بررسی نقش رسانه در افزایش مسئولیت اجتماعی در گفتگو با سیدرضا جمشیدی؛
نقش حاکمیت، نقش تسهیل‌کننده است. یعنی حاکمیت باید زمینه بروزوظهور مسئولیت‌اجتماعی را فراهم کند؛ حاکمیت باید فقط در حوزه تصمیمات، مسئولیت‌آن را شناسایی و مسئولانه رفتار کند و برای توسعه اجتماعی کشور، زمینه را فراهم کند. برعکس، شهروندان کسانی هستند که ذینفع اند و باید با شناسایی مسئولیت اجتماعی بتوانند سطح مطالبه‌گری اجتماعی را بالاتر ببرند.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ بدون تردید نمی‌توان نقش رسانه را در ترویج ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی را نادیده گرفت؛ به ویژه در جامعه ایران که با وجود فقدان نهاد‌های واسط، رسانه ناگزیر بسیاری از کارکرد‌های این نهاد‌ها را برعهده گرفته است. رسانه‌ها با انتقاد از عملکرد نهاد‌ها و ارگان‌های مختلف می‌توانند آن‌ها را به چالش کشیده و وجهی از مسئولیت‌پذیری را در آن‌ها احیا کنند. در عین حال نباید به این نکته بی‌توجه بود که، خود رسانه‌ها هم در پیشگاه مردم و هم در پیشگاه حاکمیت باید پاسخگوی عملکرد خود باشند؛ چرا که با اشتباه آن‌ها افکارعمومی نیز مرتکب خطا می‌شود. با این مقدمه به سراغ سیدرضا جمشیدی، مدیر مسئول رسانه مسئولیت اجتماعی رفتیم. جمشیدی عناوینی همچون کارشناس رسمی اتاق بازرگانی، کمیسیون مسئولیت اجتماعی و رئیس کمیته مسئولیت اجتماعی انجمن روابط عمومی و عضویت در انجمن جامعه‌شناسی کمیته مسئولیت اجتماعی را نیز در کارنامه خود دارد؛ او آن گونه که خود می‌گوید، به طور روزانه در سطوح مختلف ذی‌نفعان، هم حاکمیت و هم شرکت‌ها، NGO ها، ثمن‌ها و تشکل‌ها و نهایتاً شهروندان حوزه مسئولیت اجتماعی را پایش می‌کند و محتوا‌های موجود را تحلیل نموده و نهایتاً به تولید محتوا در حوزه مسئولیت اجتماعی می‌پردازد.

 

با توجه به اینکه مسئولیت‌اجتماعی تعاریف متفاوتی دارد و از زوایای مختلف و در سطوح مختلفی به آن نگاه می‌شود، لطفا قبل از هرچیز، تعریف مدنظر خود را از این مقوله ارائه دهید.

جمشیدی: اگر بخواهیم از منظر بین‌المللی ببینیم؛ مسئولیت اجتماعی به حوزه مسئولیت اجتماعی بنگاه می‌پردازد، نه لزوماً چیزی که ما به عنوان مسئولیت اجتماعی حاکم و حاکمیت می‌شناسیم. برای همین، یک مسئولیت اجتماعی در سطح جامعه داریم که تمام سطوح جامعه را از حاکمیت، بنگاه‌های اقتصادی، سمن‌ها، NGO ها، دانشگاه‌ها و سیستم‌های نظارتی و سازمان‌های مردم نهاد و نهایتاً شهروندان در بر می‌گیرد که این تفاوت دارد با بحث CSR و مسئولیت‌اجتماعی بنگاه. چیزی که امروز خیلی شایع است و به عنوان مسئولیت اجتماعی دارد مطرح می‌شود؛ بیشتر بحث مسئولیت اجتماعی بنگاه است.

منظور از مسئولیت اجتماعی بنگاه چیست و آیا رسانه را هم می‌توان؛ یک بنگاه به حساب آورد؟

جمشیدی: ما از منظر حاکمیتی به بحث مسئولیت اجتماعی نگاه می‌کنیم؛ یعنی به شکل کلی. یکی از اصول مبنایی روابط‌عمومی، بحث توجه به مسئولیت اجتماعی است؛ یعنی روابطی که بین یک سازمان با شهروندان برقرار است؛ به تبع آن، خود رسانه هم به عنوان یکی از عناصر تشکیل دهنده حوزه فعالیت‌شان مورد توجه است. اگر حوزه فعالیت رسانه را بخواهیم در چهار دسته تقسیم کنیم، با چهار دسته اطلاع‌رسانی، سرگرمی، ترویجی و فرهنگ‌سازی و در نهایت بحث مسئولیت‌های اجتماعی مواجه خواهیم بود. چون رسانه برای جامعه محتوا تولید و منتشر می‌کند. اما متأسفانه از نظر واژگان، رسانه‌ها به این موضوع توجه ندارند؛ یعنی یک نگاه سنتی و روزمره به حوزه مسئولیت اجتماعی دارند؛ ولی اینکه، این تصور باشد که رسانه‌های تأثیرگذار، بیایند و به طور مفهومی و ادراکی کارکردها، آثار، اقدامات و موضوعاتی که پیرامون حوزه مسئولیت اجتماعی را معرفی کنند، متاسفانه در این حوزه کاستی‌های بسیاری داریم و خوب کار نشده است.


فکر می‌کنید مسئولیت‌اجتماعی در ایران تا چه اندازه درست فهم شده‌است؟ مثال‌هایی از بدفهمی‌ها در این رابطه را بفرمایید.

امروزه در کشور، ما وارد یک دوگانگی شده‌ایم و این دوباره، برمی‌گردد به همان موضوع واژگانی که در کشور با آن مواجه هستیم. اگر قرار است ما مسئولیت اجتماعی را در حوزه جامعه ببینیم، آن وقت باید ببینیم که طرفین آن

جمشیدی: دقیقاً این موضوع مربوط به موضوع واژگانی می‌شود. یعنی چیزی که امروز دنیا به عنوان مسئولیت اجتماعی می‌شناسد، آن مسئولیت اجتماعی بنگاه، شرکت وکسب‌وکار است و به طور کلی می‌گوید؛ یک شرکت، یک فعالیت، باید نسبت به محیط پیرامونی و حوزه‌هایی که خدمات و تولیدات و فعالیت‌ آن بر آن‌ها اثر می‌گذارد را شناسایی کند و نسبت به آنها، مسئولیت بپذیرد؛ حالا این سطوح مختلفی دارد؛ اینکه چگونه رصد و شناسایی کنند؛ ذینفع‌هایشان را چگونه ارزیابی کنند و نوع رابطه‌شان را با جامعه چگونه شکل بدهند.

ولی امروزه در کشور، ما وارد یک دوگانگی شده‌ایم و این دوباره، برمی‌گردد به همان موضوع واژگانی که در کشور با آن مواجه هستیم. اگر قرار است ما مسئولیت اجتماعی را در حوزه جامعه ببینیم، آن وقت باید ببینیم که طرفین آن چه کسانی هستند. مسئولینش چه کسانی هستند؛ این بسیار مهم است. زمانی که از نظر واژه‌ای، مسئولیت اجتماعی را به کار می‌بریم، باید نقطه هدفمان را مشخص کنیم. طرف ما در این حوزه چه کسی است؟ شما در طرح سوال خود به خوبی به این موضوع دقت کردید و از همان ابتدا سعی کردید حوزه و نقاط هدف خود را مشخص کنید که این بسیار کمک کرد.

شما می‌توانید با این واژه پیرامون آن صحبت کنید، ولی وقتی ما می‌گوییم مسئولیت اجتماعی، باید مسئولیت‌ها کاملاً تفکیک و تعریف شده باشد؛ یعنی به طور واژگانی «مسئولیت» چه مواردی را دربرمی‌گیرد. امروز در ایران بحث مسئولیت‌اجتماعی هنوز تعریف نشده‌است. هنگامی که از مسئولیت اجتماعی صحبت می‌شود، مشخص نیست که منظور بحث مسئولیت‌اجتماعی در حاکمیت است؛ یا مدیران یا بنگاه‌ها یا کسانی که در حوزه‌های دانشی مشغول به کار هستند؟ همین خلط مفهومی باعث شده که در حال‌حاضر یکی از مشکلات ما تولید محتوای مسئولیت اجتماعی باشد و در این عرصه با چالش‌های زیادی مواجه هستیم. به عنوان مثال در دانشگاه، استاد زمانی که در حال ارائه مقاله است و کار عملی از یک دانشجو می‌خواهد، باید به حوزه مسئولیت اجتماعی توجه کند و یکی از پروژه‌ها و تعاریفی که می‌توان در حوزه تولید محتوا و گردش کار علمی داشت، باید حوزه مسئولیت اجتماعی باشد.

 

به نظر می‌رسد که پشتوانه نظری مسئولیت اجتماعی در داخل و خارج از کشور بیشتر در حوزه شرکت‌ها توسعه پیدا کرده، اما در حوزه‌های دیگر چندان غنی نیست.

جمشیدی: بله. مفهوم مسئولیت اجتماعی که در فضای بین‌الملل جاری و ساری است و توسعه پیدا کرده، فقط برای شرکت‌ها است. یعنی به طور کلی پیرامون مسئولیت اجتماعی بنگاه‌ها صحبت می‌شود. اما ما در ایران دو واژه مسئولیت و اجتماع را در جنبه‌های گوناگون به کار می‌بریم، پس به طور جدی با این چالش مواجه هستیم که در ادبیاتمان کاملاً مشخص کنیم که وقتی بحث مسئولیت‌اجتماعی را داریم صحبت می‌کنیم، مخاطب ما چه کسی است؟ طرف ما چه کسی است، ذی‌نفع ما چه کسی است؟ و چگونه باید آن طرف را خوب شناسایی کنیم و نسبت به او محتوا و یا گفتمانی را ایجاد کنیم. همه تلاش‌ما این است که در تشکل‌ها و مراکز علمی روی این موضوع کار کنیم و این دو موضوع را از هم تفکیک کنیم.

 

چرا اینقدر روی این تفکیک تاکید دارید؟ مگر مسئولیت‌اجتماعی سازمانی، چه تفاوت‌های مهمی با مسئولیت‌اجتماعی غیرسازمانی در معنای مسئولیت اجتماعی شهروندی دارد؟

وقتی می‌گوییم سازمان، یعنی مجموعه‌ای که از یک شرکت و یک بنگاه بزرگ‌تر است؛ پس پیامد‌های آن هم بیشتر خواهد بود و آثار بیشتری هم خواهدداشت و تأثیرات‌آن بر جامعه، بسیار بیشتر از یک بنگاه اقتصادی است. برای همین، به طور مستقیم و غیرمستقیم می‌تواند روی جامعه تأثیر بگذارد

جمشیدی: وقتی می‌گوییم سازمان، مجموعه رفتار‌های حقوقی و شهروندی – حقوقی می‌تواند اسم‌های مختلفی داشته باشد. معمولاً از این واژگان در کشور ما استفاده می‌شود. در خارج از کشور معمولاً یا شرکت است یا دولت؛ یکی از این دوتا است و میانه ندارد. در ایران، سازمان اَشکال مختلفی دارد و شرکت هم همین طور؛ مثلا شرکت دولتی، شرکت خصولتی، شرکت خصوصی.

اگر سازمان را به عنوان مجموعه‌ای از افرادی بدانیم که دور هم جمع می‌شوند و با مشارکت هم هدفی را دنبال می‌کنند و برای رسیدن به آن هدف، یک گردش کار معین دارند؛ کلمه «شرکت» که در فارسی استفاده می‌کنیم؛ به آن اطلاق می‌شود. ولی اگر سازمان را به عنوان یک نهاد بالادستی و یک سازمان حاکمیتی ببینیم، آن گاه با مجموعه‌ای از مسئولیت‌های اجتماعی دیگر مواجه خواهیم بود. پس می‌بینید که علی رغم تشابه ظاهری، چقدر مسئولیت اجتماعی در این دو حوزه می‌تواند متفاوت باشد. به طورمثال، سازمان بنیاد شهید، شرکت ندارد؛ شاید به دلایل اقتصادی یک یا دو زیرمجموعه داشته ‌باشد که بتواند وضعیت اقتصادی آن تشکیلات را مدیریت کند و به سوددهی برسد و بتواند سود را بین ذیفنعان و کسانی که عضو آن مجموعه و سازمان هستند تقسیم کند؛ ولی امروز بنیاد شهید را به عنوان یک نهاد حاکمیتی می‌بینیم نه یک شرکت اقتصادی.

اگر سازمان را به عنوان نهاد حاکمیتی ببینیم؛ بخشی از آن اصول ثابتی دارد و روش‌های برخورد با آن متفاوت است. به طور مثال همین بنیادی که به آن اشاره کردم، یکی از وظایف اصلی اش در حوزه مسئولیت اجتماعی، توجه ویژه به کارکنانش است. باید در انتخاب نوع شغل‌شان توجه کند؛ باید ذینفعان خودش را بشناسد، مشتریان و طرفین قراردادش را بشناسد و... اگر، سازمان را به عنوان سازمان حاکمیتی بشناسیم، باید به دستورات، کار‌هایی که انجام می‌دهد و تصمیماتی که می‌گیرد، توجه شود که این تصمیم و دستور منتهی به چه بازخوردی می‌شود. پس در اینجا، اینکه آن مدیر را نسبت به این موضوعات مسئولیت‌پذیر کرد؛ اهمیت زیادی پیدا می‌کند. یعنی مدیر باید پای مسئولیت‌اش بماند و این گونه نباشد که امروز در یک سازمانی نشسته‌ام و تحت یک شرایط خاص و دستوراتی می‌دهم که اصلاً به عواقب آن نگاه نمی‌کنم؛ و به این فکر نمی‌کنم که تصمیماتم چه پیامد‌هایی دارد و چه آثاری می‌تواند بر سازمان من و جامعه داشته باشد.

وقتی می‌گوییم سازمان، یعنی مجموعه‌ای که از یک شرکت و یک بنگاه بزرگ‌تر است؛ پس پیامد‌های آن هم بیشتر خواهد بود و آثار بیشتری هم خواهد‌داشت و تأثیرات‌آن بر جامعه، بسیار بیشتر از یک بنگاه اقتصادی است. برای همین، به طور مستقیم و غیرمستقیم می‌تواند روی جامعه تأثیر بگذارد. به طور مستقیم روی پرسنل، کارکنان و ذینفعانش و کسانی که طرف قرارداد و پیمانکارآن سازمان هستند و تأثیر غیرمستقیم هم اول بر جامعه تحت پوشش و سپس بر کل جامعه. مدیر سازمان باید بتواند مسئولیت و عواقب دستورات خودش را شناسایی کند و در آینده بتواند آن‌ها را بپذیرد.

فکر می‌کنید در هر دو بخش حاکمیت و شهروندان، هر کدام درباره مسئولیت‌اجتماعی‌شان چه وظایفی برعهده دارند؟

شهروندان حق دارند مسئولیتی که حاکمیت برعهده دارد را مطالبه کنند، اما به چه شکل؟ چارچوب قانونی‌ آن قابل تعریف است. در ابتدا مردم باید شناخت درستی از نوع مطالبه‌شان داشته باشند و شکل درخواست از آن برای وصول مطالبه را هم باید قانونی باشد. یعنی بتوان؛ سطح مطالبه را برای آن‌ها تعریف نمود که سطح مطالبه تا چه حدی است

جمشیدی: پاسخ این سؤال بسیار گسترده است؛ ولی اگر بخواهیم دسته‌بندی کنیم؛ نقش حاکمیت، نقش تسهیل‌کننده است. یعنی حاکمیت باید زمینه بروز و ظهور مسئولیت‌اجتماعی را فراهم کند؛ از نظر من نباید مستقیماً خود به مسئولیت اجتماعی وارد شود. حاکمیت باید فقط در حوزه تصمیمات، مسئولیت‌آن را شناسایی و مسئولانه رفتار کند و برای توسعه اجتماعی کشور، زمینه را فراهم کند. برعکس، شهروندان کسانی هستند که ذینفع‌اند و باید با شناسایی مسئولیت اجتماعی بتوانند سطح مطالبه‌گری اجتماعی را بالاتر ببرند. این سطح مطالبه‌گری به شکلی است که چارچوب‌هایی دارد.

چالشی که امروزه در کشور با آن مواجه هستیم، بحث مسئولیت‌پذیری است؛ شهروندان حق دارند مسئولیتی که حاکمیت برعهده دارد را مطالبه کنند، اما به چه شکل؟ چارچوب قانونی‌ آن قابل تعریف است. در ابتدا مردم باید شناخت درستی از نوع مطالبه‌شان داشته باشند و شکل درخواست از آن برای وصول مطالبه را هم باید قانونی باشد. یعنی بتوان؛ سطح مطالبه را برای آن‌ها تعریف نمود که سطح مطالبه تا چه حدی است. به طور مثال، اگر کسی از من به عنوان یک فعال عرصه رسانه مطالبه‌ای کند؛ من فقط در حیطه اختیارات‌خود، یعنی در حیطه قانون مطبوعات می‌توانم کاری کنم و مطالبه‌گری از من هم باید در این حیطه صورت گیرد. نمی‌توانم خارج از قانون مطبوعات عمل کنم. چرا که روز اول این را پذیرفته‌ام یک رسانه رسمی هستم، قوانینی بر من حاکم است و من مکلف هستم براساس آن قانون حرکت کنم. در حوزه شهروندی هم همین است؛ باید به قانون احترام بگذاریم؛ این موضوعی است که مردم باید از مسئولین مطالبه کنند و مسئولین باید مسئولیت تصمیماتی را که برعهده می‌گیرند بپذیرند و به مردم جوابگو باشند. مردم هم در حد و حدود اختیارات قانون، نسبت به وظایفی که حاکمیت برعهده‌اش هست و به عهده‌شان گذاشته شده باید پاسخگو باشند.

به نظر شما مهمترین مسائلی که در حال حاضر در حوزه مسئولیت‌اجتماعی در ایران مغفول مانده و لازم است به آن‌ها توجه بیشتری بشود کدام هستند؟

جمشیدی: بحث فرهنگی و توسعه‌فرهنگی مسئولیت اجتماعی، بزرگترین چالش موجود حاکم بر کشور است. در این زمینه دچار فقر بسیار شدید هستیم. به عنوان مثال، رئیس جمهور کشور نباید حرف اشتباه بزند و یا رفتار اشتباه داشته‌باشد. متاسفانه بسیاری از دولتمردان از جمله رئیس جمهور، هنوز نتوانسته‌اند مشخص کنند که وقتی از مسئولیت پذیری صحبت می‌کنند؛ طرف صحبت‌شان چه کسی است؟ آیا مخاطب او وزرا، معاونین، سازمان‌ها و افراد زیر مجموعه ریاست جمهوری است که به آن‌ها دستور می‌دهد؟ نکته دیگر آن است که دولت‌ها در حیطه مسولیت اجتماعی خود دیر وارد می‌شوند؛ اول فرصت می‌سازند برای کسانی که رانت ایجاد کنند؛ و بعد می‌آیند یقه کسانی را می‌گیرند که شاید آن افراد به تنهایی مسئول هم نباشند و گاه حتی دوره مدیریت آن فرد هم تمام شده باشد.

در مسئولیت اجتماعی،دچار فقدان ادبیات مشترک هستیم؛ وقتی که می‌گوییم مسئولیت‌اجتماعی در ذهن هر فردی یک تعریف دارد و موضوعات از مسئولیت اجتماعی شکل می‌گیرد؛ این برمی‌گردد به اینکه ما ادبیات مشترکی در این حوزه نداریم و در تلاش هستیم که این ادبیات را به صورت ساده و به طور لغوی، معنایی و مفهومی تولید کنیم

امروزه باید وضعیت مسئولیت اجتماعی بنگاه‌ها را نیز درست ساماندهی کنیم. در فاز اول دولتی‌ها و در فاز دوم خصوصی‌ها. اگر در فاز اول دولتی‌ها موفق عمل کنند، می‌توانیم به عنوان یک مدل، آن را در نهاده‌های دولتی اجرا کنیم. ممکن است در جا‌هایی با هم تلاقی داشته‌باشند و رفتار یا تعریف مشترک داشته باشند؛ مثلا بخشی از پتروشیمی دولتی است و بخشی خصوصی و بخشی نیمه‌خصوصی؛ بعد از این که آئین‌نامه شرکت‌ها شکل گرفت و شکل خودش را پیدا کرد، مطالبه ما شروع می‌شود که همه این‌ها باید منتهی بشود به یک استاندارد اصولی که تمام شرکت‌های دولتی و تمام سازمان‌هایی که کار اقتصادی می‌کنند، بتوانند در چارچوب آن استاندارد رفتار خودشان را تنظیم کنند و مسئولیت اجتماعی‌شان را انجام بدهند.

مشکل دیگری که در بحث مسئولیت‌اجتماعی داریم؛ دچار فقدان ادبیات مشترک هستیم. وقتی که می‌گوییم مسئولیت‌اجتماعی در ذهن هر فردی یک تعریف دارد و موضوعات از مسئولیت اجتماعی شکل می‌گیرد؛ این برمی‌گردد به اینکه ما ادبیات مشترکی در این حوزه نداریم و در تلاش هستیم که این ادبیات را به صورت ساده و به طور لغوی، معنایی و مفهومی تولید کنیم. وقتی این ادبیات را به صورت یکپارچه بتوانیم تولید کنیم آن‌گاه می‌توان گفت که ما نسبت به جامعه خود مسئولیت داریم.

 

برای مسئولیت اجتماعی چه سطوحی می‌توان قائل شد؟

جمشیدی: شکل مسئولیت، ابعاد مسئولیت و حجم مسئولیت متفاوت است. اولین سطح مسئولیت را نسبت به کوچکترین نهاد اجتماعی که خانواده است، داریم. پدر به فرزندان، فرزندان به خانواده، مادر به بچه‌ها و...همین روابط بین ما هست و هر کدام نسبت به دیگری مسئولیتی داریم. هرچقدر مسئولیت‌پذیری مان در این سطح کمتر باشد؛ مسئولیت اجتماعی ما نسبت به محیط هم کمتر خواهد بود. وقتی پدر خانواده در جایی مدیر می‌شود، مدیر یک بنگاه یا یک مؤسسه یا سازمان، بالطبع مسئولیت آن فرد خیلی فراتر از سطح خانواده است؛ نهاد دیگری زیر نظر آن شخص هست و باید نسبت به آن مسئولانه رفتار کند. اینجاست که این ادبیات درست تفهیم می‌شود.

 

یعنی شما معتقدید که مسئولیت پذیری اجتماعی از سطوح کوچک آغاز می‌شود تا به سطوح بالاتر برسد؟

جمشیدی: بله؛ ما باید سعی کنیم این فرهنگ را توسعه دهیم. این فرهنگ از کجا شروع می‌شود؟ از کوچکترین نهاد یعنی خانواده تا برسد به نهاد‌های مختلف. زمانی این اتفاق می‌افتد که ما بتوانیم درک درستی از مسئولیت اجتماعی داشته باشیم.

مشکلی دیگری که در حال حاضر در جامعه ما وجود دارد و با آن دچار چالش هستیم، سیستم مدیریت و عدم پاسخگویی مدیران است. اگر نسبت به مسئولیتی که به عهده ما هست پاسخگو باشیم، مسئولیت اجتماعی حتی برای بنگاه‌ها هم جور دیگری معنا می‌شود. مثلا قانون به شما می‌گوید حقوق قانونی و مسئولیت اجرایی مربوط به حوزه خودت را اجرا کن و مکلف هستی حقوق قانونی‌ات را اجرا کنی. این یعنی اینکه مالیات، بیمه پرسنل، حق و حقوق پرسنل را پرداخت کنی و نوع رابطه تو با عناصری که در حوزه شرکت هستند، یعنی تأمین کننده‌، مشتریان‌، جامعه پیرامونی، ذینفع‌ها و سطح انتظار تو، شناسایی شود تا بتوانی ارتباط مؤثری با آن‌ها برقرار کنی.

خود شما ایده اجرایی در حوزه مسئولیت اجتماعی ارائه داده اید؟

در حوزه مسئولیت اجتماعی همیشه می‌گوییم اول اجرای قانون بعد رفتار فراتر از قانون. شاید قانون کاری با تو نداشته باشد و نگوید برای پرسنل خودت چکار کرده ای؟ بخشی هست که باید تکالیف قانونی انجام شود. ولی مسئولیت اجتماعی محدود به چارچوب قانونی نیست و از آن فراتر می‌رود

جمشیدی: بله، من به شرکت‌ها و کارخانه‌های بسیاری پیشنهاد دادم؛ که وارد حوزه مسئولیت اجتماعی شوند؛ تا به آن‌ها کمک کنند و در نهایت یک تاییدیه از ما، به عنوان شرکت یا کارخانه‌ای که مسئولیت اجتماعی خود را در قبال کارکنان و جامعه انجام داده‌‌اند، بگیرند که متاسفانه شانه خالی کردند. البته فقط این موضوع نیست و وسعت این قضیه بسیار زیاد است؛ ولی مهم این است که ما بتوانیم وارد عمل بشویم و به آن، نگاه مسئولانه کنیم. البته که می‌گوییم اول قانون؛ در حوزه مسئولیت اجتماعی همیشه می‌گوییم اول اجرای قانون بعد رفتار فراتر از قانون. شاید قانون کاری با تو نداشته باشد و نگوید برای پرسنل خودت چکار کرده‌ای؟ بخشی هست که باید تکالیف قانونی انجام شود. ولی مسئولیت اجتماعی محدود به چارچوب قانونی نیست و از آن فراتر می‌رود.

کار دیگر این بوده که ما در حال مذاکره و مکاتبه با وزیر آموزش و پرورش هستیم که در مقطع ابتدایی درس مسئولیت اجتماعی را اضافه کنند. در لایه‌های بالاتر با وزیر علوم در حال رایزنی و مکاتبه هستیم و مقدمات آن هم صورت گرفته است که در دانشگاه بتوانیم واحد درسی مسئولیت اجتماعی را تدریس کنیم.

برای مسئولیت ناپذیری اجتماعی در کشور مثال عینی دارید؟

جمشیدی: همین بنگاهی که من مثال زدم؛ اگر شما بخواهید نگاه مسئولانه به آن داشته‌باشید می‌بینید که بخش بزرگی از چالش‌های اجتماعی ما از دو خودروساز بزرگی است که در کشور هستند؛ میزان معلولین، حوادثی که برای کشور به وجود می‌آورند، هزینه سرباری که برای سیستم‌های بهداشتی و امنیتی و پلیس و شهروندی ایجاد می‌کنند و... در صورتی که اگر این خودروساز‌ها به تکلیف قانونی شان عمل می‌کردند چنین مشکلاتی وجود نداشت؛ برای مثال یکی از آن‌ها بحث استاندارد‌های روز بین‌المللی است و باید محصولات خودشان را بر اساس استاندارد روز بین‌الملل درست کنند.

بحث محیط زیست هم اهمیت زیادی در حیطه مسئولیت اجتماعی دارد. ما اگر بخواهیم چهار مؤلفه اجتماعی را از دید متفکران مسئولیت اجتماعی نام ببریم؛ بدون شک اولین آن‌ها بحث محیط زیست است. همین کارخانه‌های خودروسازی که عرض کردم، اگر در بحث مسئولیت اجتماعی سعی کنند فقط یک کار مطالعاتی انجام دهند که یورو ۳ را به یورو ۴ ارتقا دهند؛ که میزان آلایندگی بسیار کمتری دارد و یا ضریب کیفی را بالاتر ببرند، کمتر به محیط زیست ضرر می‌زنند و آن گاه ما هم می‌گوییم به مسئولیت اجتماعی خود عمل کرده‌اند.


برخی معتقدند که امروزه مسئولیت اجتماعی بیشتر به یک ژست و یا حتی یک ترفند برای تبلیغات تبدیل شده است و یک طبل توخالی است که از آن استفاده ابزاری می‌شود. نظر شما در این باره چیست؟

جمشیدی: البته بخشی از این موضوعات تبدیل به یک شوی تبلیغاتی شده است؛ متأسفانه یکی از چالش‌های امروز در مسئولیت اجتماعی کشور، بحث تظاهر است نه مسئولیت اجتماعی. بیشتر کسانی که از مسئولیت اجتماعی دم می‌زنند، نمایش بازی می‌کنند. با امکانات تبلیغاتی و اطلاع‌رسانی و تیم روابط عمومی خیلی حرفه‌ای کاری را انجام می‌دهند و برند مسئولیت اجتماعی روی آن می‌گذارند و شروع می‌کنند به پخش کردن؛ همه هم می‌بینند و می‌گویند به‌به، فلان شرکت خودروسازی دارد مسئولیت اجتماعی خودش را به درستی انجام می‌دهد. این غلط است. ما اصلاً این را نمی‌پذیریم و معتقدیم اگر مسئولیت اجتماعی، برای شما مهم است روی استاندار‌دهای محصولات خود کار کنید؛ این مسئولیت اجتماعی واقعی است نه تبلیغات!

اروپایی‌ها آمده‌اند و چیزی به نام ایزو ۲۶۰۰۰ را برای ما تعریف می‌کنند؛ نمی‌دانند که ما در زمانی که ایران یک امپراتوری بزرگ بود هم مسئولیت اجتماعی خودمان را انجام داده‌ایم؛ وقتی در لوح کوروش آمده که هر کسی می‌تواند هر شغلی را انتخاب کند؛ هر مکانی را برای زندگی انتخاب کند؛ این به معنای مسئولیت اجتماعی است. یعنی شما این اختیار را دارید که برحسب انتخاب خودتان این کار را انجام دهید. در دین و آئین ما، از پیامبر تا ائمه در شرایطی که بوده‌اند و در قرآن هم همین موضوعات تأکید شده است. در اشعار شعرا، کتب فلاسفه. شعر بنی‌آدم اعضای یک دیگرند؛ این بیتی است که در سازمان ملل ثبت شده است. اگر ما بخواهیم پیشینه خودمان را در مفهوم مسئولیت اجتماعی بسنجیم، خواهیم دید که آن‌ها به گَرد ما هم نمی‌رسند. اما متاسفانه ما فقط عادت کرده‌ایم که همه منابع و امکانات خودمان را بسوزانیم. ما از داشته‌هایمان خوب استفاده نمی‌کنیم و این همان چیزی است که ناراحت‌کننده است؛ وگرنه هر لایه‌ای از بخش مسئولیت اجتماعی ما را که ببینید، سنت، دین، آئین، افراد فرهیخته و شعرا، فلاسفه ما، هر جوری که نگاه کنید، می‌بینید پر از دانش است و مجموعه این‌ها همه‌اش مسئولیت اجتماعی است؛ هر کسی یک نوع نگاه به آن داشته است. اما در جامعه امروز ما همه ابعاد مسئولیت اجتماعی رها شده و تنها به یکی از نمود‌های آن که خیریه‌ها باشند، چسبیده‌ایم. مسئولیت اجتماعی فقط رفتار‌های بشردوستانه نیست؛ این تنها یکی از مصادیق آن است که مهم هم هست، ولی لزوماً همه اش نیست.


درباره مسئولیت اجتماعی در ایران، به ویژه با تأکید بر بُعد جامعه، فکر می‌کنید کدام موضوعات نیاز به مطالعه و پژوهش بیشتری دارند و برای محققین چه پیشنهاداتی را دارید که روی آن‌ها مطالعه کنند؟

در بحث دانشگاه و مراکز علمی، یعنی شناسایی شاخص‌های مسئولیت اجتماعی و تعریف نیاز‌های مسئولیت اجتماعی باید از سمت مراکز علمی و دانشگاهی صورت بگیرد. در آنجا باید کار مطالعاتی و پژوهشی صورت بگیرد و برای اجرا، به تشکل‌های تخصصی واگذار شود

جمشدی: برای تحقق مسئولیت اجتماعی، ما باید به چهار موضوع توجه کنیم: دانشگاه‌ها، شرکت‌ها، انجمن‌های تخصصی و NGO‌ها و رسانه‌ها. در این بحث، دولت یکی از عناصر بسیار مهم است که می‌تواند این زنجیره را به هم به درستی پیوند بدهد. بحثی که شما مطرح کردید، بیشتر در حوزه‌های دانشی شکل می‌گیرد. ما معتقدیم که اول باید تعریف مشخصی از بحث مسئولیت اجتماعی داشته باشیم و بعد از آن بتوانیم شاخصه‌های مسئولیت اجتماعی را شناسایی و اقدامی انجام دهیم.

وقتی اطلاع لازم از موضوعی ندارید و نمی‌دانید باید از کجا و چگونه آن کار را انجام بدهید عملاً آن کاری که انجام می‌دهید اثربخشی لازم را ندارد. بعضی‌ها می‌آیند بودجه‌های کلان صرف می‌کنند، ولی اثربخشی لازم را ندارد مثل ساخت مدرسه‌ای مثلاً ده‌کلاسه در یک روستایی که اصلاً محصل ندارد، اما به دلیل اینکه نماینده مجلس فشار آورده‌است یا مدیرعامل آن مجموعه بچه آن شهرستان بوده و یا دلایل دیگر، می‌روند جایی سرمایه‌گذاری می‌کنند که بهره لازم را ندارد.

وقتی می‌گویم بحث دانشگاه و مراکز علمی، یعنی شناسایی شاخص‌های مسئولیت اجتماعی و تعریف نیاز‌های مسئولیت اجتماعی باید از سمت مراکز علمی و دانشگاهی صورت بگیرد. در آنجا باید کار مطالعاتی و پژوهشی صورت بگیرد و برای اجرا، به تشکل‌های تخصصی واگذار شود. به عنوان مثال اگر من می‌خواهم در حوزه کودکان کار ذیل مسئولیت اجتماعی فعالیت کنم، اشتباه محض است که با شرکت یا بنگاه خودم به طور مستقیم وارد عمل شوم؛ زیرا این کار هم هزینه خدمت را بالا می‌برد و هم، چون شناخت درست و تجربه‌ای پشتش نیست، احتمال اینکه کار خراب شود، وجود دارد. ولی وقتی کار را به یک تشکّل حرفه‌ای که با سابقه است، بسپارم، آن تشکل می‌داند که چگونه باید رفتار کند، منابع و نیازهایش را شناسایی می‌کند و هزینه‌ها هم مشخص است. در جا‌هایی این تشکل‌ها صرفه‌جویی می‌کنند که واقعاً قابل توجه است و بسیار بهتر است از این که یک نهاد یا یک شرکت بیاید این کار را انجام بدهد. پس نتیجه می‌گیریم که نهایتاً شرکت به عنوان کمک کننده اقتصادی یعنی اسپانسر یا حامی اقتصادی، می‌تواند بیاید مجموعه این شاخصه‌ها را شناسایی کند.

هر کسی نسبت به اهداف و مأموریت و نوع جنس و رابطه‌اش باید پای کار باشد و خدمتی انجام بدهد. رسانه‌ها نقش کنترل این گردش را دارند که این گردش درست اتفاق بیفتد. اگر در جایی شیطنتی اتفاق می‌افتد و کار بدون مطالعات لازم پیش می‌رود و یا هر مشکل دیگری هست، آن‌ها را شناسایی کنند و با کمک دانشگاهیان کار‌های تحلیلی و پایشی خوب انجام بدهند.

امیدوارم کسانی که در آینده وارد حوزه مسئولیت اجتماعی می‌شوند به صورت حرفه‌ای وارد این حوزه شوند تا بتوانند به ما کمک کنند و ان‌شاءالله که تعداد بیشتری از رسانه‌ها باشند که به این موضوع اهمیت دهند و روی این موضوع کار کنند و بتوانند همکار ما باشند که این چرخه را کنترل کنند و این چرخه هدف خود را درست انجام دهد. حاکمیت هم از نظر بحث سیستم نظارتی باید کمک کند برای این که پولشویی و مواردی که در بحث مشکلات مسئولیت اجتماعی بعضا به وجود می‌آید را رصد کند تا درست انجام شود و نهایتاً سیستم حاکمیت باید تسهیل‌گری کند.

 

رسانه مسئولیت‌اجتماعی را با چه پیش‌فرض‌هایی راه‌اندازی کردید؟ چه ضرورت‌هایی احساس کردید که تصمیم به راه‌اندازی چنین رسانه‌ای گرفتید؟

جمشیدی: به طور کلی دو بحث وجود داشت، ابتدا بحث محتوایی و فرهنگ‌سازی و دیگری بحث بانک‌های اطلاعاتی؛ با این دو هدف و رویکرد، رسانه مسئولیت‌اجتماعی را ایجاد شد. البته رسانه مسئولیت‌اجتماعی به این شکل فعلی، یک‌باره متولد نشده‌است. تمام تلاش‌ما این است که دو رویکرد را توسعه بدهیم؛ گزارش مسئولیت‌اجتماعی و گزارش پایداری. باید نگاه پایدار داشته باشیم. توسعه و پیشرفت که اتفاق می‌افتد، باید پایداری داشته‌باشد. یکی از موضوعاتی که رسانه مسئولیت‌اجتماعی به آن‌ها توجه می‌کند، این است که بتواند به اشکال مختلف، شرکت‌ها را تشویق کند که گزارش‌های مسئولیت‌اجتماعی خودشان را ارائه کنند و بسیار روی این موضوع کار می‌کنیم. یکی از اهدافی که به دنبال آن هستیم این است که درک درستی از مسئولیت‌اجتماعی داشته باشیم؛ مسئولیت اجتماعی را به طور واژگانی بشناسیم، ادبیات مشترکی داشته باشیم و تعریف مشترکی از مسئولیت اجتماعی که به یک توسعه پایدار منتهی می‌شود، داشته‌باشیم.

/انتهای‌پیام/

ارسال نظر
captcha