به گزارش «سدید»؛ شهر معنایی بیش از یک محوطه محصور دارد و بیشتر از یک حوزه را معرفی میکند. شهرها در طول تاریخ شاهد تغییرات زیادی در وضعیت صنعتی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به ویژه جمعیتی خود بودهاند.
سیاستگذاریهای توسعه در ایران طی دهههای اخیر به رشد ناموزون و برهم خوردن تعادلها در توسعه چه به لحاظ بخشی (میان بخشهای کشاورزی، صنعت و خدمات یا بخشهای سنتی و مدرن) و چه به لحاظ فضایی-مکانی میان شهرها و روستاها در سطوح مختلف منجر شده است.
نهادهای ذیربط برای توسعه متوازن شهر و به حداقل رساندن مشکلات، به طرحهای بازآفرینی شهری روی آوردهاند که به خودیخود از بنیادیترین ابزار شکلدهی و نظمدهی بهشمار میرود. بیش از سه دهه از زمان تهیه و اجرای طرحهای شهری با هدف ساماندهی فضاهای شهری میگذرد و بهرغم همه تمهیدات انجام شده، ارزیابیها نشان میدهد که این طرحها در دستیابی به اهداف خود ناموفق بوده است.
قدمت شهر و شهرسازی در ایران نیز به هزاره چهارم قبل از میلاد میرسد، اما روند شکلگیری شهر و تداوم شهرنشینی در آن سیر تدریجی خاص خود را داشته است. هویت ایرانی شهر شامل ویژگیها و ارزشهای معماری و شهرسازی سرزمین ایران، مربوط به قبل از ورود اسلام است. پس از ورود اعراب به ایران و تشکیل حکومت یکپارچه اسلامی در سرزمینهای زیر تسلط اسلام، شاهد شکلگیری نطفههای اولیه شهرهای جدید بودیم.
بیشتر این شهرهای جدید از تعلیمات اسلامی نشئت گرفتهاند و به دو دسته عمده شامل شهرهای به جا مانده از تمدنهای ماقبل اسلام و شهرهای بنا شده توسط مسلمانان قابل تفکیک هستند.
شهر دوره اسلامی به لحاظ ساختاری، تداوم شهرسازی عصر ساسانی بود و عناصر کالبدی آن بیشتر برگرفته از فرهنگ غنی اسلام و نشانگر تمدن و فرهنگ اسلامی است، یکی از این شهرها قزوین است که هسته اولیه آن در زمان شاپور ساسانی شکل گرفته و به تدریج در دوران اسلامی توسعه و گسترش داشته است و در زمان صفویه توسط شاه طهماسب به عنوان دومین پایتخت این دودمان انتخاب شده است.
طی ۲۰ سال اخیر، سیاستهای فرهنگی تأثیرگذار بر برنامهریزی شهری، نیاز به بازآفرینی مناطق بیرونق شهری و حرکت به سمت فعالیتهای خلاق فرهنگی در جهت پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است.
مؤلفههای فرهنگی تأثیرگذار بر بازآفرینی شهری فرهنگمحور بوده است و مولفههایی همچون کاربریهای فرهنگی، فعالیتهای فرهنگی در فضای عمومی شهر، ترکیب فعالیتهای فرهنگی با طراحی شهری خلاقانه، حفاظت میراث فرهنگی و گردشگری فرهنگی را به عنوان معیارهایی کلیدی معرفی کرده است.
تجربه بازآفرینی شهری که در استانبول ترکیه انجام شد نشان داد که بهرهگیری از صنایع خلاق فرهنگی منجر به احیای اقتصادی مناطق میشود و همگرایی اقتصاد و فرهنگ، تأثیر بسزایی بر بازآفرینی بناهای تاریخی داشته است.
طی چند دهه اخیر برندسازی شهری به یکی از موضوعهای مهم اتخاذ شده توسط برنامهریزان شهری جهت ارتقای رقابتپذیری شهرها در عرصه شهرهای جهانی تبدیل شده است. شهرها با ملحق شدن به شبکه برندسازی شهری در پی افزایش توان رقابتپذیری اقتصادی خود هستند و مدیران برای دستیابی به این توسعه و ارتقای اقتصادی به تدوین سیاستها و استراتژیهایی دست زدهاند.
اصلیترین رسالت برندینگ شهری کمک به رشد اقتصادی شهر است. با بهرهگیری از نگرشهای نوین بازیابی مکان، بازآفرینی بافت تاریخی و مداخلات مکانی-فرهنگی، سیمای شهر بهبود پیدا میکند و شهروندان به سکونت در شهر یا منطقه علاقهمند میشوند؛ برندینگ در جذب سرمایهگذار و گردشگر به شهر با ایجاد یک تصویر و برند شهری مختص از آن شهر نیز مؤثر است، چراکه برند شهری هویت ویژه یک شهر و نشان و تخصص آن را نشان میدهد.
برند شهری به عنوان کلیدی در رویارویی با چالشهای قرن حاضر مطرح است و در عین حال به عنوان ابزاری جهت تحقق بازآفرینی شهری و تأمین امنیت اجتماعی و پایداری اقتصادی شهر استفاده میشود.
شهر به عنوان واقعیتی جغرافیایی، اقتصادی، سیاسی و جامعهشناختی در هر دورهای از رشد و تحول خود از هرکدام از این عوامل تأثیر پذیرفته و بر هرکدام از آنها تأثیر گذاشته است. پیچیدگی هریک از این عوامل خود موجب پیچیدگی شهر به عنوان تبلور فضایی آن میشود.
به طور حتم سازمان دادن و نظم بخشیدن به شهر و چگونگی رشد و تحول آن نیازمند موضوعشناسی شهر و مسائل شهری و سپس برنامهریزی برای آن است.
طی دهههای اخیر سیاستهای متعددی در رویارویی با مسئله افت کیفیت محیطی، منزلت اجتماعی و سرزندگی اقتصادی شهرها (بهویژه در نواحی درونی آنها) مطرح شده و برنامههای گوناگونی در این خصوص به اجرا درآمده است. کشورهای توسعهیافته به منظور حل معضلات و تنگناها در محدودههای شهری رو به افول، رویکردهای مختلفی را در تئوری و عمل از جمله بازآفرینی مورد توجه قرار دادهاند.
منبع: ایمنا