به گزارش «سدید»؛ گفتوگو یکی از مهمترین خطوط ارتباطی میان مردم است که به دلیل آموزش ندیدن و مهارت نداشتن، در بسیاری اوقات به توهین، تحقیر و جدل کشیده میشود. کارشناسان معتقدند که اگر باب گفتوگوی صحیح باز شود، بسیاری از مشکلات حل میشوند و بحرانها و تنشهای اجتماعی پدید نمیآیند برای بررسی بیشتر موضوع «آداب گفتوگو» با سیدحسین نبوی، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی، به گفتوگو نشسته است.
چه عواملی باعث شده که جوامع شهری مهارت بیشتری در گفتوگو داشته باشند؟
به لحاظ جامعه شناختی، در جوامع سنتی، افراد به میزان بیشتری حاضر به از خود گذشتگی هستند و اگر یک فردی باشد که موقعیتی بالاتر داشته باشد و به دیگران بگوید فلان کار را انجام دهید آنها به واسطه احترامی که برای وی قائل هستند چنین کاری را انجام میدهند اما در جامعه شهری چنین اتفاقی نمیافتد بلکه افراد در جوامع شهری باید گفتوگو و مذاکره کنند و برای اینکه منافع خودشان را تأمین کنند باید حتماًدیگران را راضی و متقاعد کنند.
به همین دلیل لایههای شهری رفتهرفته پی بردهاند که گفتوگو و کنشهای کلامی با دیگران داشتن، نقشی تعیین کننده در تحقق منافع آنها دارد و به همین دلیل در این زمینه مهارت بیشتری پیدا کردهاند لذا شهرنشینان بیشتر گفتوگو میکنند و موفقیت در زمینه گفتوگو در لایههای شهری بیشتر مشهود بوده و در جوامع ایلیاتی کمتر مشهود است.
به نظر شما چرا در جوامع سنتی افراد به جای اینکه میل به گفتوگو داشته باشند دنبال سخنرانی کردن و خطابه یک نفره هستند؟
گفتوگو کردن مستلزم این است که شما سخنی را بگویید و سخن طرف مقابل را هم بشنوید. شنیدن حرف طرف مقابل یک الزامهای اخلاقی را هم بر عهده فرد میگذارد. مثلاً باید کاری را انجام داده یا از چیزی عدول یا نظر خود را عوض کند. اگر قرار باشد شنیدن، شنیدنی واقعی باشد قطعاً تعهداتی را به دنبال دارد ولی معمولاً در فرهنگ ما که از دنیای قدیم برای ما به ارث مانده عادت کردهایم که همیشه به دیگران تحکم کرده و همواره سخن خودمان را بر زبان بیاوریم و نظرمان را ابراز کنیم تا با این ابراز نظر، اولاً جایگاه و موقعیت خودمان را مستحکم کرده و منافعی که به دنبال آن هستیم را به دست بیاوریم و در عوض خودمان را متعهد نکنیم که به نیازهای طرف مقابل جواب دهیم.
این امر به پاره فرهنگ دیگری برمیگردد که در اصطلاح عامیانه اسم آن را زرنگی مینامند. این فرهنگ بسیار هم نیرومند است و عناصر آن در ابعاد مختلف وجود دارد چون ما ایرانیان دوست داریم با کمترین هزینه، بیشترین استفاده را ببریم و این گویی به بخشی از نگرش ذهنی ما مبدل شده است و با هرکسی که مواجه میشویم میخواهیم استفاده بیشتری از وی ببریم اما خودمان هزینهای نکنیم. گفتوگو بدین معنی است که شما چیزی بگویید و طرف مقابل آن را شنیده و به آن عمل کند و ما هم اخلاقا موظفیم به حرفهای طرف مقابل عمل کنیم.
چنین رویهای با نگرش زرنگ بودن جور در نمیآید در حالی که این امر از دوران کودکی و توسط والدین برای ما نهادینه شده است که همواره حرف خود را بزنیم و بعدش هم هیچگاه خودمان را متعهد نمیبینیم به حرفی که زدهایم عمل کنیم تا چه برسد به اینکه به حرفی که دیگران به ما زدهاند متعهد باشیم.
به نظر میرسد این گرایش بسیار قوی در جامعه ایرانی هم وجود داد.
بله؛ به نظر میرسد این گرایش در جامعه ما بسیار قوی است هرچند اطلاعی ندارم که آیا آمار و ارقامی در این زمینه وجود دارد یا خیر اما مسلم است که گرایشی قابل ملاحظه در جامعه ماست. علاقهمندی عموم ایرانیان به این است که نظرات خود را بیان کنند و حتی به پیامدهای اخلاقی نظر خودشان هم متعهد نمیمانند تا چه برسد به اینکه نظر شخص دیگر را شنیده و بخواهند اجابت کرده و عملاً کاری انجام دهنده که نیاز طرف مقابل برآورده شود مگر اینکه طرف مقابل یک مقام اداری و فردی صاحب نفوذ به لحاظ سیاسی و اجتماعی یا به قول ماکس وبر، فردی دارای خصوصیات کاریزماتیک باشد یا فردی باشد که در رسانهها مطرح و تبدیل به سلبریتی شده است.
این فرد از لحاظ فرهنگی برساخته شده و فشاری را عملاً بر روی آدمهای دیگر اعمال کرده و آنها حرف وی را گوش میدهند اما در عمل، زمانی که گفتوگوی صحیح اتفاق میافتد که هر دو طرف در موقعیت مشابه و برابری قرار دارند و آدمها بیشتر مواقع متعهد به سخن خودشان بوده و تعهدی به الزامات اخلاقی طرف مقابل دارند. بنابراین چنین امری ریشه فرهنگی در گذشته ما دارد و نهادینه شده و فعلا ادامه دارد مگر اینکه نهاد خانواده یا آموزش و پرورش و دانشگاه تلاش کنند در این خصوصیات جرح و تعدیلی ایجاد کنند و تغییراتی در آن اتفاق بیفتد.
موضوع گفتوگو و توجه به دیدگاه دیگران چه جایگاهی در دین مبین اسلام دارد؟
در زمان حضرت پیامبر(ص) و در زمان جانشینان ایشان و در بین ائمه، همواره اینگونه نبوده که پیامبر(ص) یا امامان و صحابه در موقعیت مسلط بوده باشند و دیگر نیازی به گفتوگو با دیگران احساس نکنند. حتی زمانی هم که در موقعیت مسلط بودند جز برای کسانیکه به غیر از زبان شمشیر زبان دیگری درک نمیکردند، باید با بقیه افراد جامعه صحبت و گفتوگو میکردند و استدلالهای لازم را برای قانع کردن آنها میآوردند بنابراین همواره بر زبان آنها سخنان قانع کننده بود.
همانگونه که در قرآن کریم و در فرمایشات پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) و بعدها از زبان علما بیان شده است اسلام تأکید بسیاری بر مقوله گفتوگو دارد و اگر کسی به صورت دقیق این مباحث را مورد مطالعه قرار دهد به این نتیجه میرسد که اساساً موضوع گفتوگو در آن دوران اهمیت زیادی داشته است کما اینکه مطالعات زیادی هم درباره وضعیت گفتوگو در این دوره انجام شده است.
دوران صدر اسلام گرچه دوره خاصی و از نظر جامعه شناختی متعلق به یک جامعه گمنشافتی است اما در آنجا هم اقتضا میکرده که بنیانگذاران و بزرگان دین برای متقاعد کردن آدمهای دیگر و برای اینکه سخن خود را به گوش دیگران برسانند با آنها گفتوگو داشته باشند و در مواقع زیادی هم این گفتوگوها به میزان بسیار زیادی ثمربخش واقع شده است بنابراین سنتهای دینی و اخلاق دینی ما از صدر اسلام و البته بعد از دوران اولیه اسلام تا زمانی که امور به دست خلفای بنی امیه و بنی عباس نیفتاده بود و پایبندی به اصول اولیه دین اسلام بسیار زیاد بوده، ایجاب میکرده که حرمت آدمها حفظ شود و مردم جامعه برای افراد تأثیرگذار در این دارای اهمیت بودند و آنها تلاش داشتند با بهترین زبان، عقاید، باورها، اصول و آنچه را که دین مبین اسلام بشارت آن را داده را در اختیار دیگران قرار دهند.
قطعاً در همین دوران در جلسات و مناظرات مختلف، افرادی وجود داشتند که دیدگاه بزرگان دین را نمیپذیرفتند و استدلالهای متفاوتی میآوردند اما پیامبر(ع)، ائمه (ع) و بزرگان دینی با آنها برخورد مناسب و اقناعی داشتند. شواهد بسیار زیادی هم وجود دارد و همواره هم نقل شده که ائمه و علمای بزرگ اسلام، صحابه و کسان دیگری که در دانش دین احاطه کافی داشتند در جلسات مناظره و گفتوگو به بحث و تبادل نظر با دیگران پرداخته و استدلال دیگران را میشنیدند و استدلال خود را هم بیان و به این شیوه طرف مقابل را متقاعد میکردند.
این سنت همواره در دین اسلام وجود داشته و سنت ارزشمندی هم هست اما به نظر میرسد بعدها رفته رفته و طی سالیان متمادی که جوامع اسلامی تغییر پیدا کرده و افراد دیگری ریاست را بر عهده گرفتند چنین رویهای کمرنگ شده اما این سنت نیکو در دین مبین اسلام وجود دارد و میتوان بخشهایی از آن را احیا کرد کما اینکه افراد زیادی هم وجود دارند که در حال تلاش برای احیای آن هستند تا از درون آن، اصول اخلاقی جدیدی را برای جوامع جدید با طرز فکر و تفکرات جدید و نظریه پردازیهای جدید کشف و روی آن کار کنند تا بتوانند به جامعه عرضه کنند بنابراین به نظر میآید از این جهت یک میراث غنی از صدر اسلام باقی مانده اما همچنان باید روی آن کار کرد تا بتوانیم گفتوگو را در جامعه جدید به میزان بیشتری رواج دهیم.
اگر در پایان این گفتوگو نکتهای دارید مطرح بفرمایید.
به نظرم میتوان درباره موضوع گفتوگو کارهای پژوهشی انجام داد یعنی افرادی به صورت سیستماتیک درباره این موضوع تفکر کنند تا به ایدههایی برسند و سپس این ایدههایی که بر اساس شواهد تجربی به دست آمده را در جامعه به کار گیرند چراکه کاربست چنین ایدههایی که با تفکر و پژوهش و شواهد تجربی به دست آمده به میزان بیشتری فایده خواهد داشت.
گفتوگوهایی که در شرایط کنونی به کار گرفته میشود عمدتاً بر اساس ایدههایی است که آدمهای مختلف دارند اما وقتی ایده و یافتهای بر اساس پژوهشهای تجربی به دست بیاید ارزشمند است. اگر چنین امکانی برای برخی از سازمانها و دستگاههای دولتی به وجود بیاید که کارهای پژوهشی در این راستا انجام دهند قطعاً گامی ارزشمند در راستای ترویج فرهنگ گفتوگو در جامعه است.
منبع: ایکنا