به گزارش «سدید»؛ موسیقی از هنرهای هفتگانه و یکی از ابزارهای بسیار قدرتمندی است که به واسطه آن میتوان اتفاقات مهمی را رقم زد. موسیقی به دلیل عامه پسند بودن، میتواند بخش بزرگی از یک جامعه را با خود همراه و حتی کنشهای اجتماعی را هدایت کند.
برای مثال، کنسرت معروف گروه کویین به خوانندگی فردی مرکوری در سال ۱۹۸۵ که یکی از پرجمعیتترین کنسرتهای تاریخ به شمار میرود و به صورت زنده از چندین کانال تلویزیونی و رادیویی پخش شد، یکی از مصادیق تاثیرگذاری عمیق موسیقی بر جوامع است. گفته میشود این کنسرت حدود ۱ میلیارد نفر شنونده داشته است و تمام عواید آن برای کمک به قحطی زدگان اتیوپی خرج شد.
اما این تاثیرگذاری و نفوذ موسیقی در ذهن، هم میتواند مفید باشد و هم گاهی مشکل ساز. در این رابطه با سیدجواد میری، جامعه شناس و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، گفتگو کردیم.
میری در مورد تاثیرات موسیقی بر تاریخ جوامع مختلف میگوید: دو سبک موسیقی جاز یا جز و رپ از تاثیرگذارین سبکهای موسیقی به شمار میروند. برای مثال، در دهه ۱۹۲۰ در منطقه نیواورلینز آمریکا که سیاهپوستان و دیگر مردمان مناطق مستعمره آمریکا در آن ساکن بودند، موسیقی جاز بسیار محبوب شد و به نوعی موسیقی ویژه مردم به حاشیه رانده به شمار میرفت. درمقابل سفیدپوستان آمریکایی، اما موضع شدیدی در برابر این سبک موسیقی اتخاذ کردند و سعی داشتند تا جاز را به عنوان یک موسیقی غیراخلاقی و هنجارشکن و خارج از چهارچوب معرفی کنند. حتی برای جلوگیری از فراگیری آن به نوازندگان و خوانندگان رنگین پوست این موسیقی نیز به شدت حمله میکردند. اما موضوع اصلی این ژانر موسیقی چه بود؟ این موسیقی درواقع کانون مرکزی ساختار جامعه سفید پوست را مورد حمله و سوال قرار داده بود؛ یعنی مساله پیشداوری و تبعیض نژادی. موسیقی جاز به عنوان موسیقی ابداعی سیاهپوستان، یک سبک اعتراضی به شمار میرفت و نقطه عطف آن هم تحولات اجتماعی جامعه امریکا بود. به همین خاطر دستگاه حاکم امریکا در ان دوران تمام تلاشش این بود که وانمود کند که موسیقی جاز متعلق افراد هنجارشکن و خارج از چهارچوب است. اما در واقع سیاهپوستان آمریکا در بستر یک وضعیت اجتماعی سرکوب شده به این سبک موسیقی روی آورده بودند. چراکه هیچ موقعیتی برای آنها وجود نداشت که بتوانند ابراز وجود کنند. موسیقی جاز در این فضا بر علیه تبعیض شکل گرفت و تبدیل به سکویی علیه اعتراض شد. در عین حال با جنبش اجتماعی شکل گرفته علیه تبعیض نژادی نیز هماهنگ شد و یک بستر بسیار خوبی را برای تغییرات اجتماعی فراهم کرد.
میری درمورد موسیقیهای اعتراضی بیان کرد: موسیقی اعتراضی درواقع سبکی از موسیقی است که تلاش میکند یک پیام اجتماعی را به گوش دیگران برساند و به دنبال آن تغییر و تحولی ایجاد کند. موسیقی جاز توانست بداهه نوازی رو پایه گذاری کند و ساختارهای سنتی موسیقی را بهم بزند. اجرا کنندگان این سبک نیز آن زمان سیاهپوستانی بودند که به نمایندگی از تجربیاتی که داشتند، در برابر عواطف و احساسات و ارزشهایی که سفیدپوستان بر جامعه القا کرده بودند اعتراض کردند. رپ نیز با این تفاسیر یک موسیقی اعتراضی به حساب میآید.
وی درخصوص جایگاه موسیقی اعتراضی در ایران گفت: صداوسیمای ما در ایران بیشتر از موسیقی سنتی پشتیبانی میکند، یعنی سبکی که چندان با تغییر و تحولات روز جامعه ارتباطی ندارد و به خاطر چهارچوبهای کلاسیک آن، نماینده موسیقی اعتراضی نیست. اما آنچه که این روزها جوانان و نوجوانان مارا درگیر خود کرده موسیقی رپ است که در صداوسیمای ما رسما جایگاهی ندارد. طرفداران این سبک موسیقی در ایران از راههای دیگری به تبلیغ اثار خود میپردازند و شما میتوانید آنها را در کوچه و خیابان ببینید. این اتفاق ناخودآگاه این پیام را میرساند که این سبک موسیقی و طرفدران آن در حاشیه هستند و ارزشها و دغدغههای آنها جایگاهی در بطن جامعه ندارد. جوانان و نوجوانان هم به سمت این موسیقی تمایل پیدا میکنند چراکه به نوعی رپ قادر است پیام ناشنیده آنها را به گوش بقیه برساند. چراکه گویا دیگر سبکهای موسیقی نماینده آنها نیست و نمیتواند حامل پیام آنها به جامعه باشد.
اما چرا رپ در بین نسل جدید پرطرفدار است؟
میری میگوید: یکی از ویژگیهای این سبک موسیقی ساختارشکنی آن است. رپ ساختارهای سنتی را کنار زده و به بداهه جایگاه ویژهای داده است. جوانانی و نوجوانانی که احساس میکنند هیچ نقشی در جامعه ندارند و احساس عضویت اجتماعی آنها کمرنگ شده، گویا تجربه خودشان را از زیست در جامعه در این سبک موسیقی میبینند، چراکه موسیقی عامه پسند امروز جوابگوی نیازهای آنان نیست.
موسیقی میتواند ابزار خشونت باشد
نفوذ سبک موسیقی اعتراضی در بین نسل جدید آنقدر عمیق است که حتی بر شکل و شمایل رفتارهای اجتماعی آنها نیز تاثیر میگذارد. برای مثال در جریانات اخیر شاهد بودیم که یک خواننده رپ (توماج صالحی) چطور توانست با آثارش معترضان را به سمت اعمال خشونت سوق بدهد. مسالهای که خودش نیز به آن اذعان داشت.
عملا کنترل کردن این سبک موسیقی و آثار آن غیرممکن است چراکه آثار این چنینی، تحت چهارچوبهای نظارتی ما تولید نمیشوند که بشود به انها نظارت داشت.
این جامعه شناس در این رابطه بیان کرد: با شرایط فرهنگی جامعه ما به خصوص آنچه در صداوسیما حاکم است، مانند مساله عدم نمایش ادوات موسیقی و... اساسا اینکه مشخص کنیم چه نوع موسیقی خوب است یا بد، سخت است. پرسش اساسی ما باید این باشد که چرا باوجود بزرگانی همچون فارابی که در عرصه موسیقی اتفاقات مهمی را در تاریخ رقم زدند، چرا در جامعه ما موسیقی به حاشیه رفته و هیچ کدام از نهادهای حاکمیتی ما در باب موسیقی تاملی ندارند و هیچ سهمیه خاصی در این زمینه در نظر نمیگیرند. گویا برای نهادهای فرهنگی ما مثل وزارت ارشاد، موسیقی اولویت ندارد از این رو برنامهریزی خاصی هم در این رابطه صورت نمیگیرد.
منبع: قدس آنلاین