به گزارش «سدید»؛ در میان ناشرانی که همسو با تفکر موثر مذهبی و انقلابی کشور برای چاپ کتابهای برتر فعالیت میکنند، نشر «کتابستان» بیاغراق یکی از موفقترینهاست؛ نشری که کار خود را با یک حرکت فرهنگی جذاب و بهیادماندنی از ایستگاههای متروی تهران شروع کرد و بهتدریج تبدیل به یکی از معتبرترین ناشران حالحاضر ایران شد. برای آشنایی بیشتر با ویژگیها و رمز و راز موفقیت این نشر، پای حرفهای «محمد حقی» مدیر نشر کتابستان نشستیم. او در این مصاحبه از نخستین گامهای جدی برای شکلگیری این نشر سخن گفت و پرده از حقایقی درباره کیفیت و محتوای کتابهای نشر کتابستان برداشت که آگاهی از آنها میتواند برای هر علاقهمند به مطالعه و همچنین سایر ناشران و فعالان حوزه نشر کتاب مفید، آموزنده و خواندنی باشد. ضمن اینکه پیشنهاد میکنیم این گفتگو را بخوانید، تاکید داریم که حتما به سایت نشر کتابستان سر بزنید تا از تنوع آثار در گونههای مختلف و قیمتهای مناسب کتاب در این نشر متفاوت حیرتزده شوید. نشر کتابستان بیشک یک نسیم روحنواز در آسمان غبارگرفته وضعیت نشر کتاب کشور است.
پیش از هر سخنی، از آغاز شکلگیری نشر و موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی «کتابستان» بگویید.
فعالیتهای ما از سال ۸۷ بهصورت یکسری فعالیتهای مقطعی در یک زمان خاص شروع شد. آن سال مذاکرهای داشتیم با جاهای مختلف مثل شهرداری و متروی تهران که بتوانیم در سه بخش تهران، یعنی مترو، میادین و پارکها که از نظر ما محل تردد جدی و پررفتآمد مردم محسوب میشدند، فعالیت کنیم. درنهایت موفق شدیم مترو را مجاب کنیم بیاید پای کار و ما از سال ۸۷ تا ۸۹، به مدت سهسال در ماه مبارک رمضان نمایشگاههای کتاب در ایستگاههای مترو تهران داشتیم. هر سال تقریبا در ۱۵، ۱۷ و ۲۳ ایستگاه مترو غرفه کتاب داشتیم.
هدف و دیدگاه اولیه شما از شروع چنین حرکتی چه بود؟
آن زمان تحلیل ما از عرصه نشر این بود که مهمترین دلیل برای کتابنخریدن مردم یکی این بود که مردم کتاب را نمیبینند و دوم اینکه درمورد کتاب اطلاعاتشان پایین است. مثلا نمیدانند چرا باید فلانکتاب را بخوانند. به همین منظور ما آن محلهای پررفتوآمد را انتخاب کردیم که اولا دیدار مردم با کتاب تازه شود، ثانیا از حضور مشاوران کتاب که غالبا هم طلبه بودند و اکثر کتابهایی را که در نمایشگاه داشتیم خوانده و بر کتابها مسلط بودند، بهره ببریم. آن سالها این فعالیتها خیلی مورد توجه قرار گرفت. یادم است در مراسم افتتاحیه سال دوم، آقای امیرخانی گفته بود این فعالیتها بهعنوان یک فعالیت موثر در تاریخ شفاهی فرهنگ ایران ثبت خواهد شد. آن سالها در ماه رمضان، هر ایستگاه مترو به اندازه یک کتابفروشی رسمی در خیابان انقلاب کتاب میفروخت! این اولین فعالیتهای جدی ما در حوزه کتاب بود. سال ۹۰ فروشگاه کتابی در قم راهاندازی کردیم و بعد مرکز پخشمان را افتتاح کردیم که وظیفه رساندن کتاب را به کتابفروشیها داشت. سال ۹۳ واحد نشر فعال شد، اما از سال ۹۴ عملا فعالیتهای انتشاراتی کتابستان هم شروع بهکار کرد.
چرا فعالیتهای عرضه کتاب در ایستگاههای مترو که با استقبال روبهرو شده بود، ادامه نیافت؟!
اصل ماجرا این بود که ما اجرای کار را برعهده داشتیم. تصمیم کار را باید شخص دیگری میگرفت. متاسفانه زمانی که ما این کار را شروع میکردیم، تقریبا تمام کسانی که با آنها ارتباط داشتیم اعم از نویسنده و ناشر و... به ما میخندیدند! میگفتند کی توی مترو کتاب میخره؟! لابد دیدهاید دیگر، در مترو وقتی مسافران خط عوض میکنند، میدوند که به قطار خط بعدی برسند! ولی ما گفتیم اتفاقا اگر شما آدم خوبی را پای کار بیاورید که مسلط باشد، میتواند با مردم ارتباط برقرار بکند. مردم را نگه دارد و با آنها صحبت کند. یعنی اوایل نگاه انکاری به طرح ما بود، اما بعد از مدتی دیدند این کار جواب میدهد. آنجا بود که مدعیان ماجرا زیاد شدند. ناگهان گروه فرهنگی مترو آمد وسط، بعد یک گروه دیگر آمدند. یک آشفتهبازاری شد. دیدیم که ما فقط میخواستیم این کار اتفاق بیفتد. حالا که خودشان آمده و مدعیاند ما هم میتوانیم انجام بدهیم، خب بگذاریم انجام بدهند. من دوست داشتم این کار را ادامه بدهم، ولی نه به هر قیمتی. حتی با فرهنگسرای مترو مذاکره کردیم و آنها گفتند این حرکت را تبدیل کنیم به یک فروشگاه دائمی.
گفتم بسمالله. من یک مزرعه نمونه در متروی شهدا راهاندازی میکنم. بعد از یکسال تحلیلش کنیم. اگر دیدیم جواب داده، برویم سراغ ایستگاههای ۲ و ۳ و ۴ و... بعد تبدیل شود به یک فروشگاه زنجیرهای در متروی تهران که متاسفانه آنجا فرهنگسرای مترو با معاون فرهنگی مترو آبشان توی یک جوی نرفت. این وسط ما هم بیتعارف، گوشت قربانی بودیم.
الان که «کتابستان» بهعنوان یک نشر رسمی فعالیت دارد، مخاطب برای تهیه کتابهای این نشر باید به کجا مراجعه کند؟ در تهران دفتر یا کتابفروشی دارید؟
ما، چون الان مرکز توزیع داریم، تقریبا با همه مراکز توزیع رسمی کشور در ارتباطیم. اغلب مراکز پخش مهم، کتابهای ما را دارند. طبیعتا کتابفروشیها هم به این مراکز پخش دسترسی دارند و خود ما هم که مرکز پخش هستیم، با حدود ۲۰۰ کتابفروشی ارتباط داریم. علاقهمندان کتابهای ما را از این طریق میتوانند تهیه کنند. ازسویدیگر، سایت کتابستان به آدرس هم https://ketabestan.net/ فعال است که روزانه سفارشهای زیادی آنجا ثبت میشود.
در سایت شما دیدیم که در حوزههای مختلف و گستردهای کتاب دارید. مثل ادبیات داستانی و پایداری، اقتصاد و مدیریت، روانشناسی، علوم و معارف دینی، هنر، ورزش و ... همه این عناوین جزو آثار نشر کتابستان هستند؟
درواقع این سایت مربوط به فروش کتاب است و آنجا کتابهای ناشران مختلف عرضه میشود، یعنی الزاما فقط کتابهای نشر کتابستان در سایت به فروش نمیرسد، ولی نشر کتابستان بهصورت تخصصی در حوزه داستان فعالیت میکند. اعم از داستانهای انقلاب، دفاع مقدس، اجتماعی و رمانهای دینی. البته باور من در حوزه نشر این است که نشر باید بهصورت تخصصی در موضوعات مختلف کار کند. این به آن معنا نیست که عملکرد نشر اختصاص پیدا کند به یک موضوع، بلکه باید موضوعات مختلف را پوشش بدهد. به همین دلیل ما بعد از اینکه موج نشر داستان در انتشارات ما تثبیت شد و حدود ۹۰ رمان در این زمینه تولید کردیم، فعالیتهای ما در حوزههای دیگر هم آغاز شد. الان یکی از رویکردهای ما در کتابستان تولید متنهای انتقادی نسبتبه نظام سرمایهداری و تمدن غرب است. مثل کتابهای «تحقق جهانیسازی»، «امپراتوری پنبه» و «ده غلط مشهور درباره اسراییل» و کتابهای دیگری که تا پایان سال نزدیک به ۱۲ عنوان در همین محور تولید خواهیم کرد. باب جدید دیگری که بهزودی در کتابستان راهاندازی میشود، حوزه روانشناسی است. زیرساختهای آن حوزه را هم انجام دادهایم تا انشاا... کتابستان در زمینه روانشناسی هم تولیدات موفق و موثری داشته باشد.
مخاطب هدف شما در کتابستان کدام بخش از طبقه کتابخوان جامعه هستند؟ آیا طیف فکری و سنی خاصی را مدنظر دارید؟
در حوزه داستان، بیشترین رویکرد ما نوجوانان و جوانان است، چون این طیف بیشتر دنبال رمان و داستانهای متعهد هستند، طبیعتا بیشتر جذبشان خواهد کرد، ولی با رویکرد جدید کتابستان در حوزه متون انتقادی و روانشناسی طیفهای متنوعتری از جامعه را مورد توجه قرار دادهایم.
کتابهایی که تا امروز در نشر کتابستان منتشر شدهاند، معمولا کدام گونههای محتوایی و داستانی را در برمیگیرند و چقدر از کتابهایتان استقبال شده است؟
تا الان کتابهایی که در حوزه رمان و داستان چاپ کردهایم، با استقبال خیلی خوبی روبهرو شده است؛ البته این «خیلی» را به نسبت دارم میگویم، یعنی من هنوز با شرایطی که برای خودمان تصویر کرده بودم، فاصله دارم، ولی آنچه دیگران درمورد نشر کتابستان میگویند، این است که عملکرد شما موفق بوده است. ما الان کتابی داریم که به چاپ صدم رسیده مثل «رویای نیمهشب» و کتابهایی با چاپ سیوپنجم، بیستوپنجم و هجدهم هم داریم یا کتابهایی که بیش از پنجبار چاپ شدهاند، طیف وسیعی از رمانهای ما را شامل میشوند. یک بار که گزارشی درباره فعالیتهای نشرمان تهیه کردیم، دیدیم میانگین کتابهای چاپشده ما به پنجبار نوبت چاپ رسیده! یعنی کتابهای چاپ اول و دوم و سوم خیلی کم داریم. توجه مخاطب به محصولات نشر کتابستان جدی است. معمولا چاپ اول و دوم کتابهای ما زود تمام میشود.
با توجه به اینکه در شرایط فعلی قیمت کاغذ و طبیعتا کتاب بالا رفته و قدرت خرید مخاطب کتابخوان پایین آمده، هزینههای انتشارات را چگونه تامین میکنید و معمولا قیمت کتابهای شما در چه سطحی است که مخاطب بتواند آنها را تهیه کند؟
الان معدل قیمتگذاری که ارشاد تعیین میکند، حدودا صفحهای ۳۰۰ تومان است، ولی ما الان قیمتهایمان را نسبتبه آن عدد، خیلی پایینتر در نظر گرفتهایم، چون معتقدم نسبت تورمی که در حوزه کتاب ایجاد شده و درآمد خانوار، نسبت منطقی نیست. اگر بخواهیم قیمت کتاب را در پنجسال گذشته بررسی کنیم، براساس پایه حقوقی که وزارت کار ابتدای هر سال اعلام میکند، حدودا ۱۵۰ درصد حقوق رفته بالا، اما در کتاب با رشد ۴۰۰ درصدی مواجهیم، یعنی کتابی که قبلا صفحهای ۷۰ تومان قیمت میخورد، الان رسیده به صفحهای ۳۰۰ تومان. وقتی من میبینم این دو تا با هم جور نیست، باید از سود خودم کم کنم و به این واسطه، تلاش میکنم کتاب را با قیمت مناسبتتری به دست مخاطب برسانم. الان هم از کاری که میکنم راضیام، یعنی میگویم سود کمتر بهتر از آن است که کتاب را با قیمت بالایی چاپ کنیم و مخاطب نتواند تهیه کند؛ لذا حاشیه سود نشر را کمی پایین آوردهایم که دسترسی مخاطب به آثار ما راحتتر رقم بخورد.
میدانید که مخاطب کتابخوان امروز جامعه ما، علاقه بیشتری به مطالعه کتابهای داستانی و روانشناسی دارد. بهویژه بازار کتابهای روانشناسی گرم است. مبنای فعالیت شما در نشر کتابستان بر جذب کدام دسته از مخاطب این کتابهاست و برای رسیدن به نتیجه چه تلاشها و راهکارهایی داشتهاید؟
در حوزه داستان تقریبا تلاش کردهام با برنامهریزی در حوزه تبلیغات و بازاریابی کتابها، گامهای موثری در این راستا برداریم. عملکرد نشر هم نشان میدهد در این ماجرا نسبتا موفق بودهایم، ولی با توجه به اینکه خودم را بهعنوان ناشری که متعهد به تفکر انقلابی و دینی هستم، با محدودیتهایی مواجهم که به هر قیمتی نمیتوانم کتاب چاپ کنم. سعی میکنم اصول فکری و اندیشهای که در حوزه دین و انقلاب است، در کتابهای خودمان داشته باشیم و این مساله ممکن است کمی بازار مخاطب ما را محدودتر کند، ولی ما نسبتبه وظیفه خودمان بیشتر اهتمام داریم تا اینکه مثلا بخواهیم عدد و رقم بالایی برای خودمان ایجاد کنیم.
در حوزه انتشار کتابهایی با تفکر دینی و انقلابی، آیا از اهل فن، جامعه روحانیت و مشاوران مسلط بر این حوزه کمک میگیرید؟ مثلا در انتخاب نویسندگان، کتابهای خارجی برای ترجمه و... و آیا با نهادهای مرتبط با این تفکر در تعامل هستید؟
تیم فعال در کتابستان، خودشان طلبهاند. بنده، آقای جوکار و دستاندرکاران اصلی برنامهریزی کتابستان طلبه و روحانی هستند؛ بنابراین با بدنه خوبی از نگاههای کارشناسی طرفیم و از آنها استفاده میکنیم، ولی اینکه سراغ نهادهای خاص در این زمینه برویم، خیلی برایم جذابیت نداشته و خیلی موثر نمیدانستم که از آنها در این زمینه مشاوره بگیرم. به نظرم چیز خاصی در جریان محتوا گیر ما نمیآید. گاهی البته برای انتشار کتابی که موضوع حساسی دارد، سعی میکنم کتاب را به کارشناس آن موضوع ارجاع و از نظرات او استفاده کنم. الان در بحث روانشناسی با نکات مشکلداری مواجهیم. به همین جهت، کارشناس زبدهای که بسیار بر حوزه روانشناسی مسلط است و از سوی دیگر بر تفکر دینی مسلط است، در جریان کار است که کتابها بدون کژی و اشکال منتشر شود. در حوزه داستان هم همینطور. خودم نیز نسبتبه تاریخ اهلبیت (ع) مطالعات جدیتری داشتهام و کمی مسلطترم، سعی میکنم با نویسندهها در این زمینه تعامل داشته باشیم یا بعضا به آنها ایده بدهیم. مثلا میگوییم برای فلانموضوع یا فلانسوژه، اگر این کتاب را بخوانید دستتان برای نوشتن پرتر میشود. از اینرو بخشی از کتابها با این فرایند منتشر میشود. در بخش دیگری، نویسنده اثر، نویسنده مهمی است. مثل آقای قیصری، آقای سالاری، آقای کورهچی و... کتابهایشان را به نشر ما میدهند، ما اگر نکاتی داشته باشیم به آنها اعلام میکنیم و اصلاحات لازم را انجام میدهند و کتابها منتشر میشود، اما باید نکته مهمی را که بعضا در برخی مصاحبههای دیگر هم گفتهام، تکرار کنم. آن کسانی که مدعی مشاوره محتوایی هستند، عملا فقط مدعیاند، یعنی مثلا گفتهام میخواهم در حوزه ترجمه کار کنم. الان هم رفتم و ۳۰ تا مترجم آوردهام و کانون ترجمه برای خودمان ایجاد کردهایم. میگویم چه کتابهایی ترجمه کنیم؟ در همین حد که بگویند «بله، کار خیلی خوبی است» کمک میکنند. میگویم آقا به من بگویید چه کتابی را ترجمه کنم؟ ولی هیچچی! یعنی عملا صفر تا صد داستان را خودمان انجام میدهیم. این یک اشکال جدی در فضای نشر است که مدعیانی که باید در جهتدهی محتوایی به ما کمک بدهند، فقط مدعیاند.
در حوزه آثار ترجمه هم آن دیدگاه و تفکر انقلابی و دینی را مدنظر دارید؟
اینکه گفتم در زمینه رویکرد انتقادی کار میکنیم، یعنی من معتقدم در دنیا صداهای مختلفی وجود دارد علیه جریان سلطهگر و تمامیتخواه نظام لیبرالدموکراسی و ما باید آن صداها را در ایران منعکس کنیم. کتابهایی مثل «امپراتوری پنبه» یا «نئولیبرالیسم چیست؟»، «هفده تناقض سرمایهداری» و «آمریکای جهان سوم» را با همین رویکرد منتشر کردیم، چون اعتقاد داریم در فضای سلبی و انتقادی ماجرا با خیلی از اینها همصدا هستیم. حالا طرح و گفتمانی که در اجرا و اداره هر حکومت وجود دارد، با هم متفات است، اما رویکردهای انتقادی در یک جبهه است. پس ما چرا نباید از این ظرفیت در ایران استفاده بکنیم؟ مثلا ما کتابی منتشر کردیم به نام «ده غلط مشهور درباره اسراییل» که بنیانهای اسراییل را مورد نقد جدی قرار داده، آن هم نویسندهای که خودش یهودی است و صهیونیسم را از درون نقد کرده است. این کتاب را ترجمه و منتشر کردیم و خیلی هم از آن استقبال شد؛ بنابراین در عرصه ترجمه هم این نگاه را داریم؛ البته در برخی موضوعات شاید با چنین محتوایی طرف نباشیم. در آن موارد میگویم محتوای سالم را باید ترجمه کرد. ممکن است فلانرمان خیلی رمان گفتمانی نباشد، ولی محتوای سالمی دارد. یک مساله اجتماعی را مطرح میکند. مثل کارهای اریک امانوئل اشمیت که یک نویسنده ایمانگرا و معنوی است. به نظرم این صدا باید ازسوی طیف جدی مخاطبان ایران شنیده شود که ایمان یک بخش جدی از زندگی است. با الحاد نمیشود زندگی کرد، اما اینکه بگوییم اشمیت در راستای انقلاب ماست، طبیعتا نه، ولی ما از طریق او حرف دیگری را در جامعه مطرح میکنیم.
نشر کتابستان چه تفاوت یا ویژگیهای شاخص و مهمی دارد که آن را از سایر ناشران متمایز میکند؟
به نظرم کتابستان چرخه کاملی دارد و این نقطه تمایزی است با طیف جدی و گستردهای از ناشران، یعنی بخش فروش دارد، بخش نشر و پخش دارد و... این چرخه کامل است. گاهی یک ناشر کتاب خوبی تولید کرده، اما سیستم توزیع مناسبی ندارد یا سیستم توزیع خوبی دارد، اما محتوای خوبی ندارد. این یکی از جدیترین شاخصههای کتابستان است که خیلی به آن اهتمام ورزیدهایم. نکته دیگر اینکه ما در بعضی از موضوعات سعی کردهایم پیشرو باشیم. مثلا در ادبیات ژانر که تاکنون چند عنوان چاپ شده، مثل رمانهای «زائو»، «ایذا»، «دیوار» و «حصار»، در فضای فانتزی جریان انقلابی اصلا کاری نکرده است. ما به این قضیه خیلی فکر کردیم. طبیعتا در این ماجرا دستوبال ما بسته است. بااینحال تا الان ۱۲ جلد کتاب در این زمینه مثل «قلعه محافظان» و چهارگانه «هفت جن» را منتشر کردهایم و طیف جدیتری از کتابها را مثل «بذر خون»، «مست جنگ»، «عزراییل» و... رمانهایی است که در حوزه ژانر درآوردهایم. ژانر در ایران غالبا یا ترجمه است یا روشنفکری! اینجا ما حرفهای جدیتری را برای مخاطب مطرح میکنیم. شاخصه سوم نشر ما، این است که بهلحاظ محتوایی تلاش جدی داریم که نویسنده را پشتیبانی کنیم، یعنی ما میگوییم فلانطرح خوب است. همراه با او فکر میکنیم و فصل به فصل با نویسنده جلو میرویم. اینطوری نیست که نویسنده صد صفحه رمان برای ما بیاورد. ۳۰ صفحه، ۳۰ صفحه میآورد و ما وقت جدی برای کتابها میگذاریم. برای ویراستاری قصه، ویراستاری محتوایی و غیره. مثلا رمان ۵۰۰ صفحه بوده، اما در نهایت ما رسیدهایم به یک رمان ۳۰۰ صفحهای. رمان یک موضوع دیگری بوده است. کلی چکشکاری کردهایم و به یک موضوع جدید از دل آن رمان قبلی رسیدهایم. ما همیشه از ایده اولیه تا پایان کتاب با نویسنده پیش میرویم. نکته حائزاهمیت دیگر اینکه من خیلی به قلماولیها اعتقاد دارم؛ برخلاف خیلی از ناشران که دنبال اسامی بزرگ هستند! البته نه به این معنا که ما نسبتبه اسامی بزرگ بیتفاوت باشیم، به آنها هم میل و رغبت داریم، اما برای من وقتی یک رمان قلماولی میآید و دیده میشود، خیلی لذت بیشتری دارد. احساس میکنم یک نویسنده جدید به طیف نویسندهها اضافه میشود. حتی میتوانم بگویم خیلی از نویسندهها با کتابستان به جامعه ادبی معرفی شدهاند. اگر کاندیداهای امسال کتاب سال جوانان را ببینید، از بین ۶ کاندیدا، سه نفرش از کتابستان است، یعنی رویکرد ما در این عرصه جدی بوده و من واقعا به آن مباهات میکن
انتهای پیام/