به گزارش«سدید»؛ کتابهای خاطره نگاری دفاع مقدس از اسناد ماندگار در تاریخ جمهوری اسلامی ایران است. از روز سیویکم شهریور سال ۱۳۵۹ که رژیم بعث عراق بهصورت آشکار به ایران حمله نظامی و جنگ تحمیلی را آغاز کرد، زنان این مرز و بوم همپای مردان از ابتدای جنگ در قالب گروههای امدادی و پشتیبانی، مسوولیتهایی را برعهده گرفتند و تا پایان جنگ نیز این وظیفه خطیر را انجام دادند. در سالهای اخیر جایگاه زنان و دختران در جنگ تحمیلی موردتوجه ناشران و منتقدان بسیاری قرار گرفته است؛ چراکه نادیدهگرفتن سهم آنان در دوران دفاع مقدس، حذف بخش مهمی از خاطرات این سرزمین است. زنان رزمنده نیز پس از سالهای جنگ به ثبت خاطرات خود در قالب تاریخ شفاهی، خاطرهنگاری و داستان پرداختند.
«زهره فرهادی» یکی از راویان آن روزهای پرالتهاب جنگ است. یکی از آن دختران خرمشهری که در روزهای مقاومت در شهر باقی ماندند و به فعالیت در عرصههای گوناگون پرداختند. این دختران به دنیا ثابت کردند دفاع در برابر استکبار و مزدورانشان، سن و سال و زن و مرد نمیشناسد. خلوص و جانفشانی زنان و مردان خرمشهر در آن روزها، بهرغم تلخیهایش فراتر از گفتهها و شنیدههاست.
کتاب «چراغهای روشن شهر»، جنگ شهری، سقوط خرمشهر و محاصره آبادان را برای مخاطب در ۵۴۳ صفحه روایت کرده است. فائزه ساسانیخواه این روایتها را بهعنوان اولین تجربه خود در حوزه خاطرهنگاری تنظیم و تدوین کرده است. مهمترین بخش این کتاب مربوط به روزهای آغازین جنگ و مقاومت مردم خرمشهر است که از سوی راوی با جزئیات بسیار دقیق مطرح شده است.
کتاب «چراغهای روشن شهر» توسط انتشارات سوره مهر برای اولین مرتبه در سال ۱۳۹۸ منتشر شده است. این کتاب حاصل پنج سال مصاحبه دقیق و هدفمند نویسنده با راوی و تحقیقات میدانی و کتابخانهای و دو سفر به استان خوزستان و جلسههای متعدد با کارشناسان حوزه خاطرهنگاری است.
کتاب در ۳۰ فصل و یک پیوست گردآوری شده و خواننده را در موقعیت روزهای جنگ و درگیری قرار میدهد. این اثر با رعایت کامل اصل مستندنگاری به یک اثر داستانی تبدیل شده است تا برای مخاطب جذاب باشد. به نظر میرسد هدف نویسنده در نگارش این کتاب، ثبت خاطرات دختران این سرزمین و ماندگارکردن آن بوده است. ایشان کوشش کرده بدون کموکاست، گفتههای راوی را ثبت کند و در این راه حتی در بیان روحیات راوی و بقیه شخصیتها دست به اغراق نزده است. در کل نویسنده، داستان کتاب را بر پایه دیدهها، شنیدهها و خاطرات راوی برای مخاطب به تصویر کشیده است.
از دیگر آثار نویسنده میتوان به کتابهای تا صور اسرافیل (سفرنامه حج) و سیاوش (خاطرات هشت سال جنگ تحمیلی) اشاره کرد.
کتاب «چراغهای روشن شهر»، تصویری قابلتأمل از جایگاه زنان و دختران در روزهای جنگ تحمیلی است. این کتاب تنها بخشی از وقایع و حوادثی است که بر پارهای از این سرزمین گذشته است، البته هیچگاه فداکاریهای زنان و مردان در آن روزها در هیچ کتابی آنچنان که شایسته است نیامده و نخواهد آمد.
«زهره فرهادی» در زمان شروع جنگ دختری ۱۵ساله، علاقهمند به درس و مدرسه با ویژگیهای اخلاقی برجسته است. این کتاب روایت روزهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و حضور وی در فعالیتهای فرهنگی و تحول شخصیت ایشان تا سالهای بعد از پیروزی انقلاب و آغاز دفاع مقدس است. هنگامی که آتش جنگ، مدارس را به تعطیلی کشاند، او که تا قبل از شروع جنگ تحمیلی در خرمشهر زندگی میکرد و قرار بود آن سال وارد دبیرستان شود، عازم مسجد جامع خرمشهر میشود تا بتواند برای دفاع از شهرش کاری انجام دهد و بعد، چون نگران بود خانواده مانع از حضورش در درگیریها باشند، دیگر به خانه بازنگشت. مسجد جامع خرمشهر در آن روزها مرکز هدایت کمکهای مردمی در زمینههای گوناگون بود و پایگاه مقاومت مردم شهر محسوب میشد.
فرهادی که پس از پیروزی انقلاب و در سن خیلی کم امدادگری آموخته بود و در جهاد کشاورزی فعالیت میکرد، در روزهای آغازین جنگ، همراه تعداد دیگری از دختران، پابهپای مردان جنگید.
از همینجا نقطه عطف زندگی او آغاز میشود، برخلاف میل و نظر پدر در خرمشهر میماند و حوادث زیادی از سر میگذراند. راوی اضطرابی متفاوت از بقیه دوستانش را در این ایام تجربه میکند. اضطراب رودررو شدن با پدری که مخالف سرسخت حضور او در موقعیت خطرناک جنگ است. او تا مرز مجروحیت از شهر دفاع میکند.
فرهادی بعد از سقوط خرمشهر به امدادگری در بیمارستانهای آبادان و ماهشهر مشغول میشود. بخش اعظمی از خاطرات او مربوط به دوران امدادگری در بیمارستان آبادان است.
فرهادی بعد از شروع جنگ دیگر هیچ شباهتی به دختر پیش از آن ندارد. این بلوغ رویدادی است که تنها به ایشان محدود نمیشود و در مورد بسیاری از دختران و پسران این سرزمین بالاخص نوجوانان و جوانان خوزستانی رخ داده است.
فرهادی سال ۶۱ ازدواج میکند و صاحب فرزند میشود و از بیمارستانی که در آنجا فعالیت میکرد، کمی دور میشود، بااینحال با دید کلیتری وقایع را تعریف میکند.
فرهادی از تجارب سختی که خانوادههای خوزستانی در شهرهای دیگر کشور داشتهاند نیز گفته است، تجربههایی که مردم در شهرهای پشت جبهه درکی از آنها ندارند.
«چراغهای روشن شهر» تلاش دختران و پسرانی است که تا پای جان خویش برای روشنشدن دوباره چراغ خانههای ویرانشده خرمشهر مقاومت و ایستادگی کردند. کتاب خوشخوان است و خواننده را با خود همراه میکند. نویسنده در بیان روایتها و خاطرات تلاش کرده توالی تاریخی وقوع حوادث را رعایت کند و در این امر موفق بوده است، به همین دلیل اثری منسجم پیش روی مخاطب قرار گرفته است.
شیوه مستندگونه داستان کتاب سبب شده خواننده اثر با خلقوخو و ویژگیهای شخصیتی راوی و شخصیتهای دیگر کتاب بهخوبی آشنا شود؛ و هنگامی که کتاب به انتها میرسد بتواند «زهره فرهادی» را بهخوبی بشناسد، ویژگیهای اخلاقیاش را بداند و با رفتار و منش خانوادهاش کاملا آشنا باشد. البته این شناختها در طول روایت با شرح دقیق خاطرات به دست آمده است.
«چراغهای روشن شهر» میتواند از مهمترین آثار در حوزه تاریخ شفاهی با محوریت زنان در جنگ تحمیلی باشد که خانم ساسانیخواه سعی کرده با روایتی روان و خوانا، شخصیت اصلی را بازنمایی کند. شاید این کتاب بهترین نمونه خاطرات دختران امدادگر و رزمنده در سالهای دفاع مقدس نباشد؛ اما خواندن آن باعث میشود نحوه اِشغال خرمشهر، تخلیه شهر از مردم عادی و تخریب آن توسط مزدوران بعثی را نظارهگر باشیم و شاهد به خاک و خون کشیدهشدن پیر و جوان شهر، تجربه بمبارانهای پیاپی و آوار ساختمانها باشیم. اتفاقاتی که سبب شد نوجوانان «چراغهای روشن شهر» جوانان غیوری شوند که در ایثار و از خودگذشتگی حیرتانگیز عمل کنند و برای جوانان این مرز و بوم در آینده تبدیل به الگو شوند.
خواندن این کتاب را به دوستداران کتابهایی با موضوع زندگینامه یا دفاع مقدس پیشنهاد میکنم، خواننده با مطالعه این کتاب میتواند از دریچه نگاه راوی، آن روزها را زندگی کرده و جنگ را ببیند و با حقایق جنگ بیشتر آشنا شود.
/انتهای پیام/