کارشناسان در نشست «بررسی وضعیت نقد ادبی» مطرح کردند؛
مهدی کاموس، از منتقدان ادبی کشورمان معتقد است که در کشورمان با اضمحلال و مرگ جریان نقد روبه‌رو هستیم.

 به گزارش «سدید»؛ مهدی کاموس در نشست «بررسی وضعیت نقد ادبی» که امروز (20 دی‌ماه) در راستای برپایی جایزه جلال آل‌احمد به میزبانی خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد، در سخنانی با بیان اینکه در نقد و داوری جوایز ادبی ابتدا باید نگاهی به جایگاه نقد در کشور داشته باشیم، عنوان کرد: متاسفانه ما در کشورمان با فقدان جریان نقد ادبی مواجهیم و این امر موجب شده جوایز ادبی از دهه 80 به تدریج دگردیسی بیابند و اکنون به یک جریانی ضعیف مبدل شوند.
 
کاموس با تأکید بر اینکه عملا نقد ادبی در کشورمان به نوعی خوانش در شبکه‌های مجازی تبدیل شده، افزود: در سنت ادبی ما نقد وجود داشته ولی در دهه‌های اخیر جریان فعالی نداریم. اکنون منتقدی نداریم که یک نسل از آثار را بر اساس یک دیدگاه ادبی نقد کند و جوایز ادبی نیز ضعیف هستند. نقد ادبی در کشور ما از دهه 70 به تدریج از نقد مضمون و گفتمان به سمت زیبایی‌شناختی و ساختاری تغییر رویکرد داده که انحراف از معیار بوده است. اکنون بیشتر به نقد فرم و شکل پرداخته می‌شود و به نوعی تفسیر و خوانش متن است که دیگر نقد نیست و شبه‌نقد نام دارد.
 
وی تأکید کرد: در زمانی که حتی دو پایگاه و حلقه ادبی اساسمند نداریم جوایزی نیز که در این بافت معنا پیدا کرده‌اند ضعیف هستند و بر یک تفکر خاص مبتنی نیستند. به عنوان نمونه یکی از اهداف اصلی جایزه جلال ادامه دادن گفتمان انقلابی در این جایزه بود که وقتی جریان نقد ادبی در کشورمان مرده است جایزه ادبی که از این جریان ارتزاق می‌کند به هدف خود نمی‌رسد.

این منتقد ادبی با بیان اینکه هنوز نقد ادبی در دانشگاه‌ها جریان دارد ولی نقد ادبی ژورنالیستی ضعیف شده، افزود: موتور ارزیابی جوایز ما نقد تجربه نویسنده است و در کنار آن سیاستگذاران فرهنگی نیز در برخی جوایز ادبی به‌ویژه جلال آل احمد که مجری آن دولتی است تاثیر دارند.
 
کاموس با تأکید بر اینکه نبود یک جریان نقد ادبی قوی باعث شده کمتر جوایز ادبی مورد چالش و نقادی از بیرون قرارگیرند، گفت: زمانی نشریه کتاب ماه کودک و نوجوان فعالیت می‌کرد و نقدهای منتشر در آن در داوری کتاب سال تاثیر می‌گذاشت ولی امروز چنین جریان‌هایی را نداریم و آثار حتی پس از داوری و اعلام نتیجه هم نقد نمی‌شوند و واکنش چندانی نسبت به خروجی‌های جوایز ادبی انجام نمی‌شود.
 
این منتقد ادبی در ادامه گفت: جایزه جلال کارکردهای خاص خود را به عنوان ارائه ویترین سیاست‌های سیاسی و حاکمیتی و اعتباربخشی به نویسندگان و آثار دارد و اگر ضعف‌هایی دارد منحصر به این جایزه نیست. هنوز در دانشگاه‌های ما پژوهشگران در نقد ادبی به آثار دهه‌های 30 تا 50 می‌پردازند؛ چراکه نبود جریان نقد ادبی جوایز را به یک سیاه‌چاله تبدیل کرده و شاهد نوعی انفعال جامعه ادبی نسبت به جریان‌های اجتماعی و سیاسی نیز هستیم.
 
نقد ادبی باید از بخش اصلی وارد ساختار جایزه جلال شود

همچنین در این نشست، احمد شاکری، نویسنده و منتقد ادبی در سخنانی با بیان اینکه بدون توجه به تاریخچه جوایز ادبی و تنوع و فلسفه آنها نمی‌توان وارد جریان نقد ادبی در این جوایز شد، عنوان کرد: نقد ادبی روح و ریشه ادبیات است و در برخورد نقد ادبی و جایزه جلال باید به سه وجه نقد ادبی برای جایزه جلال، نقد ادبی در جایزه جلال و نقد ادبی درباره جایزه جلال توجه کنیم. در نقد ادبی برای جایزه جلال، نقد ابزاری برای رسیدن به نتیجه در یک رقابت است که باعث می‌شود سره از ناسره و بهتر از بهین جدا شود. در نقد ادبی در جایزه جلال نقد به عنوان یکی از شاخه‌ها و بخش‌های جایزه درگیر وضعیت و سیاست خاصی است و در نقد برای جایزه جلال در جست‌وجوییم که چه روشی در جایزه یا موضوعی در این جایزه باید مورد توجه قرارگیرد و فرایندهای خودانتقادی و دیگر انتقادی در آن چگونه است؟
 
وی با تأکید بر اینکه داوری در جایزه جلال آل احمد سلیقه‌ای نیست و داوران بر اساس حداقل‌های مولفه‌های ضروری و روش‌های شناخته شده دست به انتخاب می‌زنند، افزود: در نقد و بررسی جایزه جلال باید توجه کنیم که آیا نسبتی میان جریان نقد ادبی و داوری‌ها وجود دارد یا خیر از سوی دیگر به دلیل نبود جریان نقد ادبی، جایزه جلال به نوعی در داوری نویسنده محور شده و نویسنده‌سالاری کرانه‌های ادبیات را درنوردیده است. ادبیات با خلا جریان نقد ادبی نمی‌تواند زیست کند. در چنین شرایطی ما در انتخاب نویسنده و منتقد در جایزه جلال واجد خودانتقادی نیستیم و جوایز ادبی فرایند بسته‌ای هستند.

شاکری تأکید کرد: برخی برگزیدگان و داوران جایزه‌های ادبی ما در چندین دوره حضور دارند و به نوعی دائمی ‌شده‌اند. همچنین جوایز ادبی اقبالی به نقد بیرونی ندارند. برای برطرف شدن بسیاری از مشکلات موجود بهتر است نقد ادبی وارد ساختار جایزه شود و یکی از شاخه‌ها نباشد.

وی با اشاره به اینکه تعاملی میان نقد دانشگاهی و جایزه ادبی وجود ندارد، گفت: متاسفانه با وجود برپایی 14 دوره جایزه جلال هیچ کدام از آثار برگزیده مورد بررسی و پژوهش دانشگاهی قرار نگرفته‌اند. این امر نشان می‌دهد که این جایزه تنها ادبی مانده و نفوذی در بدنه تولید فکر نداشته است.
 
شاکری افزود: از سوی دیگر جایزه جلال از سایر حلقه‌های نشر جداافتاده و برآمده از متن ادبی نیست. دلیل این امر نیز فقدان جریان نقد ادبی و عدم سیاستگذاری جامع فرهنگی است. از سوی دیگر در این جایزه نگاه به نویسنده بیشتر از کتاب است و عنوان اثر در نویسنده ثابت شده است.
 
وی همچنین گفت: باید بیشتر از راه‌اندازی جایزه‌های ادبی به آموزش داستان‌نویسی و بهبود وضعیت این حوزه توجه شود. همچنین لازم است تعامل میان دانشگاه و کنشگران جوایز ادبی افزایش یابد.

منبع: ایبنا

ارسال نظر
captcha

چگونه رژیم‌صهیونیستی نابود می‌شود؟

طرحی که با طوفان الاقصی به کما رفت

آیا فقاهت شیعی اجازه حمله نظامی به مناطق مسکونی اسرائیل را می‌دهد؟

مشروعیّت مقاومت؛ از احکام اسلامی تا قوانین جهانی

افزایش صد برابری آثار دفاع مقدس عزم ملی می‌طلبد

دیالوگ‌های فرهنگی مبتنی بر سوءتفاهم شده است

ایده هویت‌گرایی؛ پاسخ به چرایی دین‌ستیزی در عصر حاضر

آیا موفقیت نظامی تل‌آویو به شکست سیاسی اسرائیل می‌انجامد؟

راهبرد رسانه‌ای؛ رمز موفقیت حزب‌الله

از بمب‌گذاری تا ترور

نویسنده‌ای که از قلمش لطافت و عشق می‌بارید

نصرت الهی حتمی است ولی جای کم‌کاری را نمی‌گیرد

امت و نقطه عطف تاریخ ایرانی

سند موسیقی راهگشا است

رتبه ۸۸ در قابلیت‌های سالمندی، شایسته ایران نیست

اطلاعات فروشی تلگرام برای از ما بهتران

زوال رژیم صهیونیستی در برابر مقاومت

سنجشی که به کمک آموزش نیاید، مفت گران است!

عبرت جبهه عربی دیروز، درس جبهه مقاومت امروز

اتحاد، اراده، مبارزه و توجه به تروریسم رسانه‌ای