به گزارش «سدید»؛ شیوع ویروس کرونا بیش از آنکه خسارتهای جانی و جسمی از خود برجای بگذارد، نظم تعریفشده جوامع را مورد تأثیر و کنش قرار داده است. اعمال محدودیتهای تردد از سوی دولتها و تعطیلی مراکز رفاهی و اجتماعی با واکنشهای از سوی مردم همراه بوده که جامعهشناسان را با مسئله جدیدی مواجه ساخته است. تغییر در برنامهها موجب شده که مردم نتوانند با سازوکارهای تحمیلی و یکباره به خوبی کنار بیایند. بر همین اساس کارشناسان بسیاری معتقدند که خلأهای سیاستگذاری اجتماعی با شیوع ویروس کرونا بروز پیداکرده و لازم است که تغییر احتمالی رفتار جامعه در پساکرونا بررسی شود. در همین رابطه «سدید» در گفتگو با حسین باهر جامعهشناس و استاد دانشگاه شهید بهشتی، رفتار جامعه پساکرونا و نحوه مدیریت کشور در شرایط بحرانهای ملی همچون شیوع کرونا را بررسی کرده است.
جامعه با شیوع کرونا رفتارهای اجتماعی متفاوتی از خود بروز داده است. به نظر شما این تغییر رفتار در دوران پساکرونا به چه صورت خواهد بود؟
تحولپذیری افراد و جامعه به طول مدت کرونا بستگی دارد یعنی اگر مدت کرونا طولانی شود که جامعه و افراد مجبور شوند تغییرات عمده در کار خود دهند این یک تحول مثبت است. بسیاری از افراد اکنون متوجه شدهاند که نارساییها درگذشته وجود داشته و اکنون تصمیم دارند که اگر از شر این ویروس نجات پیدا کنند، خود را اصلاح کنند. در سطح جهانی احساس میشود که تغییرات نظامات اجتماعی ضروری است. بزرگان نظامات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در حال تجدیدنظر در این نظام موجود هستند که اگر ویروس کرونا مجدداً برگردد چه اقداماتی میتوان انجام داد تا همزیستی مسالمتآمیزی با آن داشته باشند. چهبسا که امکان دارد ویروسهای دیگری را در آینده نیز شاهد باشیم و احتمال دارد این جنگ روانی تبدیل به جنگ بیولوژیک ویژه بشود. اگر بشر توانمندی کنترل ویروس کرونا را پیدا کند و حتی اگر خود بشر ویروس را نساخته باشد احتمال اینکه ویروس دستساز هم درست کند وجود دارد.
از همین رو باید به این موضوع برگردیم که آیا ما از شیوع بیماری کرونا درس میگیریم و اینکه آیا تصمیم گیران نظام اجتماعی تحولات عمدهای را در سطح مدیریت میپذیرند یا خیر؟! چه ماندگاری این ویروس ادامه پیدا کند و چه نکند باید بابت هزینههای جانی و مالی که پرداختیم از این موضوع درس عبرت بگیریم.
یافتههای پزشکی بر این موضوع تأکیددارند که کرونا ویروسی ماندگار است. در همین مدت ایام قرنطینه نیز گزارشهای متعددی از افزایش خشونت خانگی منتشرشده است. ضمن اینکه ما در جامعه آسیبهای اجتماعی کودکان کار و حاشیه نشینها و... را نیز داریم که بازهم از شیوع ویروس کرونا متأثر میشوند. به نظر حضرتعالی گسل تغییرات اجتماعی عمیقتر میشود و یا اینکه بشر درصددترمیم آن برمیآید؟
در مواجهه با ویروس کرونا لازم است که ما رفتارهای خود را ملاک دیگر کشورها قرار ندهیم. رفتار اجتماعی هر کشوری به مدیریت تصمیم گذاران آن کشور مرتبط است، بسیاری از کشورها از بیماری کرونا درس عبرت گرفتهاند و اکنون ساختوسازهای بهداشتی و درمانی را آغاز کردهاند و ظرفیتهای اقتصادی خود را بهگونهای پیش میبرند که بتوانند با حوادث غیرمترقبه همخوانی داشته باشند. اما در ایران صبر میکنیم تا زمانی که مسائل بر ما سوار شد به دنبال راهحل میگردیم.
دو دیدگاه متفاوت برای مکانیسمهای برخورد وجود دارد. یکی از آنها نظر به آینده و دیگری نظر به گذشته است. ما همواره درگذشته زندگی میکنیم؛ عنوان میکنیم که باید به گذشته برگردیم؛ مردم هم میگویند خدا کند شرایط عادی شود یعنی اینکه شرایط مانند گذشته شود. بسیاری از کشورهای پیشرفته تصمیم گرفتهاند که رفتار دینامیکی داشته باشند و با هر مسئله و مشکلی قبل از وقوع مواجه شوند و با آن همراهی و همسویی تعاملی داشته باشند. اما در ایران ایستادهایم تا ببینیم شرایط چگونه پیش میرود. به همین دلیل امروز تصمیمی و فردا تصمیم دیگر میگیرم.
بهطورکلی دو مسئله را باید در نظر داشته باشیم؛ در ابتدا مردم، شیوع کرونا را تهدیدی ببیند که باید تبدیل به فرصت شود و بر همین اساس کارهای نامناسبی که انجام میدادیم و یا کارهای ضروری که انجام نمیدادیم را در دستور کار خود قرار دهیم. دوم اینکه مدیریت عالی جامعه نیز باید شایسته محور باشد. مهم نیست که چه نظامی بر سرکار باشد؛ هرکسی که در هر جایگاهی قرار میگیرد بهترین باشد. از نگهبان دم درب مجتمع و مراکز گرفته تا رئیسکل کشور باید بهترین باشد. مدیران احساس مسئولیت کنند و شایسته محوری عَلَم شود تا کشور هم بهتر مدیرت شود. در حال حاضر که تمام مدیران خانهنشین شدهاند کشور بهتر مدیریت میشود این یعنی وجود برخی از مدیران مزاحم بوده است.
همان گونه که شما هم تاکید داشتید اصلاح نظامات اجتماعی ضروری به نظر میرسد. لازمه این اصلاح برای عبور از بحران چیست؟
برای عبور از این وضعیت نیاز به اتاق فکر بحران در کشور داریم تا اثرات بحران کرونا یا هر بحران دیگر را مشخص کند و معلوم شود که بحران با چند درصد و با چه گروه جمعیتی برخورد کرده است. در ابتدا باید وضع موجود به خوبی فهرست بندی شود و شرایط موجود را روشن کنیم. بعدازآن استراتژیستها باید نظرات خود را ارائه دهد که چگونه میتوان وضع موجود را به وضع مطلوب تبدیل کرد. ما نیاز به مدیریت استراتژیک داریم. سومین مسئله موضوع مجریان است. استراتژیستها باید طرح را ارائه بدهند و مجریان بر اساس شایستهسالاری بهترین طرح اجرایی را عملیاتی کنند.
بحرانهایی که براثر شیوع ویروس کرونا به وجود آمد نشان میدهد که در کشور بسیار کارهای انجامنشده وجود دارد و باید طراحیهای نوینی در کشور ارائه دهیم و این مهم ممکن نمیشود مگر اینکه عملکرد ریاستی کنار برود و عملکرد مدیریتی جایگزین آن شود. واژههای وزیر و وکیل و استاد واژههای تراکمی هستند و اینها باید بهواژههای مدیریتی تبدیل شود. در آلمان گفته نمیشود رئیسجمهور و نخستوزیر میگویند صدراعظم که فرد معتبر و محترم آن کشور شناخته میشود. در دوران امیرکبیر نیز ایران بهصورت صدراعظمی مدیریت میشده است. این کار سختی نیست و مقداری ازخودگذشتگی میخواهد که دست از خودکامگی برداریم و شایستهسالاری را محور قرار دهیم.
اشارهای داشتید به اینکه «مردم کرونا را تهدیدی ببیند که باید تبدیل به فرصت شود»، اما در همین ایام قرنطینه خانگی ما شاهد بودیم که رفتارهای خانواده تغییر کرد و نزاعها افزایش یافت. عنوان شد که در بروز این رفتار دلایل متعددی، چون کاهش سطح درآمد خانوادهها و خانه نشینی مردان موثر بوده است. در مقابل عدهای عنوان میکنند که همنشینی اعضای خانواده فرصتی برای پیوند خانواده و ارتقاع همزیستی مسالمت آمیز بوده است. به نظر حضرت عالی دلیل این اختلاف نظر چیست؟
به مسئله مشکلات خانوادهها و خشونت خانگی هم نمیتوان صفر و صدی نگاه کرد. بستگی دارد ازدواج در چه پایهای بوده است. ازدواجها در گذشته به سبک سنتی بامعرفت بودهاند و با تحولات جنگ و بحران کنار میآمدند و همسویی میکردند. نسل پدر و مادرهای ما در خانه میتوانستند زندگی خود را تامین و مدیریت کنند. اما اکنونکه مردها خانهنشین شدهاند با خانمها درگیر میشوند به این دلیل که زن محوطه خانه را قلمرو خود میداند و ورود مرد را تجاوز ضمنی میشمارد و این محور مشکلات به وجود آمده است. بر اساس آماری که به بنده رسیده درصد برخوردها و طلاقها بالا رفته و ما نتوانستیم همزیستی مسالمتآمیز را داشته باشیم. اصطلاحاً ازدواجها آببندی نشده است و بهطور صحیح ازدواجنکردهایم. ازدواجها بهصورت دو شریک جانی و مالی و ناموسی نبوده است و زوجها فقط شریک مالی هستند. از همین رو در این شرایط درگیری به وجود میآید و این حاصل این است که فرهنگ خانواده در کشور پیریزی نشده است.
/انتهای پیام/