانی دولتهای مرکزی بوده است و عملاً در برخی ساحتها اداره اوضاع را از دست دولتهای مرکزی گرفته و در اختیار خود قرار داده است. مطالعات آیندهپژوهی نیز نشان میدهد که این دخالتها عملاً بیشتر نیز خواهد شد و در نتیجه حاکمیتها بیش از گذشته نیز تهدید خواهند شد. از این جهت است که اندیشمندان جوامع مختلف به این فکر افتادهاند که باید الگویی جدید از حکمرانی را در پیش بگیرند تا بتوانند هویت و موجودیت خود و جامعهشان را حفظ کنند و الا در زیر سلطه پلت فرمی شرکتهای مزبور عملاً هویت خود را از دست میدهند.
شبکهسازیهایی که مخاطب را هدایت میکند
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اشاره کرد: حال آن شرایط مذکور چیست؟ در دو دهه قبل شاهد این هستیم که ساختارهای اجتماعی توسط پلتفرمهای بزرگ دستخوش تغییر شدهاند. زیرا سکوها و پلتفرمهای جدید افراد جامعه را در شبکههایی که بر اساس منطق طراحی شده، ساماندهی و در نتیجه هدایتپذیر و مدیریتپذیر میکنند. از این جهت افراد جامعه به دلیل حضور فعال در این شبکهها دیگر افرادی مجزا از هم یا افرادی به هم مرتبط که الگوهای ارتباطیشان توسط دولتهای مرکزیشان طراحی شده نیستند. بلکه مجموعههایی از روابط انسانی هستند که چند و چون آنها توسط پلت فرمهای شکلدهنده به آنها تعیین شده است. زیرا هر یک از این شبکهها مبتنی بر الگوها و الگوریتمهایی تولید شدهاند که آن الگوها و الگوریتمها بر اساس مبانی خاص تولیدکنندگانشان شکل میگرفتهاند و از این جهت نوع شبکه شدن و ارتباط گرفتن افراد با هم را تعیین کرده است.
هوش مصنوعی، پدیدهای چالش برانگیز
وی افزود: جلوتر که آمدیم به دلیل تولیدشدن مراکز داده بزرگ یا به اصطلاح غربی «بیگ دِیتاها» و همچنین امکان پردازشهای وسیع و گسترده در مراکز داده بزرگ زمینه ظهور و بروز و به کارگیری «هوش مصنوعی» فراهم شده است. هوش مصنوعی تفاوتی با دستاوردهای فناورانه قبلی داشته و دارد، که نوع اثرگذاری آن بر جوامع را نیز متفاوت کند. زیرا این فرآورده بشری قرار است کار انسان را انجام دهد و به جای او تصمیم بگیرد یا برای او تصمیمسازی کند، در حالیکه محصولات فناورانه قدیم ابزاری برای رفع نیازهای مختلف انسان بودهاند. طبیعتاً به دلیل اینکه هوش مصنوعی مخلوق تولیدکنندگان آن است و در سطحی گستردهتر از شبکه های اجتماعی مناسبات بینا فردی و حکومتی را دستخوش تغییر میکند سلاح پرقدرتی در دست شرکتهای خارجی است که بتوانند در حیطه مسئولیت دولتهای مرکزی ورود کرده و حاکمیت آنها را مناسب اهداف خود تضعیف کند.
وی افزود: نکته مهم این است که کارکرد هوش مصنوعی در حوزههای مختلف مطرح است و از این جهت ورود طراحان و سازندگان آنها در ساحتهای مختلف جامعه قابل تصویر است، در بعد اقتصادی، مالی، بانکی، فرهنگی، اجتماعی امنیتی، نظامی و سایر حوزهها. به عنوان مثال میبینیم که در اثر این فناوریها مباحثی مانند رمزارزها و واحدهای پولی جدید مانند گرام و امثال آن رخ میدهد. از همه مهمتر میبینیم که در اثر این فناوریها بازارهای جدیدی آن هم در مقیاسی جهانی در اثر عرضه و تقاضاهای جدیدی رخ میدهد که گردشهای مالی بسیار عظیمی را در خود ایجاد میکند. به عنوان مثال بازار بازیهای مجازی خود فضای جدیدی است که هم ذهنیتها و سبک زندگیها را تغییر میدهد و هم بازار جدید مالی شکل میدهد. از این جهت، این طور نیست که بگوییم فناوری هوش مصنوعی و جامعه شبکهای صرفاً در یک بعد خود را نشان میدهد که در نتیجه بگوییم بحث حکمرانی جدید نه تنها در برخی حوزهها مطرح است بلکه این مسأله در همه ابعاد اجتماعی و حکمرانی تأثیر خود را گسترش داده است. به عنوان مثال در اغتشاشات اخیر بخش اعظم محتوای تولید شده توسط رباتها بود و عملاً رباتها بودند که با تولید و توزیع انبوه محتوا به اذهان جهت میدادند و هدایتشان میکردند. یا بحث اینترنت اشیاء یک فرض دست نیافتنی نیست بلکه پروژهای است که شرکتهای بزرگ دنیا روی آن در حال تحقیق و اجراییسازی نتایج تحقیقاتشان هستند. در آن موقع ورود این شرکتها در قلمرو حکمرانی دولتهای مرکزی به شدت توسعه مییابد و تأثیرشان بسیار بیشتر از اکنون خواهد بود.
حکمرانی نوین یعنی سازگار شدن در دنیای هوش مصنوعیها
فیاضی گفت: از سوی دیگر هوش مصنوعی و در نتیجه رباتهای متنوع مبتنی بر آنها بر اساس الگوریتمهایی کار میکنند و تولید میشوند که توسط شرکتهای برنامهنویس و تولیدکننده آنها طراحی میشوند. اما نکته اینجاست که لزوماً این الگوریتمها که رویه عملکرد هوش مصنوعی و روباتها را نشان میدهند لزوماً منطبق با اصول حکمرانی دولتهای مرکزی نیستند. از این جهت است که ورود این پدیده جدید در مناسبات اجتماعی عملاً به مخاطبان سمت و سو داده و حتی آنها را به سمت اهداف خودشان هدایت میکنند و اصول دولتهای مرکزی را نیز به کلی نادیده میگیرد. اینجاست که حکمرانیهای بومی تهدید شده و باید در این بین خود را بازتعریف کنند. این اتفاق وقتی تشدید میشود که فرایند هوشمندسازی اشیای بیشتری را نیز شامل شود و عملاً اغلب اشیای مهم در زندگیها توسط شرکتهایی اداره و هدایت شوند که مسئولیت هوشمندسازی آنها را به عهده داشتند.
فیاضی در پاسخ به این سؤال که حال چه کاری باید انجام داد؟ گفت: از آنجا که این دستاوردهای فناورانه جدید بر اساس نیازهای مردم طراحی میشوند پس حکومتها ابتدا باید بدانند هر کاری که میکنند باید به تأمین این نیازها توجه داشته باشند و آن را یک اصل اساسی بدانند. ثانیاً حکومتها باید بتوانند با وضع قوانین و سیاستهای مورد نیاز و تصویب استاندارهای کلان و خرد نوع رفتار پلتفرمها و هوشهای مصنوعی را تنظیمگری کرده و همسو با هنجارها و اهداف جامعه خود گردانند تا هم نیازهای به حق مردم تأمین شود و هم جامعه انسجام و اداره درونی خود را از دست ندهد. یکی از راهبردهای اساسی در این زمینه جلوگیری از ایجاد انحصار برای یک پلت فرم خاص خصوصاً پلتفرمهایی که سرزمینی نیستند و مربوط به شرکتهای خارجی هستند. زیرا در این صورت جامعه شبکه شده داخلی را کاملاً در اختیار پلت فرم مزبور قرار خواهند داد و آن پلت فرم نیز با توسعه خدمات خود به مخاطبان عملاً هم بر تعداد اعضای شبکه مخاطب خود خواهد افزود و هم دائماً تأثیر خود بر آنها را توسعه خواهد داد، نتیجه نیز این خواهد بود که ماهیت فعالیت پلت فرم مزبور اجتماعی نیز خواهد شد و در این صورت است که مواجهه با آن برای حکومتهای داخلی سخت و بلکه در مواردی غیر ممکن خواهد شد.
وی افزود: اینجاست که حکمرانی دولتهای مرکزی بر جامعه خویش به طور قهری کاهش مییابد. دیگر اینکه حکومتها متناسب با شرایط جدید باید بتوانند برای اجرای منویات خود از اتکاء بر ضمانت اجراهای سخت به سمت ضمانت اجراهای نرم حرکت کنند. به هر حال اساس هر جامعهای نظم است که در سایه آن همه اغراض جامعه تأمین میشود پس حاکمیت باید ضمن بازی دادن کنشگران مختلف اعم از داخلی و خارجی و جلوگیری از انحصار از یک سو و تنظیم قواعد و مقررات لازم و اصرار در اجرای آنها از سوی دیگر بتواند رفتارهای جدید ناشی از فناوریهای جدید ارتباطی و اطلاعاتی را در درون زمین بازی خود تعریف کند و جلوی ایجاد بینظمی را توسط آنها بگیرد.
ما میتوانیم را باید فهم کنیم
فیاضی در انتها گفت: نکته بسیار مهم دیگری که حکومتها باید به آن توجه کنند ورود جدی به تولید علم و فناوریهای مورد نیازشان در این عرصه است. درست است که فاصله با شرکتهای شکلدهنده به فناوریهای جدید که عمدتاً امریکایی هم هستند زیاد است ولی باید با برنامهریزی دقیق و با تمرکز بر پیشرفتهای علمی و با دمیدن بر کوره شرکتهای دانش بنیان فعال در این زمینهها به صورتی مجاهدانه تلاش کرد فاصلهها را کم کرد. اینکه بگوییم فاصله خیلی زیاد است پس میدان را به کلی واگذار کنیم، گام اول و مؤثرترین آنها را در از بین بردن حاکمیت درونی برداشتهایم.
او اشاره کرد: همواره داشتن ابتکار عمل، تلاش علمی و میدان دادن به ظرفیتهای نخبگانی درونی برای ایفای نقش در این حوزه و باور عمیق به «ما می توانیم» و عدم انفعال در برابر پیشرفتهای فناورانه جدید شرط اصلی موفقیت در این کارزار است زیرا قطعاً رویکرد ما انفعالی باشد محکوم به شکست خواهیم بود. هرچند ها کم هم نیستند. در صنعت هستهای یا موشکسازی عقب بودیم و بسیار هم عقب بودیم ولی با اتکاء به توان خودمان و با اتکاء به بینشهای قوی توانستیم فاصلهها را جبران کنیم در این عرصه نیز به یاری خداوند متعال و ظرفیتهای علمی داخلی میتوانیم. البته به شرطی که مسئولین مربوطه نیز کاملا به این امر معتقد باشند و مسئولیت خود را در این راستا به خوبی انجام دهند و صرفاً از دغدغهها نگویند بلکه برای رفع این فاصلهها تدبیر و اقدام عملی کنند.
منبع: فارس