به گزارش «سدید»؛ با آغاز هفته هنر انقلاب، نهادهای متولی فرهنگ، اقدام به معرفی و تجلیل از چهرههای هنر انقلاب در حوزههای مختلف کردند. هر شب از این هفته مراسمی اجرا و برگزیدگان آن شب معرفی میشوند. محمد سرشار یکی از برگزیدگان شب سینما و تئاتر بود. در دومین شب از تکریم هنرمندان و فعالان عرصه هنر و فرهنگ که در سال گذشته تولید انجام دادند و آثارشان مورد استقبال قرار گرفت به تجلیل از نویسندگان و پژوهشگران هنر انقلاب پرداخته شد که استاد محمدعلی رجبی، یکی از پژوهشگران منتخب شب گذشته بود. محمدعلی رجبی سال1328 در قم متولد شد. او اندیشمند، نویسنده و پژوهشگر حوزه فلسفه هنر، زیباییشناس و از مدیران فرهنگی کشور است که بهصورت تخصصی در رشته نقاشی فعالیت میکند. با استاد محمدعلی رجبی به گفتوگو نشسته ایم که در ادامه آنرا میخوانیم. ضمنا در ادامه گزارش گپوگفت ما با محمد سرشار را میخوانید.
مرز بین هنر و پژوهش آنجاست که خلقی صورت بگیرد، پژوهش در کار شما چگونه به هنر منجر میشود؟
این مهمترین سوالی است که میتوانست مطرح شود. اعتقاد ما بر این است که پژوهش اگر برای پژوهش باشد، نفع چندانی ندارد اما اینکه بیشترین پژوهشهایی که صورت میگیرد، چنین پژوهشهاییاست؛ یعنی پژوهش برای آنها فقط در مرتبه پژوهش ارزشمند است و هرگز به عملی نمیانجامد و حاصل عملی ندارد. این مساله به چند مورد برمیگردد؛ مورد اول که از همه موارد مهمتر بوده این موضوع است که در وهله اول خود پژوهشگر باید دستی بر آتش داشته یا در هر زمینه علمی که فعالیت دارد، باید بر مرتبه عملی آن علم اشراف داشته باشد، وگرنه پژوهشی که انجام میدهد، بهجز یکسری مباحث کلی عاید دیگری نخواهد داشت.
مساله دوم این است که پژوهش باید متکی بر یک نظرگاه روشنی بوده یا به قول امروزیها، باید یک چارچوب نظری داشته باشد؛ یعنی محقق یک مبنای فکری داشته باشد. وقتی محقق مبنای فکری داشته باشد، براساس مبنای فکری در محدوده آن مبنا تاثیر خواهد داشت؛ اگر مبنای فکری، نظری باشد و متکی بر عمل نباشد، طبیعتا پژوهش نیز، پژوهشی عملی نیست ولی بسیار روشن است و میتواند ورقی به پژوهشهای دیگر اضافه کند و حرف جدیدی برای گفتن دارد. نکته دیگر این است که در هر کار عملی، سلسله آدابی وجود دارد که فرق نمیکند این کار عملی معنوی و دینی باشد یا غیردینی که تا آداب آن رعایت نشود، کار عملی صورت درست خود را پیدا نمیکند و به همین خاطر من در کتاب جدیدم به نام «حکمت و آداب معنوی هنر اسلامی» (که فرهنگستان آن را بهزودی منتشر میکند)، به این موضوع اشاره کردم که حکمت برای ما از حقیقت مسائل پرسش میکند و این آداب معنوی است که از آن حاصل میشود و ما بهصورت حکمت از آن موارد در آثار هنری استفاده میکنیم.
شما تا چه حد نسبت به رویدادها و مسائل روز واکنش نشان میدهید و آن را در آثارتان به تصویر میکشید؟
مسائل روز تعیینکننده حقیقت هنر نیست. حقیقت هنر برای ایام و اتفاقات است. درواقع اتفاقات هم نوعی ابزار میشوند برای خروج کار، مثلا حافظ در دورهای شعری گفت که همان حقیقت میتواند امروز دست شاعر، نقاش یا هر هنرمند دیگری بیاید و با همان حقیقت اما بهصورت جدیدتر و با توجه به مسائلی که امروز هنرمند با آن روبهرو است، برخورد کند و اینجاست که گفته میشود حالا هنرهایی پدید آمده که سنت دارند؛ سنت به این معناست که همیشه از یک حقیقت سخن میگویند و این سنت اگر سنت درستی باشد، همیشه جلوهای از روز دارد اما بنیاد آن یک بنیاد ازلی است که به همین خاطر همیشه در تحول است و صورت نوین دارد ولی یک حرف واحد میزنند و آن همان چیزی است که علمای ما نیز میگفتند.
من هم سعی کردم در رشته هنریام که نقاشی بوده تا بخش زیادی به مسائل روز توجه داشته باشم. من سالها شاگردی استاد بزرگوار، محمود فرشچیان را میکردم و از ایشان اجازه دارم و هرکس که کارهای من را ببیند متوجه میشود که رگههایی از کارهای استاد در آثارم وجود دارد و ریشهام در نگارگری ایرانی است.
من با رنگروغن روی تابلوی یکمتر و ۸۰کار میکنم و با امکانات روز، مسائل روز را مطرح میکنم. شاگردم شهیدبهرامی در سال۱۳۶۵ به شهادت رسید. وقتی پیکر او را برگرداندند نیمی از پیکر او سوخته بود که این صحنه هم مادر او را آتش زد و هم ما را. من صحنه عزاداری مادر شهید بر پیکر فرزندش را طراحی کردم و این نقاشی سالهاست که مطرح است.
استاد رجبی برای اینکه هنر را فقط به تهران و فقط به پایتخت محدود نکنیم و آن را به استانهای دیگر هم تعمیم بدهیم، چه تدابیری اندیشیدید؟ فعالیتهای استانی که انجام دادید چه چیزهایی است؟
چرا بگوییم به استانهای دیگر؟! چرا نگوییم به کل قاره؟! چراکه هنر نه متعلق به فرد است، نه متعلق به قوم است و نه متعلق به یک جامعه. هنر زبان پویای نهان بشریت است؛ آن چیزی که انسان اگر که به حقیقت و فطرت خود بازگشت داشته باشد، در آن زبانی را پیدا میکند که با آن زبان نهتنها بشر امروز، بلکه با تاریخ سخن میگوید و دلیل آن هم این است که حقیقت هیچوقت متعلق به زمان خاص نیست، حقیقت متعلقبه همه زمانها و همه انسانهاست. از آنجاییکه خدا در آیه «فطرت الله التی فطر الناس علیها» میفرماید، زبانها همگی با زبان خداوند یکی میشود و زبان خداوند زبانی است برای همه. قرآن فقط برای قوم خاص مثلا فقط برای قوم خاص عرب و ایرانیها نازل نشده، بلکه برای همه و برای همیشه تاریخ است و به همین سبب هنری که با کلام خدا نسبت پیدا کند، آن هنر از ورای زمان و مکان میگذرد که این میتواند نه برای تهران و شهرهای ایران، بلکه برای همه عالم مفید باشد.
من در گذشته در تهران تدریس داشتم اما اکنون بهدلیل ناتوانیهای جسمی، دخترم بهجای من تدریس میکند و من بیشتر مباحث نظری را مطرح میکنم و دخترم مباحث عملی را آموزش میدهد اما از شهرهای مختلف به تهران میآیند و از این طریق آموزشها ارائه داده میشود.
دغدغهمندی شما برای اینکه مفاهیم انقلاب را در هنر انعکاس بدهید به چه صورت است؟
عقیده من بر این است که هنرمندی که میخواهد اثر هنری انقلابی داشته باشد، اول باید خودش انقلابی باشد وگرنه نهایت از بیرون نگاه کردن به این موضوع این است که قصه تعریف کند! مثلا اگر از من بپرسید که در آن تابلوی شهیدی که خدمتتان توضیح دادم، چه کردید؟ من میتوانم قصه تابلو را برای شما تعریف کنم که: «شاگردی داشتم که شهید شد، مادرش گریه میکرد و از این دست مسائلی که ظاهر قضیه بود و درواقع روایت است» اما موضوعی که وجود دارد این قصه، تفسیر و تحلیل آن اثر هنری نیست! این روایت و قصه، ظاهر ماجراست و شاید هر فردی که تابلو را ببیند بتواند این قصه را تعریف کند اما این تفسیر آن اثر هنری نیست.
کسی که خودش انقلابی نباشد، قصه انقلاب را میگوید و داستان میگوید؛ از حقیقت آن سخن نمیگوید، همه حرف من سر حقیقت است. اگر قرار است در آثار هنری از حقیقت انقلاب بگوییم، باید خودمان هم با انقلاب نسبتی داشته باشیم، چراکه میخواهیم از قلبمان سخن بگوییم؛ نسبت همیشه با قلب ایجاد میشود. پس فرد هنرمند انقلابی در وهله اول باید این نسبیت و اعتقاد به انقلاب را داشته باشد تا بتواند از آن چیزی که در دلش میگذرد، سخن بگوید و خودبهخود آنچه در قلبش وجود دارد در آثارش نیز انعکاس پیدا میکند. به قول مثل مشهور «از کوزه همان برون تراود که در اوست» ؛ یعنی ما نمیتوانیم چیز دیگری در دلمان باشد و بهخاطر عواملی نظیر قدرت، پول، شهرت یا هر چیز دیگر، اثری را به دروغ خلق کنیم که دیگر اسم این اثر، هنر نیست؛ نباید درون هنر غرض به کار بیاید و به قول مولانا «چون غرض آمد هنر پوشیده شد/صد حجاب از دل بهسوی دیده شد» ما باید آینهای را در مقابل دل قرار دهیم و همان را به هنر تبدیل کنیم، نقاش آن را با نقاشی به تصویر میشد، خطاط با خطاطی و هنرمندان دیگر با هنر خودشان.
استقبال مخاطبان از هنر شما به چه صورت بوده است؟
من فقط میتوانم درمورد آن تابلویی که درمورد شاگرد شهیدم طراحی کردم و در موزه شهداست، بگویم، چون از بقیه اطلاعی ندارم؛ البته من خیلی هم کار ارائه ندادم و معتقد به کار زیاد نیستم و بیشتر به کار با تامل اعتقاد دارم. از طرفی هم کارهای ما یا چاپ نمیشود یا آنها را در موزهها نگهداری میکنند و درهای موزهها را میبندند.
این کار چون در موزه شهدا بود و خانوادههای شهدا دیدند، بسیار مورد توجه قرار گرفت و الان بهعنوان نماد روز شهید شده است که به مناسبت سالروز روز شهید در دیوارهای شهر و روی پوسترها دیده میشود.
چه راهکارهایی برای جذب جوانان به هنر انقلاب پیشنهاد میدهید؟
جوانان قلب پاک و مستعدی دارند. قلب جوان آینهای است که فقط باید شاگردی کند و بهدنبال کسب دانش و مطالعه باشد. اگر به اسلام اعتقاد دارد، باید منابع و فرهنگ اسلامی، ادبیات دینی قدیم مثل حافظ و مولانا بخواند و اینها را جایگزین ادبیات غیرمتعهد امروز کند؛ البته نمیخواهم بگویم که تمام ادبیات امروز مضر است ولی مواردی وجود دارد که بیشتر توصیفات ظاهری دارد. توصیه میکنم که جوانان اهل آداب دینی و انقلابی باشند و پاسدار و قدردان آن باشند؛ چراکه جوانان دوران طاغوت را ندیدند و تصوری از آن دوران ندارند. نباید فکر کنند که ما همیشه به همین صورت بودیم. بدانند که این انقلاب زمامدار دارد و هرچه را که در این کشور افتخارآفرین است به امام زمان(عج) پیشکش کنند.
جوانان باید در هر رشته هنری که هستند، تجربههای بسیار زیادی را کسب کنند و تصور نکنند که با کمی کار و تلاش همه چیز درست میشود؛ مطالعه خود را در زمینه احوال و آثار هنر بالا ببرند، خودشان را پخته کنند، از درون خودسازی کنند و از این نکته غافل نشوند که رابطه خود را با مسجد حفظ کنند، چراکه دلشان از این طریق آماده میشود و با تلاش و پشتکار در زمینههای دیگر تقویت میشوند. همانطور که سلطانعلی مشهدی میگوید: «ترک آرام و خواب باید کرد/ این ز عهد شباب باید کرد»
محمد سرشار معتقد است نفس پویانمایی داخلی بهواسطه سرقت و عرضه آثار پویانمایی خارجی بریده میشود. حوزه هنری هر ساله در قالب ویژه برنامههای هفته هنر انقلاب از چهرههای شاخص هنر انقلاب تقدیر میکند. این مرکز فرهنگی دیشب بهخاطر تولید آثار فاخر و جریانساز در حوزه انیمیشن از محمد سرشار تقدیر کرد.
محمد سرشار در حاشیه این برنامه گفت: هنر انقلاب چون نشاتگرفته از حرکت انقلاب اسلامی است، بسیار متاثر از سرعت و تندی و کندی انقلاب اسلامی است؛ یعنی هر موقع که شور ملی و منطقهای انقلاب اسلامی قویتر است، قطعا بازنماییاش در حوزه هنر انقلاب خیلی پر رنگتر و قویتر دیده میشود و هر وقت این حرکت ملی دچار سستی، ضعف و فرود میشود طبیعتا ما آن را در حوزه هنر انقلاب نیز شاهد هستیم.
او افزود: میزان شکوفایی هنر انقلاب در رشتههای مختلف هنری متفاوت است. ما این شکوفایی را در برخی از رشتهها کامل و جهانی میبینیم و در بعضی رشتهها هم بعد از گذشت ۴۰سال هنوز منتظریم که اتفاق جدیدی بیفتد. بهطور خاص ما هنر انقلاب را در حوزههای سینما و پویانمایی بهشکل قوی میبینیم یعنی نهتنها جریان سینما نسبتبه قبل از انقلاب بهکلی عوض شده و نگاه مردمی و عدالتخواهانه بر این عرصه هنری حکمفرما شده است، در عرصه پویانمایی هم این اتفاق میافتد و آرامآرام جوانانی که وارد این عرصه شدهاند، هنجارها و ارزشهای انقلاب اسلامی را به تصویر تبدیل میکنند و جلو میروند.
این تولیدکننده انیمیشن بیان کرد: من خیلی اعتقاد ندارم که در رشتههای هنری در ابتدا باید یک نظریهپردازی برای آن رشته اتفاق بیفتد و بعد آثار خلق شوند؛ یعنی فهم هنرمند و دریافت او از یک نظریه، مکتب یا ایدئولوژی خودش را در قالب یک اثر هنری بازنمایی میکند و وقتی به یک تجربه جمعی تبدیل میشود از آن اصولی استخراج میشود که بهعنوان مکتب به نسلهای بعدی آموزش داده میشود و نمیشود برای نسلی که الان هنر را شکل میدهند خیلی از نظریهپردازی صحبت کرد. ما درصورت لزوم میتوانیم از تجربیات جدید هنری آنها صحبت کنیم و جلو برویم؛ البته پروسه یادشده در عرصه سینما طی شده اما هنوز در عرصه پویانمایی کامل نشده است. در این عرصه بهدلیل عدم اجرای حق مولف و عدم رعایت حق کپیرایت آثار هنری خارجی به شکل بسیار ارزان و گاهی وقتها رایگان و سرقتشده وارد کشور میشوند. این اتفاق نفس پویانمایی داخلی را بریده است یعنی ما توقع داریم یک فیلم سینمایی 10میلیارد تومانی داخلی با یک فیلم سینمایی ۱۰میلیارد دلاری خارجی که با مبلغ بسیار کمی دانلود شده است رقابت کند، درصورتیکه روش عرضه این کالاها با یکدیگر متفاوت است؛ لذا اگر دولت جلوی سرقت از جبهه جهانی تولید خارج از کشور را نگیرد، هنر پویانمایی در ایران رشد نخواهد کرد.
سرشار تاکید کرد: اجرای حق مولف و خرید آثار تولیدشده خارجی به قیمت عرف باعث میشود که هنرمندان داخلی عرصه پویانمایی بتوانند تواناییهایشان را نشان دهند. امروز بهشکل رایگان از کاراکترهای خارجی در نوشتافزار و پوشاک استفاده میشود اما هیچ تولیدکنندهای از کاراکترهای ایرانی استفاده نمیکند؛ زیرا باید برای این کار هزینه پرداخت کند؛ بنابراین کاراکترهای داخلی نمیتوانند با کاراکترهای خارجی رقابت کنند.
او ادامه داد: تجربه دیگر کشورها به ما نشان میدهد که هنر انقلاب بهعنوان یک جریان کنشگر میتواند در سطح بینالمللی موفق باشد، یعنی هر چقدر هنرمندان ما پختهتر شوند، زبان جهانی را برای بیان یاد بگیرند و کیفیت آثارشان را بالاتر ببرند، افراد بیشتری را تحت تاثیر قرار میدهند. این تولیدکننده انیمیشن گفت: من اولینبار طرح جایزه هنر انقلاب را نوشتم. آن زمان قرار بود جایزه انقلاب به تجمیع نظر بین هنرمندان رشتههای مختلف برای انتخاب تاثیرگذارترین اثر سال تبدیل شود. اگر جایزه انقلاب با این روش اهدا شود، هنرمندان پیشکسوت و جوان به فعالیت بیشتر و باکیفیتتر در زمینه آثار هنری انقلابی ترغیب میشوند.
سرشار در پایان رابطه شهیدآوینی و هنر انقلاب را چنین تشریح کرد: شهیدآوینی در عرصههای نظری و عملی بهخصوص در حوزه مستندسازی توانست نشان بدهد که هنر انقلاب مصداق دارد و این مصداق در تراز جهانی قابل بررسی و ارزیابی است. شهیدآوینی در زندگی شخصی و هنریاش توانست ارزشهای انقلاب اسلامی را با هم ادغام کند و به نمایش بگذارد.
/انتهای پیام/