بررسی وضعیت سواد رسانه‌ای در آمریکا در گفتگو با رینا رابینسون؛
بسیاری از جوانان با فناوری دیجیتال بزرگ شده‌اند و به‌طور فعال در محیطی هستند که دسترسی به رسانه‌ها در همه جا امکان پذیر است. می‌توان استدلال کرد که تمرین چند کارگی رسانه‌ای می‌تواند دسترسی سریع تری به اطلاعات، احساس ارتباط و سرگرمی برای جوانان فراهم کند. در مقابل، مخالفان چند کارگی رسانه‌ها معتقدند که این مسئله می‌تواند در یادگیری و حافظه اختلال ایجاد کند، زیرا تمرکز کامل بر منابع متعدد اطلاعات می‌تواند چالش برانگیز باشد و می‌تواند منجر به افزایش استرس شود.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ پژوهش‌ها نشان می‌دهد که جوانان بین ۸ تا ۱۸ ساله در آمریکا به‌طور متوسط ۱۱ ساعت وقت خود را در روز با رسانه‌ها از انواع مختلف آن سپری می‌کنند. با این وجود ما به آن‌ها چیز کمی در مورد چگونگی تجزیه و تحلیل و درک آنچه که در رسانه‌ها می‌بینند و می‌شنوند آموزش می‌دهیم. برخلاف برخی دیگر از کشورها، آمریکا آموزش سواد رسانه‌ای را در برنامه‌های درسی مدارس دولتی خود لحاظ نمی‌کند. در نتیجه، جوانان در اکوسیستم رسانه‌ای که هیچ درک و شناختی از آن ندارند غوطه‌ور می‌شوند و در نتیجه و اغلب توسط این رسانه‌ها دستکاری می‌شوند. کتاب جدیدی با عنوان «رسانه و من: راهنمای سواد رسانه‌ای انتقادی برای جوانان» [۱] توسط سازمان غیرانتفاعی Project Censored» [۲]» و گروه تازه‌تشکیل انقلاب رسانه‌ای منتشر شده است که مقدمه‌ای ضروری برای جوانان در مورد نحوه مواجه و تعامل فعالانه و نقادانه با رسانه‌ها فراهم می‌کند. در مصاحبه اختصاصی «Truthout» که در ادامه می‌آید، «رینا رابینسون» ،یکی از نویسندگان کتاب «رسانه و من» که همچنین مدیر عامل مرکز تعالی شهری نیز هست، به این موضوع می‌پردازد که چرا سواد رسانه‌ای انتقادی یک مهارت ضروری است که باید به همه دانش آموزان آموزش داده شود.

به عنوان یک مربی آموزش جایگزین، مدت زمان قابل توجهی را مشاهده کرده‌ام که جوانان با رسانه‌ها درگیر می‌شوند و «چند کارگی رسانه‌ای» را تمرین می‌کنند. به باور من، «چند کارگی رسانه‌ای» به استفاده از چندین رسانه به‌طور همزمان اشاره دارد، مانند ارسال پیامک با تلفن همراه در حین تماشای فیلم. بسیاری از جوانان با فناوری دیجیتال بزرگ شده‌اند و به‌طور فعال در محیطی هستند که دسترسی به رسانه‌ها در همه جا امکان پذیر است. می‌توان استدلال کرد که تمرین چند کارگی رسانه‌ای می‌تواند دسترسی سریع تری به اطلاعات، احساس ارتباط، اجتماع و سرگرمی برای جوانان فراهم کند. در مقابل، مخالفان چند کارگی رسانه‌ها معتقدند که این مسئله می‌تواند در یادگیری و حافظه اختلال ایجاد کند، زیرا تمرکز کامل بر منابع متعدد اطلاعات می‌تواند چالش برانگیز باشد و می‌تواند منجر به افزایش استرس شود، زیرا جوانان ممکن است برای حفظ جریان مداوم اطلاعات و فعالیت‌ها (ترس از دست دادن [۳]) احساس فشار کنند. ضروری است که همه ما از عملکرد درونی رسانه آگاه باشیم و همچنین بدانیم که چرا ممکن است مجبور به انجام چند کار رسانه‌ای شویم. این درک به توسعه مهارت‌ها و استراتژی‌های لازم برای تعامل با رسانه به شیوه‌ای متعادل و داشتن درک قوی از نحوه کارکرد آن کمک می‌کند.

 

بزرگسالان مدت‌ها است که نگران تأثیر رسانه‌ها بر کودکان هستند چه تفاوتی در نحوه تعامل جوانان با رسانه‌های امروزی برخلاف دوران قبل از اینترنت و قبل از وب ۲.۰ وجود دارد؟

بر خلاف گذشته که جوانان مصرف کننده تولیدات رسانه‌ها بودند امروزه جوانان رسانه‌ها را خلق می‌کنند محصولات تولید شده را به اشتراک می‌گذارند و در عین حال خود مصرف کننده نیز هستند

رابینسون: همانطور که تکنولوژی به تکامل سریع خود ادامه می‌دهد، یک تفاوت اساسی بین نحوه تعامل جوانان با رسانه‌ها در گذشته و امروز، تعداد بسیار زیاد رسانه‌های موجود است. گسترش اینترنت و رشد پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی، دسترسی به محتوای رسانه‌ای بی شماری از جمله ویدئو، موسیقی، بازی، اخبار و... را فراهم کرده است. به باور من تفاوت دیگری که در این میان وجود دارد این است که بر خلاف گذشته که جوانان مصرف کننده تولیدات رسانه‌ها بودند امروزه جوانان رسانه‌ها را خلق می‌کنند محصولات تولید شده را به اشتراک می‌گذارند و در عین حال خود مصرف کننده نیز هستند.

در گذشته، ما به پلتفرم‌های سنتی برای ایجاد و اشتراک گذاری محدود بودیم، مانند به اشتراک گذاری یک اثر هنری در یک گالری برای هنرمندان تجسمی و آهنگ در رادیو برای نوازندگان، درحالی‌که امروزه، جوانان تعداد زیادی ابزار دیجیتال برای طراحی رسانه‌هایی مانند وبلاگ‌ها، پادکست‌ها و کانال‌های ویدئویی در اختیار دارند. مصرف رسانه‌های پیش از اینترنت یک فعالیت منفعلانه محسوب می‌شد و مردم بیشتر مصرف کننده تولیدات رسانه‌هایی مانند تلویزیون، رادیو و چاپ بودند. امروزه، ما می‌بینیم که جوانان با استفاده از برنامه‌های کاربردی دیجیتال، موتور‌های جستجو، رسانه‌های اجتماعی و دیگر پلتفرم‌های آنلاین که از واقعیت‌های مجازی پشتیبانی می‌کنند، بیشتر به دنبال حضور فعال و مدیریت محتوای رسانه‌ای خود هستند. در نهایت باید به یاد داشته باشیم که بزرگسالان همیشه (و بنا به دلایل خوب) نگران هستند. نحوه تعامل جوانان امروز با رسانه‌ها متفاوت از گذشته است و خواهد بود. به همین دلیل است که کتاب‌هایی مانند «من و رسانه» برای چنین زمان تحول‌آفرینی در رسانه و فناوری مهم هستند، زیرا ما به تکامل خود در وب ۳.۰ ادامه می‌دهیم.

به جوانان کمک کنیم تا راه‌هایی را که رسانه‌ها می‌توانند افکار، احساسات و رفتارهایشان را شکل دهند، درک کنند. یافتن ابزار‌های آموزشی انتقادی سواد رسانه‌ای برای جوانان که به دلار‌های شرکتی وابسته نیستند، دشوار است

 


شما بخشی از چیزی به نام مجموعه انقلاب رسانه‌ای هستید که هدف آن ارائه مهارت‌هایی به جوانان برای ارزیابی انتقادی رسانه‌ها است. برخی از دیگر تلاش‌های مردمی برای آموزش بچه‌ها در این زمینه چیست و چگونه با آن‌ها کار می‌کنید؟

رابینسون: ما امیدواریم علاوه بر ارزیابی انتقادی و درک، به جوانان کمک کنیم تا راه‌هایی را که رسانه‌ها می‌توانند افکار، احساسات و رفتارهایشان را شکل دهند، درک کنند. یافتن ابزار‌های آموزشی انتقادی سواد رسانه‌ای برای جوانان که به دلار‌های شرکتی وابسته نیستند، دشوار است. بسیاری از سازمان‌های متعهد به تلاش‌های سواد رسانه‌ای انتقادی برای جوانان که من بیشتر با آن‌ها آشنا هستم، از طریق پروژه‌های تحقیقاتی قبلی، مشارکت ها، همایش‌ها و یا انتصابات هیات مدیره و... با این مجموعه در ارتباط هستند. در ادامه به بخشی از این ابتکارات در همین زمینه اشاره می‌کنم.

«Project Censored» به دانش آموزان و عموم مردم در مورد اهمیت مطبوعات واقعاً آزاد برای خودمختاری دموکراتیک آموزش می‌دهد. ما سانسور خبری را افشا می‌کنیم و با آن مخالفیم و روزنامه نگاری تحقیقی مستقل، سواد رسانه‌ای و تفکر انتقادی را ترویج می‌کنیم. ما از طریق وب سایت خود، برنامه هفتگی رادیویی، کتاب سالانه و برنامه‌های دیگر، این خدمات را به ایالات متحده، کانادا، بریتانیا و جهان ارائه می‌دهیم. «سواد رسانه‌ای جمعی»[۴] نیز متعهد به اطمینان از دسترسی مردم به آموزش سواد رسانه‌ای انتقادی است. ما با سیستم‌های مدارس، کتابخانه ها، گروه‌های اجتماعی و به ویژه معلمان کار می‌کنیم تا آموزش، برنامه درسی، تحقیقات و منابعی را ارائه دهیم که ادغام آموزش سواد رسانه‌ای انتقادی در کلاس‌های آموزش ابتدایی تا متوسطه را ترویج می‌کند. «مرکز تعالی شهری»[۵] هم تاب آوری را در جوانان درگیر سیستم از طریق فرصت‌های آموزشی، اقتصادی، اجتماعی و هنری تقویت می‌کند. ما جوانان را در معرض تجربیات و فرصت‌هایی قرار می‌دهیم که به آن‌ها کمک می‌کند که ضد ضربه شوند و در مقابل دستکاری رسانه‌ای نشکنند. ما یک راهنمای سواد رسانه دیجیتال رایگان برای معلمان آموزش جایگزین دبیرستان و جوانان سن گذار [سنین ۱۶ تا ۲۴ سال] ارائه می‌دهیم. «پروژه رسانه انتقادی»[۶] نیز یک منبع وب رایگان برای سواد رسانه‌ای برای مربیان و دانش آموزان (سنین ۸ تا ۲۱ سال) است که تفکر انتقادی و همدلی جوانان را تقویت می‌کند و بر ظرفیت‌های آن‌ها برای حمایت از تغییر حول مسائل هویتی می‌افزاید. «انجمن روزنامه نگاران حرفه‌ای»[۷] نیز گسترده‌ترین سازمان روزنامه نگاری کشور آمریکا است که به تشویق شیوه آزاد روزنامه نگاری و برانگیختن استاندارد‌های بالای رفتار اخلاقی اختصاص دارد.

 

بسیاری از ما بیش از هر زمان دیگری با نژادپرستی و تبعیض جنسی آشکار در رسانه‌ها هماهنگ هستیم، اما شما در مورد اینکه چگونه این سوگیری‌ها با تکامل رسانه‌ها ظریف‌تر شده‌اند، بحث می‌کنید. در این مورد صحبت کنید. چند نمونه چیست؟ این چه تاثیری دارد؟

رابینسون: به نظر می‌رسد که با ادامه پیشرفت فناوری و رسانه، تعصب رسانه‌ای شکل زیرکانه و موذیانه تری به خود گرفته است. نمونه‌ای از این را می‌توان در فناوری تشخیص چهره مشاهده کرد که در آن الگوریتم‌ها دارای نرخ خطای بالاتری در شناسایی افراد با رنگ پوست تیره تر، تداوم و تقویت تعصبات اجتماعی از پیش موجود هستند که پیامد‌هایی در دنیای واقعی مانند دستگیری‌های اشتباه و نظارت نامناسب بر جوامع حاشیه نشین دارند. نمونه دیگری را می‌توان در تبلیغات آنلاین مشاهده کرد، جایی که الگوریتم‌هایی برای نشان دادن تبلیغات برای گروه‌های مختلف بر اساس سابقه مرور و تعاملات گذشته با پلتفرم به صورت گزینشی عمل می‌کنند. من کاری را که این شرکت‌ها انجام می‌دهند «ریخته گری دیجیتال»[۸] می‌نامم، زیرا آن‌ها افراد را صرفاً برای فروش دسته‌بندی می‌کنند. این فیلتر و محدودیت دیجیتالی می‌تواند منجر به نابرابری در فرصت‌ها و دسترسی به اطلاعات شود. چیزی که برخی ممکن است آن را «سوگیری ظریف» بنامند. بسیاری از افراد در جوامع ما هر روز این سوگیری آزار دهند و تبعیض آمیز را که از طریق فناوری‌های جدید اعمال می‌شود احساس می‌کنند از طریق آموزش و گفتگو، می‌توانیم مردم را نسبت به این سوگیری الگوریتمی آگاه کنیم و برای جامعه‌ای در آینده که برای همه عادلانه و منصفانه باشد، تلاش کنیم.

 

نگرانی در مورد میزان اطلاعات نادرست که امروزه به راحتی در فضای آنلاین در دسترس است، گسترده است. اغلب به ما گفته می‌شود که با توجه به نحوه تکامل رسانه ها، نوعی سانسور یا نقض آزادی بیان ضروری است. شما در این باره چه می‌گویید؟

فراگیر بودن اینترنت و سرعت اشتراک گذاری اطلاعات از طریق رسانه‌های اجتماعی، انتشار اطلاعات نادرست را بسیار آسان کرده است، همانطور که در دوران ترامپ و انتشار واکسن کووید-۱۹ شاهد نتایج غم انگیزآن بودیم. اما سانسور یا محدود کردن آزادی بیان مشکلات ما را حل نمی‌کند

رابینسون: اطلاعات نادرست می‌تواند جامعه را به ویرانی برساند. متأسفانه، فراگیر بودن اینترنت و سرعت اشتراک گذاری اطلاعات از طریق رسانه‌های اجتماعی، انتشار اطلاعات نادرست را بسیار آسان کرده است، همانطور که در دوران ترامپ و انتشار واکسن کووید-۱۹ شاهد نتایج غم انگیزآن بودیم. اما سانسور یا محدود کردن آزادی بیان مشکلات ما را حل نمی‌کند. در عوض، کلید حل مسئله در توانمندسازی افراد برای ارزیابی و تحلیل اطلاعاتی که با آن مواجه می‌شوند و توسعه مهارت‌های لازم برای شناسایی و مقاومت در برابر اطلاعات دروغ نهفته است. به منظور شروع رسیدگی به این مشکل، تمرکز باید به شناسایی و پرداختن به علل ریشه‌ای اطلاعات غلط، که اغلب از منافع اساسی اقتصادی و سیاسی کسانی که آن را منتشر می‌کنند، نشات می‌گیرد، معطوف شود. ما می‌توانیم با ادامه مبارزه برای افزایش شفافیت و پاسخگویی در رسانه‌ها و پرورش اکوسیستم‌های رسانه‌ای متنوع و مستقل که می‌توانند اطلاعات دقیق، اخلاقی و قابل اعتماد را در اختیار عموم قرار دهند، به این مهم دست یابیم. از طریق این تلاش‌ها می‌توانیم در جهت ایجاد جامعه‌ای آگاه‌تر و توانمندتر تلاش کنیم.

 

در مورد سواد چندگانه و اینکه چگونه می‌توانیم به جوانان در توسعه آن کمک کنیم، صحبت کنید.

رابینسون: در یک جامعه غنی از رسانه، سواد‌های چندگانه به مهارت ها، دانش و شایستگی‌های مختلفی اشاره دارند که افراد برای هدایت و درک چشم انداز و فضای پیچیده و متنوع رسانه‌ای به آن‌ها نیاز دارند. در فصل پنجم کتاب «رسانه و من» به این موضوع اشاره شده است و از خواننده خواسته می‌شود که ایده «سواد» را فراتر از اشکال سنتی آن گسترش دهد. در این بخش به سواد بصری، سواد شنیداری (تحلیل و تفسیر معنای صدا)، سواد دیجیتال و الگوریتمی (تمرکز بر رسانه‌های دیجیتال و برنامه نویسی فن آوری بزرگ) و همچنین نگاه به آینده سواد متاورس واقعیت مجازی می‌پردازیم. یک استراتژی مهم برای کمک به جوانان برای توسعه سواد چندگانه، تجهیز آن‌ها به مهارت‌ها و دانش تفکر انتقادی مورد نیاز برای ارزیابی موثر رسانه‌ها است. این شامل آموزش نحوه انعکاس استفاده از رسانه‌های شخصی به جوانان، رسانه‌هایی که آن‌ها انتخاب می‌کنند و نحوه تحلیل پیام‌ها و بازنمایی‌های رسانه‌ای است.

راه دیگر برای کمک به جوانان برای توسعه سواد چندگانه، فراهم کردن فرصت‌هایی برای مشارکت فعال آن‌ها در رسانه‌ها و فناوری است. این امر می‌تواند شامل فراهم کردن دسترسی به طیف وسیعی از منابع رسانه‌ای و فن آوری و تشویق آن‌ها به ایجاد، تولید و به اشتراک گذاری محتوای رسانه‌ای خودشان باشد. این مسئله نه تنها به جوانان کمک می‌کند تا مهارت‌ها و شایستگی‌های مورد نیاز برای استفاده مؤثر و ایجاد رسانه‌ها را توسعه دهند، بلکه به آن‌ها کمک می‌کند تا زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی گسترده‌تری را که رسانه‌ها در آن فعالیت می‌کنند، درک کنند.

 

پی‌نوشت:
[۱]. The Media and Me: A Guide to Critical Media Literacy for Young People
[۲]. Project Censored مستقر در کالیفرنیا، یک سازمان نظارت بر رسانه غیرانتفاعی آمریکایی است. مأموریت اعلام شده این گروه «آموزش دانش آموزان و عموم مردم در مورد اهمیت مطبوعات آزاد واقعی برای خودگردانی دموکراتیک است.»
[۳]. FOMO: ترس از بقیه جا ماندن (به انگلیسی: Fear of missing out) یا فومو (FOMO) حسی است مربوط به این‌که فرد خود را جامانده از گروه دوستان یا آشنایانی ببینند، که در نظر او در حال انجام فعالیت‌های جالب و لذت‌بخش هستند.
[۴]. Mass Media Literacy
[۵]. Center for Urban Excellence
[۶]. Critical Media Project
[۷]. The Society of Professional Journalists
[۸]. digital casting

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha