پیشینه تاریخی جاسوسی در آیات قرآن؛
از آیات قرآن این معنا به دست می‌آید که از دیر باز جاسوسی به مفهوم اصطلاحی آن یعنی خبرگیری و خبررسانی نهان از اوضاع شخص یا جامعه به نفع دشمنان، گاه علیه حق و مسلمانان و گاه به نفع حق و مسلمانان در جریان بوده است. خداوند در آیه ۲۰ سوره قصص از جاسوسى مؤمن آل‌فرعون به نفع موسى (ع) می‌دهد و می‌فرماید که مومن آل فرعون با حضور در میان فرعونیان و در پیش گرفتن تقیه و مخفی کردن اسلام خود از نقشه‌های آنان نسبت به حضرت موسی (ع) آگاه شده و از طرّاحى قتل وى در بین فرعونیان به حضرت موسی (ع) خبر می‌دهد.
به گزارش «سدید»؛ در نوشتار حاضر نویسنده ضمن واکاوی چیستی تجسس و جاسوسی و تفاوت‌های این دو اصطلاح، دیدگاه اسلام را درباره آن بیان کرده و پیشینه مختصری از آ‌ن در تاریخ اسلام را بازگو نموده است.

تجسس در حوزه خصوصی و جاسوسی در حوزه عمومی
دو واژه جاسوسی و تجسس هم خانواده و از یک ریشه هستند. هر واژه از ریشه «جسّ»، فعل مضاعف است. جس در لغت عربی به معنای شناسایى‌کردن به صورت پنهان و ظریف است. (التحقیق، حسن المصطفوی، ج‌۲، ص‌۸۷، «جسّ») در فرهنگ قرآنی از این ماده، واژه تجسس به معنای خاصی به کار رفته، این واژه یک بار و آن هم در آیه ۱۲ سوره حجرات، به معنای کسب اطلاعات از لغزشهاى مؤمنان به کار رفته و به عنوان رذایل اخلاقى معرفی شده و از آن پرهیز داده شده است. (مجمع‌البیان، ج‌۹‌-‌۱۰، ص‌۲۰۵؛ المیزان، ج‌۱۸، ص‌۳۲۳)

از این آیه و کاربرد آن به دست می‌آید که تجسس مرتبط با مسائل علوم اجتماعی و در حوزه روان شناختی اجتماعی و مانند آن قرار می‌گیرد و در اخلاق تربیتی و اجتماعی از آن سخن به میان می‌آید. پس تجسس، فعل و گاه صفتی در برخی از انسان‌هاست که با فضولی وسرکشی در زندگی و حریم خصوصی دیگران ارتباط دارد. اسلام تجسس را به عنوان یک فعل زشت ضد اخلاقی و گناه معرفی کرده و بر حرمت آن در آیه ۱۲ سوره حجرات تاکید دارد.

از نظر اسلام، حفظ حریم خصوصی افراد یک اصل اساسی است و هیچ کسی حق ندارد با جست‌وجو و کند و کاو در زندگی دیگران، از مسائل یا راز‌های آنان آگاه شود؛ چرا که تجسس یکی از عوامل اختلاف انگیز و گسست اجتماعی است، در حالی است که اسلام بار‌ها بر وحدت و انسجام اجتماعی مسلمانان تاکید دارد و به هیچ وجه اجازه نمی‌دهد که این وحدت و اتحاد میان مومنان و امت اسلام آسیب ببیند.

برخى مفسّران معتقدند، پس از اینکه خداوند متعال در این سوره به اصلاح بین برادران ایمانى و نهى از تفرقه دستور داد، در آیات بعد نیز مؤمنان را از عوامل اختلاف و تفرقه برحذر داشته است. (مجمع‌البیان، ج‌۹‌-‌۱۰، ص‌۲۰۴) از اینجا دانسته می‌شود که تجسس و غیبت و دیگر امور پست اخلاق اجتماعی، از مهمترین عوامل گسست اجتماعی و نابود کردن اتحاد و وحدت میان مسلمین است، لذا از چنین اعمال برحذر داشته و به عنوان گناه، مسلمانان را از ارتکاب آن نهی کرده است.

اما جاسوسی به عنوان خبرپرسی (لغت‌نامه، دهخدا، ج‌۵، ص‌۶۴۵۸، «جاسوسى»)، در فرهنگ اصطلاحات سیاسی امروز جهان به معنای گردآورى پنهانى اطّلاعات و اسرار نظامى، سیاسى، اقتصادى یا صنعتى، با عناوین غیر واقعى و پنهانى به نفع یکى از دو طرف درگیرى است. (فرهنگ علوم سیاسى، ص‌۱۴۱، «جاسوسى»)

پس می‌توان گفت که دو نوع فعل و رفتار در حوزه عمل اجتماعی و سیاسی وجود دارد که فقه اجتماعی و فقه سیاسی اسلام به آن توجه داشته و احکام خاصی را برای آن صادر کرده است؛ چرا که در فقه اجتماعی، یکی از حقوق شهروندی مراعات حریم خصوصی افراد است که هر گونه تجسس نسبت به آن به عنوان عمل زشت و ضد اخلاقی ناپسند شمرده شده و به عنوان عمل غیر قانونی، گناه و جرم دانسته شده است.

در فقه سیاسی نیز جاسوسی علیه امت اسلام و به نفع دشمنان دین و امت، موجب قرار گرفتن شخص جاسوس در شمار ظالمان است (توبه، آیات ۲۳ و ۴۷) و جاسوس به عنوان شخصی خائن (انفال، آیه ۲۷) و گمراه (ممتحنه، آیه ۱) در دنیا و آخرت مستحق مجازات کیفری است؛ چرا که خداوند برای جاسوسی علیه اسلام و امت اسلام، حکم خواری وذلت در دنیا (مائده، ایه ۴۱) و در آخرت به عنوان گناه کبیره، وعده عذاب الیم (بقره، آیات ۸ تا ۱۰) و عذاب عظیم (مائده، آیه ۴۱) داده است. همچنین فقه سیاسی اسلام بر اساس این آیات و روایات معتبر مجازات‌های سنگینی را برای جاسوسان خائن در نظر گرفته است.

جاسوس و جاسوسی در فرهنگ قرآن
جاسوسی به عنوان مفهومی در فقه و حقوق سیاسی قرآن و اسلام، ناظر به فعالیت کسی است که پنهانی یا تحت عنوان نادرست به گردآوری اطلاعات به نفع دشمن می‌پردازد؛ چنین کسی با شرایطی که در فقه و حقوق مقرر است، به عنوان مجرم شناخته می‌شود و بسته به نوع فعالیت، محکومیت‌هایی برای او منظور می‌شود.

هر چند که در واژگان و اصطلاحات فرهنگ قرآن، واژه جاسوس و جاسوسی به کار نرفته است و نمی‌توان این واژه را جزو اصطلاحات سیاسی قرآن دانست، ولی واژگان و جملاتی در قرآن به کار رفته که بیانگر همین مفهوم اصطلاح سیاسی جاسوسی است؛ لذا می‌توان گفت که مفهوم اصطلاحی جاسوسی در فرهنگ قرآنی وجود دارد و این گونه نیست که جاسوسی به مفهوم اصطلاحی آن از اصطلاحات‌اندیشه سیاسی قرآن نباشد.
در قرآن کاربرد جمله‌هایی، چون «تسرّون إلیهم بالمودّه»، «تلقون إلیهم بالمودّه»، «یـاَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا لا تَتَوَلَّوا» و مانند آن دلالت بر مفهوم جاسوسی می‌کند.

همچنین واژه‌ای که برای معنای جاسوسی به کار رفته، واژه «سمّاعون» است که در آیه ۴۱ سوره مائده از آن سخن به میان آمده است. مفسران قرآن از جمله شیخ طبرسی در مجمع البیان و فخر رازی در کتاب تفسیر کبیر خود سماعون را به معنای جاسوسان معنی کرده‌اند. (مجمع‌البیان، ج‌۵‌-‌۶، ص‌۵۵؛ التفسیر الکبیر، ج‌۴، ص‌۳۵۹)

صاحب مجمع البیان در ذیل آیه ۴۱ سوره مائده می‌نویسد که منظور از «سمّاعون» در آیه همان منافقان و یهود و مقصود از «لقوم آخرین» یهودیان خیبر است که در حضور پیامبر (ص) نبودند، ولی همین منافقان و گروهى از یهودیان برایشان جاسوسى مى‌کردند. (مجمع‌البیان، ج‌۳‌-‌۴، ص‌۳۰۱)

خداوند در آیه ۱ سوره ممتحنه در جمله «تلقون إلیهم بالمودّه» نسبت به جاسوسی هشدار می‌دهد و می‌فرماید که اخبار و اسرار پیامبر (ص) را به دلیل مودّتى که بین شما و مشرکان است به آنان مى‌رسانید که این کار خیانت و گناهی بزرگ است. در روایات تفسیری آمده که آیه درباره «حاطب‌بن‌ابى‌بلتعه» است. (مجمع‌البیان، ج‌۹‌-‌۱۰، ص‌۴۰۵)
در فرهنگ اسلامی و عربی برای بیان مفهوم جاسوس واژه‌های متفاوتی به کار گرفته می‌شد که از آن میان دو واژۀ «عین» و «جاسوس» در زبان عربی از همه پرکاربردتر بودند.

در دایره المعارف اسلامی در‌باره جاسوسی در فرهنگ اسلامی آمده که با توجه به ماده «ج س س»، فعل تجسس و اسم جاسوس هر نوع مداخله برای حصول اطلاع در مواردی را که موضوعی از فرد پنهان می‌شد دربر می‌گرفت؛ بر این پایه، طیفی از مصادیق تجسس مربوط به مداخلۀ افراد در زندگی خصوصی یکدیگر بود که موجب آزردگی فردی می‌شد که در زندگی او کنجکاوی شده است؛ این همان تجسس است که در آیه شریفه ۱۲ سورۀ حجرات از آن نهی شده است. بنا به گفتۀ یحیی بن ابی کثیر از عالمان سدۀ دوم هجری تجسس به معنای جست‌وجو از «نهان‌های مردم» و عیوب آن‌ها و «تحسس» گوش نهادن به سخن مردم است؛ هرچند غالب لغویان آن دو را واژه‌هایی مترادف شمرده‌اند (الزاهر فی معانی کلمات الناس، ابن انباری، ص ۲۷۵-۲۷۶). در عمل، در کاربردی که واژه جاسوس طی سده‌ها در تاریخ اسلام داشته، مصادیق آن محدود به جست‌وجو از نهان‌های مردم، اما نه از سوی عموم مردم، بلکه از سوی نهاد‌های سیاسی یا نظامی بوده است.

کسانی که به فعالیت جاسوسی می‌پرداختند، گاه افرادی عادی بودند که به صورت موردی و کوتاه مدت به این عمل گمارده می‌شدند، گاه افرادی با مهارت‌های خبرگیری بودند که به صورت مقطعی برای انجام دادن مأموریتی خاص، به محل مأموریت خود گسیل می‌شدند و گاه جاسوسانی حرفه‌ای بودند که در محل مأموریت خود نفوذ می‌کردند و می‌توانستند در پوششی که برای دشمن خودی به نظر می‌آمد، مأموریت خود را انجام دهند؛ در چنین مواردی بود که گاه حضور جاسوس حس می‌شد، اما به شخص شناخته نبود.

جاسوسان چه در مأموریت کوتاه مدت و چه درازمدت، از پوشش‌های موجه استفاده می‌کردند؛ یکی از شایع‌ترین این پوششها، معرفی کردن خود در لباس تجار بود. ابوجعفر منصور برای جلوگیری از فعالیت جاسوسان در لباس تجار چاره‌ای جز آن ندید که بازار را از مرکز شهر بغداد به محلۀ کرخ منتقل کند تا اگر نمی‌تواند جاسوسان را بشناسد، دست کم امکان خبرگیری آن‌ها را محدود کند (نک‍: طبری، تاریخ طبری، ج ۷، ص ۶۵۳). گاه نیز جاسوسان در لباس درویشان و فقیران ظاهر می‌شدند؛ این پوشش به‌اندازه‌ای برای جاسوسی شیوع داشت که گفته می‌شود طی سالها، بسیاری از درویشان واقعی قربانی سوءتفاهم گشتند و به عنوان جاسوس کشته شدند (نک‍: صبح الاعشى، قلقشندی، ج ۷، ص۲۶۲، ج ۸، ص ۶۸؛ نهایه الارب، نویری، ج ۳۱، ص۹۰)

با آنکه وظیفۀ اصلی جاسوس رساندن خبر از نهان دشمن بود، اما گاه کارکرد‌های دیگری نیز برای او مفروض بود؛ از جمله برخی جاسوسان وظیفه داشتند که در صفوف دشمن رخنه کنند و بدون آنکه مقصد خود را آشکار سازند، در لباس خودی به تضعیف سازمان‌دهی آنان بپردازند (کشف الغطاء، کاشف الغطاء، ج ۲، ص۴۰۰)، یا موضع خصمانۀ خود را بر شماری از خواص آشکار کنند و آنان را به وعده و فریب به همکاری با دشمن فرا خوانند. (تاریخ الاسلام، ذهبی.
ج ۱۳، ص۴۵)

پیشینه جاسوسی کفار در صدر اسلام
در اخبار منقول از سیره نبوی، موارد مکرری دیده می‌شود که نشان می‌دهد مسئله جاسوسیِ کفار بر ضد مسلمانان از همان عصر ظهور اسلام مصداق داشته است. در حدیثی به روایت امام علی (ع) آمده است که حاطب بن ابی بلتعه در نامه‌ای از مدینه به مشرکان مکه، اخباری درباره پیامبر (ص) در اختیار آنان قرار داده بود، ولی به اشاره پیامبر (ص) امام علی (ع) و چند تن دیگر از صحابه نامه ارسالی را در میان راه ضبط کردند. پس از فاش شدن ماجرا، حاطب چنین عذر طلبید که من مانند دیگر مهاجرین از قریش نیستم، بلکه از افراد ملصق به قریشم و اگر با آنان همکاری نمی‌کردم، خویشاوندانم در امان نبودند. او تأکید کرد که جاسوسی‌اش به سبب کفر و ارتداد و حتى رضای به کفر نبود. عمر از پیامبر (ص) خواست تا اجازه دهد جان وی را بگیرد، اما پیامبر (ص) یادآور شد که وی از حاضران در جنگ بدر بوده است؛ و از گناه وی درگذشت (نک‍: صحیح بخاری، ج ۳، ص ۱۰۹۴؛ سنن ابوداوود، ج ۳، ص۴۷؛ طبری، تفسیر، ج ۲۸، ص ۵۸). در حدیثی دیگر به روایت حارثه ابن مضرب، فرات بن حیان به عنوان جاسوس ابوسفیان معرفی شده است؛ وی آنگاه که رابطه‌اش با مشرکان برملا شد، نزد انصار ادعا کرد که من مسلمانم، اما پیامبر (ص) فرمود که ما دربارۀ کسانی، چون فرات، آنان را به «ایمانهم» وا می‌گذاریم (المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج ۲، ص۱۲۶، ج ۴، ص ۴۰۷؛ السنن ابوداوود، ج ۳، ص ۴۸؛ السنن الکبرى، بیهقی، ج ۹، ص ۱۴۷). حدیث دیگری به روایت سلمه بن اکوع، نقل شده است که جاسوسی از مشرکان نزد پیامبر (ص) آمد، چندی نزد حضرت و صحابه بود و ناگهان‌گریخت؛ پیامبر (ص) فرمود او را بیابند و به قتل رسانند (الصحیح، بخاری، ج ۳، ص۱۱۱۰؛ السنن ابوداوود، ج ۳، ص ۴۸-۴۹؛ السنن، احمد بن حنبل، ج ۴، ص۵۰)

عالمان پسین براساس این چند حدیث کوشش کرده‌اند تا احکام جاسوس را تعریف کنند. فقیهان دربارۀ کافر معاهد و کافر ذمی، معتقد بودند که به سبب اقدام به جاسوسی، عهد و ذمه از آنان برداشته می‌شود. (علامه حلی، قواعدالاحکام، ج ۱، ص ۵۰۹) فقیهان مذاهب مختلف تأکید دارند که اگر جاسوس تحت امان مسلمانی هم بوده باشد، امان از او برداشته می‌شود. (علامۀ حلی، تذکره الاحکام، ج ۹، ص ۹۸)

از آیات قرآن به دست می‌آید که جاسوسی مسلمانان بر ضد کفار و نیز همکاری برخی از سست ایمان‌ها و منافقان علیه مسلمانان از زمان پیامبر (ص) نیز معمول بوده است. در طول تاریخ اسلام، در خصومت‌های موجود میان حاکمان مسلمان درون جهان اسلام، جاسوسانی از هر دو طرف مشغول فعالیت بوده‌اند، ولی آنچه در منابع فقهی مورد بررسی قرار گرفته، جاسوسی برای کفار بوده است. در احوال امام علی (ع) نمونه‌هایی دیده می‌شود که آن حضرت جاسوسانی از سوی اردوی معاویه یا اردوی خوارج را شناسایی کرده‌اند، ولی رفتار آن حضرت با اینجاسوسان بردبارانه بوده است (نک‍: دلائل الامامه، ابن رستم طبرسی، ص۶۱؛ الاحتجاج، طبرسی، ج ۱، ص ۳۵۷؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج ۱، ص ۳۲۹)

پیشینه تاریخی جاسوسی در آیات قرآن
از آیات قرآن این معنا به دست می‌آید که از دیر باز جاسوسی به مفهوم اصطلاحی آن یعنی خبرگیری و خبررسانی نهان از اوضاع شخص یا جامعه به نفع دشمنان، گاه علیه حق و مسلمانان و گاه به نفع حق و مسلمانان در جریان بوده است. خداوند در آیه ۲۰ سوره قصص از جاسوسى مؤمن آل‌فرعون به نفع موسى (ع) می‌دهد و می‌فرماید که مومن آل فرعون با حضور در میان فرعونیان و در پیش گرفتن تقیه و مخفی کردن اسلام خود از نقشه‌های آنان نسبت به حضرت موسی (ع) آگاه شده و از طرّاحى قتل وى در بین فرعونیان به حضرت موسی (ع) خبر می‌دهد.

همچنین هدهد از جانب سلیمان (ع) براى جاسوسى از مواضع ملکه سبأ و درباریان مأموریّت می‌یابد و سپس مامور می‌شود تا اطلاعات دقیقی از مواضع و واکنش آنان نسبت به نامه سلیمان (ع) به دست آورده و به گوش ایشان برساند. (نمل، آیه ۲۸)

بر اساس شان نزول‌ها و روایات تفسیری به نظر می‌رسد که خداوند در آیه ۱۰ سوره تحریم سخن از جاسوسی همسران نوح (ع) و لوط (ع) علیه آنان به میان آورده است؛ زیرا همسران ایشان براى دشمنان کافر و تبهکار گزارش اطّلاعاتی را فراهم کرده و اسرار آن حضرات را به گوش دشمنان می‌رساندند. (مجمع‌البیان، ج‌۹‌-‌۱۰، ص‌۴۷۹)

در دوره پیامبر (ص) برخى از مسلمانان (انفال، آیه ۲۷؛ ممتحنه، آیه ۱) و منافقان (بقره، آیات ۸ و ۹؛ آل عمران، آیه ۲۸؛ انفال، آیه ۲۷؛ توبه، آیات ۴۵ و ۴۷)، براى کافران مشرک جاسوسی می‌کردند و اطلاعات و گزارش‌هایی را درباره اوضاع مسلمانان به گوش دشمنان می‌رساندند.

همچنین در این دوره برخی از یهودیان که در میان مسلمانان زندگی می‌کردند، به جاسوسی به نفع یهودیان دیگر که در خیبر و قلعه‌های دیگر زندگی می‌کردند، می‌پرداختند. (مائده، آیه ۴۱)

به هر حال از آنچه بیان شد به دست می‌آید که تجسس در احوالات شخصی و حریم خصوصی مردمان، امری ناپسند و زشت و ضد اخلاقی و گناهی کبیره است و یک مسلمان می‌بایست از آن پرهیز کند. چنین گناهی در دنیا خواری و در آخرت، عذاب را برای شخص گناهکار به همراه خواهد داشت. اما جاسوسی به نفع امت اسلام و احقاق عدالت و حقوق امری جایز است بلکه برای آمادگی علیه دشمنان امری بایسته و لازم است (انفال، ایه ۶۰) و جاسوسی ضد مسلمانان و امت اسلام به هر شکلی جرم و گناه نابخشودنی است.
 
انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha