خانه در فرهنگ ایرانی تنها سازه فراهم آمده از سنگ، آجر، چوب و آهن نیست، بلکه محل اقامت دائم یا نسبتا پایدار خانواده است و همه افراد پس از پایان روز نیاز به استراحت و آرامش در جایی دارند که به دور از هیاهوی دنیای بیرون، لحظات و اوقات خوشی را سپری کنند. این آرامش و آسایش نسبی سهم پررنگی در خانه به مفهوم ایرانی ایفا می‌کند. البته بزرگی و کوچکی آن هم تا حدودی می‌تواند در میزان این آرامش نقش داشته باشد. سال‌هاست با افزایش بیش از اندازه قیمت مسکن، خانه‌های کوچک در محلات تهران سر از خاک برآورده اند.

به گزارش«سدید»؛ خانه در فرهنگ ایرانی تنها سازه فراهم آمده از سنگ، آجر، چوب و آهن نیست، بلکه محل اقامت دائم یا نسبتا پایدار خانواده است و همه افراد پس از پایان روز نیاز به استراحت و آرامش در جایی دارند که به دور از هیاهوی دنیای بیرون، لحظات و اوقات خوشی را سپری کنند. این آرامش و آسایش نسبی سهم پررنگی در خانه به مفهوم ایرانی ایفا می‌کند. البته بزرگی و کوچکی آن هم تا حدودی می‌تواند در میزان این آرامش نقش داشته باشد. سال‌هاست با افزایش بیش از اندازه قیمت مسکن، خانه‌های کوچک در محلات تهران سر از خاک برآورده اند
وهرازگاهی نیز طرح‌هایی مانند ساخت مسکن‌های ۲۵ متری مطرح می‌شود، اما سوای ارزیابی این طرح که بر سر اجرای آن میان موافقان و مخالفان اختلاف نظر جدی به چشم می‌خورد، متراژ ساختمان‌ها به دلیل شرایط اقتصادی از سال‌ها قبل کاهش یافته و بعضی‌ها در آپارتمان‌هایی با متراژ ۴۰ متر هم سکونت دارند، بنابراین تحلیل و واکاوی این مهم ضروری است که سکونت در چنین خانه‌هایی به لحاظ اجتماعی و فرهنگی چه تبعاتی دارد؟
پیش از یافتن پاسخ این پرسش، باید به عقب بازگشت، به ابتدای دوران سازندگی که هر‏چه جمعیت تهران رو به فزونی گذاشت، خانه‌ها کوچک و کوچک‌تر شد. بخشی از دلایل این اتفاق افزایش شمار خانوار‌هایی بود که به خانه نیاز داشتند. اما افرادی که سرمایه مورد‏نیاز برای ساخت‏و‏ساز خانه‌های چند‏طبقه را داشتند با تجمیع زمین‌های یک محله، مجتمع‌هایی را برای اسکان خانواده‌های تهرانی فراهم می‌کردند که با ویژگی تازه‌ای به نام «واحد» همراه بود؛ واحد‌ها خانه‌های موجود در هر طبقه از آپارتمان را شامل می‌شدند. طبقاتی که ممکن بود تعداد واحدهایش به تناسب مساحت ملک افزایش یابد. هرچه واحد‌های موجود در هر طبقه از آپارتمان بیشتر می‌شد، از مساحت واحد‌ها کاسته می‌شد و بر تراکم جمعیت می‌افزود. نتیجه این اقدام، اما بالا‏رفتن هر‏روزه قیمت مسکن در تهران و کوچک‌تر شدن مساحت خانه‌ها بود. با افزایش تورم در قیمت مسکن، آن‌هایی که توان مالی کمتری داشتند، به خانه‌های کوچک‌تر و به محلات پایین‌تر نقل مکان کردند و این حکایت همچنان باقیست!
حال اینکه «مسکن به عنوان مأمن آرامش و محلی برای تجربه حس خانواده بودن، معنایی متفاوت با سرپناه دارد؛ بنابراین فضایی که برای مسکن تعریف می‌شود به لحاظ عمومی، نیمه‌خصوصی و خصوصی بسیار حائز اهمیت است. وجود فضا‌های خصوصی نظیر اتاق خواب از یک سو و فضا‌هایی که موجب می‌شود خانواده‌ها بتوانند با یکدیگر تعامل داشته و زمینه ارتباط عاطفی میان اعضای خانواده را برقرار کند و همچنین اتاق پذیرایی برای گرد هم آمدن و تعامل افراد خانواده با دوستان و خویشاوندان همه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.» این نقطه نظرِ طاهره نصر، عضو هیئت علمی گروه معماری دانشگاه آزاد اسلامی شیراز است و بسیاری از صاحب نظران با این نگرش موافق اند، چراکه در خانه‌های کوچک دیگر جایی برای همنشینی و دورهمی خانوادگی نیست. در واقع با تنزل یافتن مفهوم مسکن به خوابگاه، خشونت، پرخاشگری، ناامیدی و بیماری‌های روحی روانی نهاد خانواده را تهدید می‌کند.
این عضو هیئت علمی گروه معماری دانشگاه آزاد اسلامی شیراز معتقد است: خانه‌های کوچک مقیاسی که تعداد افراد زیادی در آن سکونت دارند، می‌تواند ساختار خانواده را دچار آسیب کرده و رشد و پرورش روحی افراد را تحت مخاطره قرار دهد؛ چراکه به لحاظ معماری، ادراک فضایی مطلوب در معماری ایرانی- اسلامی بسیار حائز اهمیت است و فضا‌هایی که برای معماری مسکن تعریف شده از اهمیت ویژه‌ای در سلامت روانی خانواده برخوردار است که حفظ هر یک از این فضا‌ها علاوه بر جلوگیری از آسیب‌هایی که به ساختار خانواده وارد می‌سازد، موجب حفظ بخش‌هایی از فرهنگ معماری ایرانی می‌شود.
بخش عمده زندگی ما داخل خانه می‌گذرد
طبیعتا خانه‌های کوچک در دیگر کشور‌های جهان امری رایج و پذیرفته شده است، خانه‌هایی آنچنان کوچک که تحت عناوین «مینیاتوری»، «نانو آپارتمان»، «خانه‌های تابوتی»، «قوطی کبریتی»، «بند انگشتی» و «استودیو آپارتمان» شناخته می‌شوند؛ مساحت این آپارتمان‌ها معمولا بین ۲۵ تا ۴۵ مترمربع و حتی کوچک‌تر است. اما مطابق تحلیل‌های جامعه شناسی، مسکن در فرهنگ برخی کشور‌ها به عنوان محلی برای خواب تعریف شده است. مهمانی‌ها در خانه افراد برگزار نمی‌شود بلکه کافه‌ها و رستوران‌ها برای این کار در نظر گرفته می‌شود. از سوی دیگر اغلب ازدواج‌ها دوام و بقایی ندارد و اساسا فرهنگ زندگی در بیرون از خانه جریان دارد.
به این مفهوم که افراد بیرون از خانه کار و تلاش می‌کنند و محل استراحت و تفریح آن‌ها در چارچوبی خارج از منزل تعریف می‌شود و این مکان را فقط به‌عنوان خوابگاه و سرپناه در نظر می‌گیرند، بنابراین داشتن خانه کوچک در فرهنگ دیگر کشور‌ها امر مضمومی نیست. در صورتی که مطابق فرهنگ ایران، نمی‌توان در چنین خانه‌هایی آرامش داشت؛ بخش عمده زیست ما در داخل خانه جریان دارد و معمولا بیرون از خانه نمی‌توانیم آنگونه که لازم است از آرامش لازم برخوردار باشیم. افراد بیشتر در مجامع خصوصی و در خانه خود احساس امنیت می‌کنند.
براساس تحلیل‌های ارائه شده از سوی آسیب شناسان اجتماعی، اغلب افرادی که شغل یا درآمد خوبی ندارند به ناچار مجبور به استفاده از خانه‌های کوچک می‌شوند. به عبارت بهتر، زندگی در چنین خانه‌هایی انتخابی فرهنگی نیست؛ بلکه از سر اجبار است.
به استناد آمار موجود در سرشماری سال ۹۵ و همچنین منابع حوزه شهرسازی و معماری، می‌توان «واحد‌های مسکونی شهری را به ۳ گروه تقسیم نمود. گروه اول واحد‌های کوچک‌تر از ۱۵۰ متر مربع، گروه دوم واحد‌های بین ۱۵۱ تا ۳۰۰ متر مربع و گروه سوم شامل واحد‌های بزرگتر از ۳۰۱ مترمربع است. همچنین حداقل سرانه زیربنای واحد مسکونی برای هر نفر حداقل ۵۰ متر مربع درنظر گرفته می‌شود که در این صورت واحد‌های مسکونی گروه اول (با پیش بینی افزایش یک نفر به بُعد خانواده) برای خانواده‌های ۱ و ۲ نفره، واحد‌های گروه دوم برای خانواده‌های ۳، ۴ و ۵ نفره و در نهایت واحد‌های گروه سوم برای خانواده‌های ۶ نفره به بالا مناسب است.» «در گروه دوم یعنی خانواده‌های ۳، ۴ و ۵ نفره شرایط به کلی متفاوت است، تعداد این خانواده‌ها ۱۶ میلیون و ۲۴ هزار نفر است، درحالی که تعداد واحد‌های مسکونی این گروه (۱۵۱ تا ۳۰۰ متر مربع)، تنها ۲ میلیون و ۲۳۰ هزار واحد است. در همین ارتباط توجه به این آمار مشخص می‌کند، در این گروه تقریبا با کمبود ۱۳ میلیون و ۸۰۰ هزار واحد مسکونی مواجه هستیم. در گروه سوم نیز (واحد مسکونی با متراژ بیش از ۳۰۱ مترمربع)، قریب به ۸۰۰ هزار واحد کمبود وجود دارد؛ بنابراین این آمار نشان می‌دهد که نیاز کشور، احداث واحد‌هایی با متراژ حداقل ۱۵۰ الی ۳۰۰ متربع و یا به طور متوسط حداقل ۲۳۰ مترمربع است. حال اینکه تورم، متوسط نرخ هر مترمربع مسکن در پایتخت کشور را به ۷۰ میلیون تومان رسانده و دسترسی به خانه‌های بزرگتر را دشوار کرده است. (۱)
علیرضا شریفی یزدی، جامعه شناس در گفتگو با «رسالت» می‌گوید: «قیمت مسکن روز به روز در حال افزایش است و به عنوان بزرگترین پارامتر و مسئله یک خانوار بالغ بر ۴۵ تا ۵۰ درصد محتوای سبد خانوار را به خود اختصاص می‌دهد. وقتی خانواده‌ای ناتوان در تهیه این ضرورت مهم باشد، به سکونت در خانه‌های کوچک روی می‌آورد و این مسئله، به تشدید اختلاف و درگیری میان اعضای خانواده منجر شده و طبعا به تحصیل فرزندان آسیب می‌رساند. از سوی دیگر نارضایتی را افزایش داده و مسبب شکل گیری خشونت خانگی خواهد بود.»
این جامعه شناس، در ادامه اظهاراتش به ایده ساخت خانه‌های ۲۵ متری هم اشاره دارد، ایده‌ای که پیش‌تر در اواخر سال ۱۳۹۸ از سوی مسئولان وقت شهرداری تهران مطرح و به دلیل مخالفت جدی مدیران وقت وزارت راه و شهرسازی به محاق رفت. اخیرا هم اعلام شده که پس از مطالعات تقریبا دوونیم ساله بر روی طرح مسکن اقتصادی، در روز‌های آینده قرارداد اولین پروژه در این قالب در منطقه ۱۹ شهرداری تهران منعقد [می‌شود]و طی هفته‌های آینده به عملیات اجرایی می‌رسد، اما «سید مهدی هدایت»، مدیرعامل سازمان نوسازی شهر تهران، گفته است: «شهرداری تهران و سازمان نوسازی شهرداری هیچ برنامه‌ای برای احداث چنین واحد‌هایی ندارد.»
همچنین مهدی چمران، رئیس شورای اسلامی شهر تهران به صراحت مخالفت خود را با این ایده اعلام و تأکید کرده: «شهرداری تهران به هیچ عنوان برای ساخت خانه‌های ۲۵ متری پروانه صادر نخواهد کرد؛ خانه‌های ۲۵ متری یعنی خانه‌های تک نفره و این تبعات اجتماعی بالایی خواهد داشت و نتیجه خوبی ندارد چراکه خانوار ایرانی با این فرهنگ، نمی‌تواند در چنین فضا‌های محدودی زندگی کند.»
قائم‌مقام وزیر راه‌وشهرسازی در امور مسکن هم با رد ارتباط این واحد‌ها به طرح «نهضت ملی مسکن» دولت، تصریح کرده است: «دولت نه‌تن‌ها با ساخت مسکن کوچک‌مقیاس موافق نیست، بلکه مخالف ساخت چنین واحد‌های مسکونی است، زیرا عدم تناسب متراژ با نیاز خانواده، آسیب‌های گسترده اجتماعی بر جا خواهد گذاشت.»
مرداد امسال که نخستین بار شایعاتی مبنی بر ساخت واحد‌هایی با متراژ پایین مطرح شد، برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران با انتقاد از این طرح، آن را مغایر «قانون جهش تولید مسکن» دانسته و عنوان کردند که چنین طرح‌هایی موجب افزایش جمعیت‌پذیری کلانشهر‌ها می‌شود.
به گفته آنان، در قانون «جهش و تولید مسکن»، به‌روشنی بر ضرورت «معماری ساخت مسکن مطابق با الگوی ایرانی – اسلامی» تأکید شده است و این امر، با چنین الگو‌های پیش‌ساخته کوچکی تعارض دارد.
شریفی یزدی، در همین رابطه بیان می‌کند: «بدون تردید خانه‌ای با متراژ ۲۵ مترمربع، مسکن مناسبی نخواهد بود و بیشتر از آنکه مسکن تلقی شود سرپناهی به عنوان خوابگاه است که با فرهنگ خانواده ایرانی یعنی زندگی و سکونت مطلوب سازگاری ندارد و الگویی است که از کشور‌های غربی و بدون توجه به اهمیت کانون خانواده گرفته شده است. مطابق استاندارد‌های جهانی نمی‌توان در این مورد تصمیم گیری کرد، به این دلیل که تعاریف ما از مسکن با دیگر کشور‌های جهان متفاوت است. در ایران، خانه محل استراحت و مکانی برای گذران اوقات فراغت و تعاملات اجتماعی است. اتفاقات خوشایند و ناخوشایندی در این مکان رخ می‌دهد، از برگزاری جشن تولد و دورهمی‌های خانوادگی تا دوستان و آشنایانی که در هنگام کسالت به منزل فرد بیمار مراجعه می‌کنند، این تعریف از خانه در کشور ما، کاملا با دیگر نقاط جهان به ویژه دنیای غرب متفاوت است.
در غرب خانه فقط محل سکونت است و می‌توان حضور در منزل را به یک زندگی هتلی تشبیه کرد که فرد صبح از منزل خود خارج و حتی برای صرف غذا و تفریحات هم به منزل مراجعه نمی‌کند و اغلب مهمانی‌ها در خارج از خانه برگزار شده و منزل حالت خوابگاه دارد. درحالی که خانه در فرهنگ ایرانی از منظر اجتماعی، سهم اثرگذاری دارد و گذران اوقات فراغت و دید و بازدید‌ها عمدتا در این مکان اتفاق می‌افتد و جایگاهی برای تبادل عاطفه و محبت و برقراری احساس امنیت است. اگرچه در گذشته هم افراد در سکونتگاه‌های کوچک زندگی می‌کردند، به این صورت که دور تا دور یک حیاط بزرگ اتاق‌هایی بود که هر کدام‏ به یک خانواده اجاره داده می‌شد. خانواده‌ها
گاه شامل زوج‌های جوان می‌شدند و گاه شامل خانواده‌های چند نفری با بچه‌های قدونیم‏قد، اما ساکنان این خانه‌ها با یکدیگر تعامل داشتند و امکان تبادل عاطفی برقرار بود.»
خانه‌هایی که با فرهنگ ایرانی در تضاد است
برمبنای دیدگاه این جامعه شناس، در تصویب و اجرای هر طرح اقتصادی به ویژه در حوزه مسکن باید به مقوله فرهنگ توجه کرد، چراکه فرهنگ بر طرح‌های اقتصادی چیره است: «اگرچه تلقی برخی از شکل‌گیری خانه‌هایی با متراژ‌های پایین، پدیده‌ای اقتصادی است که به ازدواج جوانان کمک می‌کند، اما به هر ترتیب با فرهنگ ایرانی در تضاد است. هرچند پس از ساخت خانه‌های کوچک گروهی به اجبار در آن ساکن می‌شوند، اما پیامد‌های بلندمدت فرهنگی و اجتماعی آن غیرقابل انکار است، نمی‌توان انتظار داشت مشکلی به‌وجود نیاید. به این ترتیب انتظار می‌رود مشاجرات، دعوا و ناسازگاری هم در اینگونه خانه‌های کوچک بیشتر شود. از این رو پیش از هر اقدامی باید با دانشکده‌های علوم اجتماعی، انجمن‌های جامعه‌شناسی، انسان‌شناسان و روان‌شناسان اجتماعی مشورت و طرح مسئله کرد.»
این جامعه شناس صرف نظر از طرح‌های ارائه شده در حوزه مسکن، تأکید می‌کند: «عمده خانه‌های کوچک مقیاس ۴۰ تا ۶۰ متری در شهر‌های مختلف به ویژه کلانشهر‌ها فاقد استاندارد‌های روز معماری و شهرسازی اند
و حتی مقوله‌ای به نام حریم خصوصی در اینگونه واحد‌های آپارتمانی رعایت نمی‌شود، طبیعتا این موارد بر روی اخلاق جامعه اثرات نامطلوبی می‌گذارد و باید منتظر بروز آسیب‌های اجتماعی بود. درحالی که مطابق فرهنگ ایرانی، چهارچوب خانه محلی امن است و نباید به این مکان، نگاه خوابگاهی داشت. چنین نگاهی زمینه ساز شکل گیری ناهنجاری‌های فردی، روحی، روانی و اجتماعی است. از طرفی مغایر با سیاست رشد جمعیت است و در چنین شرایطی زوجین تمایلی به گسترش خانواده خود و یا فرزندآوری ندارند. چنانچه صاحب فرزند شوند، فضا و امکانی برای بازی کودک و نوجوان فراهم نیست و فرزندان خواه ناخواه به سمت رسانه‌های دیجیتال و دیداری سوق پیدا می‌کنند که این موضوع خطر بیش فعالی، افسردگی، اضافه وزن، دیابت و انواع بیماری‌های جسمی را به همراه دارد، حتی میزان اصطکاک و درگیری میان والدین و فرزندان را افزایش می‌دهد.»
کوروش محمدی، آسیب شناس اجتماعی هم در تشریح پیامد‌های سکونت در خانه‌های کوچک به «رسالت» می‌گوید: «نهاد خانواده یک بنیان و اسلوب مقدس در جامعه ماست و طبیعتا در خانه‌های کوچک، بدون در نظر گرفتن فضای بازی برای بچه‌ها و شرایط زیست متعادل و منطبق بر ارزش‌ها و عرف جامعه، منزلت اجتماعی خانواده آسیب می‌بیند. از آنجا که خانه‌های کوچک نمی­‌تواند اتاق خواب­‌های زیادی داشته باشد، روابط زناشویی زوجین دچار اختلال شده یا از کیفیت آن کاسته خواهد شد؛ دور نیست که برخی مشکلات اخلاقی و بدآموزی­‌ها برای کودکان و نوجوانان شکل گیرد و شالوده کارکرد‌های زیستی، غریزی و احساسی «خانواده» سست شود. در ادبیات تاریخی و ادبیات روانشناختی و اجتماعی ما، خانه محلی برای شکل گیری باورها، نگرش افراد و احساس امنیت است و جامعه پذیری فرزندان در فضای خانه اتفاق می‌افتد.»
محمدی می‌گوید: «خانه در فرهنگ ایرانی دارای مفهوم و تعریف است و اگر با آن تعریف انطباق نداشته باشد، دیگر نمی‌توان هر چهاردیواری را خانه تلقی کرد. فضا و کیفیت مسکن بر آرامش و امنیت اجتماعی نهاد خانواده تأثیرگذار است و باید تا جایی که امکان دارد از فراگیری این شکل از زندگی اجتناب کرد، چون آرامش را از خانواده‌ها دور خواهدکرد. در عین حال تشدید کننده شکاف طبقاتی است. چگونه می‌توان خانه‌های هزار متری و آنچنانی در شمال شهر تهران را با منازل کوچک در مناطق پایین شهر مقایسه کرد؟ هر دو گروه شهروند همین جامعه اند و هر دو از یک حق برخوردارند، اما وضعیت مسکن این دو گروه قابل قیاس نیست.»
به دنبال طرح‌های دوستدار خانواده
این آسیب شناس اجتماعی در خاتمه اظهاراتش با اشاره به ایده ساخت مسکن ۲۵ متری خاطرنشان می‌کند: «طرح‌های این چنینی نه تنها آسیب‌های اجتماعی را کاهش نمی‌دهد بلکه افزایش می‌دهد. فراموش نکنیم سرعت حاشیه نشینی و عدم توان افراد برای خرید مسکن به مراتب بیشتر از سرعت خانه سازی‌های کوچک برای جامعه است. ما با سیاست‌هایی که اعمال می‌کنیم، ناخواسته خانواده‌ها را کوچک می‌کنیم، چون غلبه اقتصاد را بر همه چیز می‌پذیریم، خب پیامد آن تضعیف خانواده است. چراکه خانواده در چارچوب تحلیل‌های اقتصادی نمی‌گنجد. وقتی زندگی آدم‌ها در واحد‌های ۳۰-۲۵ متری محدود می‌شود، حتی جایی برای فرزندآوری نمی‌ماند. خب همه این‌ها به سیاست‌گذاری ما برمی‌گردد. در عین حال که تلاش می‌کنیم تا افراد را به فرزندآوری تشویق کنیم! حتی فردگرایی امروز ناشی از سیاست‌های خود ماست. در ظاهر بحث خانواده را مطرح می‌کنیم، اما در عمل عکس این موضوع حرکت می‌کنیم و اصلا جایی نمی‌گذاریم تا افراد به فرزند‌آوری تشویق شوند. اتفاقا به جای ساخت خانه‌های کوچک باید به‌دنبال طرح‌های دوستدار خانواده بود و لازم است خیال خانواده‌ها را از بابت آینده فرزندان‌شان راحت کرد.»
این مقوله‌ای است که مســعود عالمی نیسی، مدیر گروه رفاه و تعاون اجتماعی دانشــگاه علامه طباطبایی هم با تأکید بر آن، می‌گوید: «سال‌هاست خانه‌های کوچک مقیاس در حد ۷۰-۶۰ متر ساخته شده‌اند، اما چنین خانه‌هایی برای خانواده‌ای با یک فرزند هم قابل سکونت نیست. پرواضح است که با ساخت خانه‌های ۲۵ متری نیز به دلیل کمبود امکانات و فشار‌های روانی ناشی از محیط کوچک، تعداد فرزندآوری کاهش خواهد یافت. زندگی برای افراد مجرد و دانشجو در خانه‌های ۲۵ متر شاید ممکن باشد، اما برای خانواده زندگی در این محیط کوچک سخت است.»
به گفته دکتر عالمی نیسی اگر ما سیاست افزایش جمعیت را دنبال می‌کنیم باید به دنبال ساخت خانه‌هایی با متراژ ۱۵۰ متر و بیشتر از آن باشیم تا امکان افزایش جمعیت برای خانواده‌ها فراهم شود. اما خانه‌های کوچک مقیاس نه تنها پیامد‌های منفی برای جمعیت کشور به همراه خواهد داشت بلکه ناخودآگاه افراد را به سمت تجردگرایی سوق می‌دهد.

/انتهای پیام/

منبع:رسالت

ارسال نظر
captcha
پرونده ها