20 اسفند سالروز رحلت خادم شریعت، آیت‌الله سیدحسین خادمی
ایشان علاوه بر فعالیت در حوزه و حضور در صحنه سیاست و فرهنگ، تألیفاتی را منتشر کردند. از جمله این آثار می‌توان رساله فی ارث الزوجه، حواشٍ علی کتاب الطهاره و الصلوه و الزکوه من کتاب مصباح الفقیه للشیخ رضا الهمدانی، تقریرات اصول از ابتدای مباحث الفاظ تا آخر معنای حرفی و از خاتمه برائت تا آخر تراجیح، تقریرات فقه مرحوم نائینی در نماز و روزه، رساله‌ای در لباس مشکوک تا قواطع نماز اشاره کرد

به گزارش «سدید»؛ وقوع انقلاب اسلامی از جمله تحولاتی بود که در عرصه داخلی و خارجی تأثیرات متعددی به همراه داشت. اما آنچه موجب شکل‌گیری نظامی منسجم و اسلامی در پی این انقلاب شد، نقش و جایگاه ممتازی بود که نهاد مرجعیت و روحانیت در آن ایفا کرد. در واقع روحانیون مبارز در کنار امام خمینی (ره) حرکت انقلاب را به یک سمت و جهت مشخص رهنمون شدند و به مدیریت مسیر مبارزه با رژیم پرداختند. در عین حال روحانیون به دلیل استقلال از دستگاه حاکمه وقت و نیز ارتباط مستقیم با جامعه در پیشبرد انقلاب اسلامی و آرمان‌های آن نقش برجسته‌ای داشتند. آیت‌الله سیدحسین خادمی از جمله روحانیون مبارزی بود که تمام عمر شریف خود را صرف مبارزه با طاغوت نمود و در سنگر حوزه علمیه و جامعه گام‌های مؤثری در جهت از میان برداشتن ظلم و بیداد کرد و پس از انقلاب نیز حافظ اهداف بلند این حادثه قرن بود.   


عالم فرزانه آیت‌الله سیدحسین خادمی روز جمعه ۲۳ آبان  ۱۲۸۰ هجری شمسی برابر با سوم شعبان سال ۱۳۱۹ هجری قمری و در سال روز ولادت امام حسین (ع) در شهر اصفهان و در خاندان علم و تقوا به دنیا آمد. پدرش به میمنت روز تولد امام حسین (ع) نام حسین بر او نهاد. سیدحسین در همان اوان کودکی پدرش را از دست داد و تربیت اسلامی او تحت نظارت مادری آغاز شد که او نیز از خاندانی بزرگ به شمار می‌رفت.  خاندان مادرش (که خود، دختر مرحوم حاج میرزا فضل‌الله صدرالشریعه بود) همچون خاندان پدرش آقا سیدجعفر خادم الشریعه در هر عصر و عهدی مبلغان بزرگی را تقدیم تشیع کرده بودند.  بر همین اساس سیادت سیدحسین به امام کاظم (ع) می‌رسید.   



ورود به حوزه علمیه اصفهان

سیدحسین پس از فراگیری خواندن و نوشتن و قرائت قرآن و ادعیه مأثوره، علوم حوزوی را نزد علمای بزرگ حوزه علمیه اصفهان نظیر شیخ علی مدرس یزدی، آقامیرزا اردستانی و میرزا احمد مدرس اصفهانی و میرمحمدصادق خاتون‌آبادی آغاز کرد. رسائل شیخ انصاری را نزد آخوند ملاعبدالکریم گزی و میرسید علی مجتهد نجف‌آبادی و کفایه الاصول آخوند خراسانی را نزد سید محمد نجف آبادی آموخت.



هجرت به نجف اشرف

عطش سیری ناپذیر وی برای کسب علم و دانش و بهره بردن از اساتید بزرگ او را روانه نجف نمود و در محضر اساتیدی مانند آیات عظام میرزا حسین نائینی، آقا ضیاءالدین عراقی، آقا سیدابوالحسن اصفهانی، شیخ محمد بلاغی و سید ابوتراب خوانساری حضور یافت. استعداد بسیار، هوش سرشار و حافظه قوی در این برهه از زندگی علمی و معنوی او موجب شد که وی در جلسات درس و بحث تنها به جزوات و کتب متداول حوزوی مراجعه و اکتفا نکند

عطش سیری ناپذیر وی برای کسب علم و دانش و بهره بردن از اساتید بزرگ او را روانه نجف نمود و در محضر اساتیدی مانند آیات عظام میرزا حسین نائینی، آقا ضیاءالدین عراقی، آقا سیدابوالحسن اصفهانی، شیخ محمد بلاغی و سید ابوتراب خوانساری حضور یافت. استعداد بسیار، هوش سرشار و حافظه قوی در این برهه از زندگی علمی و معنوی او موجب شد که وی در جلسات درس و بحث تنها به جزوات و کتب متداول حوزوی مراجعه و اکتفا نکند. پشتکار و تلاش فوق العاده‌اش در اندک زمانی، اساتید و آیات عظام حوزه نجف را بر آن داشت تا قوه استنباط و اجتهاد او را گواهی کنند و به او اجازه روایت دهند. [۱]همچنین او در خلال تحصیل با بزرگانی همچون آیات عظام میلانی، علامه طباطبائی، خوئی، شیخ محمد علی کاظمی خراسانی، سید عبدالحسین طیب و... هم مباحثه بوده است.




بازگشت به اصفهان

اما دغدغه متلاشی شدن حوزه بزرگ و کهن اصفهان توسط رضاخان و تلاش حکومت در زدودن دین و آثار دینی در این شهر مذهبی وی را بر آن داشت تا به اصفهان بازگردد و اندوخته‌های علمی و معنوی خود را در اختیار اشخاصی قرار دهد که از هر سو در تهاجم التقاط و ابتذال بودند. البته دعوت علمای وقت اصفهان از ایشان برای بازگشت به اصفهان بی‌تأثیر نبود. این عالم بزرگوار پس از ورود به اصفهان در مدرسه صدر به درس و بحث پرداخت و در احیا و تحکیم بخشیدن به حوزه علمیه اصفهان که به دست رضاخان متلاشی و از هم گسیخته شده بود، همت گماشت و با تلاش شبانه‌روزی خود، روز به روز بر رونق آن افزود.  وی که در فقه و اصول، رجال، تفسیر، معارف و علوم عقلی و نقلی سرآمد اساتید عصر خود در حوزه اصفهان بود، توانست در مدتی کوتاه حال و هوایی دیگر بر حوزه درس اصفهان حاکم کند؛ به گونه‌ای که جلسات درس او به پر جمعیت‌ترین و پرمایه‌ترین مجالس درس مبدل گردید و این روند تعلیم و تعلم را با وجود کهولت سن تا آخر عمر پر برکتش همچنان دنبال می‌کرد و تا پایان عمر ریاست حوزه علمیه اصفهان را به عهده داشت و در مسیر اعتلای فکری و اخلاقی طلاب و جلوگیری از نفوذ اندیشه‌های التقاطی در این حوزه گام برمی‌داشت.




خدمات فرهنگی و عمرانی

آیت‌الله خادمی در کنار خدمت به طلاب در حوزه علمیه، در راه سازماندهی نیرو‌های فعال جامعه در راستای تقابل با ابتذال و التقاط و نیز ساماندهی وضعیت اسفبار فقرا و محرومان جامعه لحظه‌ای از پای ننشست و خدمات شایسته و ارزنده‌ای به فرهنگ اسلامی و رفاه مسلمانان نمود. از ویژگی‌های بارز وی موضع‌گیری‌های خاص و عملکرد مناسب در موقعیت‌های مختلف در برابر سیاست‌های رژیم شاهنشاهی بود. آیت‌الله خادمی در جا‌هایی که اقدام فرهنگی را ضروری می‌دانست از آن رویگردان نبود و به آن می‌پرداخت. از جمله خدمات ایشان می‌توان موارد زیر را برشمرد: 

۱. مؤسسه‌ی احمدیه

او در راستای تعلیم و تربیت اسلامی نسل آینده و تقابل با سیاست‌های غرب‌گرایانه رژیم پهلوی و نیز واکسینه کردن قشر جوان در برابر فرهنگ منحط لائیک از نفوذ معنوی که در میان مردم داشت، مؤسسه احمدیه را بنیان نهاد و به مناسبت‌های مختلف از اندیشمندانی همچون علامه محمدتقی جعفری، شهید مطهری، دکتر مفتح، علامه امینی و... دعوت می‌کرد تا شیفتگان علم و فضیلت از سخنان آنان بهره‌مند شوند

او در راستای تعلیم و تربیت اسلامی نسل آینده و تقابل با سیاست‌های غرب‌گرایانه رژیم پهلوی و نیز واکسینه کردن قشر جوان در برابر فرهنگ منحط لائیک از نفوذ معنوی که در میان مردم داشت، مؤسسه احمدیه را - که از دبستان، کلاس‌های روزانه و شبانه، کتابخانه و سالن سخنرانی تشکیل شده بود- بنیان نهاد و به مناسبت‌های مختلف از اندیشمندانی همچون علامه محمدتقی جعفری، شهید مطهری، دکتر مفتح، علامه امینی و... دعوت می‌کرد تا شیفتگان علم و فضیلت از سخنان آنان بهره‌مند شوند. این مؤسسه با پوشش کار‌های فرهنگی به امور سیاسی همگام با نهضت روحانیت می‌پرداخت. به همین دلیل رژیم همواره تلاش می‌کرد به هر نحو ممکن بر آن تسلط یابد؛ لیکن حمایت‌های قاطعانه آیت‌الله خادمی باعث عقب‌نشینی دستگاه شد و در نهایت در نوک حمله اتهام‌های ناروا و ناجوانمردانه ساخته و پرداخته ساواک قرار گرفت. با این حال این جوسازی‌ها هرگز مانع تربیت نسل جوان و انقلابی در این مؤسسه نشد.   

۲. تأسیس و بازسازی مساجد اصفهان

تأسیس و بازسازی مساجد اصفهان و بازسازی مدرسه علمیه عرب‌ها، که پس از رحلتش به نام مدرسه آیت‌الله خادمی نامگذاری شد، از دیگر خدمات ارزنده آن بزرگوار است.  

۳. تأسیس کتابخانه 

همچنین او به تأسیس کتابخانه‌های متعدد همت گماشت و کتابخانه‌هایی مانند کتابخانه‌های مدرسه ملاعبدالله، مؤسسه احمدیه، و مسجد حاج رسولی‌ها را برپا کرد. او با زندگی زاهدانه قسمتی از در آمد خود را در به دست آوردن نسخ خطی بزرگان صرف نمود. کتابخانه نفیس شخصی وی حدود هفتصد جلد کتاب خطی و کمیاب را در خود جای داده است.     

۴. فعالیت‌های عمرانی و مردمی

وی در مسائل اجتماعی و سیاسی نیز شهره و سرآمد اصفهان و اصفهانیان بود و در مصائب و بلایا از آنان حمایت می‌کرد. جمع‌آوری کمک‌های مردمی و یاری رساندن به محرومان جامعه و ارسال کمک‌های مالی و معنوی برای مردم دیگر نقاط کشور و مسلمانان خارج از کشور از دیگر فعالیت‌های این پیر فرزانه بود.  مردم مظلوم و جنگ‌زده لبنان به واسطه ارتباط نزدیکی که میان امام موسی صدر و آیت‌الله خادمی برقرار بود پیوسته از کمک‌های ارسالی ایشان بهره می‌بردند. به دنبال زلزله طبس که در سال ۱۳۵۷ به وقوع پیوست، مرحوم آیت‌الله سیدحسین خادمی مبادرت به جلب و ارسال کمک‌های فراونی به این منطقه نمود. از دیگر فعالیت‌های اجتماعی و عام‌المنفعه این خادم دین و مردم می‌توان به تأسیس انجمن‌های خیریه در اصفهان اشاره نمود.

۵. سخنرانی‌ها

از آن جا که او فرزند زمان خویش بود و در منابر و سخنرانی‌های خویش هرگز رسالت روحانی و ارشاد مردم را نادیده نمی‌گرفت.  در مباحت علمی و معنوی با مخاطبین به ویژه جوانان و عامه مردم، مفاهیم عمیق و سنگین را در قالب‌های ساده و روان می‌گنجاند و به تبیین آن مسائل می‌پرداخت. توسل به اهل بیت علیهم السلام خاصه تذکر مصائب حضرت سید الشهداء (ع) را یک اصل می‌شمرد و نسبت به ایشان ارادتی ویژه و خالصانه داشت.


فعالیت‌های سیاسی



۱- دوره سلطنت رضا پهلوی

آیت‌الله خادمی در مقطعی از تاریخ به اصفهان بازگشت که استبداد رضاخانی با همه توان خود کمر به دین زدایی و دین‌ستیزی بسته و با بستن درب حوزه‌ها وگشودن مراکز فساد، مومنین را در موضعی انفعالی قرار داده بود. ایشان در این برهه در مقابل اقدامات رضاخان قد بر افراشت و به تغیر لباس و متحد الشکل کردن لباس مردان، کشف حجاب بانوان و جلوگیری از برگزاری مراسم عزاداری امام حسین (ع) اعتراض نمود. این اعتراضات باعث شد تا حکومت رضاخانی تضییقاتی را علیه ایشان تدارک ببیند. مدتی منزل او را تحت نظر قرار دادند به طوری که خروج وی از خانه ممکن نبود و در آن ایام که روحانیون فقط با شرایط و قوانین رضاخانی می‌توانستند از لباس روحانیت استفاده کنند با وجود همراه داشتن اجازه اجتهاد از سوی علمای نجف با ملبس شدن او به لباس ررحانیت مخالفت کردند. عشق به حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و زنده نگهداستن شعائر محرم و عاشورا وی را بر آن داشت تا در آن دوران خفقان و سخت رضاخانی نیمه‌های شب عده‌ای از خواص را به منزل دعوت کند و به عزاداری حضرت سید الشهداء (ع) بپردازند.

۲- دوره سلطنت محمدرضا پهلوی

پس از تبعید رضاخان و به حکومت رسیدن محمدرضا توسط انگلیسی‌ها اگر چه از فشار‌های پلیسی و خفقان‌آور بر روی مردم و به ویژه روحانیت کاسته شد، ولی حرکت دین ستیزانه حکومت قطع نشد و انحرافات اجتماعی که از سوی حکومت به جامعه تزریق و تحمیل می‌شد به شیوه‌های نوین ادامه یافت. بر همین اساس روحانیت در سراسر کشور فعالیت‌های فرهنگی- سیاسی خود را گسترش دادند و حتی‌الامکان سعی می‌کردند برای مبارزه به اتحاد کلمه و وحدت رویه‌ای دست یابند

پس از تبعید رضاخان و به حکومت رسیدن محمدرضا توسط انگلیسی‌ها اگر چه از فشار‌های پلیسی و خفقان‌آور بر روی مردم و به ویژه روحانیت کاسته شد، ولی حرکت دین ستیزانه حکومت قطع نشد و انحرافات اجتماعی که از سوی حکومت به جامعه تزریق و تحمیل می‌شد به شیوه‌های نوین ادامه یافت. بر همین اساس روحانیت در سراسر کشور فعالیت‌های فرهنگی- سیاسی خود را گسترش دادند و حتی‌الامکان سعی می‌کردند برای مبارزه به اتحاد کلمه و وحدت رویه‌ای دست یابند.  از آن جایی که مبانی اندیشه سیاسی او از فقه و دیانت برخاسته بود به عنوان یک عالم دینی دخالت در امور اجتماعی و سیاسی مردم را وظیفه خود تلقی می‌نمود و بدان عمل می‌کرد و به همین جهت مبارزه با هجوم گسترده فرهنگی، سیاسی و اجتماعی رژیم غرب‌گرا را سر لوحه کار خود قرار داد و با فعال کردن «هیئت علمیه اصفهان» زمینه‌های مبارزه را فراهم آورد و با جلسات مستمر این هیئت در منزل خود یا سایر علما، هماهنگی مناسب را در بین آنان به وجود آورد و جبهه‌ای گسترده با حضور علمای اصفهان ایجاد کرد، به طوری که در موارد مختلف موضع واحدی می‌گرفتند و با اعلامیه، نامه، تلگراف و...  مراتب را به عموم مردم اعلام می‌کردند.      

ایشان از شخصیت‌هایی بود که با آیت‌الله کاشانی در جریان نهضت ملی شدن همکاری داشت. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با آن که فضای خفقان بر جامعه مستولی شده بود، این عالم مبارز با فدائیان اسلام ارتباط بر قرار ساخت و در جهت اهداف و منویات آنان گام‌های مثبتی برداشت. این ارتباطات تا بدانجا پیش رفت که در سفری که نواب صفوی و یارانش به اصفهان داشتند به دیدار وی رفتند.

 با تأسیس ساواک در سال ۱۳۳۵، دستگاه امنیتی کشور بر آن شد تا افراد و جریاناتی را که در راستای مبارزه با رژیم فعالیت می‌نمایند زیر چتر امنیتی خود قرار دهد.  یکی از اهداف مهم برای دستگاه اطلاعاتی تسلط اطلاعاتی بر فعالیت‌های ایشان بود. با آغاز نهضت حضرت امام در سال ۱۳۴۱، آیت‌الله خادمی به مخالفت با انجمن‌های ایالتی و ولایتی برخاست و شروع قیام در سال ۱۳۴۲ و هم زمان شدن آن با ایام عزاداری سالار شهیدان موجب گشت او این مراسم را مبدل به یک راهپیمایی با شکوه در جهت حمایت از قیام حضرت امام نماید. وی با شروع نهضت، در کنار امام قرار گرفت و با تلاش‌های مستمر خویش اقدامات و تحرکات حق طلبانه امام را مورد تأیید و حمایت قرار داد و با صدور اعلامیه، مدارس علمیه اصفهان، بازارها، نماز‌های جماعت را به عنوان اعتراض تعطیل می‌نمود.  وی در آن دوران که حتی ذکر نام امام خمینی جرم محسوب می‌شد، در منابر و محافل خود از امام یاد می‌کرد. با اوج‌گیری مبارزات در سال ۱۳۴۲ عده‌ای از مبارزین اصفهان تحت ریاست ایشان قرارگرفته و با تهیه چند دستگاه تکثیر، اعلامیه‌های امام و سایر علما را با اسامی مختلف به چاپ رساندند و در سطح وسیعی از تهران، اصفهان و سایر شهرستان‌ها پخش نمودند.  در ادامه همین فعالیت‌های زیرزمینی گروه‌های تحت امر او که در تشکل‌های سه یا چهار نفری فعالیت می‌کردند در سال‌های ۱۳۴۷ و ۱۳۵۴ توسط ساواک ضربه خورد.      

پس از دستگیری امام زمزمه شومی مبنی بر محاکمه و اعدام امام از سوی دستگاه برخاست. به ابتکار آیت‌الله‌العظمی سید محمدهادی میلانی علمای شهرستان‌های مختلف به ویژه قم به عنوان اعتراض به دستگیری مرجع بزرگ در تهران اجتماع کردند و از شهر اصفهان آیت‌الله خادمی نیز به نمایندگی روحانیت و مردم اصفهان به این جمع پیوست و در تنظیم اعلامیه‌های صادره از سوی علمای متحصن نقش به سزایی را ایفا نمود.   با آزادی امام خمینی از زندان در ۱۵ فروردین ۱۳۴۳ به منظور گسترش محبوبیت امام در قلوب مردم و ایجاد وحدت در میان انقلابیون و مبارزان و تمامی اقشار مردم، در اصفهان چندین مجلس جشن برگزار و از وعاظ دعوت کرد تا در این مجالس برای ایشان دعا کنند. در همین مجالس بود که سیاست‌های رژیم زیر سؤال رفته و آگاهی‌های مردم رو به رشد گذاشت. وی به همراه عده‌ای از مردم اصفهان جهت دیدار با امام و اعلام حمایت از ایشان به قم رفتند و طی یک راهپیمایی با شکوه به حضور امام خمینی رسیدند. امام طی سخنانی در جمع حاضر از مردم اصفهان تشکر و آیت‌الله خادمی را به عنوان نماینده خود به مردم معرفی کردند و از مردم اصفهان خواستند که از وی قدردانی نمایند.  همین اقدامات آیت‌الله خادمی در خصوص حمایت از امام خمینی موجب خشم مضاعف ساواک شد. ساواک در ابتدا تصمیم گرفت وی را دستگیر و به تهران اعزام کند، ولی از ترس واکنش‌های مردمی و به منظور جلوگیری از اغتشاش و درگیری در اصفهان به ملاقات رؤسای شهربانی و ساواک در تاریخ ۷ / ۲ / ۱۳۴۳ با ایشان بسنده کردند. آیت‌الله خادمی به رغم تذکرات شدیداللحن آنان و مراقبت بسیارشان، هیچ‌گاه از فعالیت‌های خود دست بر نداشت و حتی در منابر و محافل علناً حضرت امام را دعا می‌کرد.   پس از تبعید حضرت امام به ترکیه نیز ارتباط ایشان با وی قطع نشد و همواره از طریق افراد آگاه و مورد اعتماد، نامه‌های سری به خدمت ایشان، می‌فرستاد و امام را در جریان مسائل اصفهان قرار می‌داد و مقدم مدیر کل سوم ساواک برای این که مکاتبات آنان از نظر ساواک پنهان نماند، دستور داده بود نامه‌های ایشان تحت کنترل قرارگیرد.

در سال ۱۳۴۴ با آن که ساواک مدرک قابل اعتنایی از ایشان نداشت، ولی از فعالیت‌های آشکار و پنهان ایشان به ستوه آمده بود؛ لذا به منظور دستیابی به منبع اصلی پخش اعلامیه، به ساواک احضار و منزلشان مورد بازرسی قرار گرفت و ایشان را به اتهام نشر اکاذیب به دادگاه  فراخواند و در یک محاکمه فرمایشی وی را به دو ماه حبس قابل خریداری محکوم و پس از پرداخت مبلغ تعیین شده مشمول منع پیگرد گردید


در سال ۱۳۴۴ با آن که ساواک مدرک قابل اعتنایی از ایشان نداشت، ولی از فعالیت‌های آشکار و پنهان ایشان به ستوه آمده بود؛ لذا به منظور دستیابی به منبع اصلی پخش اعلامیه، به ساواک احضار و منزلشان مورد بازرسی قرار گرفت و ایشان را به اتهام نشر اکاذیب به دادگاه  فراخواند و در یک محاکمه فرمایشی وی را به دو ماه حبس قابل خریداری محکوم و پس از پرداخت مبلغ تعیین شده مشمول منع پیگرد گردید. آیت‌الله خادمی بار‌ها صرفاً به خاطر نگرانی ساواک از ملاقات ایشان با حضرت امام؛ از سفر به حجاز و عراق برای انجام حج و زیارت عتبات محروم شدند.  از دیگر اقدامات ارزشمند او رسیدگی به خانواده‌های زندانیان و تبعیدیان در دوران ستم شاهی بود و همواره آنان که پای در مسیر جهاد گذاشته بودند ایشان را ملجأ و پناه امن خود می‌دانستند.  

سال ۱۳۵۶ نیز علیرغم مخالفت ساواک برای مرحوم آیت‌الله حاج آقا مصطفی خمینی مجلس ترحیم برگزار کرد و در اعتراض به مقاله توهین آمیز روزنامه اطلاعات به حضرت امام و روحانیت آگاه، علما و روحانیون را جمع و بیانیه‌ای علیه اقدامات رژیم صادر کرد. با شروع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ و بالاگرفتن آن، آیت‌الله خادمی برای آن که نهضت از مسیر اصلی خود منحرف نشود و مجالس، راهپیمایی‌ها و تظاهرات در برگیرنده منویات حضرت امام باشد، با همفکری یارانش به سازماندهی آن می‌پرداخت و تمامی مراحل را تحت نظر می‌گرفت و خود در بسیاری از آن مجالس و راهپیمایی‌ها شرکت می‌جست. این اقدامات و نیز تحصن پانزده روزه مادران و خواهران زندانیان سیاسی در منزل ایشان ـ با وجود  محاصره نیرو‌های امنیتی ـ به خوبی نقش محوری ایشان را در این مقطع حساس تاریخ، می‌نمایاند.



یک تحصن تاریخی

بعد از دستگیری آیت‌الله طاهری، بازار اصفهان تعطیل شد. مردم برای کسب تکلیف به سوی منزل روحانی بزرگ شهر، آیت‌الله خادمی رفتند. این حرکت مردم به تظاهرات و سپس به تحصن در منزل ایشان بدل گشت و در مدت ده روزی که این تحصن به طول انجامید، منزل ایشان کانون انقلاب و خود آن حضرت پذیرای مردم اصفهان شد. آخرین شب تحصن، نیرو‌های نظامی اطراف منزل ایشان را محاصره کرده و گروهی از مردم مظلوم را به خاک و خون کشیدند. از آن پس در اصفهان حکومت نظامی اعلام شد. در پی این واقعه مسئولان سیاسی -امنیتی استان به مرکز اعلام کردند: عامل اصلی و محرک واقعی وقایع اخیر شخص آیت‌الله خادمی است؛ لذا یا باید تعهد همکاری بسپارد و از وقایع اخیر اعلام انزجار و تنفر کند و یا اصفهان را برای همیشه ترک گوید و یا او و فرزندش دستگیر و زندانی شوند. در پی مشورت‌های فرمانده نیروی زمینی و رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران با نخست وزیر وقت جعفر شریف‌امامی اعلام شد که دستگیری او و فرزندش اقدامات تند و خطرناک‌تری را از سوی مردم اصفهان به دنبال خواهد داشت.  از این رو با شگرد‌ها و تهدیدات ناجوانمردانه سعی در به زانو در آوردن ایشان نمودند؛ لکن سیاست و درایت ایشان باعت شد که از این اقدامات شیطانی نیز طرفی نبندند.

وی با وجود کهولت سن و وضعیت نامساعد جسمانی در اکثر مراسم‌ها مانند یک فریضه شرکت می‌کرد و، چون نمی‌توانست پیاده در راهپیمایی‌ها شرکت کند سوار بر اتومبیل و پیشاپیش صفوف مردم اصفهان حرکت می‌نمود و دلگرمی بیشتری به آنان می‌داد. در راهپیمایی روز هفدهم آذر ماه ۱۳۵۷ وقتی مأموران حکومت نظامی حرکت راهپیمایی را متوقف کردند با مخالفت آیت‌الله خادمی روبرو شدند و ایشان دستور ادامه حرکت داد. این اقدام ایشان باعث شد مأموران با بی‌رحمی تمام جمعیت را به گلوله ببندند. آیت‌الله سیدحسین خادمی در میان سفیر گلوله و خون به ناحق ریخته زنان و مردان بر روی زمین نشست و با این اقدام موجب پایداری و استقامت مردم و کنار رفتن نیرو‌های مسلح با سلاح‌های سبک و سنگین شد. او پس از تظاهرات عظیم تاسوعا و عاشورای آن سال که به دنبال آن مجسمه‌های پهلوی توسط مردم پایین کشیده شد و چماق به دستان با حمایت‌های همه جانبه رژیم به مردم اصفهان حمله کردند، طی هشداری به مسئولین، آنان را از ادامه کار بر حذر و اضافه نمود چنانچه این تظاهرات متوقف نشود اعلام جهاد خواهد کرد. به دنبال این تصمیم، مسئولین به وحشت افتاده و تظاهرات وحشیانه چماق به دستان متوقف گردید.




ارتباط با علما 

این مبارز نستوه علاوه بر مشورت با علما در خصوص مسائل سیاسی به پیشبرد نهضت روحانیت نیز همت گماشت و از سال ۱۳۴۲ به عنوان رابط میان امام و علما برای ایجاد هماهنگی‌های لازم از سوی علمای کشور تعیین شد. بعد از رحلت آیت‌الله العظمی بروجردی، آیت‌الله خادمی، چون پوپایی مکتب را در محوریت امام می‌دید، تمام همّ خود را در معرفی کردن حضرت امام به عنوان مرجع تقلید به کار برد و از آن پس نیز شهریه‌های طلاب را با نام حضرت امام پرداخت می‌نمود.




پیروزی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی

 بعد از انقلاب وی بیش از پیش حمایت قاطع و همه جانبه خویش را از آرمان‌های حضرت امام به اثبات رساند. وی در انتخابات خبرگان اول (قانون اساسی) و دوم از طرف مردم استان اصفهان به نمایندگی برگزیده شد و علیرغم ضعف و بیماری و کهولت سن در جلسات آن شرکت می‌نمود و اولین جلسه مجلس خبرگان اول با ریاست سنی آن بزرگوار رسمیت یافت. با شروع جنگ تحمیلی هم پشتیبانی در خور تحسینی از جبهه‌ها نمود.  




آثار و تألیفات

ایشان علاوه بر فعالیت در حوزه و حضور در صحنه سیاست و فرهنگ، تألیفاتی را منتشر کردند. از جمله این آثار می‌توان رساله فی ارث الزوجه، حواشٍ علی کتاب الطهاره و الصلوه و الزکوه من کتاب مصباح الفقیه للشیخ رضا الهمدانی، تقریرات اصول از ابتدای مباحث الفاظ تا آخر معنای حرفی و از خاتمه برائت تا آخر تراجیح، تقریرات فقه مرحوم نائینی در نماز و روزه، رساله‌ای در لباس مشکوک تا قواطع نماز، رساله‌ای در علوم شمول حق‌الارث زوجه به غیر منقول، حواشی به کتب اصول و رهبر سعادت یا عظمت دین محمد (ص) که در دو جلد به زبان فارسی به چاپ رسیده است را برشمرد.




سیره عملی

سیره عملی ایشان از عوامل مهم نفوذ اجتماعی وی در بین عامه مردم بود. او که عارفی زاهد بود در برابر عام و خاص متواضع و فروتن بود. تا اوایل انقلاب با وجود ابتلا به پا درد و کهولت سن از داشتن اتومبیل بی‌بهره بود تا این که یکی از دوستانش اتومبیلی به ایشان اهدا کرد. آیت‌الله خادمی به تهجد و شب زنده‌داری و توسل و گریه برای حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و تلاوت قرآن مقید بود و با اذکار و ادعیه مأثوره همواره و خاصه در ماه مبارک رمضان مأنوس بود. از دیگر خصال پسندیده‌ای که در ذهن و اندیشه تاریخ به یادگار مانده است می‌توان به صبر و شکیبایی، حلم، توکل، ایمان قلبی، دوراندیشی، وارستگی از وابستگی‌های مادی و دنیایی و گشاده‌رویی او اشاره کرد.




هجرت عالم ربانی

سرانجام این عالم ربانی روز دوشنبه بیستم اسفند ۱۳۶۳ درگذشت. انتشار خبر رحلت او همه اصفهان و شهر‌های حومه آن را به عزا نشاند و تمامی شهر تعطیل و سه روز عزای عمومی اعلام شد. پیکر آن فقید سعید  پس از تشییع با شکوهی به مشهد مقدس منتقل و در جوار حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا (ع) به خاک سپرده شد. حضرت امام خمینی (ره) به مناسبت رحلت آیت‌الله حاج سیدحسین خادمی در تاریخ ۲۰ / ۱۲ / ۶۳ پیامی به شرح زیر صادر فرمودند.



بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و انا الیه راجعون

رحلت تأسف‌انگیز عالم عادل متعهد و خدمتگزار به اسلام و مسلمین حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج آقا حسین خادمی – رحمت‌الله علیه - موجب تأثر و تأسف گردید. این عالم متقی، به حق خادم صادق شریعت و حافظ حدود اسلام و سرمشق تقوی و علم و عمل برای دیگران بود و فقدان و رحلتش ثلمه‌ای بر اسلام و حوزه‌های علمیه بود. امثال این شخصیت‌ها که یادگار سلف صالح و نمونه‌هایی از بزرگان علم و تقوی بودند، ذخیره‌هایی بوده و هستند که ما باید با جان و دل قدرشان را بدانیم و در حیات و مماتشان پیروی از سیره حسنه آنان کنیم. اینجانب این ضایعه را به، ولی عصر بقیه‌الله - ارواحنا له الفداء - و به ملت شریف ایران، به ویژه علمای اعلام و حوزه‌های مقدسه علمیه و اهالی محترم اصفهان، تسلیت عرض می‌کنم و برای خاندان محترمشان پس از تسلیت صبر و اجر مسئلت می‌کنم. خداوند این عالم جلیل و میهمان عزیز را در جوار رحمت خود مشمول عنایات خاصة خود فرماید.

والسلام علی عبادالله الصالحین و رحمه الله و برکاته

روح‌الله الموسوی الخمینی     



حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نیز در پیامی فرمودند:

«فقدان این عالم بزرگوار و شخصیت برجسته فقاهت، امت مسلمان و جامعه محترم روحانیت را از وجود فقیهی خدمتگزار و وارسته که خدمات علمی و دینی و اجتماعی و مجاهدتش از آغاز نهضت اسلامی ایران به رهبری امام است تا پایان عمر مشهود عموم بود محروم ساخت...»    




پی‌نوشت‌ها:

[۱]مانند: آیات عظام نائینی، اصفهانی، اصطهبانی، عراقی و محمدکاظم شیرازی. ش

/انتهای‌پیام/

منبع مرکز برسی اسناد تاریخی

ارسال نظر
captcha
پرونده ها