به گزارش «سدید»؛ معصومه امیرزاده، نویسنده و کارشناس زبان و ادبیات فارسی در نشست علمی «کتاب، تربیت، نوجوان» بیان کرد: مشکل ما فقر تفکر است؛ کسی که زبانش آشفته است در واقع نشان دهنده آشفتگی و پراکندگی ذهن اوست که در زبان او نمود پیدا کرده است. نسل ما دچار پراکندگی زبان است.
وی ادامه داد: تربیت کودک بین نهادها و ارگانهای متفاوت تقسیم شده است. تربیت عاطفی و حسی او به خانواده محول شده و متولی تربیت عقلی کودک مدرسه و سایر نهادهای تربیتی است. انگار والدین از مدرسه طلبکارند که چرا کودک ما خوب فکر نمیکند و درست تصمیم نمیگیرد و خوب انتخاب نمیکند. رسانه نیز در این میان به دنبال پر کردن خلأهایی است که نه جنبه عقلانی و نه جنبه حسی و عاطفی دارد و در حقیقت به دنبال پر کردن اوقات فراغتی است که مبتنی بر لذتجویی، پر کردن زمان یا کشتن زمان است.
این کارشناس اضافه کرد: پویش «هیستوری» کار فوقالعاده عالی بود که از جانب آموزش و پرورش صورت گرفت. زمانی که مقام معظم رهبری در جلسه نخبگان تأکید کردند که سرگذشت استعمار خوانده شود زمانی بود که فرزندان من تمامی کتابهای سرگذشت استعمار را تمام کرده بودند. آنها با مطالعه این کتب مرعوب هیمنه رسانهای افراد مشهور و اصطلاحاً سلبریتی در برابر اطلاعات غلط قرار نمیگرفتند و توانایی تحلیل داشتند.
آنارشیسم تربیتی
امیرزاده با بیان اینکه ما دچار آنارشیسم تربیتی هستیم بیان کرد: ما تربیت را بین نهادهای مختلف تقسیم کردیم و به همین دلیل تربیت کودکان رنگ واحد ندارد. باید مسئول صداوسیما، وزیر آموزش و پرورش و وزیر ارشاد در یک میز مشترک فکری بنشینند و با هم در رابطه با مقولههایی توافق کند. اگر بر خانواده محوری توافق کردند؛ این موضوع باید در کتاب، رسانه و همه جا مطرح شود و نباید شاهد چاپ کتابهایی باشیم که بچهها را به سمت زندگی بدون والدین سوق دهد. ۱۰ جلد کتاب بسیار پرفروش چاپ شده است و با توجه به نظام سرمایهداری ذائقه مخاطب را تغییر میدهد تا به کودکان بفهماند که بدون پدر و مادر میتواند زندگی کند.
این نویسنده اظهار کرد: ما نباید به نوجوان به مثابه قارچی که ناگهان رشد کرده نگاه کنیم. او دوره جنینی، شنیدن لالاییهای مادر و ارتباط کلامی گرفتن را گذرانده که به سن نوجوانی رسیده است. وقتی نوجوان مدام کتابهایی با مفاهیم زامبی، والدین همجنس و من میتوانم تنها بدون والدینم زندگی کنم رشد کند، وقتی به سن دوازده سالگی میرسد میخواهد تسلط والدین را پس بزند و خود مختاری خود را به اثبات برساند. در گذشته وقتی در این سن بودیم نگاهها به افرادی چون شهید بهنام محمدی یا شهید حسین فهمیده بود که نوع پس زدن تسلط والدین و الگوی سالم را آموزش میدادند. نیاز پس زدن تسلط والدین درون همه وجود داشت اما الگوی مناسبی هم برای آن وجود داشت اما نوجوان امروز این نیاز را در انیمیشن مرد عنکبوتی و از این دست کتابها دنبال و تأمین میکند.
شاهنامه برای سنهای مختلف الگو دارد
وی تأکید کرد: ما در زمینه ادبیات تهی و فقیر نیستیم. اگر آمریکا و انگلیس غنای ادبیات کهن ما و فردی مانند فردوسی را داشتند جهان را فتح میکردند. این اعجابآوری شاهنامه با فضای فانتزی، سورئال و حکمت که ریشه در حکمت شیعی و حیرت فلسفی دارد باید توجه شود. رستم در شاهنامه به مثابه ولی ظهور پیدا میکند و ایران را ایرانشهر با مرکزیت زنی که از جهان اطرافش در تدریج مراقبت میکند، میبیند. شاهنامه برای سنهای مختلف الگو دارد و سراسر کنش و اتفاقهای عجیب است. با این حال ما شبیه به افرادی که مفلوک و بدون کلمه و پیشینه هستیم که دست گدایی خود را به سمت دیزنی دراز میکنیم تا کارهایی با سطح نازل به ما بدهند و کتابهایی از این دست چاپ کنیم. ما نویسندههای ایرانی برجسته کم نداریم که در حوزه نوجوان اثر نوشتهاند.
امیرزاده در پایان بیان کرد: والدین باید تمرکز خود را از بچهها بردارند و به خود تمرکز کنند و به مطالعه کتاب روی بیاورند. اگر کودکان مدام دست والدین خود کتاب ببینند و آنها را در حال مطالعه یا گوش دادن به کتاب صوتی مشاهده کنند به مطالعه کتاب جذب می شوند. باید کودکان را به کتاب ارجاع داد تا به کتاب علاقهمند شوند. والدین، مدیران و معلمان باید الگوی مناسبی برای کودکان باشند وگرنه انگشت شماتت به سمت آنها دراز کردن آسان است.
منبع: ایکنا