به گزارش «سدید»؛ «عمارت قجری» روایتی افسانهای از دختری است به نام گل خندان که هر قطره اشکش تبدیل به مروارید میشود و هر بار که میخندد از آسمان گل میریزد، اما آدمهای بد قصه برای این دختر دردسرهایی درست میکنند. این نمایش کمدی این روزها به کارگردانی «مریم باقری» در تماشاخانه سنگلج به روی صحنه رفته و مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. «مریم باقری» که در فرانسه تئاتر و ایران جامعهشناسی و فلسفه خوانده است، پیشتر نمایشنامههایی از نیل سایمون ازجمله «اتاقی در هتل پلازا» و «پزشک نازنین» را به روی صحنه برده بود. او به «صبحنو» درباره اولین تجربهاش در به صحنه بردن نمایشهای آیینی-سنتی چنین میگوید:
چه شد که تصمیم گرفتید نمایش «عمارت قجری» را روی صحنه بیاورید؟
در این دو سال اتفاقات زیادی در دنیا به دلیل کرونا در زمینههای مختلف ازجمله اقتصادی و اجتماعی افتاده است. این اتفاقات منجر به معضلات روحی و روانی بسیاری شده و خیلی از مردم نهتنها در ایران که در کل دنیا این روزها حال خوبی ندارند و در مشکلات روحی و روانی دست و پا میزنند. پس از دو سال دوری از تئاتر احساس کردم باید کاری کنیم که بتوانیم حال مردم را برای لحظاتی خوش کنیم. به همین خاطر نمایشی کمدی را انتخاب کردم. من کمدی نیل سایمون را بیشتر دوست دارم یا متنهای پیتر بروک را بیشتر کار میکنم، اما کمدی «عمارت قجری» با سبک کاری من فرق دارد. در سوی دیگر، برخی فرهنگها، ادبیات و موسیقی ایران بهشدت دستخوش سیاستها و تصمیمگیریهای نادرست قرار دارد و رو به افول میرود. به همین دلیل، تئاتر ایرانی را انتخاب کردم؛ نمایشی که تلفیقی است از نمایش سنتی سیاهبازی و تختحوضی با اتفاقات مدرن، میزانسنهای متفاوت و نوعی دیگر از بیان نمایشی که بهسمت مدرنیته پیش میرود. مسائلی که در این نمایش مطرح میشود مسائل جامعه مدرن است، ولی در نوشته «نیاز اسماعیلپور» از افسانهها نیز استفاده شده است. این افسانهها با ماجراها و اتفاقات دنیای مدرن تلفیق شد و درنهایت به نمایش «عمارت قجری» رسید.
آیا قبلا تجربه به صحنه بردن نمایش ایرانی را داشتید؟
خیر. برای اولینبار بود که این گونه نمایشی را کارگردانی میکنم.
برای به صحنه بردن این نمایش با چه چالشهایی روبهرو بودید؟
چالش عجیبوغریبی برای به صحنه بردن یک نمایش ایرانی نداشتم، به این دلیل که گوهر درخشانی را هم روی صحنه و هم در کنار خودم داشتم که یکی از بازماندههای نسل سیاهبازهای ایرانی است؛ آقای داود داداشی. حضور او در کنارم به من احساس قدرت میداد. از روز اولی که تمرینات این کار را شروع کردم از آقای داداشی خواستم در کنار من باشند و اگر اشتباه یا خطایی در زمینه نمایش ایرانی از من دیدند متذکر شوند. در این کار چالش چندانی نداشتم، اما کمی نگران بودم؛ زیرا این کار اولین تجربه من در زمینه تئاتر آیینی و سنتی بود. از سوی دیگر، اجرا بردن نمایش در تماشاخانهای مانند سنگلج به نظرم کار دشواری است؛ زیرا در این تماشاخانه استادانی مانند علی نصیریان، علی جوانمرد، داود رشیدی و بهرام بیضایی کار کردهاند و به نظرم این تماشاخانه از نوعی تقدس برخوردار است. من نگران بودم که مبادا کاری انجام دهم که مورد استقبال و توجه اهالی هنر و بزرگان این کار قرار نگیرد، اما به لطف خدا این نمایش از جانب بهزاد فراهانی و داود فتحعلیبیگی که از اساتید تئاتر آیینی و سنتی هستند، مورد قبول قرار گرفت. برایم بسیار ارزشمند است که هر شب سالن نمایش را پر از مخاطبانی میبینم که خوشحال از سالن بیرون میروند. جملهای که زیاد از زبان آنها میشنوم این است که خستگی کرونا با دیدن این نمایش از تنشان درآمده و بسیار خندیدهاند. این موضوع مرا بسیار خوشحال میکند و باعث میشود سختیهایی که در مسیر کشیدیم و نگرانیهایی را که داشتیم فراموش کنم.
کمی بیشتر از همکاری با آقای داداشی کار بگویید و اینکه چه شد او را برای بازی نقش سیاه انتخاب کردید؟
ما پیش از این کار با هم همکاری و دیداری نداشتیم، ولی میدانستم که او یکی از بزرگان و بازماندههای سیاهبازهاست. سیاهبازهای جوان نیز این روزها فعالیت میکنند، اما تا زمانی که آقای داداشی هستند، گزینه اول کسی غیر از او نیست. وقتی با او برای این کار تماس گرفتم گفت اول باید متن را بخواند. او متن را متن خوبی دانست، با هم گفتگو کردیم، از من راجعبه شیوههای کارگردانی پرسید و بعد قبول کرد در کنار گروه باشد. رفتار حرفهای و بینظیر او، خوشاخلاق بودن، دقیق و منضبط بودن ازجمله ویژگیهایی است که در نسل جدید بازیگری کمتر دیده میشود. این میزان از نظم و ادب باید الگویی برای نسل جوان شود تا آن را از پیشکسوتها یاد بگیرند.
آیا ایده این نمایشنامه از شما بود؟
خیر. «نیاز اسماعیلپور» قبلا این متن را نوشته بود و در چند دوره در جشنوارههای مختلف نمایشنامهنویسی نیز جایزه گرفته بود. این کار قبلا روی صحنه نرفته بود و از آنجایی که من و نیاز اسماعیلی مدتهاست که با هم همکاری میکنیم این متن را برای کار به من پیشنهاد داد؛ زیرا میدانست بهدنبال یک متن خوشحال، شاداب و پر از شور و هیجان هستم.
کمی بیشتر بازیگر نقش نیاسود را به مخاطبان معرفی کنید. این نقش یکی از جذابترین و متفاوتترین شخصیتهای این کار بود.
بازیگر نقش نیاسود، «الهه پورجمشید»، بازیگر بسیار خوب و بینظیری است و بسیار با عشق و جان و دل کار میکند. در این مدت ذرهای خستگی یا غر زدن از او ندیدم. او بازیگری سراسر خلاقیت است و از زاویهای به نقش نیاسود نگاه کرده بود که من نگاه نکرده بودم. او زوایایی از این شخصیت را دیده بود که برای من بسیار جذاب بود و باعث شد نیاسود با وجود اینکه یک شخصیت منفی است، بسیار شیرین شود. بخش زیادی از اینها توانایی، خلاقیت و احساس مسوولیتی است که «الهه پورجمشید» نسبت به این نقش دارد.
شما در این کار علاوهبر کارگردانی، بازی هم میکنید. همزمانی این دو کار سختی نیست؟
بسیار سخت و البته کمی اجباری بود. بازیگری که برای این نقش انتخاب کرده بودیم درگیر کرونا شد و به این دلیل که نزدیک اجرا بودیم باید سریع بازیگر دیگری را جایگزین میکردیم. به پیشنهاد اعضای گروه تصمیم گرفتیم که من این نقش را بازی کنم.
چند ماه برای اجرا بردن نمایش «عمارت قجری» تمرین کردید؟
تمرینات این نمایش دو بخش بود؛ یک بخش این کار گروه فرم و موسیقی بود که بچههای یک موسسه هنری آموزشی هستند. من به این هنرجویان تدریس میکردم. تمرینات جدیام برای این اجرا با آنها از اول مهرماه شروع شد و در حین اینکه آموزش میدیدند، تمرین هم میکردیم. بازیگرهای اصلی نیز از اوایل آذر به تیم اضافه شدند و تمرینات را ادامه دادیم تا ۲۰ دیماه که
روی صحنه رفتیم.
نمایش از همان شبهای اول اجرا مورد توجه بسیاری قرار گرفت. دلیل این استقبال چیست؟
مردم دنبال این هستند که حالشان خوب شود. بخشی از این استقبال به دلیل این است که بازیگران نمایش ما، بازیگران شناختهشدهای هستند. علاوهبر داود داداشی، مخاطب از بازیگری مانند محمدهادی عطایی توقع یک کار کمدی جذاب و بانمک را دارد. درصد زیادی از مردم نام داود داداشی را شنیدهاند و میدانند که او یک سیاهباز کمدی است. دیگر بازیگران مانند ایلار نوشهری، محسن بهرامی، امیرحسین انصافی و الهه پورجمشید نیز در جایگاه خود شناخته شدهاند. بخشی از این استقبال هم به دلیل حال خوشی است که نمایش به تماشاگر منتقل میکند. تئاتر از دیرباز تبلیغات دهان به دهان دارد که تاثیرش بیشتر از شبکههای اجتماعی است. تاثیر این جمله که «من رفتم نمایش عمارت قجری را دیدم، خیلی خندیدم و خوش گذشت» بسیار بیشتر از هر تبلیغ دیگری است. در همین چند شب اجرا بسیاری از مخاطبان برای دومین و سومین بار به تماشای نمایش نشستهاند. جامعه امروز ایران خسته و اندوهگین است و لازم است که ما شادی به آن تزریق کنیم.
انتهای پیام/