به گزارش «سدید»؛ ماجرای «حجاب» در کشور ما در این سال ها معمولا با واژه هایی نظیر حجاب اجباری، گشت ارشاد، نه به حجاب تا چهارشنبه های سفید همراه بوده است و حاشیه های فراوانی در فضای مجازی و حقیقی به همراه داشته است و گاهی این حاشیه ها به تذکرات و امر به معروف های قهری و نابجای افرادی منجر شده که اصطلاحا بلدی این کار نبوده اند و تذکرات آنها نتیجه عکس به همراه داشته است. اما به تازگی گروهی در شیراز به نام جمعیت «چهارشنبه های طلایی» درخصوص حجاب شروع به فعالیت کرده اند و موفق شده اند با شیوه ای خاص در جذب افراد، به سرعت فراگیر شوند و حالا در کمتر از یک سال از فعالیت این گروه، کلیپ ها و ویدیوهای آنها دست به دست و وایرال می شود. به همین بهانه با محمد جعفر دوستدار و فریده سلطانی از پایه گذاران این طرح و مربی آموزشی این جمعیت گفت و گو کرده ایم تا با جزئیات، رمز و رازها و حاشیه های این فعالیت بیشتر آشنا شویم.
معمولا هر تشکلی یک ایده و جرقه اولیه برای شروع دارد؛ برای «چهارشنبه های طلایی» از آن جرقه اولیه کار برایمان بگویید.
دوستدار: شاید شروع ماجرا به این برمی گردد که در جلسات مختلفی از دولتی تا غیر دولتی که شرکت می کردیم، گلایه ها، ناراحتی ها و دغدغه های زیادی در خصوص ماجرای حجاب و پوشش مطرح می شد. اما عملا هیچ کسی حرف و طرحی عملی برای اجرا نداشت و همه گذاره ها به بیان گلایه ها منتهی می شد و این همیشه دغدغه شخصی خود من و بسیاری از دوستان بود که باید به یک طرح و الگوی عملی در این خصوص برسیم.
اساسا یکی از مشکلات بزرگ ما در حوزه مسائل فرهنگی و اجتماعی این بوده که ما معمولا کمترکاری با سه المان فراگیری، استمرار و عالمانه انجام داده ایم. حداقل در حوزه حجاب و عفاف می توانم ادعا کنم که هیچ طرحی با این سه ویژگی اجرا نشده است
اساسا یکی از مشکلات بزرگ ما در حوزه مسائل فرهنگی و اجتماعی این بوده که ما معمولا کمترکاری با سه المان فراگیری، استمرار و عالمانه انجام داده ایم. حداقل در حوزه حجاب و عفاف می توانم ادعا کنم که هیچ طرحی با این سه ویژگی اجرا نشده است؛ طرحی که فراگیری زیادی در کشور داشته باشد، صرفا با یک همایش و چند جلسه تعطیل نشده باشد و در طول سال و به طور منظم استمرار داشته باشد و مساله بعدی اینکه به صورت لحظه ای و از سر یک دغدغه صرف نباشد و با یک مطالعه و پژوهش کار جلو رفته باشد.
به عشق امام رضا(ع) کارمان شروع شد
افسوس بیشتر این است که معمولا در حوزه حجاب با کارهای حداقلی نزدیک به صفر به دنبال نتیجه های حداکثری و آرمانی بوده ایم. ما برای اینکه به یک کار با فراگیری بالا، استمرار زیاد و عاقلانه در حوزه حجاب برسیم و طرحی که با فضای پر از التهاب جامعه امروزمان همخوانی داشته باشد و بتواند پاسخگوی نیازی باشد، به این مدل مواجهه با مردم در «چهارشنبه های طلایی» رسیدیم.
ما برای این کار قید زمان و مکان تعیین کردیم چون تجربه ثابت کرده بود که بدون اینها فقط با یک کلی گویی روبرو هستیم که نتیجه ای برای ما نخواهد داشت. ما برای زنده نگه داشتن و احیای فریضه فراموش شده امر به معروف شروع به فعالیت با نام «چهارشنبه های طلایی» کردیم. دلیل تعیین این روز هم این بود که چهارشنبه در تقویم مذهبی ما به روز «امام رضا(ع)» منصوب است و ما با تاسی و توسل بر این امام مهربانی و کمک گرفتن از یاد و نام شهدا این پروژه را آغاز کردیم.
ما در این روز چند کار انجام می دهیم؛ یکی اصلاح ظاهری بدحجاب ها و شل حجاب ها البته با چاشنی محبت و نگاه امام و شاگرد ممتاز مکتب انقلاب یعنی حاج قاسم که می گفت این ها همه مثل دختران خودم هستند و ما امروز به چهل هفته برگزاری در استان شیراز رسیده ایم.
شروع این کار به صبوری زیادی احتیاج داشت چون ما هر بار با چالش های فراوانی در این حوزه برخورد می کردیم. بعضی حرف ما را بدرستی درک نکرده بودند و برخی این کار را با مشاوره اشتباه گرفته بودند و اصلاحاتی را به مرور در شیوه اجرایی مان انجام دادیم تا این کار به استمرار 40 هفته رسیده است.
ما برای اینکه به یک کار با فراگیری بالا، استمرار زیاد و عاقلانه در حوزه حجاب برسیم و طرحی که با فضای پر از التهاب جامعه امروزمان همخوانی داشته باشد و بتواند پاسخگوی نیازی باشد، به این مدل مواجهه با مردم در «چهارشنبه های طلایی» رسیدیم
با درخواستی که در زمان برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب از ما شده بود، 6 گروه خود را عازم این نمایشگاه کردیم و تجربه خیلی خوبی برای ما شد؛ شخص آقای سید مجید امامی، دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور با دیدن این دوستان در نمایشگاه و بازخوردهایی که به او نشان دادیم، به قدری از خروجی کار رضایت داشت که همان جا کارت عابر بانک خود را به یکی از دوستان ما داد تا هر وسیله ای مثل روسری، شال، گیره، ساقه دست برای این پروژه داشتند، تهیه کنند.
قدری از جزئیات این کار برای ما بگویید اینکه با چه ادبیات و مدلی دوستان شما این کار را انجام می دهند؟
دوستدار: ما شروع به کار کردن کردیم و با گذشت زمان به تدریج، خلاقیت ها و ابتکارات جدیدی به کار اضافه می شد که نتیجه و خروجی کار را بیشتر می کرد. مثلا ما این کار را در شیراز و با برپایی یکی دو ایستگاه شروع کردیم و کم کم این کار را به سایر شهرهای استان توسعه دادیم و اکنون با 86 ایستگاه در کل استان، این کار ادامه دارد و هر روز که می گذرد گروه های جدیدی به ما اضافه می شوند.
چهارشنبه های طلایی به خارک رسید
به عنوان مثال در شهرستان داراب «چهارشنبه های طلایی» با یک ایستگاه کار خودش را شروع کرد و طلبه های خواهر این شهر که دغدغه زیادی برای حجاب داشتند، با دیدن دوستان ما و بازخوردهای خوبی که از آنها می دیدند، اشتیاق فراوانی برای انجام این کار از خود نشان دادند و ما یک ایستگاه برای آنها برپا کردیم. خانم امام جمعه شهرستان نیز از این مدل استقبال کردند و ایستگاه دیگری برای آنها زدیم و اکنون نزدیک به 10 جایگاه فقط در شهرستان داراب مشغول به فعالیت است.
دوستانی در جزیره خارک ویدیوهای ما را دیده بودند و از دوستان ما برای همکاری دعوت کردند و ما با آموزش این مدل به آنها، هم اکنون یک ایستگاه هم در این جزیره به صورت فعال داریم که 15 هفته ای است که این طرح را اجرا می کنند.
دوستان و همکاران ما با ادبیاتی کاملا محبت آمیز و با این نگاه که این افراد مثل خواهر خودمان هستند، با آنها برخورد می کنند و با نام و پرچم امام حسین و امام رضا و با فالنامه های شهدا این کار انجام می شود و بدون شک این برکت در نگاه و زبان دوستان ما هم جاری شده تا این اتفاق مبارک افتاده است. به تعبیر مقام معظم رهبری چون دل ها همه متعلق به این جبهه است، با یک تذکر همراهی صورت می گیرد و چه صحنه های زیبایی در این خصوص شکل می گیرد.
تجربه این کار به من ثابت کرده که زنان کشور من آنقدر عفیف اند که اگر با زبان محبت و با زبان خودشان با آنها صحبت شود، بدون شک پذیرای تذکر و صحبت خودمانی شما خواهند بود و این تاثیر را من بارها به چشم خود دیده ام و نمونه بسیاری از ویدیوهای این کار را به نام «چهارشنبه های طلایی» می توانید درآپارات تماشا کنید.
چند روز گذشته فردی خیر همه افراد جذب شده یکی از ایستگاه های ما را به پابوسی آقا امام رضا(ع) برد و این دوستان در مشهد نیز ایستگاه «چهارشنبه های طلایی» را برگزار کردند و چه بازخوردهای خوبی گرفتند و آستان قدس پرچم تبرک شده حرم را به آنها هدیه داده بود.
ارتباط چهره به چهره با مردم
من می خواهم دستاوردهای این کار را در جامعه برای شما مرور کنم تا با اهداف اصلی این طرح بیشتر آشنا شوید؛ اولین دستاورد این کار ارتقای اعتماد به نفس جریان دغدغه مند نسبت به کار در حوزه پوشش و عفاف است. به قدری اوضاع حجاب به آشفته بازاری تبدیل شده بود که کسی فکرش را نمی کرد خانمی محجبه و چادری در برخی محله های شیراز بتواند براحتی و بدون مزاحمت عبور و مرور کند چه برسد به اینکه ایستگاه برپا کند و با اعتماد به نفس دیگران را به حجاب دعوت کند.
دستاورد دیگر این کار شکستن دو قطبی با حجاب و بدحجاب بوده است. دشمنان قسم خورده این کشور و انقلاب می خواهند تا این دو قطبی در کشور ایجاد شود، اما ما در چهارشنبه های طلایی سعی کردیم تا این دو قطبی شکسته شود چون همه ما فرزندان یک آب و خاکیم و همه زنان و بانوان این مرز و بوم اند و تلاش داریم تا با همت همدیگر مثل همیشه کشورمان سربلند بماند.
«تعریف کار میدانی برای مجموعه های فرهنگی» دستاورد دیگر این حوزه است. ما برای زنان و دخترانمان در فعالیت های میدانی طرح و ایده خاصی نداشتیم اما با این کار حوزه فعالیت میدانی بانوان ما افزایش پیدا کرده است و نگاه زنان محجبه ما از چاردیواری بسیج و کانون های فرهنگی به کف میدان و در بطن جامعه بودن تغییر پیدا کرده است و ارتباط مستقیم و چهره به چهره با گروه های دیگر جامعه دستاورد بزرگی است.
زنان کشور من آنقدر عفیف اند که اگر با زبان محبت و با زبان خودشان با آنها صحبت شود، بدون شک پذیرای تذکر و صحبت خودمانی شما خواهند بود و این تاثیر را من بارها به چشم خود دیده ام و نمونه بسیاری از ویدیوهای این کار را به نام «چهارشنبه های طلایی» می توانید درآپارات تماشا کنید
تثبیت و ماندگاری حجاب برای خانم های چادری و حزب االهی از دیگر دستاوردهای این کار بوده است چون ما علاوه بر تذکر به خانم های بدحجاب، با دادن گل به خانم های چادری و تشکر از همسران آنها، به نوعی تشویق مجددی به آنها داریم و همین باعث حس غرور و افتخار برای این عزیزان می شود.
استوری جالب یک بلاگر با دو میلیون فالوور
یک بلاگر خانمی به شیراز آمده بود که دنبال کننده های آن حدود 2 میلیون نفر می شدند؛ چیزی به اندازه جمعیت کلان شهر شیراز و وقتی به یکی از ایستگاه های ما برخورد کرده بود در واکنش به دوستان ما استوری کرده بود که من تا به حال چنین برخورد محبت آمیزی درخصوص حجاب ندیده بودم و با درست کردن حجاب خودش، وارد حرم شاه چراغ شده بود و ما امروز در این حرم ایستگاه ثابت چهارشنبه طلایی داریم که می تواند الگویی برای حرم امام رضا و حضرت معصومه باشد.
از چادری ها نفرت داشتم
به عنوان نمونه دیگری از این کار، در استهبان یک خانمی بعد از مواجهه با دوستان ما گفته بود که من پیش از این از چادری ها نفرت داشتم اما برخورد شما باعث شد که حس خوبی دریافت کنم و چقدر خوشحالم که در این راه قرار گرفته ام.
هنوز این داستان قدری برای من گنگ و نامفهوم است. اینکه در برخورد دوستان شما با این افراد دقیقا چه اتفاقی می اقتد که خانمی بدحجاب به یکدفعه گویا متحول می شود و دوستدار حجاب؛ قدری از جنس ادبیات دوستان و یا اگر شیوه خاصی در اجرا دارید برایمان بگویید.
دوستدار: حقیقتا برای خود ما هم نتیجه این کار با تعجب و اندکی حیرت همراه است. اینکه واقعا چه اتفاقی می افتد به نظر من در درجه اول ندای فطرت این افراد و تفضل اهل بیت است. وقتی دوستان ما با پرچم سیدالشهدا و امام رضا و با فالنامه شهدا به استقبال این عزیزان می روند، ناخودآگاه آن دیوار ترک برمی دارد و شکسته می شود. صرفا یک گفت و گوی کوتاه، دوستانه و با محبت بین این عزیزان اتفاق می افتد و اصلا حرفی از استدلال و شرعیات به وسط نمی آید.
این نکته را هم من عرض کنم که قرار نیست با این کار مساله بدحجابی حل و فصل شود؛ این کار ما یک اقدامی است با همان سه ویژگی فراگیری، استمرار و یک صبوری هشت ماهه و کار عاقلانه که تاکنون هیچ تنش و درگیری در کار ما وجود نداشته است.
قصد ما این است که یک الگویی برای داستان لسانی امر به معروف درخصوص حجاب باشیم تا اگر با فردی بدحجاب در پیاده رو، اتوبوس، مترو و هرجایی مواجه شدید، چگونه با خوش اخلاقی و محبت با او برخورد کنید و ما سعی کردیم تا این مدل مواجهه را طراحی کنیم.
مهمترین کار این اتفاق همان مواجهه اولیه شماست. این دوستان شما چه نوع آموزشی دیده اند تا برخورد آنها نتیجه عکس نداشته باشد؟
دوستدار: قطعا اصلی ترین بخش ماجرا همین است و آن شخصی که قرار است امر به معروف کند، باید این حس عمیق را با تمام وجود در خودش داشته باشد که چگونه با یک فرد بدحجاب با زبان محبت آمیز برخورد داشته باشد و در ابتدای کار هم ما سختی های فراوانی داشتیم تا این کار به این مرحله رسیده است.
چه خوب است که قدری هم از این کم و کاستی ها و ضعف های اولیه بگویید.
دوستدار: به عنوان مثال ما دوستانی داشتیم که جرات رفتن به سمت فردی بدحجاب را نداشتند و صبر می کردند تا خود آن شخص به سراغ آنها بیاید و یا برخی دوستان این ماجرا را با ایستگاه های مشاوره اشتباه می گرفتند. برخی از دوستان ما نیز به بهانه ارتباط با فرزندان کوچک فردی بدحجاب، به بهانه نقاشی کردن و کارهای عروسکی، اصل ماجرا را فراموش می کردند و این کارهای فرعی بر خود ماجرا غلبه پیدا می کرد.
شاخصه «استمرار» در یک کار فرهنگی معمولا باعث می شود که این کار در شهر، استان و کشور به خوبی دیده شود، نقاط قوت و ضعف آن به خوبی دریافت شود و دیگر برای ادامه اصطلاحا راه خودش را پیدا می کند و به خوبی گسترش پیدا می کند مثل سرود «سلام فرمانده» که حالا نیاز به تعریف و تبلیغات ندارد و سر از سایر کشورها درآورده است. حالا برای اینکه این «چهارشنبه های طلایی» به الگویی برای کار حجاب تبدیل شود، چه کارهایی کرده اید و یا چه برنامه هایی در دست اجرا دارید؟
دوستدار: این کار صرفا با آموزش جلو نمی رود. چون در این حوزه دوره های فراوانی را در کشور به چشم دیده ام که به جایی نرسیده اند. مدل کار ما به این صورت است که در مرحله اول سعی می کنیم تمام ویدیوهای کار را دوستان ببینند تا با حال و هوای کار به لحاظ اثرگذاری تصویری آشنا شوند. در مرحله بعدی نیز تلاش کرده ایم تا مدل آموزشی متفاوتی داشته باشیم به این صورت که اگر صبح، دوستان آموزش های لازم را فرا گرفته باشند، سعی بر این است که بعدازظهر همان روز به صورت میدانی این ها را تجربه کنند و آغازی که با نام شهدا و اهل بیت باشد، قطعا نتیجه بخش خواهد بود.
شنیدیم که گویا قرار است به پیشنهاد استاندار فارس این طرح را در دبیرستان ها و یا دانشگاه ها اجرا کنید و همین در فضای مجازی حاشیه هایی برای طرح شما رقم زده است؛ اینکه باید خانم ها در دانشگاه ها فلان مدل حجاب را رعایت کنند و از این دست سخن ها که حتما خود شما هم شنیده اید. جدای از این حاشیه ها، برای اینکه کار شما از مدل کار گروه مردمی به مدلی در چارچوب دولتی تبدیل نشود، چه راهکاری دارید؟
دوستدار: در جلسه شورای فرهنگ عمومی استان که چند روز پیش برگزار شد، استاندار از این طرح تعریف و تمجید زیادی کردند و گفتند که وزیر کشور در سفری که به شیراز داشتند از چهارشنبه های طلایی تعریف بسیاری کردند و به شهردار دستور داده اند که از این طرح حمایت ویژه شود و خطاب به ما گفتند که با بازگشایی دانشگاه ها و مدارس، اگر می شود این کار را در این مکانها نیز بازطراحی و اجرا کنید. در پی این ماجرا، شبکه هایی مثل من و تو با موج سواری سعی کردند ماهی خود را صید کنند و حاشیه های زیادی متحمل این فعالیت کنند.
ما با یک بازنمایی جدید سعی داریم تا با برپایی کرسی های آزاداندیشی پای حرف منطقی و فطری دختران خودمان در دانشگاه ها و مدارس بنشینیم تا با استدلال های منطقی این دوستان، سایرین نیز آشنا شوند و این حرف ها را بپذیرند و یا در روزهای چهارشنبه در دبیرستان ها تبیینی متفاوت از حجاب داریم تا با زبانی دیگر مساله حجاب را برای آنها توضیح دهیم که اگر دعوتی به حجاب می شود استدلال و منطق آن چیست و البته شیوه گفتن همین ها هم بسیار مهم و حیاتی است که با چه ادبیاتی برای این عزیزان بازگو شود
ما با یک بازنمایی جدید سعی داریم تا با برپایی کرسی های آزاداندیشی پای حرف منطقی و فطری دختران خودمان در دانشگاه ها و مدارس بنشینیم تا با استدلال های منطقی این دوستان، سایرین نیز آشنا شوند و این حرف ها را بپذیرند و یا در روزهای چهارشنبه در دبیرستان ها تبیینی متفاوت از حجاب داریم تا با زبانی دیگر مساله حجاب را برای آنها توضیح دهیم که اگر دعوتی به حجاب می شود استدلال و منطق آن چیست و البته شیوه گفتن همین ها هم بسیار مهم و حیاتی است که با چه ادبیاتی برای این عزیزان بازگو شود. همه تلاش ما این است که گروههای مردمی به این توانمندسازی برسند تا خودشان بر پایه آموزش های ما این مسیر را دنبال کنند.
قدری درباره همین داستان مردمی کردن کار برایمان شرح دهید که با چه نیت و هدفی این طرح را به دل گروه های مردمی بردید و خواستید از پتانسیل و ظرفیت های آنها استفاده کنید.
دوستدار: ما در این خصوص یک تجربه موفقی به نام انقلاب اسلامی داریم و در مرحله بعدی تجربه ناب دیگری در اداره جنگ به دست مردم که این ها الگوهای نابی در امر کار مردمی هستند. بدون شک در ایام جنگ و دفاع مقدس، ارتش، سپاه و هر ارگان رسمی دیگری بدون اتکا به پتانسیل و ظرفیت نیروی مردمی نمی توانست این صحنه را به خوبی اداره کند. در این روزها بستر حضور و استفاده مفید از نیروهای مردمی به خوبی فراهم شد به طوری که از نقش آفرینی های کوچک و بزرگ پیرزن ها و پیرمردها تا نوجوان های 12-10 ساله داستان ها و نقل و قول ها گفته شده و همه شنیده و بعضا دیده ایم.
ما در استان فارس دو تجربه موفق از کار مردمی داریم؛ یکی همین طرح چهارشنبه های طلایی و دیگری در حوزه مبارزه با اعتیاد به نام «جمعیت احرار» که در هر دو طرح خروجی و دستاوردهای فراوانی دیده ایم.
اگر امکان دارد قدری از «جمعیت احرار» و مدل موفقتان در مبارزه با اعتیاد هم بگویید.
دوستدار: ما تلاش کردیم بستر نقش آفرینی مردم در حوزه حل مساله اعتیاد را فراهم کنیم و هرچه می گذرد با آثار و برکات این کار بیشتر مواجهه می شویم.
البته یک تفاوت عمده بین ماجرای عفاف و حجاب و اعتیاد وجود دارد که کار ما را در خصوص حجاب سخت تر می کند؛ چون همیشه نسبت به معظل اعتیاد بازخوردهای منفی وجود دارد و همه می خواهند تا این ماجرا را حل کنند و فرد معتاد را نجات دهند. اما این مساله در مورد حجاب رنگ و بوی دیگر و پیچیدگی های خاص خودش را دارد.
ما سعی کردیم در هر محله ای دلسوزان و غصه خورهای مساله اعتیاد را پیدا کرده و به آنها آموزش های لازم را بدهیم و با شبکه سازی آنها در محلات، این کار را جلو بردیم. در مرکز استان نیز یک شتاب دهنده قرار دادیم که کار پشتیبانی محتوایی آنها را انجام می دهد.
با درمان خانگی ۵۰۰ معتاد را نجات دادیم
معمولا در خصوص ماجرای اعتیاد، بیشتر افراد همان معتاد مفلوک و بیچاره سر کوچه را نگاه و به یاد می آورند درصورتی که این ماجرا یک قبل و بعدی دارد. ما در این مدل اعتیاد را به چند بخش تقسیم کردیم؛ بخشی به نام پیشگیری که با وجود غفلتی که به آن شده، از اهمیت بالایی برخوردار است. خانواده ها در حوزه پیشگیری اطلاعات اندکی دارند و وقتی که نوجوان و جوان آنها با مواد مخدر آشنا شد و دو سالی نیز مصرف کننده آن بود، تازه متوجه ماجرا می شوند. بخش بعدی این ماجرا حوزه درمان است، صیانت، مطالبه گری و حوزه اقدام از دیگر بخش های این مدل است.
ما به همه گروه های مردمی خود در حوزه مبارزه با اعتیاد این 5 بخش را به خوبی آموزش می دهیم تا با زیر و بم این ماجرا به خوبی آشنا شوند.
«جمعیت احرار» ما یک روش درمان خانگی را دستور کار خود قرار داده اند که با استفاده از یک داروی با پایه گیاهی به سراغ اعتیاد می روند که بسیار نتیجه بخش بوده است به طوری که یک خانمی در یکی از روستاهای استان 60 خانواده را با همین درمان از شر اعتیاد نجات داده است.
متاسفانه بسیاری از مصرف کنندگان پس از درمان به دلیل اینکه از آنها صیانت و مواظبت نشده، دوباره به اعتیاد روی می آورند که ما در بخش صیانت به این گروه ها یاد می دهیم تا ارتباط خود را با این تازه ترک شده ها قطع نکنند که در بخش دولتی به هیچ وجه این موارد رعایت نمی شود و در بهترین حالت و پس از ترک اعتیاد، این افراد رها می شوند. اما ما از خود این افراد برای نجات سایر مصرف کننده ها استفاده می کنیم، به آنها شخصیت می دهیم و همین ها با جان و دل به گروههای ما کمک می کنند و به تجربه ثابت شده با استفاده از این عزیزان، نتیجه بهتری از این ماجرا گرفته می شود.
گاهی واقعا یک جمله می تواند به عنوان یک تلنگر، به قلب و جان یک نفر حمله کند و او را بیدار کند و این بلدی می خواهد که شما چگونه و با چه ادبیاتی با یک فرد مثلا بدحجاب صحبت کنید که حرف شما برایش باورپذیر باشد و این رمز و فرمول ثابتی ندارد و به مکان و زمان و آن آدم بستگی دارد. علاوه براینکه شما اصطلاحا باید دلتان را به دریا بزنید، باید هرچه که هستید را کنار بگذارید و خاکی خاکی و بدون ادعا وارد میدان شوید و به فرد روبرو مانند یک دوست و رفیق صمیمی نگاه کنید؛ رفتار شما با او باید مثل درد و دل یک رفیق قدیمی باشد و جمع همه اینها باعث شده تا این جذب صورت بگیرد
ما در حال حاضر در استان فارس 65 ایستگاه سلامت رفتار اجتماعی داریم که به صورت ثابت، منظم و هفتگی در محلات گرفتار اعتیاد برپا می شوند و کارشناس ها و روانشناس های این جمعیت به کار پیشگیری و آموزش مشغول اند. در حوزه درمان نیز بیش از 500 نفر آمار داریم که بوسیله همین درمان خانگی از شر اعتیاد رهایی پیدا کرده اند و همه اینها بدون یک ریال پول دولتی انجام شده است و در این یک سال از عمر «جمعیت احرار» همه هزینه ها توسط ظرفیت ها و کمک های مردمی و خیرین جمع آوری می شود.
در ادامه، با فریده سلطانی از مربیان آموزشی طرح «چهارشنبه های طلایی» هم کلام شدیم تا هرچه بیشتر با جزئیات و ناگفته های این طرح آشنا شویم.
پیش از گفت و گو با سرکار، من با آقای دوستدار درباره این طرح مفصل صحبت کردم اما می خواهم از زبان خود شما بیشتر با جزئیات و جنس ادبیاتی که برای مواجهه با افراد به کار می برید، بیشتر آشنا شوم و رمز این موفقیت را خود شما بگویید که به قول یکی از دوستان چه اتفاقی این وسط افتاده که شما هنوز کتک نخورده اید.
سلطانی: ما با ادبیاتی کاملا عامیانه و به دور از تکلف به سراغ افراد می رویم. من در جلسات آموزشی هم به عزیزانمان می گویم که مانند حاج قاسم اگر می خواهید کارتان نتیجه داشته باشد، باید وارد میدان عمل شوید تا از نزدیک با این کار ارتباط برقرار کنید. اکثر ما درباره مساله بی حجابی، بی تفاوت بوده ایم که کار به اینجا کشیده شده است. ما سعی کردیم به نحوی به بچه ها اموزش دهیم که بعد از جذب، این دوستان رها نشوند و معمولا در بیشتر موارد، همان جذبی ها پای ثابت گروه های ما می شوند. مثلا همین دخترخانمی که الان کلیپ های ویدیویی ما را می سازد، پیش تر دو دوست پسر داشته است و حالا تبدیل به نفر فعال گروه های ما شده است.
تا اینجا من فقط توصیف کار را از زبان شما و آقای دوستار شنیدم و دوست دارم کمی از ریزه کاری ها و جزئیات کار برایمان بگویید که چه اتفاقی این وسط می افتد تا یک نفر جذب این ماجرا می شود.
سلطانی: برای چهلم شهادت سردار سلیمانی ما مراسمی برگزار کرده بودیم. در حین مراسم خانمی بی حجاب وارد سالن شد که دوستان به من اشاره کردند و من اجازه ندادم تا هیچ گونه تذکری به آن خانم داده شود. من به آرامی کنار آن خانم نشستم و ناخودآگاه چون همه ما چادری بودیم، نگاه زیادی به طرف او بود و خودش نیز متوجه فشار این نگاه ها شده بود. آن خانم به من گفت که همه بدجوری به من نگاه می کنند؛ گوشی خودش را به من نشان داد و گفت ببینید که من هم پروفایلم را «من هم سلیمانی ام» گذاشته ام. من هم با او هم کلام شدم و به او گفتم که بچه های ما همگی این عکس را پروفایل خودشان گذاشته اند و چقدر خوب است که به آن اعتقاد هم داشته باشیم. من فقط یک جمله برای او نوشتم و به عنوان یادگار به او دادم و از او خواستم که آن را بخواند که «من اگر سلیمانی ام، راه او را ادامه می دهم» و بعد از رفتن من بچه ها گفتند که خانم سلطانی ببینید که آن خانم روسریش را درست کرده و قبل از رفتن مرا صدا کرد و گفت: بعد از خواندن این جمله به خدا قلبم درد گرفت»
فقط ۳۰ ثانیه زمان داری
گاهی واقعا یک جمله می تواند به عنوان یک تلنگر، به قلب و جان یک نفر حمله کند و او را بیدار کند و این بلدی می خواهد که شما چگونه و با چه ادبیاتی با یک فرد مثلا بدحجاب صحبت کنید که حرف شما برایش باورپذیر باشد و این رمز و فرمول ثابتی ندارد و به مکان و زمان و آن آدم بستگی دارد. علاوه براینکه شما اصطلاحا باید دلتان را به دریا بزنید، باید هرچه که هستید را کنار بگذارید و خاکی خاکی و بدون ادعا وارد میدان شوید و به فرد روبرو مانند یک دوست و رفیق صمیمی نگاه کنید؛ رفتار شما با او باید مثل درد و دل یک رفیق قدیمی باشد و جمع همه اینها باعث شده تا این جذب صورت بگیرد.
برای نمایشگاه کتاب تهران از ما برای حضور و کار دعوت شده بود ولی همان روز اول با من صحبت کردند و گفتند که تعریف کار شما را خیلی کرده اند ولی اینجا تهران است و کوچکترین حاشیه توسط رسانه ها، برای ما دردسرساز خواهد بود. با اینکه از قبل برای چهار روز از ما دعوت شده بود، من به آنها گفتم که من به دوستان خودم اعتماد کافی دارم و با این شرط کار می کنم که اگر نتیجه دلخواهی در روز اول از ما ندیدید، ما برمی گردیم؛ درنهایت علاوه بر چهار روز طی شده، سه روز دیگر نیز با درخواست دوستان ما در نمایشگاه حضور داشتیم.
همیشه فالنامه شهدا، جملات کوتاه از حرف های شهدا، جملات کوتاه قدسی در کیف خودم دارم و این جمله ها تاثیرات به شدت خوبی بر مردم دارد. اصل کار من روایتگری جنگ است و من تاثیر زیادی از این ارتباط با شهدا در مخاطب دیده ام.
این زمان گفت و گوی شما در مواجه های طرح طلایی چقدر طول می کشد؟
سلطانی: من به این زمان «30 ثانیه طلایی» می گویم و نهایتا تا یک دقیقه و اگر زمان، مکان و همه چیز مهیا باشد و وقت کافی داشته باشم که تا 3 دقیقه با آنها صحبت می کنم. بعدها هم من به همان افراد جذبی که با ما همراه می شوند و حتی به اطرافیان خودم تذکر جدی می دهم که نباید به آنها بگویید که چادری بشوید؛ چادری شدن نیاز به درک و فهم بالایی دارد که به مرور به دست می آید. من برای خودم در این پروسه سه کلید واژه دارم؛ تلنگر، تفکر و تحول. با برخورد اول ما به آنها تلنگر می زنیم و بعد از جذب (چون شماره های آنها را می گیریم و با آنها در تماس و ارتباطیم) این تفکر هم ایجاد می شود که به مرور به همان تحول ان شاالله ختم می شود.
بعد از این همه سال و فعالیت، نقطه عطف کارتان را چه می دانید و چه نکته طلایی در این باره وجود دارد تا کسی جذب این راه می شود؟
سلطانی: علاوه بر اینکه چهارشنبه های طلایی به نام آقا امام رضا(ع) منصوب است و برکت نام ایشان در کار وجود دارد، «قلب پاک» آدم هاست که آنها را دوباره به یک مسیر جدید برمی گرداند و گاهی این قلب کمی کدر می شود، کمی گرد و غبار و خاک آن را می گیرد که نیاز به غبار روبی دارد و ما اینجا فقط یک واسطه برای آن غبارروبی هستیم و بدون شک عنایت خاص حضرت زهرا و شهدا در این راه همیشه بوده است تا این دل ها دوباره برگردند.
/انتهای پیام/