به گزارش «سدید»؛ از این لحظه بیایید دیگر به رنگهای سفید و زرد و نارنجی فکر نکنیم، اینها مال گذشته بود، مال ماههای تیر و مرداد، مال ماههایی که فکر میکردیم کرونا در کشور تحت کنترل است و ویروس در چنگ ماست. از این لحظه به بعد بیایید همه با هم فقط به رنگ قرمز فکر کنیم، به یک قرمز آتشی، مثل گونههای گلانداخته یک آدم تبدار. دیگر رنگبندی کرونایی در کشورمان معنی ندارد، دیگر کل ایران در وضعیت قرمز است و، چون این جملهها متعلق به معاون وزیر بهداشت است یعنی که اوضاع وخیم است. آمار ابتلاهای روزانه در کشور حداقل از یک هفته قبل علنا جهشی است، آمار مرگهای روزانه هم همینطور، وضعیتی که یادآور روزهای دلهرهآور اسفند و جولان ویروس است. ما در جدول جهانی کرونا هفت ماه است که جزو ۱۳ کشور اولیم و هیچوقت موفق نشدهایم به ردههای پایینتر برسیم. این کارنامه بحثبرانگیز است، اما مهمتر از بحث بر سر اینکه ما چرا موفق نبودهایم، بحث بر سر رفتار دولتمردان و تصمیمگیریهای عجیب و غریب آنهاست که هیچ تناسبی با شرایط کرونایی کشور ندارد.
یک بام و دو هوا
در کشور ما هفت ماه است کرونا ساز خودش را میزند و تصمیمات مسؤولان نیز ساز خودش را. بهجز هفتههای اول شیوع کرونا در کشور که محدودیتهایی اعمال شد و کنترل بیماری به حد قابلقبولی رسید در هیچ زمان دیگری نمیتوان از تصمیمات متناسب مسؤولان سراغ گرفت. اکنون که این سطرها نوشته میشود وضع شیوع کرونا در کشور با بیش از ۳۰۰۰ ابتلای روزانه هیچ فرقی با روزهای ماه اسفند ندارد. آمار فوتیهای روزانه نیز مثل همان روزها همچنان سه رقمی است با این تفاوت که مسؤولان و تصمیمگیرندگان این حوزه دیگر مثل آن روزها دست به عصا و محتاط حرکت نمیکنند.
تصمیمات متناقض این روزها به حدی زیاد است که بار دیگر افکارعمومی پیش خودش به تمایل دولتیها به ایمنی جمعی فکر میکند، چون از یکسو آمارهای رو به رشد، از سوی دیگر مرگهای هولناک روزانه و از سوی دیگر تصمیماتی را میبیند که هیچ تناسبی با آمارها و شرایط ندارد بلکه برعکس مشوقی هستند برای حضور هرچه بیشتر مردم در جامعه و در نتیجه گسترش روزافزون کرونا. مردم به توصیه سفر نرفتن، تردد غیرضروری نداشتن و رعایت فاصله اجتماعی بدبینانه نگاه میکنند وقتی دولت دورکاری کارمندان را حذف میکند، مدارس و دانشگاهها را حضوری دایر میکند، همه محدودیتهای کسبوکار و تردد را برمیدارد و حتی از موضعش برای جریمه کسانی که ماسک نمیزنند عقبنشینی میکند.
سیاست یک بام و دو هوای مسؤولان حوزه مدیریت کرونا این روزها بیش از هر چیزی به چشم میآید، سیاستی که گاهی اوقات در کمال تعجب با نوعی انکارِ وضع موجود نیز همراه است. نمیدانیم درباره حرفهای دیروز معاون درمان وزیر بهداشت در حاشیه بازدید از بیمارستان شهید آتشدست نهبندان باید چطور قضاوت کرد. او درحالیکه روز گذشته ۳۰۴۹ بیمار کرونایی به بیماران قبلی اضافه شد، گفت که این بیماری جز با همدلی، هماهنگی و همکاری مجموعه حاکمیت مدیریت نشد و مدیریت بیماری تاکنون به خاطر تلاش جمعی بودهاست.
دانشگاه، لقمه در گلو مانده
تصمیماتی که درباره دانشگاهها گرفته میشود نیز چندان بهتر از مدارس نیست. حتی میشود گفت: بلاتکلیفی دانشگاهها شدیدتر و عمیقتر است. هماکنون به روشنی معلوم نیست مراکز آموزشعالی بالاخره حضوری فعالیت خواهند کرد یا مجازی، اما خبرهایی که به نقل از مسؤولان وزارت علوم منتشر میشود از برگزاری حضوری کلاسهای دانشگاه حکایت دارد.
مجتبی صدیقی، رئیس سازمان امور دانشجویان به ایرنا گفته است اتاقهایی مخصوص و مجزا در خوابگاهها در نظر گرفته شده تا دانشجویان مشکوک به کرونا تا زمان انتقال به مراکز درمانی در آنها ساکن شوند. این را هم اضافه کرده همه پروتکلهای بهداشتی اعلامی به خوابگاهها با نظارت کامل رعایت میشود. این جملات یعنی کلاسهای دانشگاه بهزودی دایر خواهد شد و این بازگشایی ریشه در یک خیال جمع دارد. مجتبی صدیقی گفته است همه دانشجویان ۱۵شهریور در غربالگری غیرحضوری شرکت و کارنامه سلامت خود را پر کردهاند و این سنجش کمک میکند دانشجویان مشکوک و قطعی مبتلا به کرونا شناسایی شوند.
البته وزارت علومیها شاید به این فکر نکردهاند که جمعی از بیعلامتها در واقع ناقلان کرونا هستند که زیر سقف کلاسهای درس و فضاهای خوابگاهی بهراحتی میتوانند آمار رو به رشد کرونا در کشور را با جهش روبهرو کنند.
استانهای بدحال
وقتی پنجشنبهشب ایرج حریرچی، معاون کل وزارت بهداشت آب پاکی را روی دست همه ما ریخت و گفت که وضعیت کل کشور قرمز است و رنگهای دیگر بیمعنی است، معلوم نیست با چه معیاری ظهر دیروز سخنگوی وزارت بهداشت توضیح داد که وضعیت ۱۳ استان قرمز است و ۱۵ استان نیز در وضعیت هشدار کرونا که رنگ نارنجی است قرار دارند.
براساس تفسیرحریرچی، اگر استانهای نارنجی را هم قرمز ببینیم اکنون ۲۸ استان کشور در اوج خطر کرونا قرار دارند و وضعیت استانهای تهران، مازندران، گیلان، قم، اصفهان، خراسانرضوی، آذربایجانشرقی، کرمان، خراسانشمالی، سمنان، یزد، زنجان و قزوین از بقیه بدتر است. اکنون از استانهای بدحال خبرهایی شنیده میشود که تابهحال نمیشد، مثل خبری که از سمنان مخابره شد و رئیس کمیته بازرسی و ارزیابی ستاد مقابله با کرونای این استان از مثبت بودن تست کرونای ۱۳نفر از کارکنان یکی از فروشگاههای زنجیرهای خبر داد که از قضا در یک بازرسی سرزده شناسایی شدهاند. خدا میداند این ۱۳ کارمند با چند صد مشتری در ارتباط بوده و چند نفر را تاکنون زمینگیر کرونا کردهاند.
آنچه که در سمنان اتفاق افتاده سندی است بر قطع نشدن زنجیره انتقال بیماری در کشور که تقریبا همه نقاط ایران را شامل میشود. طبق اخبار رسیده از استان ایلام، آمار مبتلایان و بستریها در آن صعودی است بهطوری که تعداد بیماران که تا هفته قبل ۱۴ نفر در روز بود اکنون به ۹۰ نفر رسیده است. این درحالی است که خبرها از ایلام از شروع ابتلا به آنفلوآنزای فصلی بهویژه در کودکان نیز حکایت دارد. از کرمانشاه، بوشهر و آذربایجانغربی نیز هرچه خبر مخابره شده حاکی از افزایش مبتلایان است و اخبار مربوط به استان لرستان نیز راوی وضعیت خطرناک کرونا در شهرستانهای خرمآباد، بروجرد، الشتر، الیگودرز، دلفان، ازنا و دورود است.
دشوارتر از وضعیت استانها و شهرهایی که از آنها نام بردیم، شرایط دو شهر تبریز و قم است که ایرج حریرچی به تشریح آن پرداخته و آن را با لفظ انفجار کرونا توضیح داده. به گفته او در شهر تبریز تعداد بستریهای روزانه از کمتر از۴۰نفر به ۱۶۰نفر و در قم از ۱۰بستری روزانه به ۱۶۰بستری رسیده که در واقع انفجاری بیسرو صداست.
مدرسه، استخوان در گلو
با اینکه شروع به کار مدارس، امروز در بیست و نهمین روز شهریور، درست دو هفته بعد از بازگشایی مدارس هنوز تقو لق است، ولی تصمیماتی که دولت و ستاد ملی مقابله با کرونا در مورد مدارس گرفته و میگیرد یکی از قابل نقدترین تصمیمات و حتی متناقضترین آنهاست.
درحالی که سیما لاری در تازهترین مصاحبهاش با فارس، مدارس ابتدایی را مشکلدارترین مدارس در رعایت پروتکلهای بهداشتی معرفی کرده و از تمایل بچهها برای تجمع در زنگ تفریح و هنگام خروج از مدرسه سخن گفته و چالش کمبود امکانات بهداشتی بهویژه در مناطق محروم را نیز به دو مورد قبلی اضافه کرده و تهویه نامناسب کلاسهای درس را نیز به این سه علاوه کرده است، اما دولت و در راس آن وزارت آموزش و پرورش همچنان به تشکیل کلاسهای حضوری اصرار دارد.
این اصرار در شرایطی است که خبرهایی که گوینده آنها مقامات رسمی استانها هستند ابتلای دانشآموزان به کرونا را تایید میکند. در مورد اول که مربوط به شهرستان سلسله استان لرستان بود و فرماندار، اطلاعات میداد ابتلای ۳۹ دانشآموز به کرونا رسانهای شد که البته این خبر خیلی زود از سوی آموزش و پرورش تکذیب شد، ولی بعد از این تکذیب حالا خبری مشابه از اصفهان به گوش میرسد که بهزودی میتواند حکایت مدارس سایر استانها نیز باشد.
بهروز کلیدری، معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان سه روز پیش در جمع خبرنگاران درحالیکه وضعیت همهگیری کرونا را از ماه مرداد رو به وخامت توصیف میکرد، گفت که در چند روز اخیر ۱۶۳دانشآموز این استان به کرونا مبتلا شدهاند و ۲۸۶۳ دانشآموز هم یکی از اعضای خانوادهشان گرفتار این بیماریاند. او از ۴۸ معلم بیمار و ۱۸۳ معلمی که در خانوادهشان یک بیمار کرونایی دارند نیز صحبت کرد.
اینها یعنی خطر نه نزدیک مدارس و دانشآموزان و کادر آموزشی که درست بیخ گوش آنها و حتی همسفره خیلیهایشان است، در حالی که دولت، مسؤولان آموزش و پرورش یا ستاد ملی مقابله با کرونا عملا دست روی دست گذاشته و منتظر روزهای آیندهاند.
سکوت، سپر دفاعی
با ۱۴۴ فوتی کرونایی در کشور که دیروز ظهر اعلام شد آمار مرگهای ناشی از این بیماری در کشورمان تا ظهر امروز به ۲۳ هزار و ۹۵۲ نفر رسید که اگر در همین نقطه نیز ایست کند، رقم بزرگ و قابل اعتنایی است؛ اما مشکل این است آمار قصد ایستادن ندارد، بلکه میلش به بزرگتر شدن است.
ایرج حریرچی، معاون کل وزارت بهداشت که روز پنجشنبه در قاب تلویزیون چند بار آب پاکی را روی دست همهمان ریخت، در مورد مرگ و میرهای کرونایی حرفهای واقعی، ولی تلخی زد. او گفت: اگر روند فعلی ابتلا و بستری ادامه داشته باشد آمار کشتههای کرونا به ۴۵هزار نفر هم میرسد که این یعنی دو برابر شدن تعداد مرگ و میرها. حریرچی گرچه باز هم استفاده ۹۵ درصدی از ماسک و کاهش ۵۰ درصدی ترددها را راهی برای کاهش ابتلا و مرگ میدانست، ولی به این پاسخ نداد چطور وقتی هنوز بازار ماسک آشفته است، دولت مجازات افراد بیماسک را پشت گوش انداخته و مهمتر از آن با برداشتن همه محدودیتها گزینهای بهجز تردد برای مردم باقی نگذاشته آن وقت در این شرایط چگونه آمار ابتلا و مرگ باید کاهش یابد.
ما دیروز در تماسی کوتاه از حریرچی پرسیدیم به نظرش چرا در وضعیت بغرنج کرونا، دولت و مسؤولان دست از تصمیمات متناقض برنمیدارند و سیاست یک بام و دو هوا را رها نمیکنند، که او گفت: معذورم و صلاح نمیدانم در این بارهصحبت کنم.
همین سوال را که از علیاکبرحقدوست، رئیس کمیته تحقیق بر بیماری کرونا نیز پرسیدیم او پاسخ عجیبتری داد و به عنوان شاخصترین اپیدمیولوژیست وزارت بهداشت گفت: مدتی است از اطلاعات کرونا دور است و نمیتواند در مورد رابطه تصمیمات متناقض مسؤولان و افزایش آمارها حرفی بزند.
خارج از وزارت بهداشت، اما در مجلس و از جایگاه ریاست کمیسیون بهداشت، حسینعلی شهریاری تقریبا به همه تصمیمات نقد داشت، چه بازگشایی مدارس و چه افزایش رفت و آمدها.
او در گفتگو با خانه ملت با تاکید بر ضرورت برخورد قاطع با نقضکنندگان پروتکلهای بهداشتی، لغو دورکاری در شرایط فعلی را به هیچ وجه منطقی ندانست، بلکه دورکاری دو سوم کارمندان را ضروری خواند. شهریاری درحالی استانداریها و به طور مشخص استانداری تهران را به تجدیدنظر درباره لغو دورکاریها دعوت کرد که انوشیروان محسنیبندپی، استاندار تهران شش روز پیش لغو دورکاریها را اعلام کرد، آنهم در شرایطی که این جملات را نیز بر زبان میآورد: هنوز پیک بیماری داریم و روند بستری روزانه در استان در حال افزایش است.
لابهلای این حجم از تناقض میان گفتار و عمل و نبود انطباق میان عمل و واقعیت، اما علیرضا زالی، فرمانده ستاد مقابله با کرونای تهران درحال تلاش برای تمدید محدودیتهاست. او که افزایش ترددها و استفاده از وسایل حملونقل عمومی را علت افزایش آمار ابتلا میداند سه روز پیش از رشد آمارها در روزهای آینده ابراز نگرانی کرد. او از نامهای حرف زد که به استانداری تهران و ستاد ملی مقابله با کرونا نوشته و خواستار اعمال محدودیتهای جدید از این هفته شده؛ نامهای که فلسفه پشت آن نیز شنیدنی است. زالی میگوید ما میدانیم رعایت برخی پروتکلهای بهداشتی در تهران شدنی نیست، پس باید محدودیتها تمدید شود.
انتهای پیام/