گزارشی از چهل و سومین جشنواره تئاتر فجر؛

تلفیق سینما و تئاتر به نفع گیشه!

تلفیق سینما و تئاتر به نفع گیشه!
از منظر محتوایی، برخی آثار با نقدهای جدی در زمینه رویکرد تاریخی، نگاه به سنت‌های ایرانی و بازنمایی کلیشه‌ای از مردان مواجه شدند. همچنین ورود چهره‌های سینمایی به صحنه تئاتر، سؤالاتی درباره تأثیر این روند بر کیفیت هنری نمایش‌ها ایجاد کرد

گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ هانیه شجاعی‌زند: جشنواره تئاتر فجر، به‌عنوان بزرگ‌ترین رویداد هنری در عرصه تئاتر ایران، همواره بستری برای نمایش برآیند بهترین آثار سال و نیز اجرای تولیداتی ویژه با حمایت‌های اختصاصی دبیرخانه بوده است. امسال این جشنواره در حالی به چهل و سومین سال خود رسید که تغییرات مدیریتی گسترده‌ای در پی تغییر دولت، بر فضای فرهنگی و هنری کشور سایه افکنده بود. در ادامه گزارشی از آخرین وضعیت جشنواره امسال تقدیم نگاه شما می‌گردد.

 

دبیری جشنواره؛ از مستندسازی تا مدیریت یک رویداد ملی

دبیری این دوره از جشنواره به «ایمان تقیانی‌پور» سپرده شد؛ فردی که پیش‌تر در عرصه ساخت مستند و سینما فعالیت کرده و اولین فیلم بلند خود را در جشنواره فیلم فجر سال گذشته به نمایش گذاشته بود. بااین‌حال، وی بدون تجربه اجرایی پیشین در عرصه تئاتر، مسئولیت مدیریت این رویداد بزرگ را بر عهده گرفت. این انتخاب از همان ابتدا با سؤالاتی همراه بود، اما نقطه تمرکز نقدها زمانی شکل گرفت که مسائل اجرایی جشنواره مورد بررسی قرار گرفت.

 

چالش‌های اجرایی و محدودیت‌های رسانه‌ای

یکی از مهم‌ترین و عجیب‌ترین تفاوت‌های جشنواره امسال، صادرنشدن کارت برای بسیاری از عکاسان و فیلم‌برداران مستقل بود. این موضوع باعث شد بخش زیادی از تصاویر و حال‌وهوای تالار اصلی تئاتر شهر و سایر سالن‌های اجرا که همواره به‌عنوان نمایانگر استقبال مخاطبان و جو عمومی جشنواره عمل می‌کرد، به رسانه‌ها منتقل نشود. تنها عکاسان و فیلم‌برداران وابسته به نهادهای دولتی امکان حضور یافتند؛ تصمیمی که با اصول آزادی بیان و تنوع نگاه‌های رسانه‌ای سازگار نبود.

این محدودیت‌ها تا جایی پیش رفت که یکی از خبرنگاران به دلیل فیلم‌برداری از لابی سالن، توسط عوامل اجرایی جشنواره مورد بازخواست قرار گرفت. فیلم‌های ضبط‌شده در گوشی این خبرنگار بررسی و حتی پاک شدند. از این رفتار که علت اصلی آن برای خبرنگار واضح بود، گرفته، تا ابهامات زیادی که درباره دلیل اصلی محدودیت‌های اعمال‌شده مطرح شده، باعث شد تا بخش رسانه‌ای جشنواره به حاشیه رود؛ هر چند که در روزهای پایانی جشنواره این محدودیت‌ها برداشته شد و حساسیت‌های ایجاد شد مرتفع گردید.

 

بازتاب حواشی و تغییر سیاست‌ها

هرچند به دنبال واکنش‌های انتقادی به این رویکرد، دبیرخانه جشنواره تصمیم به رفع این محدودیت‌ها گرفت؛ اما این اتفاقات، تأثیر انکارناپذیری بر شفافیت و تعامل رسانه‌ای جشنواره برجای گذاشت. در روزهای نخست، تیم روابط‌عمومی نیز نتوانست گزارش جامعی از روند برگزاری جشنواره ارائه دهد و اطلاعات، محدود به برخی بیانیه‌های رسمی باقی ماند.

امروز شاهد نمایش‌هایی هستیم که با شوخی‌های سطحی، هزل و هجو یا حتی حرکات جنسی، صرفاً برای جذب مخاطب و کسب درآمد، روی صحنه می‌روند. این رویکرد، هویت هنری تئاتر را به خطر می‌اندازد.

دومین روز جشنواره تئاتر فجر با اتفاقات و حاشیه‌های کم‌سابقه‌ای همراه بود. یکی از مهم‌ترین اتفاقات این روز، اعتراض کارگردان نمایش «آبجی مظفر» به نحوه مدیریت و بدعهدی مسئولان جشنواره بود. وی پس از اجرای نمایش خود، با حضور روی صحنه از عدم پرداخت تعهدات مالی جشنواره و تصمیم به جابه‌جایی زمان اجرای گروهش گلایه کرد. این انتقادات در حالی مطرح شد که «قطب‌الدین صادقی» - یکی از چهره‌های برجسته تئاتر کشور - با اشاره مستقیم به موضوع، میان نمایش «آبجی مظفر» و اثری که به‌عنوان جایگزین در جدول برنامه‌ها قرار گرفته بود، آنها را با هم مقایسه کرد. وی در سخنانی صریح به نقد آنچه «رواج ابتذال در تئاتر تجاری» خواند، پرداخت و گفت: «امروز شاهد نمایش‌هایی هستیم که با شوخی‌های سطحی، هزل و هجو یا حتی حرکات جنسی، صرفاً برای جذب مخاطب و کسب درآمد، روی صحنه می‌روند. این رویکرد، هویت هنری تئاتر را به خطر می‌اندازد.»

این سخنان با واکنش‌های متفاوتی مواجه شد. برخی مخاطبان و کارشناسان، نقدهای صادقی را در تناقض با محتوای نمایش «آبجی مظفر» دانستند؛ چراکه خود این اثر نیز از عناصری همچون رقص و حرکات نمایشی با بار اروتیک استفاده کرده بود. این موضوع، بحثی داغ در میان هنرمندان و مخاطبان ایجاد کرد: «اینکه آیا این عناصر، بخشی جدایی‌ناپذیر از زبان تئاتر امروز هستند؟ و اگر چنین است، چگونه باید میان استفاده خلاقانه و بهره‌برداری تجاری از این ابزار تمایز قائل شد؟»

در تئاتر آبجی مظفر، صحنه‌پردازی، حرکات بازیگران و میزانسن‌های دقیق، جلوه‌ای از درک عمیق کارگردان نسبت به فضای تاریخی دوره قاجار را به نمایش می‌گذارد. طراحی صحنه و لباس با جزئیات و المان‌های تاریخی در کنار نوآوری‌های مدرن، به جذابیت بصری و روایت اثر افزوده است. نورپردازی و صداگذاری با وجود کیفیت بالا و استفاده از تکنیک‌های پیشرفته، گاهی با چالش‌هایی مانند اغراق در نور یا وضوح صدا مواجه شده‌اند. بازیگری نمایش نیز با تأکید بر زبان بدن و صحنه‌های کمدی برجسته است، هرچند گاهی اغراق در کمدی از عمق شخصیت‌پردازی کاسته است. اما آیا این نقاط قوت کفایت می‌کند؟ آیا اثری که در لایه‌های محتوایی خود به خلق شکاف و بازنمایی یک‌سویه تاریخی می‌پردازد، می‌تواند بدون چالش در حافظه تئاتر ایران ثبت شود؟

 

تناقض‌های محتوایی و واکنش‌ها

آبجی مظفر، تصویری سیاه و عقب‌مانده از ایران دوران قاجار ارائه می‌دهد. این اثر درحالی‌که بر عقب‌افتادگی ایران در حوزه‌هایی نظیر مدیریت منابع و استخراج نفت انگشت می‌گذارد، به طور غیرمستقیم این پیام را القا می‌کند که استعمار غرب در آن دوره امری اجتناب‌ناپذیر و حتی «به‌حق» بوده است. عدم توانایی ایران بر استخراج و بهره‌برداری از ذخایر خود بهره‌برداری غرب را نه استعمار بلکه حرکتی به جا قلمداد می‌کند. این روایت نه‌تنها با اعتراضاتی از سوی برخی اقوام ایرانی چون کردها و لرها درباره بازنمایی نادرستشان مواجه شده، بلکه در سطح کلان‌تر، سؤالات جدی‌تری را درباره نگاه این اثر به تاریخ و هویت ایرانی به وجود می‌آورد.

 

سنت‌های ایرانی زیر سایه تمجید از غرب

یکی از نقدهای اصلی به نمایش، نگاه غرب‌زده و خودتحقیری فردی و جمعی آن است. تمسخر ارزش‌ها و سنت‌های ایرانی و ستایش بی‌حدوحصر از تمدن غربی در این اثر، عملاً مخاطب را با این پیام روبه‌رو می‌کند که ایرانِ آن دوران، سرزمین «ناتوانی‌ها» و غرب، تنها منجی منطقی برای آن شرایط بوده است. این نگاه، به جای تقویت غرور ملی و تحلیل متوازن، نوعی شکاف عاطفی و فکری را میان مخاطب ایرانی و هویت تاریخی او ایجاد می‌کند.

 

یک روایت تاریخی یا یک تصویر مخدوش از قاجار

بخش دیگری از نقدها به نمایش، به نحوه پرداخت آن به دوره قاجار بازمی‌گردد. این اثر تصویری حقیر و منفعل از آن دوره ارائه می‌دهد و به استناد گفته‌هایی نظیر ادعای قطب‌الدین صادقی، قاجارها را به‌عنوان غیرایرانی و از نسل مغول‌ها معرفی می‌کند. اما آیا می‌توان بر مبنای چنین فرضیه‌هایی کل تاریخ یک دوره از ایران را زیر سؤال برد؟ حضور یک قرنی قوم مغول در ایران، بدون شک اثراتی بر نسل‌ها و خون‌های بعدی گذاشته است. اما آیا این دلیلی برای انکار بخشی از تاریخ یک کشور است؟

در دوره اخیر جشنواره تئاتر فجر، نمایش‌هایی که به مسائلی همچون خشونت، بحران هویت و بازنمایی جنسیت پرداخته‌اند، از جمله آثار بحث‌برانگیز و قابل‌توجه بوده‌اند. در میان این آثار، نمایش‌هایی که با استفاده از فضای سیاسی و اجتماعی کشور به نقد رفتارهای مردان و جایگاه زنان در جامعه ایرانی پرداخته‌اند، توجه زیادی را به خود جلب کرده‌اند.

 

بازنمایی بحران‌ها و نقد اجتماع

در دوره اخیر جشنواره تئاتر فجر، نمایش‌هایی که به مسائلی همچون خشونت، بحران هویت و بازنمایی جنسیت پرداخته‌اند، از جمله آثار بحث‌برانگیز و قابل‌توجه بوده‌اند. در میان این آثار، نمایش‌هایی که با استفاده از فضای سیاسی و اجتماعی کشور به نقد رفتارهای مردان و جایگاه زنان در جامعه ایرانی پرداخته‌اند، توجه زیادی را به خود جلب کرده‌اند. این نمایش‌ها با هدف تلنگر به مخاطب مرد، گاه به اغراق‌هایی رسیدند که ممکن است از نظر برخی منتقدان و علاقه‌مندان به تئاتر حرفه‌ای، بیشتر شبیه به تکرار موضوعاتی بی‌نتیجه و ناتوان در تغییر واقعیت‌های اجتماعی به نظر بیاید.

 

نمایش «نیوجرسی» تلنگری به مردان یا بازنمایی یک کلیشه؟

نمایش «نیوجرسی» یکی از این آثار است که در داستانی یک‌ساعته، مردها یک زن را متجاوز، خیانت‌کار و خشن معرفی کرده و زنان را قربانی این خشونت‌ها می‌داند. از سوی دیگر، زنانی که «زرنگ‌تر» از این مردان هستند، انتقام خود را از آن‌ها می‌گیرند. این تصویری سیاه از مردان ایرانی است که به گفته کارگردان به قصد اصلاح رفتار مردان جامعه طراحی شده است. در این نمایش، سعی بر این است که وضع موجود جامعه به طور افراطی به تصویر کشیده شود، اما آیا این نمایش‌ها می‌توانند نتایج مثبتی برای تغییر وضعیت به همراه داشته باشند؟

در دنیای نمایش، اغراق در داستان‌ها و خشونت‌های بی‌پایان، خطر تکرار و سطحی‌نگری را به همراه دارد. درحالی‌که نقد جامعه ضروری است، اما طرح مشکلات بدون ارائه راه‌حل‌های روشن یا حتی نقد عمیق‌تر، ممکن است تبدیل به بازتاب یک فضای ذهنی فاقد تحول شود.

 

پیوند سینما و تئاتر و فشار بر ساختار هنری

در نمایش دیگری به نام «ذرات آشوب»، با حضور چهره‌های سینمایی مانند «پژمان جمشیدی»، این پرسش مطرح می‌شود که آیا حضور این افراد در تئاتر به رشد واقعی هنر نمایش، کمکی خواهد کرد؟ آیا تئاتر، نیازمند چهره‌های سینمایی به‌منظور جذب تماشاگر است، یا این حضور فقط به دنبال کسب درآمد است؟ ترکیب میان سینما و تئاتر، درحالی‌که برخی آن را فرصتی برای ارتقا می‌بینند، اما تئاتر را از مسیر هنری خود منحرف می‌کند و به سطحی‌نگری و درآمدزایی محدود می‌شود.

ترکیب میان سینما و تئاتر، درحالی‌که برخی آن را فرصتی برای ارتقا می‌بینند، اما تئاتر را از مسیر هنری خود منحرف می‌کند و به سطحی‌نگری و درآمدزایی محدود می‌شود.

نمایش «ذرات آشوب» با ارائه داستانی تاریخی از مردم زاهدان و مبارزات آن‌ها با ارتش پرتغال، وارد فاز جدیدی از تفکر فلسفی می‌شود. بااین‌حال تداخل فضاهای فرهنگی و تاریخی همچون استفاده از گریم‌های آفریقایی و لباس‌های رومی، موجب بروز ابهام در انتقال مفهوم اصلی نمایش می‌شود. این تداخل فرهنگی ممکن است باعث ناتوانی در جذب مخاطب و ایجاد فاصله ذهنی شود و سؤال این است که اساساً چرا کارگردان اصرار دارد تا خود را با یک واقعه تاریخی پیوند دهد، درحالی‌که در بستر یک اثر تخیلی با داستانی فانتزی قصه قابل‌قبول‌تر بود؟ از دیگر نکات قابل‌توجه در نمایش «ذرات آشوب»، بازی پژمان جمشیدی است. درحالی‌که بازیگران جوان‌تر و کمتر شناخته‌شده، با انرژی و احساسی واقعی در صحنه حضور داشتند، بازی جمشیدی با نوعی بی‌روحی و اغراق‌آمیز به اجرا درآمد که از نظر بسیاری از مخاطبان حرفه‌ای تئاتر، نه‌تنها کم‌فروغ بود، بلکه به کلیت نمایش نیز لطمه زد.

از منظر محتوایی، برخی آثار با نقدهای جدی در زمینه رویکرد تاریخی، نگاه به سنت‌های ایرانی و بازنمایی کلیشه‌ای از مردان مواجه شدند. همچنین ورود چهره‌های سینمایی به صحنه تئاتر، سؤالاتی درباره تأثیر این روند بر کیفیت هنری نمایش‌ها ایجاد کرد. به‌طورکلی، جشنواره امسال با وجود برخی تلاش‌ها برای نوآوری و تعامل با مخاطب، با نقدهای فراوانی در زمینه سیاست‌گذاری، مدیریت رسانه‌ای و محتوای آثار روبه‌رو شد. این چالش‌ها، پرسش‌های مهمی را درباره مسیر آینده تئاتر فجر و جایگاه آن در ارتقای هنر نمایشی ایران برانگیخته‌اند.

 

/ انتهای پیام /