گروه وحدت فرهنگ سدید؛ مسئله انجمن حجتیه از آن دست موضوعاتی است که با گذشت سالها از آغاز فعالیتش، همچنان در هالهای از ابهام باقی مانده. این عدم شفافیت، گاهی به خاطر انتقاداتی است که آنچنان پایه صحیحی نداشته و موجب انحراف از مسائل مهمتر شده است. به بیان دقیقتر، اشکالات انجمن حجتیه بسیار جدیتر از آن است که اختلاف نظر با این جریان را در سطحی غیرحرفهای فروکاهیم. در حقیقت میتوان گفت، مشکل اساسی با انجمنحجتیه، بر سر بدعتگذاریهای آن شکل گرفته است. بدعتگذاری به معنی نسبت دادن چیزی به دین است در حالی که در واقع جزء شریعت نباشد و انجمن با این بدعتها، دقیقاً شاهرگهای موجودیت اسلام را مورد هدف قرار داده است.
بدعت اول و دوم:
نفی و حرام بودن انقلاب و تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت امام زمان (عج)
خلاصه این دو بدعت این است که در عصر غیبتِ حضرت صاحبالزمان (عج)، انقلاب و تشکیل حکومت اسلامی، نه تنها واجب نیست که حرام نیز است؛ بنابراین آنان که در این مسیر جان دادند، چون در خدمت انحراف بودند، مصداق «عامله ناصبه؛ تصلا نارً حامیه» (۱) شدهاند.
آقای حلبی ضمن سخنرانی تند و البته ضدانقلابی در سال ۱۳۵۶ (اوج نهضت حضرت امام (ره))، تأکید دارد که جهاد، تشکیل حکومت و رهبری عادل، ابداً درست نیست و باید «رهبر معصوم پیدا کنید» (۲). وی در توجیح آورده: «عادل گاهی اشتباه میکند، خون مردم، مال مردم، عرض مردم، ناموس مردم را نمیتوان داد به کسی که خطا میکند» (۳). این حرف شاید ظاهراً درست و زیبا به نظر آید، اما از درون به تلخی زهر مار است. آقای حلبی طوری سخن گفته که گویی امام عصر (عج) ظهور کرده و مردم میان ایشان و امام خمینی (ره) مرددند، حال آنکه مسئله انتخاب بین امام عادل و محمدرضا پهلوی بود؛ لذا وقتی به بطن سخن میرویم، انحراف کاملاً مشهود است.
این طرز تفکر ساخته انجمن است و چیزی جدا از کتاب و سنت میباشد. در تأیید این طرز فکر حتی یک آیه، حدیث و فتوا وجود ندارد. اتفاقاً در رد آن ادله زیادی است که معلوم میشود انجمنیها اهل بیت (ع) را خوب نشناختهاند.
پس اولاً، در عصر غیبت، میان «ولی عادل» و «طاغوت»، عقل سلیم، ولی عادل را انتخاب و در راه رسیدن به آن تلاش میکند. ثانیاً، این نظر انجمن نه تنها در هیچ کجای قرآن، حدیث و فقه تأیید نشده، بلکه دقیقاً ضد آن وجود دارد.
امام صادق (ع) تاکید دارند «هر کس در برابر مرجعیت بایستد و به آنها اهانت کند، به ما ائمه (ع) اهانت کرده است و کسی که به ما ائمه (ع) اعتراض کند، به خداوند اعتراض کرده و این در حد شرک به خداوند است» (۴). امام (ع) میفرمایند هر کس حکومت و ولایت عادل را نپذیرید، ما را رد کرده است. پس انجمن -خلاف ادعایی که دارد- نه تنها عاشق اهل بیت (ع) نیست که عملکردش نقطه مقابل خواست امام زمان (عج) هم میباشد.
انجمنیها ادعا میکنند پیرو مراجع هستند و به اسلام فقاهتی معتقدند، مثلاً به میزان زیادی به شیخ انصاری استناد میکنند، اما اظهارات ایشان را هم گلچین کرده و مورد سوءاستفاده ابزاری قرار میدهند. همه علما، از اخباریون گرفته (مانند علامه مجلسی، شیخ یوسف بحرانی) تا اصولیون، هرگز در این مورد نظری مطابق با نظر انجمنحجتیه نداشتند.
این بدعت انجمن، علیه ضروریات دین است که حتی اهل سنت هم آن را نمیپذیرد و آنها با طرح چنین بدعتی در ردیف جریانی همچون «قادیانیه» قرار گرفتهاست. معنای این نگرش انجمن، این است که میپذیرند احکام خدا روی زمین باشد و طواغیت بر مردمان حکفرمایی کنند، چراکه تا خودِ معصوم نباشد، نباید کاری کرد! در صورتی که حتی در عصر ظهور، امام (عج) فقط مرکز حکومت را اداره میکنند و باقی مناطق، توسط، ولی فقیههای مختلف اداره میشوند. زمان پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع)، آنجا که، ولی امر نبود، امام عادل که همان مالک اشتر، سلمان فارسی و... بودند، حکومت داشتند.
نکته اینجاست که خود انجمن نیز واقف است مسئله آن روز و مشکلش با رفتار انقلابی، نه دفاع از امامزمان (عج)، بلکه موضوع اصلی دفاع از محمدرضا پهلوی بود. باید پرسید چگونه است که وقتی صحبت از ولایت شد، حجت قوی کردند که عادل بودن کافی نیست، اما طاغوت را پذیرا بودند و در نظرشان محمدرضا پهلوی افسق و افجد، کافی میآمد؟! انجمن، ارتباط خوبی با سلطنت داشت، از آن تأییدیه میگرفت، به آن گزارش میداد و... مسئله حائز اهمیت و قابل تأمل این است که چه طور رژیمی که حرمت امام (ره) و فقهای ما را نگاه نداشت، چنین تعامل صمیمانهای با انجمن حجتیه دارد؟
بنابراین به جرئت میتوان اذعان داشت که گر چه انحراف انجمن حجتیه و تعارضش با نظام و مکتب، از بسیاری گروههای انحرافی چپ و راست، کمتر میباشد، اما خطر آن بیشتر است. به این دلیل گروهی، چون انجمن حجتیه، به ادبیات مردم مسلط بوده و به مراتب، تأثیر ضدانقلابی بیشتری بر آنان میگذارد.
رونوشت:
- سوره مبارکه غاشیه، آیات مبارکه 4-3.
- باقی، عمادالدین، در شناخت حزب قاعدین، نشر دانش اسلامی، 1363، (خطبه آقای حلبی تحت عنوان نظام (ارتش) در اسلام)، ص 211.
- همان
- الكافي، شيخ كليني، ج 1، ص 67.
منبع: موسسه مطالعاتی تحلیلی فرق و ادیان(روشنگر)، www.feraghvaadyan.com