مروری محتوایی و ساختاری بر «سریال یاغی»؛
یاغی تلاش می‌کند تا با نزدیک کردن زوایه دوربین خود به اوج مصیبت و بدبختی در فضای زندگی اجتماعی طبقه حاشیه‌نشین، فلاکت و فرودستی و فرومایگی های آنها را به تصویر بکشد؛ در عین حال تلاش می‌کند تا در اوج فلاکت و بدبختی نشان دهد و اثبات کند که می‌شود در چنین فضایی نیز امید به پیروزی و موفقیت و امید به حیات انسانیت و پاکی کماکان برقرار باشد.

گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ سریال یاغی دومین اثر جدی «محمد کارت» پس از فیلم سینمایی شنای پروانه است. داستان این سریال که برگرفته از رمان «سالتو» نوشته «مهدی افروزمنش» می‌باشد حاوی سرگذشت نوجوانی است که دچار بحران هویت خانوادگی و نداشتن شناسنامه است و به تدریج داستان زندگی پر فراز و نشیب او به فردی گره می‌خورد که در دوران جوانی شرایطی مشابهه وی داشته است و تقابل این دو با یکدیگر بخش مهمی از طرح اصلی داستان را شکل داده است. یاغی در طی مدت پخش آن یکی از پرمخاطب‌ترین سریال‌های شبکه نمایش خانگی بوده است.

نزدیک شدن کم‌نظیر به سوژه حاشیه نشینی

محمد کارت پس از آنکه در فیلم سینمایی شنای پروانه به سراغ قشری از جامعه فرودست تحت عنوان قشر اراذل و اوباش رفت و تلاش کرد با صورت بندی قالبی که در آن به وجوه سیاه و ایضاً خاکستری این قشر اشاره کند، موفق شد تا جایگاه مناسبی را برای خود در میان منتقدان و مخاطبان از جهت تمرکز مناسب روی سوژه های این چنینی به دست آورد. او با نزدیک کردن زوایه دوربین سینمایی خود به این قشر تلاش کرد تا جنبه‌های ناشناخته از زندگی و زیست و برداشت این قشر از نوع تعامل آدم‌ها و دستمایه قرار دادن غیرت و اوباش گری و نزاع و خیانت، همه را در مقابل دیدگان مخاطب به گونه‌ای تصویر کند که در اوج فعالیت سینمایی خود در جوانی، در چنین قالبی که پیشتر کسانی مانند سعید روستایی در متری شیش و نیم به سراغ آن رفته بودند خود را تثبیت کند. او با این تجربه و چنین سلیقه و دیدگاهی این بار در سریال یاغی به سراغ قشر حاشیه‌نشین در حاشیه شهر بزرگ تهران رفت و گونه و زوایایی از زیست و منش و اخلاق و رفتار نزد آنها را به شکل ملموس و باورپذیر منعکس کرد؛ گویی کارت در میان این قشر چنان زیسته که حتی از کوچکترین ویژگی های فردی و جمعی آنها نیز آگاه است؛ این مسئله از جمله عوامل کلیدی و مهم است که رویدادهای داستانی در یاغی را برای مخاطب به حد قابل توجهی باورپذیر جلوه داده است. کارت در این قالب به مواردی مانند عشق و خیانت، دروغ و دزدی، عواطف و رذائل، ورزش و کشتی، اعتیاد و ترک اعتیاد و حتی شرایط کمپ‌های اعتیاد در طبقه اجتماعی حاشیه نشین به گونه‌ای پرداخته که از جنبه شناختی و موقعیتی، برای قشر متوسط و بالا و حتی قشر ضعیف بسیار ناشناخته و عجیب به نظر برسد، و این همان کلید و یکی از عوامل اصلی موفقیت و جذابیت سریال یاغی است که در اکثر موارد رویدادی و شکلی و موضوعی در بستر زمانی و مکانی آن برای مخاطب ناشناخته و عجیب می‌نماید. این مسئله از جمله آن مواردی است که مستقیماً به برداشت و ادراک کارت از این قشر زیرِطبقه ضعیف تحت عنوان قشر حاشیه نشین بازمی‌گردد، حال در شرایطی که آثار سریالی و سینمایی زیادی تا پیش از این به مسئله حاشیه نشینی و قشر حاشیه نشین اشاره داشته‌اند اما یاغی در میان آنها روایت و برداشت و انعکاس خاص خود را ارائه کرده است.

تاثیرگذاری جزئی و مصداقی بر ذائقه و سبک زندگی مخاطب

یاغی تا حد قابل توجهی روی ذائقه و گرایش و علاقه مخاطب اثرگذار بوده است. اما پیش از اشاره جزئی به این اثرگذاری‌ها لازم است تا به این نکته پرداخته شود که یک اثر هنری تصویری زمانی می‌تواند تاثیر عمیق به مثابه جهت‌دهی به ذائقه و سلیقه و حتی گرایش فکری و رفتاری مخاطب داشته باشد که برای او باورپذیر باشد و مخاطب خود را در آن پیدا کند و به نحوی با آن وارد همذات پنداری شود و یا آنچه در شنیده‌ها و خواننده‌ها درباره سوژه و موضوع در گذشته از نظر و فکر گذرانده، در این اثر به شکل تصویرسازی شده و عینی مشاهده و ملاحظه کند که در این شرایط مخاطبی که با یک اثر هنری-اینجا یک سریال درام اجتماعی-همراه می‌شود، با اعتماد به آن تلاش می‌کند تا در چهارچوب یک قیاس خودآگاه میان خود با آنچه از اثر در نظرش منعکس می‌شود یک این‌همانی برقرار سازد. به دنبال این جریان در ضمیر ذهنی مخاطب، او در قالب یک تاثیرپذیری ناخودآگاه تلاش می‌کند تا مانند آن چیزی شود که با آن رابطه ذهنی و فکری و شناختی و عاطفی برقرار کرده است. از این رو با توجه به آنچه در سطور پیشین در این بخش تحت عنوان اثرگذاری این سریال روی ذائقه و سلیقه مخاطب بدان اشاره شد، در مدت پخش سریال یاغی، یک بررسی آماری نشان داد که میزان گرایش برخی افراد به خرید رمان سالتو که قصه سریال یاغی از آن برگرفته شده قابل توجه بوده است؛ همچنین عنوان شد که تمایل به حکاکی طرح تتو یاغی که جاوید -یکی از دو شخصیت اصلی سریال- آن را در میان دو کتف خود حکاکی کرده، روی بدن افراد زیاد شده است؛ در ادامه این مسئله، به گفته هیئت کشتی استان تهران میزان مراجعه افراد برای ثبت نام در کلاس‌های ورزش کشتی (ورزش شخصیت جاوید در این سریال) افزایش پیدا کرده بود.

داستان گویی غنی با خرده پیرنگ های فراوان

یاغی با طرح داستانی کلی با موضوع موفقیت و شکست در فضای اجتماعی و فکری حاشیه‌نشینی، تلاش می‌کند تا در لابلای پیرنگ اصلی داستان، پیرنگ های فرعی قرار دهد و آنها را به دست انعکاس تصویری بسپارد. این پیرنگ‌ها از جمله این موارد است:

بی‌مهری‌ها در مسیر رشد و شکست آدم‌ها -رنج بردن یک نوجوان باهوش و خلاق و توانا و آینده دار که از یک ضعف هویت ناشی از نداشتن یک شناسنامه رنج می‌برد-فقر و تنگدستی-جنگ در فضای اجتماعی حاشیه نشینی بر سر تصاحب فرصت‌های محدود رشد و پیشرفت-کمک خیرانه طبقات ثروتمند به آدم‌های طبقه حاشیه‌نشین-بهره برداری منفعت طلبانه اشخاص خلافکار و سودجو از فقر و بدبختی و نیازمندی برخی افراد ضعیف جامعه
وجود به طور خاص پیرنگ‌های داستانی فرعی اما کلیدی مانند اینکه فرد به ظاهر از گذشته سیاه و فلاکت بار خود دور شده است اما آن گذشته هنوز به وی الصاق شده است.

وجود این پیرنگ‌های داستانی فرعی با اندازه‌های متعادل و متناسب با طرح کلی داستان، در کنار حفظ ریتم و ضرب‌آهنگ پلان ها موجب شده تا مخاطب در تماشای این سریال کمتر خسته و دچار ملال شود. این عامل که سریال یاغی آن را به نحو مطلوبی ارائه داده از جمله عواملی است که این روزها در میان تعداد و حجم قابل توجهی از محصولات سریال در شبکه نمایش خانگی حکم کیمیا پیدا کرده است!

بها دادن به خصلت امیدواری در اوج سیاهی و بدبختی

یاغی تلاش می‌کند تا با نزدیک کردن زوایه دوربین خود به اوج مصیبت و بدبختی در فضای زندگی اجتماعی طبقه حاشیه‌نشین، فلاکت و فرودستی و فرومایگی های آنها را به تصویر بکشد؛ در عین حال تلاش می‌کند تا در اوج فلاکت و بدبختی نشان دهد و اثبات کند که می‌شود در چنین فضایی نیز امید به پیروزی و موفقیت و امید به حیات انسانیت و پاکی کماکان برقرار باشد. یاغی در نزدیک شدن به سوژه‌ها در چهارچوب خرده پیرنگ های داستانی اش تلاش می‌کند تا صداقت لازم را برای به نمایش کشیدن آنچه زیبایی در دل بدبختی و سختی است را به کار ببندد و در این هدف و مسیر از ذکر جزئیات ولو معمولی و ریز غافل نشود؛ در عین حال چالش‌های بزرگی را روی شانه‌های یک نوجوان رنجور و نحیف و آسیب دیده از بدبختی‌های زمانه و جور ظالم قرار می‌دهد و با پیشبرد همین چالش‌ها در بستر قصه، مقصود مفهومی خود را در مضامین داستان منعکس می‌کند؛ در این مسیر آن نوجوان نقش جدی و اثرگذار در این انعکاس مضمونی ایفا می‌کند. آنچه یاغی محمد کارت را نسبت به دیگر نمونه آثار اگزوتیک و شبه روشنفکرانه و ابزورد متمایز می‌کند، زنده بودن و پررنگی عنصر امید در لابلای رویدادها و خرده داستان‌های تلخ و غم‌انگیز در فضای کلی داستان سریال است.

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha