به گزارش «سدید»؛ زن در دین مبین اسلام جایگاه والایی دارد و پیامبر اسلام جایگاه زن را که در دوره جاهلیت به شدت نازل و خفیف بود به مقامی رساند که تفاوتی با مقام مرد نداشته باشد و حتی گاهی شان و ارزش او قابل توصیف نیست. در هیچ کدام از آیات و روایات مشاهده نمیکنیم که برتری مرد نسبت به زن وجود داشته باشد، مگر در میزان تقوایی که هر کدام دارند. همچنین در اسلام تأکید شده است که زنان نیز همانند مردان توانایی رسیدن به مقام قرب الهی را دارا هستند، اما در برخی موارد تکالیف و وظایف متفاوتی برای آنها بیان شده است که ناشی از تفاوتهای جسمی آنهاست. با وجود چنین جایگاهی برای زن در دین اسلام، مشاهده میکنیم برخی افراد شبهاتی علیه حقوق و جایگاه زنان در اسلام مطرح میکنند که لازم است جوابهای درخور و علمی به چنین دیدگاههایی داده شود.
برای بررسی بیشتر جایگاه و حقوق زن در اسلام و مقایسه آن با جایگاه زن در دیگر ادیان، با نسیم عربی، عضو هیئت علمی دانشگاه مذاهب اسلامی، به گفتوگو نشستیم.
زن چه جایگاه و حقوقی در دین اسلام و در مقایسه با ادیان دیگر دارد؟
برای تبیین جایگاه زن در اسلام لازم است که ابتدا زن را به عنوان نیمی از جامعه بشری و قشر انسانی در نظر بگیریم و همچنین شایسته است بدانیم انسان بر چه موجودی اطلاق میشود. انسان از سه جزء شامل جسم، روان و روح تشکیل شده است، یعنی علاوه بر سرشت جسمی دارای دو سرشت دیگر هم هست. در همه ادیان الهی و توحیدی از جمله دین اسلام، یهودیت و مسیحیت و قبل از تحریف ادیان توحیدی، همه بر این نکته مهم اذعان دارند که زن موجودی مستقل و انسانی کامل است که همانند مردان شایستگی و بایستگی لازم را برای قرب الهی دارد.
بنابراین هیچگونه تفاوتی در خصوص مبنای فکری جایگاه زن به عنوان یک انسان کامل و موجود متعالی در میان ادیان الهی وجود ندارد، بلکه تفاوت در آنجا ظهور و بروز پیدا میکند که ما با ادیان تحریف شده مواجه میشویم؛ ادیانی که در طول ادوار تاریخی و در گذر زمان و سیر تدریجی که در تحریف آنها طی سالهای متمادی اتفاق افتاده است دیدگاه الهی در زمینه جایگاه زنان تغییر پیدا کرده است. از نگاه اسلام، انسان اعم از زن و مرد، به عنوان موجودی که متشکل از سه جزء است، یک ارزش ذاتی و انسانی دارد و این ارزش در میان همه انسانها برابر است.
بر این اساس انسان به عنوان سالک الی الله و موجودی که باید از نظر روحی به تکامل برسد و مقام قرب الهی را کسب کند، در نظر گرفته شده است و به بیان بهتر، در عالم برزخ که این خاصیت بیولوژیک و فیزیولوژیک از زن و مرد گرفته میشود آنچه جاودانه است روح انسان است بنابراین اسلام از این بُعد بین زن و مرد هیچ تفاوتی قائل نیست. بُعد دیگر در زمینه تکالیف زن و مرد است و در اسلام از منظر تفاوتهای جسمی و روانی که میان مرد و زن وجود دارد به تفاوتهایی در مورد حقوق و تکالیف اشاره شده است.
در ادیان تحریفشده مسیحیت و یهودیت چه دیدگاههایی درباره شخصیت زن و حقوق او وجود دارد؟
در دین یهود، سرشت زن متفاوت از سرشت مرد است و زن را موجودی خلق شده از روح مرد میدانند، اما در اسلام چنین نگاهی به زن وجود ندارد، بلکه خدای متعال در جایی در قرآن کریم فرموده است: «فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ؛ پس آنگاه که او را به خلقت کامل بیاراستم و از روح خود در او دمیدم بر او به سجده در افتید پس تمام فرشتگان بدون استثنا سجده کردند»(ص، ۷۲ و ۷۳) خدای متعال فرموده من در بشر از روح خودم دمیدم. بنابراین در اینجا تفاوتی میان بشر و زن و مردم وجود ندارد، بلکه انسان به ماهو انسان، مخاطب است. لذا دین اسلام در بُعد ارزش ذاتی و روحی، تفاوتی میان این دو قائل نیست اما در ادیان تحریف شده، انسان را موجودی دو سرشتی میدانند و حتی در بُعد روحی معتقدند که روح زن متفاوت از روح مرد است. قطعاً چنین نگاهی به تفاوتهای انسانی منجر به این خواهد شد که در زمینه حقوق آنها تبعیضهایی را شاهد باشیم.
ادیان تحریف شده حتی معتقدند که در مسائل مذهبی، مرد خصوصیات رسیدن به تکامل روحی را دارد، اما زن از این موضوع محروم است. لذا شاهدیم که به ویژه در جوامع یهودی، زنها مجاز نبودند در مراسم مذهبی شرکت کرده یا در برخی از قسمتهایی که ویژه مراسم مذهبی است وارد شوند و اگر زنی وارد آن حوزه میشد مجازات کیفری سختی شامل حال وی میشد. از آنجا که ادیان تحریف شده نگاه دو سرشتی نسبت به زن و مرد دارند و معتقدند این تفاوت ماهیتی حتی در زمینه ارزش روحی زن و مردم وجود دارد بنابراین تا زمان ظهور دین اسلام تفکر و اندیشه یهودی در جوامع جاهلیت سایه انداخته است.
در آیات متعددی به این موضوعات در پیش از ظهور اسلام از جمله قتلِ دختران یا فرزندکشی اشاره شده است. در دین یهود، زنها اجازه شهادت دادن نداشتند و همچنان در جامعه اسرائیلی، زن از اینکه در برخی از دادگاهها شهادت دهد محروم است.
دیدگاه دین مسیحیت به زنان چه تفاوتی با دین یهود دارد؟
بعد از ظهور دین مسیحیت و توجه این دین به بعد معنوی انسان و با توجه به ظلمهای شدیدی که زنها در جامعه یهودی قبل از ظهور دین مسیح شاهد آن بودند، جامعه بشری شاهد گرایش موج عظیمی از زنان به دین مسیحیت بود، چون وقتی حضرت مسیح(ع) با دین توحیدی مبعوث میشوند به برابری زن و مرد تأکید میکنند، اما بعد از فاصله گرفتن از عصر ظهور دین مسیحیت و تسلط تفکر یهودیت بر جوامع مسیحی، شاهدیم که همان تفکر، با کمی تفاوت ظاهری در کلیساها رخنه میکند.
در کتب مقدس تورات، خطابها مردانه است و عموماً نامی از زن برده نشده است، اما در کتب مقدس اربعه انجیل، مشاهده میکنیم که نام برخی از زنان پاکدامن که از جایگاه مذهبی و قداست خاصی برخوردار بودند مورد اشاره قرار گرفته است و به سبب تأکید بر برابری ارزشی روحی و معنوی زن و مرد شاهدیم که زنها اجازه ورود به کلیساها پیدا میکنند. البته با فاصله گرفتن از عصر ظهور دین مسیحیت و سیطره مجدد تفکر یهودی بر کلیساها و نظام سلطه مذهب بر جامعه، دوباره شاهد عقبنشینی در حوزه حقوق معنوی زنان در جامعه هستیم.
ظهور دین اسلام چه تأثیراتی در جایگاه و موقعیت زنان در جامعه گذاشت؟ بویژه آنکه پیش از آن و در عصر جاهلیت، زن در آن جامعه بسیار مظلوم و خوار شده بود.
ظهور دین اسلام منجر به این شد که حقوق متعددی اعم از حقوق مادی که در دین یهود بر آن صحه گذاشته شده و حقوق معنوی که در دین مسیحیت بر آن تأکید شده به زنان داده شود. علاوه بر این حقوق، دین اسلام جایگاه ویژهای برای زن قائل است. در دین مبین اسلام، خطابها، خطابهای مردانه نیست، بلکه خطاب به انسان، اعم از زن و مرد است. خدای متعال در قرآن کریم فرموده است: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً ۖ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ؛ هر کس از مرد و زن کار نیکی به شرط ایمان به خدا به جای آرد ما او را به زندگانی خوش و با سعادت زنده ابد میگردانیم و اجری بسیار بهتر از عمل نیکی که میکردند به آنان عطا میکنیم»(نحل، ۹۷).
خدای متعال بارها در قرآن تأکید کرده هر کسی عمل صالحی انجام دهد خواه مرد باشد خواه زن، او مؤمن است. در آیات دیگری اشاره کردهاند که ما زن و مرد را خلق کردیم و آنکه با تقواتر و از نظر روحی متعالیتر است نزد خداوند متعال کرامت بالاتری دارد. از جمله در آیه ۱۳ سوره مبارکه حجرات در مورد برابری زن و مرد آمده است: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ؛ ای مردم، ما همه شما را نخست از مرد و زنی آفریدیم و آن گاه شعبههای بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید، همانا بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شمایند، همانا خدا کاملا دانا و آگاه است»
خدای متعال در جای دیگری در قرآن کریم فرموده است: «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا؛ و محققاً ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را (بر مرکب) در برّ و بحر سوار کردیم و از هر غذای لذیذ و پاکیزه آنها را روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت کامل بخشیدیم»(اسراء، ۷۰). در اینجا هم خطاب خدای متعال به عموم انسانهاست و فرموده است ما بنی آدم را تکریم کردیم و در نتیجه خطاب صرفاً نسبت به زن یا مرد نیست بنابراین میتوان تأکید کرد که دین مبین اسلام مخصوصاً در زمینه برابری در ارزشهای انسانی، زن و مرد را کاملاً در یک جایگاه قرار میدهد و قرآن کریم هم روح انسان را مورد خطاب قرار داده و این از تفاوتهای مهم میان تفکر و تمدن اسلامی و تفکر جامعه غربی در زمینه نگاه به حقوق و جایگاه زنان است.
مهمترین تفاوت نگاه اسلامی و غربی به زن و جایگاه او در جامعه چیست؟
در تفکر جوامع غربی، نگاهی تک بعدی به خصوصیات جسمی و ظاهری زن وجود دارد و از همین تمایز و تفاوت میان زن و مرد به یکی از مهمترین تفاوتهای جامعه اسلامی و غربی در نگاه به زنان پی میبریم.
به نظر شما چرا در افکار عمومی مردم دنیا، جایگاه زن در اسلام نازلتر از مرد است و این تفکر وجود دارد که اسلام دینی مردانه و مردسالارانه است. این برداشت از کجا نشئت میگیرد؟
قبل از پاسخ به نکته مهمی اشاره میکنم که باید مورد تأکید همه باشد. مسئله مهم این است که چنین سؤالات و نگاههایی از کجا ناشی و در چه فضایی طراحی میشود. گاهی طراحان این سؤال در دل تفکر مادیگرا و غربگرا رشد کردهاند که آنها خودشان پاسخ سؤالات را میدانند که در مورد جایگاه و حقوق زنان در اسلام مطرح میکنند، اما همه تلاششان این است که در قالب شبهه، کلیدواژههایی را در بطن سؤالات قرار دهند که ناخواسته سؤال تبدیل به یک امر قطعی و تثبیت شده میشود و در راستای تضعیف دین اسلام و تخریب جایگاه زن در جوامع اسلامی است.
کلمات و کلیدواژههایی همانند فقه مردسالارانه و نگاه مردسالارانه در دین اسلام از جمله مواردی هستند که تفکر اومانیسم به میزان زیادی به کار گرفته است تا اذهان عمومی هدایت شود. قطعاً آنها خودشان پاسخ این سؤالات را میدانند و منتظر جواب نخواهند ماند، اما مسئله مهم این است که ما نباید در جهت منویات طراحان این تفکرات و کلیدواژهها قرار بگیریم تا این کلیدواژهها آنقدر تکرار شوند که به مرور زمان به عنوان یک اصل تلقی شوند.
بهترین کار این است که ما کلیدواژهها را به نفع ارزشها و تفکرات و عقاید اسلامی تغییر داده و دنبال کلیدواژههای جایگزین باشیم.
در شرایط کنونی چنین دیدگاههایی درباره جایگاه و وضعیت زنان در اسلام نزد برخی جوانان وجود دارد. اگر بخواهیم به چنین سؤالاتی پاسخ دهیم، باید چه اقداماتی را انجام دهیم؟
اگر بخواهیم مخاطب خود و جامعه جوانی که با این سؤالات مواجه شده و واقعاً طالب این هستند که بدانند دین مبین اسلام چه پاسخی برای سؤالات دارد را قانع کنیم؛ به نظرم میتوان سؤال را اینگونه جواب داد که نگاه اسلام، نگاهی ارزشی و تکلیفمحور و وظیفهمحور است یعنی در اسلام از بعد روانی و جسمی به سبب ویژگیها و تفاوتها و تمایزاتی که از نظر بیولوژیک، فیزیولوژیک و تفاوتهای روانی که بین مرد و زن قائل است و مخصوصاً در حوزه ظهور و بروز زن و مرد در جامعه و در خانواده، تکالیف و وظایف هم متفاوت خواهد شد.
منبع: ایکنا