به گزارش «سدید»؛ بحران؛ تنها نامی است که میتوان بر وضعیت محیط زیست ایران و جهان گذاشت و زمین تنها خانهای است که انسان در این جهان بیکران دارد اما عجیب اینکه دست به تخریب گسترده همین تنها خانه زدهایم، غمانگیزتر اینکه علیرغم هشدارهای متخصصان، همچنان عدهای علیه محیط زیست عناد دارند و گمان میکنند با تخریب محیط زیست میتوان آیندهای بهتر رقم زد.
محمد درویش، کنشگر محیط زیست، پژوهشگر و کویرشناس است. وی پژوهشگر و مؤلف برتر کشور در حوزه محیط زیست بوده و سمتهای اجرایی متعددی نیز داشته است. در ادامه گزارش گفتگوی وی را می خوانیم.
چرا وضعیت محیط زیست ایران در شرایط بحرانی قرار گرفته است در حالی که ایرانیان قرنها در همین سرزمین نیمه خشک زندگی کرده و راههای فوقالعادهای برای استفاده از آب پیدا کردهاند؟
چند مسئله سبب شده تا این اتفاق رخ دهد که برخی از مسائل فرامنطقهای و جهانی است. وضعیت محیط زیست در کل دنیا روبه افول است و تمام شاخصها نشان دهنده این است که کیفیت آب رودخانهها، مساحت جنگلها و تنوع زیستی گیاهی و جانوری در حال کاهش است. همچنین میزان گرد و غبار، میزان آب شدن یخها در جنوب و شمال کره زمین افزایش و میزان انتشار گازهای گلخانهای رو به افزایش است و به صورت مرتب سازمان ملل نسبت به این وضعیت هشدار میدهد.
سالانه ۴۳ میلیارد تن CO۲ در جو منتشر میکنیم که این مسئله باعث شده خطر جهان گرمایی هرگز تا این حد جدی نباشد و برای همین است که اجلاسهای مشهور سازمان ملل در قالب کوپ ۲۷ (Cop۲۷) در شرمالشیخ برگزار شد و تلاش میکند از رهبران جهان بخواهد که در سبک زندگی و چیدمانهای توسعه خود تغییرات راهبری ایجاد کنند. پس بخشی از مشکل اصلاً مربوط و محدود به ایران نیست و ما با بحرانی به نام افزایش جمعیت بر روی کره زمین روبهرو هستیم و میزان مصرف این جمعیت قابل مقایسه با نسلهای قبل نیست.
میانگین تولیدی که در یک سال در کره زمین صورت میگیرد در ماه اوت به پایان میرسد و شش ماه آخر سال مردم جهان مجبور هستند از اندوختهها استفاده کنند که از آن به عنوان مرز اورشوت یاد میشود. اگر همه مردم جهان بخواهند به این شیوه مصرف ادامه دهند، ما به کره زمینی یک و هشت دهم برابر بزرگتر از کره زمین کنونی نیاز داریم.
اگر همه مردم دنیا مثل مردم آمریکا، کانادا، قطر و کویت زندگی میکردند و سبک زندگی مشابهی داشتند ما به زمینی چهار برابر بزرگتر از کره زمین کنونی نیاز داشتیم. همه این مسائل نشان میدهد که ظرفیت زیستی در کره زمین به اتمام رسیده و ما با موج انقراضی روبهرو هستیم که از آن به عنوان انقراض هفتم یاد میشود.
مؤسسه معتبری در آلمان اعلام کرده است اگر جهانیان نتوانند میزان افزایش دمای زمین را کنترل کنند، در حد دو درجه سلسیوس و این افزایش به چهار درجه برسد، احتمال اینکه دست کم ۹ میلیارد نفر از ساکنان زمین در پایان این قرن جانشان را از دست بدهند بسیار زیاد است. پیشبینی شده است در پایان این قرن جمیعت زمین ۱۰ میلیارد نفر باشد و این بدان معناست که فقط یک میلیارد نفر زنده خواهند ماند و این بزرگترین خطر برای بشریت است.
ایران از نظر اقلیمی چه شرایطی دارد؟
بخشهایی در کره زمین هست که میانگین آسیبپذیری و شکنندگی آن از میانگین جهانی بیشتر است. این منطقه کمربند خشک جهان گفته میشود که عمده مساحت ایران هم در همین کمربند خشک جهانی قرار گرفته است. بیابانهای مشهور دنیا از گوبی در چین تا نوادا در آمریکا در همین عرض جغرافیایی قرار گرفته است.
در هومند آبسرد ۷۲ سال آمار تهیه و مشخص شده این منطقه ۲,۷ دهم درجه میانگین افزایش دما داشته است در صورتی که در همین محدوده زمانی میانگین افزایش دمای زمین ۱.۵ درجه سلسیوس بوده است؛ پس این منطقه به مراتب بیشتر از میانگین جهانی درگیر بحث جهان گرمایی و تغییر اقلیم است و همینها سبب میشود بیشتر نگران خشگ شدن تالابهایمان، افزایش چشمههای تولید گرد و خاک، کاهش جنگلها و تنوع زیستی و ... باشیم و باید بیش از متوسط جهانی حواسمان به حفظ سرزمینمان باشد.
چیزی که ما را نگران میکند این است که نه تنها در سبک زندگی، المانهای توسعه و سخنان مسئولان کشور توجه به محیط زیست را نمیبینیم، بلکه به صورت آشکارا و بیمحابا به این ملاحظات دهن کجی میکنند و حتی برخی میگویند این مباحث دسیسههای امپریالیسم جهانی است برای اینکه کشور را عقب نگه دارند. یعنی در ایران جناح پرقدرتی وجود دارد که مقاومت میکند تا تعهدات زیست محیطی اجلاس پاریس را رعایت نکند و این موارد است که باعث میشود به رغم شرایط شکننده، شتاب ما از شتاب متوسط فرایندهای کاهنده کارایی سرزمین بیشتر شود.
چه اقداماتی به بحرانیتر شدن وضعیت محیط زیست ایران دامن زده است؟
دریاچه ارومیه را طی ۱۵ سال از دست دادیم. وقتی آمارها را نگاه میکنیم میبینیم بارندگیها در آن منطقه ۱۵ تا ۲۰ درصد تغییر و دما افزایش پیدا کرده است در صورتی که ۹۰ درصد دریاچه را کامل از دست دادهایم. پس همه تقصیرها متوجه کاهش بارندگی نیست. وقتی ما ۹۸ سد بر روی حوزه آبخیز دریاچه ارومیه میزنیم و میخواهیم تعداد سدها را تا ۱۰۵مورد افزایش دهیم و وقتی وسعت اراضی کشاورزی را افزایش میدهیم باید متوجه تبعات این مسئله باشیم.
وقتی تعداد چاهها در منطقه دریاچه ارومیه از هفت هزار به ۸۰ هزار حلقه رسیده است، معلوم است که چنین اتفاقی میافتد و دیگر نمیتوان فرافکنی کرد و گفت که ما تحت تأثیر تغییرات اقلیمی قرار داریم و خشکسالی را تجربه میکنیم؛ این خودمان هستیم که بر هیزم این خطر اضافه میکنیم در صورتی که میتوان این آتش را با تغییر سبک زندگی، انتخاب اقتصادی که آب محور نباشد، کاهش وابستگی معیشتی به منابع آب و خاک خاموش یا حداقل کم رمق، به استقبال دنیایی رفت که در آن بتوانیم همچنان خطر جهان گرمایی را مدیریت کنیم و کشور را سازگار نگه داریم؛ کاری که پدران و مادران این سرزمین هزاران سال است که انجام دادهاند.
ما پنج هزار سال قدمت تمدنی در منطقهای که همیشه خشک بوده است، داریم. در این سرزمین همیشه صحبت از این بوده که یکی از دشمنان این سرزمین در کنار دروغ و دشمن خارجی، خشکسالی است. این خشکسالی همیشه با ما بوده است اما پدران ما یک شبکه غرورآفرین از رودخانههای زیرزمینی به نام قنات ایجاد کردند تا این خشکسالی را مدیریت کنند.
ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن میگوید «تمدنها همیشه در کنار رودخانهها شکل گرفتهاند». همه جای دنیا همینطور بوده است اما یکی از استثناهای این مسئله ایران است. ما تمدن یزد، کاشان و بخشهای بزرگی از تمدن در خراسان و کرمان را داریم که در آنجا رودخانه نداشتیم، پس چگونه تمدن آنجا شکل گرفت؟ پدران و مادران این سرزمین این فهم را داشتند که رودخانههای زیرزمینی را شناسایی کرده و توانستند براساس شیب یک در هزار آب را بالا بیاورند بدون اینکه دچار کاهش سطح آب زیر زمینی و فرونشت شوند و هشت میلیارد متر مکعب آب را به سطح آورده و از آن استفاده کردهاند.
یخچالهای بزرگی در ایران ساخته شده تا بتوان غذا را منجمد و از آن استفاده کرد. روشهایی از جمله کشت خوشابی، گیرماسه، تیلوندادن، آدوری و ... روشهایی است که نشان میدهد گذشتگان این سرزمین فهم اکولوژیک داشتند. یعنی در بالا دست آب را گلآلود میکردند چون میدانستند میزان تبخیر آب گلآلود کمتر است و بعد مواد غذایی از بالا دست به بستر مزرعه میرود. استاد مرتضی فرهادی جملهای دارد که میگوید: در واقع وقتی اینها را بررسی میکنیم میبینیم که ما از غرب عقب نیفتادهایم ما از خودمان عقب افتادهایم.
امکان بهرهمندی دوباره از این روشها و احیای روشهای قدیمی وجود دارد؟
حتماً میتوان این روشها را احیا و به روز کرد. این تکنولوژیها باید به روز شود. ما باید بتوانیم یک پله روی پلههای قبلی که صعود کردهایم بیفزاییم نه اینکه همه را کنار بگذاریم و به بهانه اینکه اکنون علم پیشرفت کرده است صرفاً از روشهای جدید استفاده کنیم. باید به روشهای سنتی و فهم و تجربه پیشینیان احترام بگذاریم؛ البته نه با این نگاه که هر آنچه آنها انجام دادهاند درست بوده و نه با این نگاه که هر آنچه انجام دادهاند غلط بوده است.
دکتر آهنگ کوثر، محقق برجسته جهاد کشاورزی تکنیکی به نام آبخوانداری را معرفی کرده که سازمان ملل به آن جایزه داده است؛ این روش همان روش پخش سیلاب است که به روز، هدفمند و آکادمیک شده است. در این روش برای شیب مزارع و خاکریزها عدد و رقمهایی تعیین میشود تا بتوان با این تکنولوژی تغذیه مصنوعی انجام، افت سطح آب زیرزمینی را کاهش، تعادل بخشی سفرههای آب زیرزمینی را محقق، سطح آب چاههای کشاورزی را حفاظت و بتوان اشتغال در مناطق کویری و بیابانی کشور را تضمین کرد.
اگر این مجال فراهم شود میتوان در سایر حوزهها نیز این کار را انجام داد. نباید فراموش کرد که کشور ما روشهای متعدد و پتانسیلهای بالقوه زیادی دارد که میتواند به تولید پول بینجامد و ما نباید همه تخممرغهایمان را در سبدی بگذاریم که نگاهش به آسمان است و نباید فکر کنیم فقط با تشدید وابستگی به منابع درآمدی آب و خاک میتوانیم تولید کنیم. میتوانیم با استفاده از انرژی خورشیدی، بادی، زمین گرمایی و جزر و مدی پول در کشور تولید کنیم که نه آلودگی را افزایش میدهد و نه تخریب سرزمینی ایجاد میکند.
آیا راه برگشت هنوز وجود دارد؟
بشر این توانایی را دارد که بیدرایتیهای خود را با درایت جبران کند. البته در برخی از حوزهها وضعیت نگران کننده است و نمیتوان این مسئله را انکار کرد ولی علم هم به ما نشان داده که قابلیتهای شگفتانگیزی دارد که اگر به درستی از آن استفاده شود، میتواند این بحرانها را حل کرد.
در دهه ۱۹۵۰ وقتی در اثر میزان بیرویه استفاده از ذغال سنگ و چوب برای گرم کردن، در یک روز چهار هزار و ۷۰۰ نفر کشته شدند، همه گفتند این پایان مگاسیتیهاست و دیگر نمیتوان بیش از این مردم را در یک شهر جمع کرد، چون مردم نیاز به وسایل گرمایشی دارند اما بعد نفت سفید جای چوب و ذغال سنگ را گرفت و اکنون از انرژی خورشیدی استفاده میشود و مشکل حل شده است. البته برخی ذاتاً نیمه خالی لیوان را میبینند و ما را از حرکت باز میدارند؛ درست است که وضعیت بد است اما نباید تسلیم شد.
منبع: ایکنا