گروه دین و اندیشه «سدید»؛ سیر حرکت تاریخ اکنون به دوران جدیدی رسیده است. دورانی که به اسامی مختلفی نامیده میشود و از جمله آنها مدرنیته است. برخی مدرنیته را در برابر دوره گذشته که سنت نام داشت قرار داده و گویی از اینجا به بعد باید تاریخ جدیدی را شاهد باشیم. تاریخی که در آن خدا، انسان، دین و بسیاری از مفاهیم دیگر، معنای سابق را ندارند. در همین دوران مدرن، مفهومی ققنوس وار سر از خاکسترهای سنت برمیکشد و زیر کاسه و کوزه مدرنیته متجلی در تمدن غرب میزند. این مفهوم بسیج نام دارد. بسیج و بسیجی، در دوران مدرن هستی و چیستی خاصی از حیات اجتماعی انسان را به نمایش میگذارد. ما برای درک این مفهوم و آشنایی با مختصاتش به سراغ دکتر سید ابراهیم رئوف موسوی رفتیم. او خود استاد دانشگاه بوده و چند عنوان کتاب در موضوعات مختلف سبک زندگی نگاشتهاست؛ وی در این گپوگفت به سؤالات ما در باب شناخت مفهوم بسیج پاسخ داد.
بسیج مربوط به آینده تاریخ است
از جمله بحثهای قابلتأمل درباره مفهوم و کارکرد بسیج، نسبت آن با دولت مدرن است. به نظر شما بسیج متعلق به کدام جامعه است؛ جامعه سنتی، جامعه تودهوار، جامعه طبقاتی، جامعه مدرن یا چه نوع جامعهای؟
رئوف موسوی: بسیج متعلق به جامعه سنتی، مدرن، تودهوار، طبقاتی و هیچکدام از اینها نیست. بسیج متعلق به تاریخ و جامعهای است که دارد ظهور میکند و بسیج خودش در پدیدآوردن و پدیدارکردن این جامعه نقش دارد. بسیج در واقع زودتر از تاریخش یا مقارن با طلوع تاریخش به شکل خیرهکنندهای طلوع کرده و خودش بخشی از همان طلوع تاریخ جدید و نشانهای از ورود به تاریخی جدید است و این یکی از علل دشواری طرح موضوع بسیج است.
درباره تاریخ و جامعه جدید در حال ظهور که به آن اشاره کردید، بیشتر توضیح دهید. زیرا در شرایطی که برخی از کارشناسها معتقدند بسیج در بخش سنتی جامعه تأثیر دارد، شما از جامعهای صحبت میکنید که یا از مدرنیته عبور کرده و یا در کنار آن شکلگرفته است.
رئوف موسوی: درک تاریخ جدید در سطح نظری برای کسانی ممکن است که توان فهمیدن موضوعات و پدیدهها را در مقیاس دورههای تاریخی داشته باشند. شما وقتی درباره موضوعی مثل کشف حجاب صحبت میکنید، صرفنظر از اینکه با آن موافق باشید یا مخالف، باید بتوانید آن را در سطح اول یعنی روانشناختی و در سطح دوم در منظومه مناسبات و مؤلفههای مرتبط در سبک زندگی تحلیل کنید؛ اما سطح سوم و بالاتر یعنی ساختارها و فرایندهای اجتماعی و منظومهای است که باید پدیده را در آن دید. سطح چهارم، جامعهشناسی پدیده است. همچنین سطح پنجم فهم و تحلیل پدیده، درک آن در مقیاس دوره تاریخی است؛ اگر کسی بخواهد بسیج را متعلق به هر دورهای بداند باید مختصات دورهها را بشناسد و بگوید با چه شواهدی، بسیج متعلق به جهان سنتی یا مدرن است.
دوره جدید تاریخ، همه چیزش جدید است
کمی در این عبارت «دوره تاریخی» بایستیم. این دوره تاریخی چه ویژگیها و چه شاخصههایی دارد؟ پدیدههای موازی بسیج که بر این مقیاس اثرگذار هستند کداماند؟
رئوف موسوی: ما در یک دوره تاریخی وحدتبخش که رنگ و بوی خاص آن تقریباً از همه عناصرش قابلتشخیص است، قرار گرفتهایم. وقتی دوره تاریخی تغییر میکند تقریباً همه چیز با چرخش تاریخی رفتهرفته میچرخد تا زمانی که آن دوره تثبیت شود و تقریباً پس از آن همه چیزش رنگ و بوی خاصی را نشان میدهد.
بسیج متعلق به تاریخ و جامعهای است که دارد ظهور میکند و بسیج خودش در پدیدآوردن و پدیدارکردن این جامعه نقش دارد
شما نمیتوانید از چرخش تاریخی و تمدنی صحبت کنید و بعد علم دوره شما، همسنخ و همجنس علم دوره قبلی باشد. ابزارها، مفاهیم، ساختارها، معماری و تقریباً تمام ریز و درشت اموری که در یک تمدن هستند، تغییر میکنند. شاخصها و زاویههای دیدن و ارزیابیها هم تغییر میکند، زبان حتی رنگ و بوی دوره جدید را به خود میگیرد. بله، آنچه خارج از قلمرو دخالت انسان است مستثنا میشود، اما باید دقت کرد که دخالت انسان تا کجا است. زیباییشناسی انسان هم که ممکن است فطری یا غریزی تصور شود تا حدی متأثر میشود. یعنی حتی اینکه چه چیزی تمیز و چه چیزی کثیف تلقی شود هم تحتتأثیر قرار میگیرد.
حال اگر عناصری در یک تاریخ پیدا شدند که بیگانه با آن تاریخ بودند و سنخیتی با بقیه نداشتند؛ یعنی منطقشان، مختصاتشان و ویژگیهایشان، اشتراکی با بقیه اجزا به خصوص با محور آن تمدن نداشت، میتوان حدس زد که این عنصر متعلق به تاریخی دیگر است؛ مثلاً از تمدنی در گذشته بنا به دلایلی باقیمانده است. البته تمدن مدرن مشخصاً قدرت آن را دارد که حتی این عناصر را نیز - اگر نتوانست در درونش تصرف کند - به خود متصل کند؛ یعنی در خود هضم کند. مثلاً یک کوزه سفالین از تمدنی دیگر باقیمانده است، این کوزه از جایگاه قبلی و کارکرد قبلی خارج میشود و در جایگاه جدید یعنی شیء تزئینی و نمایشی قرار میگیرد و از این طریق در تمدن مدرن صنعتی هضم میشود. این کوزه در جایگاه جدیدش، دیگر آن شیء قبل نیست.
عنصری که از جنس تاریخ و تمدنی که در آن ظاهرشده نیست، ممکن است متعلق به گذشته نباشد، بلکه متعلق به آینده باشد. حال اگر تمدن جدیدی که هم بنیاد با آن عنصر است، بتواند پدید بیاید آنگاه از آن عنصر رمزگشایی میکند. اولین ابداعات و اختراعات و اکتشافات معمولاً چندان خوب درک نمیشوند و اهمیت و ضرورت و عظمتشان معلوم نیست؛ مخصوصاً که اولینها معمولاً از جنس معانی و مفاهیم و هنرها و حداکثر سازهها و ساختارهای نرم هستند. حتی وجود و عدمشان محل تردید و تأمل است. شما خود را در ۱۴۵۰ میلادی تصور کنید، کسی آمده است و نوید یک دوره جدید تاریخی را میدهد، از او میپرسید یعنی چه؟ میگوید یعنی همه ریز و درشت زندگی زیر و زبر خواهد شد. همه چیز جدید خواهد شد. او حتی مقصود شما از جدید را در جهانی قبل از دوره مدرن میفهمد. میگوید چه چیزی جدید است؟ خب ما هم چیزهایی را جدید میکنیم، مثلاً اسبمان میمیرد، یک اسب دیگر جایش میآوریم یا هرسال درخت جدید میکاریم. اصلاً مهمترین چیز جدیدی که میآید چیست؟ کمی توضیح بده که آن دوره مشخصاتش چیست؟ میگوید علم! اصلیترین چیز جدید، علم است و اصلاً این دوره، دوره علم است. خب علم که همیشه بوده ولی این علم جدید چیز دیگری است. دوره علم جدید دوره دیگری است! در مورد تکنولوژی هم همین است. مثلاً گاوآهن در یک دوره تکنولوژی جدیدی به حساب میآمده است.
شما نمیتوانید از چرخش تاریخی و تمدنی صحبت کنید و بعد علم دورة شما، همسنخ و همجنس علم دوره قبلی باشد
خب حالا به بخش دوم سؤال میرسیم. من قبل از پاسخ، سؤالی را اضافه میکنم. ما اصلاً از کجا فهمیدیم که بسیج متعلق به این تاریخ نیست؟ وقتی عنصری با قوانین متعارف و شناختهشده نمیخواند، نشانهای است از اینکه شاید متعلق به تاریخ دیگری باشد. منطقش، فرمول کارکردش، سازههایش، کارآمدیاش، شاخصههایش و... از جنس بقیه نیست و با آن فرمول و منطق کار نمیکند و کسانی که متوجه آن میشوند از آن تعجب میکنند. ۲۰۰ سال تاریخ جنگهای این کشور به اذعان دوست و دشمن با ورود بسیج به طرزی باورنکردنی تغییر مسیر میدهد. یعنی کارآمدی خاصی از خودش نشان میدهد که در چهارچوب کارآمدی تمدن جاری قابلتوضیح نیست. برای همین در موارد فراوان انکار میشود؛ ولی جنگ روی زمین و جلوی چشم همه است و بخشی از نتایجش قابلانکار نیست.
این تاریخ جدیدی که میگویید بسیج متعلق به آن است، چه ویژگیهایی دارد؟ مختصاتش چیست؟
رئوف موسوی: گفتیم که تاریخ مدرن دارد میآید و میگوید ویژگی اصلیاش علم است و تکنولوژی... اما به نظر من تاریخ جدیدی که دارد میآید ویژگی اصلیاش انسان است. تاریخ، تاریخ بازگشت انسان است. در واقع تاریخ بازگشت انسان به تاریخ است. تاریخ رفع و رجوع همه چیز بر مدار و بنیاد انسان است و از همین مدار، تاریخ بازگشت خدا به تاریخ است. همچنین دوره بازگشت دین به تاریخ است، لذا در برش سیاسی - اجتماعی، تاریخ بازگشت دین و مردم به دنیا است. بسیج هم ساختار حضور مردم است. حضوری که محدودیت زمانی، محدودیت موضوعی و از همه مهمتر محدودیت حقیقی انتخابات را ندارد. در انتخابات، مردم برای حضور تا حدی میتوانند خودشان باشند؛ اما در بسیج خیلی بیشتر میتوانند واقعاً خودشان باشند.
خطرات پیش روی بسیج
با پذیرش نکته شما درباره تغییر مقیاسهای تاریخی و تمدنی، برای اینکه بسیج در این مسیر تحولی، دچار ضعف نشود و تبدیل به سازمان و یا ساختاری مبتنی بر دوران مدرنیته نشود، باید بر چه نقشهایی تأکید و تمرکز و از چه رفتارهایی پرهیز کند؟
رئوف موسوی: بسیج از سه ناحیه درخطر است: نخست، از ناحیه بوروکراسی مدرن. به میزانی که بسیج به فرمها، قالبها و رویههای مدرن تن میدهد، از خودش دور میشود. دوم این که بسیج دشمن دارد و دشمن برای آن برنامه دارد؛ اما بسیج طوری مشی میکند که گویا کسی برایش برنامه نابودکننده ندارد. سومین خطر در درون خود بسیج قرار دارد؛ به میزانی که از اصالتهایش دور شود، به سمت نابودی پیش خواهد رفت. اول تا آخر بسیج و تمام قدرت و اعجازش در اخلاص و مردمیبودن است و این امر نیاز به مراقبت دائم دارد.
بسیج، آیینه ملت ایران
با توجه به توضیحات شما، بسیج چه نسبتی با هویت امروز جامعه ایرانی دارد؟ زیرا پیش از ورود به دوره تمدن جدید که شما بسیج را یا نشانهای از آن میدانید و یا بخشی از آن، بسیج در حال پذیرش مسئولیت و نقش و اثرگذاری است. مثلاً در دوره دفاع مقدس، در حفظ امنیت کشور، در مبارزه با کرونا و... موفق حاضر شده است. مشخصاً سؤال این است که بسیج کدام لایه هویتی جامعه را پوشش میدهد؟
رئوف موسوی: بسیج تابلویی است که شخصیت جامعه ایرانی را میشود در او شناخت. این جمله نیاز به تأمل دارد و نباید کلیشهای و شعاری آن را دید و از کنارش گذشت. اگر ما میخواهیم اصل وضعیت جامعه ایرانی را بفهمیم، باید بدانیم که بسیج گزارش دقیق ام.آر.آی از مغز جامعه ایرانی است. ام.آر.آی میتواند از پوسته و گوشت و رگ و مو و... عبور کند و گزارشی از اصل وضعیت مغز ارائه کند. سیتیاسکن ریه و قلب یا رادیولوژی استخوانها وضعیت ناقضی را نشان میدهد. اگر کسی خراشها و کوفتگی بافتها و کبودیها را فقط ببیند، نمیتواند وضعیت واقعی جامعه را بفهمد.
آیا میتوانیم مکانیزمهایی چون خودجوش بودن، نظم داشتن، مردمیبودن و ساختار داشتن و ابتکار داشتن در عین متصل بودن به حکومت و ولایتپذیری را نشانههای دوران جدید بدانیم یا این ویژگیها مختص به بسیج است؟ در شرایط مدرنیته که همه امور ذیل بروکراسی و نظم سیستماتیک و ساختاری پیش میرود، درباره اینکه بسیج چهطور میتواند این موضوعات را محقق کند، نظر خود را بفرمایید.
رئوف موسوی: این خصوصیات مختص بسیج نیست و در آینده تاریخ خواهیم دید که این خصوصیات در جامعه ایران و بعد جهان اسلام و بعد در کل جهان جاری خواهد شد. در شکلگیری تاریخ جدید مجموعه تحولات عظیمی شکل میگیرد؛ از تحولات نظامی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی تا تغییرات علمی و تکنیکی و... ولی الگوهای اصیل، برمدار انقلاب اسلامی است و بسیج یکی از نقطههای درخشان و الگوواره این مدار است. مقاومت اسلامی عراق و انصارالله یمن و مجاهدان غزه و حزبالله لبنان نمونههای بارز الگوگیری از بسیج هستند.
/انتهای پیام/