مروری بر چالش‌های برخورد فقهی صرف در مواجه با مسائل فرهنگی-اجتماعی؛
مسائل فرهنگی، برخورد فقهی صرف، مبتنی بر اعلام حرمت و سپس انکار مسئله راه به جایی ندارد. بلکه لازمه کار مدیریت وضع موجود به سمت وضع مطلوب، از دریچه فهم عمیق امر فرهنگی است. البته که احکام خمسه تکلیفی در یک پیوستار و شبکه می‌توانند نقطه مطلوب امر فرهنگی را ترسیم سازند. توجه به خصلت شبکه‌ای به واسطه مواجهه با واحد اجتماع امری ضروری است. اما ارائه خام آن به عرصه مدیریت، زمینه شکل‌گیری سیاست سکوت را فراهم می‌آورد.

گروه راهبرد «سدید»؛ علی عسگری: کشور ما امروزه در ارتباط با فرهنگ غرب، نقل و انتقالات فرهنگی و به نوعی جهانی شدن شاهد بروز حواشی و معضلاتی در زمینه محصولات فرهنگی وارداتی است که در کشور های مولد این فرهنگ مشاهده نمی‌شود. به عبارت دیگر در این نقل و انتقال فرهنگی، جدای از سازش و یا ناهمخوانی فرهنگ وارداتی با فرهنگ بومی، شاهد بروز چالش های نوظهوری هستیم که در مبدأ صادر کننده فرهنگ مشاهده نمی‌شود. اما علت بروز این مسئله چیست؟

 

برای وضوح بیشتر مسئله به سه مثال زیر توجه کنید:

  • فرهنگ نگهداری از حیوانات خانگی: نگهداری از حیوانات خانگی و یا فرهنگ«پت» از اساس مسئله ای غربی و شکل گرفته در دنیای مدرن است. در جوامع غیر غربی، حیوانات به حسب وظایفی همچون نگهبانی و یا استفاده از محصولات آنان مورد نگهداری قرار می گرفتند، اما در زمانه فعلی، نگهداری از حیوانات در خانه، به عنوان یک عضو از اهالی خانه و یا با قصد تفریح و تفرج، مرسوم شده است. این مسئله که در کشور ما به تقلید از فرهنگ غربی رواج یافته، ایجاد چالش هایی نموده است که در فرهنگ مبدأ مشاهده نمی شود. برای نمونه استفاده از برخی نژادهای حیوانات خطرناک، وارد کردن آنان در پارک ها و محیط های بازی کودکان، وارد کردن در اماکن عمومی همچون رستوران ها و آرایشگاه ها، عدم استفاده از قلاده و ... از جمله مسائلی است که تنها در کشور ما به نحو یک فرهنگ عمومی مشاهده می شود، این در حالی است که چهارچوب بندی های جدی قانونی در منع رفتارهای فوق، در کشورهای مبدأ این فرهنگ، ترسیم شده و مورد قبول همگان واقع شده است.

  • موسیقی رپ: یکی از اقسام نوظهور موسیقی که در مقایسه با دیگر از انواع آن، تاریخچه بسیار مختصری دارد، موسیقی رپ است. موسیقی که در دنیا، با فضایی اعتراضی پا به عرصه ظهور گذاشت، به تقلید از فرهنگ غالب جهانی غرب، در کشور ما نیز با چنین فضایی آغاز به کار کرد. اما مسئله ای که امروزه شاهد آن هستیم، تبدیل شدن موسیقی رپ از موسیقی اعتراضی، به موسیقی است که تمام مرز های اخلاق را شکسته، استفاده از کلمات رکیک، دعوت به مواد مخدر و دیگر رذیله های اخلاقی، به وفور در آن قابل مشاهده است. این در حالی است که غلبه و غلظت این مسئله در فرهنگ مبدأ این سبک از موسیقی به شدت آن چیزی که در موسیقی رپ فارسی مشاهده می کنیم نیست.

  • طب مکمل: تعارض میان علم و دین، از جمله مسائلی است که در ارتباط میان جهان اسلام و تمدن غرب، به نحو مسئله و معضل در ذهن اندیشمندان اسلامی نقش بست. این موضوع که در پیشینه و سنت فکری جهان اسلام، گاه با عنوان تعارض عقل و نقل مطرح می شد، پاسخ خود مبتنی بر انگاره وحدت و تعاضد را یافته بود، اما در مواجهه با تمدن غرب، مسئله صورت بندی متفاوتی یافت به نحوی که گاه به سمت تعارض سوق پیدا می کرد. یکی از نمود های بارز این تعارض، میان طب سنتی، اسلامی و یا تعابیر دیگر با طب رایج است. این مسئله در حالی کشور ما را درگیر خود کرده است که در فرهنگ مبدأ شکل گیری این تعارض، رابطه این سبک از طب، به نحو مسالمت آمیزی راه خود را جسته و طب سنتی، اعم از طب های چینی و ... با عنوان طب مکمل، در خدمت درمان مریض به کار گرفته می شود. این در حالی است که رابطه این دو سبک از طب در کشور ما، به نحو نفی مطلق شکل گرفته است به گونه ای که امکان هر نوع ازگفتگو و مفاهمه میان آن ها را از میان برده است. وضعیت پیش آمده، سبب شده است تا بخشی از بدنه طب سنتی، با بی اعتمادی به نظام سلامت کشور، مخاطبین خود را بر حذر از رجوع به بیمارستان های کشور داشته و گاها به نفی و دشمنی با نظام اسلامی کشیده شوند، در نقطه مقابل نیز نظام سلامت کشور، اقدام به نفی و نادیده انگاشتن طرف مقابل کرده است. نکته جالب در این زمینه، بازتولید جریان ها، به واسطه دو سر طیف افراط است. این وضعیت در حالی رخ می دهد که سنت کشور ما، به عنوان نقطه تلاقی فرهنگ های گوناگون، مبتنی بر گفتگوی میان سنت ها، ادیان، مکاتب فلسفی و ... شکل گرفته است.

 

تبیین چرایی بروز مسئله

پس از توصیف صورت مسئله، نوبت به تبیین و بیان چرایی آن می‌رسید. در یک جمله «سیاست انکار» را می‌توان عامل تبدیل مسئله به معضل دانست. در تحلیل علل شکل گیری سیاست انکار عوامل متعددی را می‌توان دخیل دانست، یکی از عوامل جدی ایجاد سیاست انکار، غلبه برخوردهای فقهی با مسئله است. در توضیح مدعای فوق باید گفت که مخاطب فقه، عمل مکلف است، به عبارت دیگر، فقه دغدغه حل مسئله و مدیریت مسئله را نداشته، بلکه رسالت خود را سامان‌دهی افعال مکلفین، در موقف عملی تعیین کرده است. از همین رو این رسالت را با لحاظ قرار دادن افعال مکلفین در ذیل یکی از احکام خمسه تکلیفی (واجب-مستحب-مباح-مکروه-حرام)‍ به انجام می‌رساند. فقه شیعه، دوران شکل گیری و نضج خود را در حالی سپری کرده که در نهایت بعد و دوری نسبت به نهادهای حاکمیتی قرار داشته است، از همین رو طبیعی است که رسالت خود را رهبری و ساماندهی کنش فردی قرار دهد. به عبارت دیگر مخاطب فقه موجود شیعی فرد است و نه حکومت، از همین رو این مسئله اقتضاء آن را دارد که فقه از عرصه مدیریت و حل مسئله که از شئون حاکمیتی است غفلت داشته باشد. حال مسئله آنگاه تبدیل به معضل می‌شود که فقه موجود، با حفظ ساختارها و چهارچوب‌های خود، گسترده شده و در خصوص مسائل حاکمیتی ورود داشته باشد. به طور معمول در چنین حالتی با تفکر «الباطل یموت به ترک ذکره» و اعلام حرمت مسئله اجتماعی و فرهنگی، تلاش دارد تا عرصه عمومی را مقدمه سامان دهی ترک مسئله توسط مکلف یا همان فرد کند، این در حالی است که عرصه عمومی و عرصه حکمرانی، عرصه مدیریت مسئله بوده و نه انکار آن. ذکر این موضوع ضروری است که سخنان فوق به منزله نفی قبح و حرمت یک فرهنگ خاص نیست، بلکه مسئله اصلی بر سر نحوه و چگونگی مواجهه با یک امر اجتماعی و فرهنگی است.

در پایان و به عنوان یک نمونه، می‌توان احکام سه گانه قرآن در خصوص حرمت شرب خمر را نمونه بارز صحیح مدیریت أمر فرهنگی تلقی کرد. مسئله شرب خمر که در عرف عرب عصر نزول دین، به عنوان یک أمر فرهنگی مورد قبول واقع شده بود، به درستی طی یک مدیریت فرهنگی کنار گذاشته شد. نخست در مرتبه اول ضمن بیان منافع، مضرات آن بیشتر دانسته می شود: «يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا ». [1]

در مرتبه دوم بیان می‌شود که هنگام نماز در حالت مستی نباشید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى»[2]

و در مرتبه نهایی به طور کامل نفی می‌شود: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ »[3]

آیات فوق دلالت بر آن دارند که در مسائل فرهنگی، برخورد فقهی صرف، مبتنی بر اعلام حرمت و سپس انکار مسئله راه به جایی ندارد. بلکه لازمه کار مدیریت وضع موجود به سمت وضع مطلوب، از دریچه فهم عمیق أمر فرهنگی است. البته که احکام خمسه تکلیفی در یک پیوستار و شبکه می‌توانند نقطه مطلوب أمر فرهنگی را ترسیم سازند. توجه به خصلت شبکه‌ای به واسطه مواجهه با واحد اجتماع أمری ضروری است، اما ارائه خام آن به عرصه مدیریت، زمینه شکل گیری سیاست سکوت را فراهم می آورد.

 

[1] بقره،۲۱۹

[2] نساء،۴۳

[3] مائده، ۹۰

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha