به گزارش«سدید»؛ آینده کشور را قرار است دانشآموزانی بسازند که با دست خودمان فرش قرمزی را برای مهاجرت برخی از آنها پهن کردهایم. در این بین، برخی از مشاوران و معلمان، زیر گوش دانشآموزان میخوانند که رمز موفقیتشان خروج از کشور و درس خواندن در آن سوی مرزهاست و فقط از این راه میتوانند به رؤیاهایی که در سر دارند، برسند. در نتیجه این موارد، مهاجرت بیبازگشت تعدادی از دانشآموزان رقم میخورد و به دنبال آن، بخش مهم و بزرگی از سرمایه انسانی، فکری و طبعاً اقتصادی جامعهمان از بین میرود.
انگار همه چیز دست به دست هم داده تا برخی از دانشآموزان، عزمشان را جزم کنند تا به کشور دیگری بروند و ادامه زندگیشان را در آنسوی آب سپری کنند. از یک طرف، سوءمدیریتهای داخلی و از سوی دیگر تبلیغات خوش آب و رنگ کشورهایی که چشم انتظار نخبگان ما ماندهاند، سببشده برخی نوجوانان و جوانان ما تحتتأثیر قرار بگیرند و موفقیت خودشان را در گروی مهاجرت بدانند. در این میان بسیاری از سازمانهای مهاجرتی نیز فعال هستند؛ این سازمانها در کنار تبلیغات برای انواع ویزاهای دانشگاهی، محتواهایی را برای ترغیب دانشآموزان به مهاجرت نیز تولید کردهاند و به این ترتیب پروندههای مهاجرت برای دانشآموزان ایرانی یکی پس از دیگری در دفاتر مهاجرتی باز میشود.
مشاوره مهاجرتی به جای مشاوره تحصیلی!
برخی از مشاوران که معروف هم هستند، دانشآموزان را به سمت مهاجرت کردن، هدایت میکنند. در این رابطه آقای حسنزاده که یک دختر دانشآموز در مقطع متوسطه دوم دارد، به میگوید: «برخی از خانوادهها معمولاً از پایه هشتم یا نهم فرزندانشان را برای هدایت تحصیلی نزد مشاور میبرند و من هم برای هدایت تحصیلی دخترم همین کار را کردم. سال گذشته بود که در رادیو صدای یک مشاور تحصیلی را شنیدم که مخاطبان را به خوبی راهنمایی میکرد. مدام حین برنامه اعلام میشد که هر کسی تا انتهای برنامه به فلان شماره پیامک بدهد میتواند یک جلسه رایگان به دفتر آقای دکتر برود و مشاوره بگیرد. برای همین من هم پیام دادم و بعد از انجام هماهنگیهای لازم، چند روز بعد به دفتر ایشان در سعادتآباد رفتیم. عجیب بود که این مشاور تحصیلی اولین چیزی که در شروع صحبتهایش مطرح کرد، این بود که قاعدتاً دختر شما میخواهد برای مهاجرت برنامهریزی کند! و این موضوع را به عنوان یک پارامتر جدید در مشاورههای تحصیلی عنوان کرد. بعد از آنکه پیش یک مشاور تحصیلی دیگر هم رفتیم، او نیز همین حرفها را تکرار کرد. در صورتی که دختر من تا پیش از این اصلاً به «مهاجرت» فکر نمیکرد، اما مشاوران تحصیلی این ذهنیت را برایش درست کردند که به مهاجرت و رفتن از کشور فکر کند.»
آمارها چه میگوید؟
اما آمارها در رابطه با مهاجرت دانشآموزان چه میگوید؟ اصلاً در این زمینه آمار رسمی وجود دارد؟ باید گفت که آموزش و پرورش تا به حال اطلاعاتی در اینباره منتشر نکرده و رصدخانه مهاجرت نیز پس از انتشار آمار مهاجرت نخبگان دانشآموزی در سالنامه مهاجرتی ۱۴۰۰ اطلاعات دیگری در اینباره ندادهاست. در این سالنامه با تحلیل آمار دریافتی از اداره کل گذرنامه در بازه زمانی سال ۱۳۸۰ تا مرداد ۱۳۹۹ از مهاجرت ۱۵ تا ۳۷ درصد از رتبههای یک تا هزار آزمون سراسری، مشمولان بنیاد ملی نخبگان و المپیادیها سخن گفته شدهبود که از میان آنان تنها ۵/۲ تا ۵/۴ درصد به ایران بازگشتهاند. همان زمان بود که بهرام صلواتی، مدیر رصدخانه مهاجرت توضیح داد: «در این حوزه هیچ آماری نداریم و جزو جعبههای سیاه است که باید به آن نور تابانده شود. یکبار خواستیم طرح مطالعاتی در حوزه دانشآموزی حداقل در مراسم مدارس سمپاد انجام دهیم، اما میسر نشد. وزارت آموزشو پرورش باید بدون لکنت بگوید میزان میل به ماندن در دانشآموزان چقدر است. وقتی این طرحها انجام نمیشود، همهچیز به حدس و گمان محدود میشود. البته شواهد فراوان است، برای مثال میل شرکت در کلاسهای زبان، مدارس تکزبانه، حتی در سطوح پایین هم به چشم میخورد.» حتی خردادماه ۱۴۰۰ بود که «الهام یاوری» معاون وزیر آموزشوپرورش و رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان کشور در نشست یکی از شوراهای شهرستانهای کشور گفت: «۷۰ درصد دانشآموزان مدارس سمپاد به خارج از کشور مهاجرت میکنند و تنها ۳۰ درصد آنان در داخل کشور میمانند.»
ترس از آینده شغلی
دانشآموزانی که رؤیای مهاجرت را در سر میپرورانند، دلایل متعددی را مطرح میکنند. عمده آنها میگویند که دو موضوع «اشتغال» و «ترس بیآیندگی» آنها را ترغیب به رفتن میکند. برخی از آنها میگویند حتی پس از قبولی در کنکور نیز هیچ ضمانتی وجود ندارد که بتوانند شغل مناسب و متناسبی برای خود پیدا کنند و به قولی، گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند.
مبین که دانشآموز مقطع دوم متوسطه است، درباره تمایلش به مهاجرت اینگونه توضیح میدهد: «یک برادر بزرگتر از خودم دارم که مدرک کارشناسی ارشد آیتی گرفتهاست، اما هنوز نتوانسته شغل مرتبط و متناسب با رشتهاش را پیدا کند. منظورم این نیست که کار نیست! کار هست، اما او با وجود مدرک کارشناسی ارشدی که دارد باید مانند یک کارگر ساده کار کند و دستمزد حداقلی بگیرد. گویا دانشگاه رفتن صرفاً رسیدن او به بازار کار را عقب انداخته و دستاوردی برایش نداشتهاست.» او ادامه میدهد: «امروز برادرم به من میگوید که اگر به دانشگاه نمیرفت و درس نمیخواند بهتر بود. برای همین من تصمیم دارم یا به دانشگاه نروم و دنبال یک حرفه و شغل مناسب بگردم و وارد بازار کار شوم یا اینکه به کشور دیگری مهاجرت کنم و آنجا با انگیزه کافی تحصیل کنم تا شغل مناسبی داشتهباشم.»
آقای عشرتی که پسرش در مقطع ابتدایی درس میخواند نیز میگوید: «آموزش باید رایگان باشد، اما من وضعیت مدارس دولتی با کلاسهای ۵۰ نفره را قبول ندارم و ناچارم او را به مدرسه غیرانتفاعی بفرستم که بابت ثبتنام او در این مدرسه، سالی ۵۰ میلیون تومان شهریه میگیرند. تا به حال تجربه خروج از کشور را نداشتهام، اما شنیدهام که در کشورهای پیشرو در آموزش، تحصیل کودکان رایگان و با کیفیت است. حتی شنیدهام مسئولان این کشورها در هر مرحله از تحصیل به دنبال کشف استعداد کودکان و نوجوانان هستند تا به بچهها مهارتی بیاموزند و آنها را برای ورود به بازار کار توانمند کنند، اما متأسفانه در کشور ما فقط چند رشته خاص موردتوجه است و افراد با فارغالتحصیلی در آن رشتهها میتوانند از آینده شغلی و تأمین نیازهایشان اطمینانخاطر داشتهباشند.» او ادامه میدهد: «با وجود همه علاقهای که به کشور دارم، اگر حرفهایی که درباره کشورهای پیشرو در آموزش درست باشد، تلاشم را خواهم کرد تا زمینه مهاجرت پسرم را فراهم کنم و او در کشور دیگری درس بخواند.»
تبلیغات در سایتها و فضای مجازی
عوامل و ضعفهای داخلی از یک سو و تبلیغات سایتهای مهاجرتی هم از سوی دیگر ذهن دانشآموزان و خانوادههایشان را به سمت مهاجرت کشاندهاست. هزاران سایت و مؤسسه مشغول «تشویق به مهاجرت» هستند و با ارائه تصویری فانتزی از کشورهای مقصد، درآمدزایی میکنند. کار این مؤسسات، تبلیغات بیحد و مرز مهاجرت است بدون اینکه از معایب، مضرات، آسیبها و محدودیتهای کشورهای مقصد حرفی بزنند.
فقط با یک جستوجوی ساده در اینترنت برخی از این سایتها قابلمشاهده است. برخی از آنها روی مهاجرت دانشآموزان تمرکز ویژهای دارند، این سایتها با عناوین مختلف مثل: «صفر تا صد اقدام ویزای دانشآموزی به همراه والدین»، «ویزای دانشآموزی بدون مدرک زبان با وکیل رسمی» و «راهنمای کامل اپلای دانشآموزی در کشورهای مختلف» مشغول تبلیغ هستند و از این راه سود هنگفتی نیز میبرند.
نقطه آغاز مهاجرت دانشآموزان
در رابطه با علت تمایل برخی از دانشآموزان و خانوادههایشان برای مهاجرت، ابراهیم سحرخیز، معاون اسبق وزارت آموزشوپرورش میگوید: «مهاجرت از سمت مدارس خاص و غیردولتی است، چراکه عمده مدارس دولتی، هشتشان گروی نهشان است و درگیر مشکلاتی مانند نداشتن معلم باکیفیت و کمبود تجهیزات هستند. حتی در برخی از این مدارس شرایط به قدری بغرنج میشود که گاهی مدیر یا ناظم مجبور است سر کلاس درس حاضر شود. متأسفانه به قدری کیفیت آموزش در مدارس دولتی کاستهشده که اغلب خانوادهها از آن فراری هستند. به دنبال آن، مدارس غیردولتی مشتری بیشتری پیدا کردهاست و در آنجاست که تفکر آزادانه معلمان به دانشآموز تلقین میشود.»
او به آسیبهای تنوع مدارس اشاره میکند و میگوید: «مدارس متنوع به قیمت سواکردن دانشآموزان مستعد با ترفندهای مختلف ایجاد شدهاست. در برخی از مدارس خاص به دانشآموزان پروبال داده میشود تا جایی که آنها تصور میکنند تافته جدا بافته هستند. به همین دلیل هر آنچه در اختیارشان قرار بگیرد از نظرشان کافی نیست و اقناع نمیشوند. از سوی دیگر برخی از معلمان و مشاوران به این دانشآموزان میگویند حیف است که در کشور بمانند و بهتر است برای مهاجرت برنامهریزی کنند و این آغاز ماجرای تمایل دانشآموز برای خروج از کشور است.»
نظارتها کافی نیست
سحرخیز به ضعیفبودن نظارت بر مدارس غیردولتی و آموزشگاههای خصوصی اشاره میکند و میگوید: «وقتی شاهد آن هستیم که برخی مدارس غیردولتی دانشآموزان را به اردوی خارج از کشور میفرستند یا معلمان بدون درنظر نظر گرفتن شرایط آموزش و پرورش، احساس آزادی میکنند، نتیجهاش اتفاقات اینچنینی مثل مهاجرت دانشآموزان میشود.»
او با بیان اینکه «با تقویت مدارس دولتی بخشی از مشکلات نظام آموزشی حل خواهد شد.» اظهار میدارد: «در صورتی که عمده مسئولان اعم از مدیران و کارمندان حتی در وزارتخانه آموزش و پرورش همچنین نمایندگان مجلس، مدارس دولتی را نمیپسندند و احساس میکنند که فرزندشان در این مدارس از تحصیل، فضای مناسب و امکانات خوبی برخوردار نمیشود. در این شرایط چه توقعی میتوان از مردم داشت؟ بنابراین برای ایجاد تحول باید فرمایش مقام معظم رهبری را در عمل و نه در شعار، مدنظر قرار دهیم، اینکه هر کسی که در بدنه دولت فعالیت میکند، حق ندارد فرزند خود را به مدرسه غیردولتی بفرستد، مگر اینکه آن دانشآموز در آزمون تیزهوشان قبول شدهباشد که در آن صورت نمیشود مخالفتی کرد.»
علل دیگری هم هست
سحرخیز میگوید: «اگر بخواهیم قضاوت درستی از موضوع مهاجرت دانشآموزان داشتهباشیم باید بگویم که متغیرهای دیگر هم در این مسئله اثرگذارند. طبق اعلام وزیر تعاون بیکاری فارغالتحصیلان به خصوص کسانی که دارای مدرک کارشناسی ارشد و دکتری هستند بیشتر از افرادی است که مدرک کاردانی و دیپلم دارند. بنابراین وقتی دانشآموز میبیند که اطرافیانش مدارک عالی دارند، اما بازار کار مناسبی برایشان در کشور مهیا نیست، ترغیب میشود که مهاجرت کند.»
او به بیتوجهی به پرورش در مدارس اشاره میکند و میگوید: «یکی از دلایل مهم برای مهاجرت دانشآموزان بیتوجهی به مشاوره تربیتی و تحصیلی است. نظام آموزشی کشورمان همه تمرکز خود را روی کنکور گذاشتهاست. از طرفی باید مشخص شود که معلمان پرورشی در مدارس چه کار میکنند، اصلاً کار و برنامه خلاقانهای وجود دارد؟ متأسفانه برخی از مشاوران مدرسه، خودشان آتش بیار مدرسه هستند. برخی از مدارس هم اصلاً مشاور و مربی پرورشی ندارند، در صورتی که باید از دوران ابتدایی روی ذهن کودکان کار شود. مشاوره تربیتی و تحصیلی هست، اما تربیتی حذف شده و فقط شده تحصیلی. فقط خانوادهها را دعوت میکنند اگر میخواهید فرزندتان رتبه خوبی در کنکور بگیرد، این درسها را بخواند و به نگرش و آرمانها توجه بسیار ضعیفی شدهاست.»
معاون اسبق آموزش و پرورش میافزاید: «باید بپذیریم که با ترفندهای دیروز نمیشود امروز کار کرد. آنور آب مشوقهایی را برای دانشآموزان ما درنظر گرفتهاست. ضریب نفوذ اینترنت بالاست. رسانههای معاند فضای کشور را ملتهب و پر از آسیب نشان میدهند و در نمایش ایرادات و اشکالات کارها، اغراق زیادی میکنند.»
سحرخیز تأکید میکند: «باید دانشآموزان را به رشتههایی که هم در آن استعداد دارند و هم باب اشتغال در آن باز است و نیاز امروز بازار کشور است، سوق دهیم. در این صورت وقتی اکثریت دانشآموزان به این سمت و سو حرکت کنند، دیگر نیازی نیست که در صف کنکور بمانند. چه بسا که همین مسئله کنکور هم یکی از آسیبهای ماجراست.
/انتهای پیام/