به گزارش «سدید»؛ چند کتاب خوب و خواندنی درباره زندگی و زمانه امامخمینی (ره) سراغ داریم؟ چند کتاب را میشناسیم که با کیفیتی موردپسند مخاطبِ حرفهای و بابطبع مخاطبِ عام توانسته باشند بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران را روایت کنند؟ شاید اگر تمام کارنامه نشر کشور را دوره کنیم، بیش از چند عنوان، به نمونههای دیگری نرسیم که البته از میان این چند عنوان هم نهایتا یکی- دو نمونه را بشود کتابهایی شاخص دانست و خواندنشان را به دیگران توصیه کرد. یکی از این نمونههای شاخص حتما «سه دیدار» است. رُمانی به قلم نادر ابراهیمی که انتشارات سوره مهر آن را در دو جلد به انتشار رسانده است. روایتِ نادر ابراهیمی از امام (ره) البته چنانکه از سابقه نویسندهاش انتظار میرود، روایتی داستانی است و کمتر مستند به واقعیتهای تاریخی. به قول خودش در مقدمه جلد اول کتاب: «من داستان مینویسم. تاریخ نمینویسم. تاریخهای بسیاری قبل از من نوشته شده است و همزمان با من و بعد از من نیز نوشته میشود و خواهد شد؛ اما داستان فقط یکبار نوشته میشود؛ فقط یکبار.» نادرخانِ ابراهیمی درست میگوید. داستان فقط یکبار نوشته میشود و «سهدیدار» داستان زندگی امام (ره) است. داستانی که مبتنی بر عینبهعینِ واقعیت نیست؛ اما مبتنی بر حقیقتِ زندگیِ امام (ره) است. «سه دیدار» اولینبار در سال ۱۳۷۷ چاپ شد و تا دو دهه بعد، عملا تنها کتابِ خواندنی و دریادماندنی با محوریت شخصیت سیدروحالله موسوی خمینی (ره) بود.
«سهدیدار» داستان زندگی امام (ره) است. داستانی که مبتنی بر عینبهعینِ واقعیت نیست؛ اما مبتنی بر حقیقتِ زندگیِ امام (ره) است. «سه دیدار» اولینبار در سال ۱۳۷۷ چاپ شد و تا دو دهه بعد، عملا تنها کتابِ خواندنی و در یادماندنی با محوریت شخصیت سیدروحالله موسوی خمینی (ره) بود
حدودِ بیست سال بعد؛ اما یک کتاب دیگر که هم شبیه «سه دیدار» بود و هم نه، اندوخته بازارِ کتابِ ما در روایت خمینی (زه) را بیشتر کرد، بیشتر و باکیفیتتر. «الفلام خمینی» روی دیگرِ «سه دیدار» است. یک «روایت مستند از زندگی امامخمینی (ره).» روایتی که هم میتواند مخاطب خاص و اهل پژوهش را راضی کند، هم خواننده اهل غوطهورشدن در کلمات و جملاتِ شیرین را.
نام «هدایتالله بهبودی» برای کسانی که با «ادبیات پایداری» مأنوساند، نام آشنایی است. بهبودی به همراه دوست صمیمی و قدیمیاش «مرتضی سرهنگی»، پایهگذاران یک گونه ادبی پویا در دوران پس از دفاعمقدساند؛ گونهای که یک جریان پایدار را در میانه نویسندگان و پژوهشگران ایجاد کرده است؛ جریانی از روایت مستندِ تاریخِ انقلاب و دفاع مقدس. بهبودی سالهای نخست فعالیت حرفهای خود را عمدتا صرف قوام و غنای همین گونه ادبی نوپا کرد. از ابتدای دهه ۹۰ و با انتشار کتاب پرسروصدای «شرح اسم»؛ اما نام بهبودی طنین دیگری در میان اهالی کتاب گرفت. «شرح اسم» که یک روایت مستند از زندگی حضرت آیتالله خامنهای از تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی بود، در مرزِ میانِ «روایت» و «پژوهش» ایستاده بود.
خطبهخطِ کتاب مستند به اسناد تاریخی بود؛ اما قلم گرم بهبودی از دلِ اسنادِ سختخوانِ تاریخی، نخِ باریکِ ادبیات را بیرون کشیده بود تا کتابش، کارکردی دوگانه داشتهباشد؛ هم مرجع مخاطبانِ اهل تحقیق باشد و هم بهرهدهنده به علاقهمندانِ ادبیات. «الفلام خمینی» دومین تلاشِ بهبودی در همین مسیر بود؛ تلاشی برای پیوندزدنِ هنر و تحقیق. این بار سوژه، یکی از بزرگترین شخصیتهای تاریخ ایران بود؛ مردی تحولساز که جهان هنوز از شوکِ انقلابِ اسلامیِ تحتِ رهبریِ او بیرون نیامده. «الفلام خمینی» روایت خود را از معرفیِ نیاکانِ آیتالله خمینی (ره) آغاز میکند و کمکم به تولد سیدروحالله و بعد دوران کودکی و نوجوانیاش میرسد و همینطور پیش میآید تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷. کتاب همه این مسیرِ یکهزارویکصد صفحهای را با رعایت دو اصل پیش میآید.
اول، ابتنای شدید و غلیظ به اسناد تاریخی، چنانکه با خیال راحت میشود گفت بندبهبندِ «الفلام خمینی» مستند به یک پژوهش عمیق و کاویدنِ گوشههای نادیده تاریخ است. گذشته از یک تیم پژوهشی قدرتمند که در «مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی» برای غنای تاریخی این اثر همت گذاشته، دقتنظر نویسنده هم مزید بر علت شده تا «الفلام خمینی» به یک کتاب مرجع برای اهل تحقیق تبدیل شود. پینوشتهای پرتعداد و ارجاعات مکرر کتاب به اسناد تاریخی نشان میدهد بهبودی و تیم همراه او در خلق «الفلام خمینی» به دنبال ارائه یک اثر متقن به مخاطبان خود بودهاند؛ امری که در برخی از کتابهای مدعیِ تاریخنگاری کمتر با این دقت و کیفیت رعایت میشود. اصلِ دومِ «الفلام خمینی»؛ اما احترام به فنونِ روایتگری و تکنیکهای ادبی است.
«الفلام خمینی» به دنبال ارائه یک اثر متقن به مخاطبان خود بودهاند؛ امری که در برخی از کتابهای مدعیِ تاریخنگاری کمتر با این دقت و کیفیت رعایت میشود. اصلِ دومِ «الفلام خمینی»؛ اما احترام به فنونِ روایتگری و تکنیکهای ادبی است. کتابی با این حجم استناد که به اذعان ناشر در مقدمهاش «هر جملهای از آن متکی به سندی معتبر است»
کتابی با این حجم استناد که به اذعان ناشر در مقدمهاش «هر جملهای از آن متکی به سندی معتبر است»، میتوانست خیلی راحت به یک کتابِ «کتابخانهای» تبدیل شده و به جای خانههای مخاطبان، سر از بایگانیها و گنجینهها دربیاورد؛ اما آنچه «الفلام خمینی» را برای هر مخاطبی خواندنی میکند، معجزه ادبیات است. معجزهای با قلم روان نویسنده که اسنادِ سختخوان را به جملاتی خوشخوان تبدیل کرده است. یک نمونه، این بخش از کتاب است که راوی تنها ملاقات امام (ره) با شاه در دهه ۳۰ شمسی است: «به کاخ مرمر که رسیدند، پیام داد بگویید روحالله از طرف آیتاللهالعظمی بروجردی آمده است. گویا خودرو یادشده شأنیت ورود به محوطه کاخ را نداشته، مانع شدند. آقای [امام]خمینی گفت که اگر با همین خودرو راه نمیدهید، برمیگردم. راضی شدند. نماینده مرجع تقلید شیعیان جهان وارد اتاق انتظار شد؛ اما منتظر نماند و یکراست به اتاق دیدارها رفت. یک صندلی در آنجا دید، روی آن نشست. محمدرضا پهلوی که وارد شد، با تعجب، تنها صندلی اتاق را پر دید. خیلی زود صندلی دیگری آوردند...» بهبودی به جای کنارهمگذاشتن اسناد، آنها را بازآفرینی میکند و نتیجه، خلق یک کتابِ پژوهشیِ روایتپایه است؛ کتابی با دو کارکرد. هم مستند و معتبر، هم خواندنی و روان و درست مکملِ آنچه نادر ابراهیمی در «سه دیدار» خلق کرده است.
سیوچهار سال پس از رحلت آیتالله خمینی (ره)، ما همچنان و بلکه بیشتر از گذشته به روایتهایی معتبر، مستند و مخاطبپسند از زندگی و زمانه او نیاز داریم. «الفلام خمینی» و روایتهایی از جنس این کتاب، میتوانند رفعکننده بخشی از این نیاز باشند. روایتِ درست و نه درشتِ زندگیِ امام (ره)، بهترین پادزهر در برابر «تحریف امام» است؛ روایتی که امثال «الفلام خمینی» به خوبی از پسِ آن برآمدهاند.
/انتهای پیام/