گروه دین و اندیشه «سدید»؛ واقعیت آن است که جامعه ایران در طی چند دهه گذشته برای نخستینبار بود که از نزدیک طعم سرب و باروت رژیم تجاوزگر اسرائیل را چشید. تا پیش از این ما همواره ذهنیتی از خشونت و سفاکی این رژیم را در ذهن داشتیم؛ اما طی دو هفته گذشته، این تصویر به بخشی از تجربه زیسته ما تبدیل شد، این امر بر خلاف تجربه زیست ملتهایی نظیر فلسطین و لبنان بود که از نزدیک، به نحو روزانه با این باند جنایتکار دستوپنجه نرم کردهاند. رژیم طی دو هفته گذشته به نحو مستقیم دستان آغشته به خون خود را بر صفحه زندگی اجتماعی مردم ایران کشید و آن را از خود متأثر ساخت از همین رو برای مردم ما شاید این پرسش جدی باشد که این سفاکی از چه ذاتی برخاسته است؟ در عین حال این رژیم چرا و چگونه در صدد برآمد تا مقاومت ما را محک زده و به مصاف جامعه ایران آید؟ از همین رو تحلیل ماهیت این پدیده و تبیین آن برای جامعه به نظر مسئله مهمی است که رسالت آن بر دوش کارشناسان و نخبگان قرار دارد. متن پیش رو حاصل گفتاری از حجتالاسلاموالمسلمین دکتر علیرضا پیروزمند، عضو هیئتعلمی دانشگاه عالی دفاع ملی است که در آن تلاش دارد تا پرده از ماهیت سفاکیهای رژیم برداشته و خواستگاه دشمنی آن را برای ما عیان سازد. در ادامه مشروح این گفتار را از خواهید گذراند.
این واقعه طبیعتاً یک چهره تلخ دارد که آن از دست دادن مردهای بزرگی است که در مکتب امام خمینی (ره) و اسلام رشد کرده و در این مدرسه درس خواندهاند. اینها در چنین فضایی تبدیل شدهاند به مردانی پولادین، با اراده، بصیرت، عاشق مردم و اسلام که همه وجودشان را برای این راه قرار داده و اوج آن نیز شهادت بود که خدای متعال این فوز عظیم را نصیب آنها کرده و هنوز هم این باب شهادت باز بوده و ممکن است بزرگان دیگری از دانشمندان و نظامیان به این خیل بپیوندند. اما یک چهره دیگری نیز این صحنه دارد و آن چنین است که نماد و چهره وحشی تمدن غرب، روزبهروز عیانتر شده و بیشتر به چشم میآید. اشتباه است اگر کسانی تصور کنند که اسرائیل چنین چهره سفاکی داشته و باید حساب اسرائیل را از حساب آمریکا و اروپا و حساب اینها را از تمدن مادی غرب جدا کرد؛ لذا میخواهم عرض کنم که آن جنبه مثبتی که در این فضا برای ما وجود دارد آن است که ما بایستی تا از این تلخی ایام اخیر عربت بگیریم نسبت به این موضوع که دستگاه محاسباتی ما نسبت بهطرف مقابل بایستی بهصورت یکپارچهتری تغییر کند. البته جمعی بوده و هستند که دستگاه محاسباتی آنان بر محور تعالیم قرآن، اهلبیت و ارشادات رهبری انقلاب شکلگرفته اما طبیعتاً داشتهایم جمعی که اینگونه فکر نکرده؛ لذا باید آن را هم اصلاحکرده و هم عمق بخشید.
گاهی برخی این صحنه مواجهه را صحنهای صرفاً نظامی تعیین میکنند به این بیان که ایران حمایت مادی و معنوی از گروههایی کرده تا آنها ممانعت کنند از دستیابی اسرائیل به اهداف نظامی خود و اکنون اسرائیل هم قصد مقابله بهمثل داشته و میخواهد این پشتیبانی را قطع کند. این حرف حتماً تحلیل ناقص و سطحی است.
ممکن است برخی صحنه مواجهه ایران با اسرائیل را صحنه سیاسی قلمداد کنند به دلیل آنکه ایران خواسته استقلال سیاسی داشته و از همین رو در نظام بینالملل خود را ذیل اراده آمریکا و اروپا قرار نداده و آنان نیز سگهار خود را به جان ما انداخته تا ایران را ادب کرده و ما به لحاظ سیاست خارجه عقبنشینی کرده و باور کنیم این استقلال به هزینههای آن نمیارزد و بپذیریم؛ مانند بسیاری از کشورهای دیگر، همچون قمر دور ستاره آمریکا و اروپا گشته تا منافعی را نصیب خود کنیم. این لایه دوم تحلیل است.
اما لایه سوم تحلیل چنین است که افزون بر این دو، ماجرا صحنه دیگری دارد که اگر شناخته نشود، به همان تناسب تصمیمگیریهایی که انجام میدهیم راهبردی و اثرگذار یا به عبارتی دشمنشکن نخواهد بود.
آن صحنه سوم این است که مواجهه انقلاب اسلامی با غرب یک مواجهه تمدنی و فرهنگی است به این معنا که غرب در عصر جدید تمدنی را بر محور اقامه کلمه شرک و کفر بنیانگذاری کرده و تلاش وی بر اقامه فساد در زمین است. هرچند معنی این سخن چنین نبوده که دستاوردهای غرب جنبههای مثبت چه در علم و چه در فناوری نداشته است؛ اما آنچه که اکنون در فضای غالب غرب مشاهده میشود چنین است که از این توانمندیها برای اقامه فساد در زمین بهرهبرداریشده و اقامه فساد در زمین یعنی ساختن تمدنی بر محور کلمه شرک، کفر و ایجاد ممانعت برای بسط کلمه توحید در جهان؛ بنابراین این لایه از درگیری که نام آن را درگیری فرهنگی و تمدنی میگذاریم، ریشهای تاریخی دارد.
این درگیری مربوط به زمان حاضر نیست؛ اما انقلاب اسلامی به برکت روح پر فتوح امام خمینی و همراهی مردم لیاقت این را پیدا کرد که در این مقطع تاریخی، پرچم احیای اسلام ناب را بلند کرده تا پرچم جدیدی را در برابر پرچم کفر و نفاق که تصور میکرد دیگر همه عالم را گرفته و هیچ مانعی مقابل او نیست را مشاهده کند. بنابراین اگر صحنه را اینگونه نظاره کنیم، متوجه میشویم که مواجهه ما با اسرائیل مواجهه با مظهر شر در دنیای مدرن است. مواجهه ما با پیشران وحشیگری غرب است. مواجهه ما با یک غده سرطانی است که بشریت را تهدید کرده و نه فقط ایران یا دنیای اسلام بلکه کل جهان را تهدید میکند.
/انتهای پیام/