به گزارش«سدید»؛ فرهنگ، زیربنای ساخت یک اجتماع است. به عبارت دیگر فرهنگ بزرگترین نیاز بشر، عامل اصلی نشاط و حیات جامعه است. مبحث حوزه فرهنگ به عنوان مهمترین عامل در توسعه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و انسانی و اخلاقی همواره مورد حائز اهمیت بوده است. هدف از این نوشتار اشنایی تاثیرات فرهنگ بر اجتماع است.
مقدمه
واژه فرهنگ از زبان پهلوی (فارسی میانه) از دو جزء فر و هنگ تشکیل شده است. فر یا فره با رقهای الهی است که بر دل انسان تجلی میکند و مایه کمال و تعالی نفس میگردد، و هنگ یا هنج از مصدر هیختن یا هنجیدن به معنی برآوردن و جلوه گر ساختن است. در زبانهای اروپایی "Culture" به معنی پرورش و تعلیم و تربیت است. فرهنگ یک مفهوم در بحث انسان شناسی است و تعریف کنندهی رفتارها، برخوردها و در اصطلاح فنیتر هنجارهایی است که مردم در یک جامعه انسانی آنها را انجام میدهند. فرهنگ بسط معنایی بسیار زیادی دارد و در هر جایی به نوعی تعریف شده است. بحث در مورد فرهنگ و تمدن بسیار زیاد است، اما بصورت خلاصه برای داشتن فرهنگ بایستی تمدنی وجود داشته باشد، اما یک تمدن چند هزار ساله بعضا به دلیل داشتن تعداد سالهای زیاد استمرار الزاما یک تمدن با فرهنگ بالا نیست.
فرهنگ را میتوان مجموعهای از آداب و رسوم دانست که در یک جامعه اعم از یک گروه یا یک قوم یا حتی یک ملت از آنها به عنوان ارزش یاد شده است و طبیعتا کسیکه ارزشها را رعایت کند دارای مرتبه بالاتری از لحاظ فرهنگ است. فرهنگ مجموعهای از دانش هاست که در تعامل انسانهایی با تمدنهای مختلف کسب میشود و طبیعتا برای اینکه بتوانیم دانشی را به دست بیاوریم نیازمند آموزش دیدن، مطالعه، برخورد و تعامل با افرادی هستیم که آن دانش را دارند. به دست آوردن فرهنگ به یکباره حاصل نمیشود و حاصل یک مدت بعضا طولانی برای نهادینه شدن است. این فرهنگ و درجات آن است که جوامع بشری را از همدیگر متمایز میکند. فرهنگ آن چیزی است که مردم با آن زندگی میکنند. این فرهنگ است که به یکایک افراد جامعه میاموزدکه کدام یک از هدفهای مادی و سخنهای رفتاری ارزشمنذ و کدام یک عبث و بیهوده اند و در نهایت باید کار گذاشته شوند.
مقوله فرهنگ استعداد و خلاقیت برای تغییرات اساسی و بنیادی در ساخت اجتماعات بشری را دارد و لذا در رویکرد فرهنگ باور باید عامل فرهنگ را به مثابۀ یک واقعیت اجتماعی لحاظ کرد تا هر چه بیشتر به شناخت شناسی از آن دست یافت.
مقوله فرهنگ، استعداد و خلاقیت برای تغییرات اساسی و بنیادی در ساخت اجتماعات بشری دارد. در رویکرد فرهنگ باور، باید عامل فرهنگ را به مثابه یک واقعیت اجتماعی لحاظ کرد تا به شناخت بیشتری در فرهنگ شناسی رسید.
برای اینکه هرچه بیشتر توانمندی تأثیر اجتماعی فرهنگ را دریافت کنیم؛ فرهنگ را به اجزای کوچکتری تقسیم میکنیم. جنبههای عینی فرهنگ که شامل (ابزار، جادهها و ایستگاههای رادیویی) و جنبههای ذهنی آن که شامل (طبقه بندیها، هنجارها، قواعد و ارزشها) میباشد. پس مناسبترین محیط فرهنگ برای تبادل و ایجاد تأثیر همان در سطح جامعه است. با آنکه فرهنگ رفتار اجتماعی را شکل میدهد، ولی تنها عامل تعیین کننده یعنی برای مثال زیست شناسی و زیست بوم هم در این امر نقش اساسی دارند. انسانها در محیطهای فیزیکی بسیار متنوعی زندگی میکنند. زیست بوم به جایی گفته میشود که مردم در آنجا زندگی میکنند. زیست بوم شامل اشیاء، منابع جغرافیایی محیط و روشهایی است که فرد با آنها زندگی میکند و بقا مییابد.
انسانها دوست دارند احساس کنند که محیط تحت کنترل آنها است. فرهنگها حس کنترل بر محیط را افزایش میدهند و برای انسانها، رسوم، اسطورهها و هنجارهایی فراهم میکنند که به آنها اجازه میدهند تا نسبت به خودشان احساس رضایت بخشی داشته باشند.
انسانها در جوامع دست به رفتار اجتماعی میزنند و آن همان نمادی از یک فرهنگ میباشد. انسان با تجهیز به فرهنگ به میدان اجتماعی میآید و رهاورد کار او همان رفتار اجتماعی میباشد؛ لذا هرچه قدر فرهنگ غنیتر و اصیلتر و منطقیتر باشد. رفتار اجتماعی فرهنگیتر یا انسانیتر است. آدمیان با رفتار اجتماعی در سطح جامعه به مرحله روابط اجتماعی میرسند. این فرایندها پیوسته (همکاری، همسازی و همانند گردی) و گسسته (تعارض، مخالفت و رقابت) با نظارت فرهنگ انجام میشود.
درک فرهنگ رفتار اجتماعی
رفتار اجتماعی توأمان با فرهنگ در سطح جامعه تبدیل به یک فرایند میشود. با مصداق میتوان خصلتهای فرهنگی رفتار اجتماعی، انسانها را در بستر جامعه دریافت کرد. از آنجا که خودِ فرهنگ دچار ویژگیها و عناصر ذاتی میباشد؛ ذیلی به ویژگیهای فرهنگی جوامع میزنیم:
- فرهنگها و جوامع در سطح بسیار وسیعی ناهمگون هستند؛ فرهنگ عاملی است که با زبان، جغرافیا، تاریخ، مذهب، طبقه اجتماعی، نژاد، شهرنشینی، روستانشینی، ملیت و معقولات بسیار دیگری در هم میآمیزد؛ فرهنگها از طریق مسافرت، تجارت، وسایل ارتباط جمعی، گروههای تبلیغی و دیگر منابع تغییر، بر یکدیگر اثر میگذارند؛ فرهنگ عام، ولی خاص است؛ فرهنگ متغیر، ولی ثابت است؛ پذیرش فرهنگ اجباری، ولی اختیاری است.
با توجه به ویژگیهای فرهنگی جوامع در تبیین موضوع بحث باید بر این باور شد که فرهنگ، فرا انداموراره است. یعنی متکی به فرد خاصی نیست. اعضاء میآیند و میروند؛ اما فرهنگ کمابیش ثابت میماند.
در پرداختن به موضوع نظری رفتار اجتماعی چنین باید توجه داشت که رفتار اجتماعی به وسیله انسانها در اجتماعات شکل میگیرد. «وقتی میگوئیم فرهنگ محصول یک محیط است، هر شخص در جامعهای به دنیا میآید و در آنجا پرورش مییابد که پیش از او در آنجا فرهنگی وجود داشته است. انسان نه تنها سازنده فرهنگ است بلکه خودش نیز تا حدود زیادی محصول فرهنگی است که میسازد. یک شخص میتواند تا مدتی خودش را از نفوذ جانعه دور نگهدارد، اما نمیتواند از نفوذ و تأثیر فرهنگ دور بماند. محیط فرهنگی جامعه احتمالاً عمیق ترین، پردامنهترین و بلندترین تأثیر را بر رفتار اجتماعی اکثریت اعضای جامعه میگذارد.
نتیجه گیری
فرهنگ یک ذخیره اطلاعات است که از یک نسل به نسل دیگر میرسد، تا آنها بتوانند نیازهای خود را بهتر ارضاء نمایند؛ بنابراین وقتی تجربهای از نسل و نسلهای گذشته به ما انتقال مییابد و به ما میآموزد که چگونه مسائلی را که ما با آن مواجه میشویم حل کنیم، نیازهای خود را بهتر ارضاء نمائیم و بهتر زندگی کنیم، این یک فرهنگ است که به ما منتقل میشود. ما در این جا یک سرمایه عظیم فرهنگی – اجتماعی در اختیار داریم که باید قدر آنرا بیش از سرمایه اقتصادی و مادی بدانیم.
/انتهای پیام/
منبع: عطنا