گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ ما در میز فرهنگی پروندهای درباره «ضرورت بازسازی ساختار نهادهای فرهنگی و هنری» باز کردهایم که پیرامون آن با صاحب نظران حوزه فرهنگ و هنر به گپوگفت نشستهایم. ناگفته نماند که قرار است در این پرونده به سراغ تک تک نهادهای فرهنگی برویم تا به صورت جزئیتر مسئله ساختارهای فرهنگی را مورد بررسی قرار دهیم. صداوسیما، بخش فرهنگی سپاه پاسداران، سازمان تبلیغات، حوزه علمیه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و باقی نهادهای فرهنگی؛ البته وزارت ارشاد که نهادهای زیرمجموعه آن به صورت محصول محور (سینما، هنرهای نمایشی، موسیقی، هنرهای تجسمی و...) اداره میشود موضوع اصلی و اساسی پرونده است و در حال حاضر به سراغ حوزه «تئاتر» و «گروههای هنرهای نمایشی»، رفتهایم و مشکلات و سیاست گذاریهای درست و یا نادرست این چند ساله را مرود کنگاش قرار دادهایم از همین رو پای صحبتهای کوروش زارعی نشستهایم. زارعی سالها در حوزه بازیگری، نویسندگی و کارگردانی تئاتر فعالیت کرده و در حال حاضر مدیر هنرهای نمایشی حوزه هنری است.
سالهاست که صاحب نظران و متخصصان حوزه تئاتر معتقدند که گرههای اساسی در این حوزه وجود دارد که باعث شده پس از حدود نیم قرن، پیشرفت قابل ذکر و محسوسی نداشته باشد؛ هم به لحاظ ادبیات، هم مدیریت و هم بودجه؛ نگاهی که به این هنر از گذشته تا به حال شده، به ما میفهماند که گویا مشکل این هنر در کشور ما بیشتر مشکل ساختاری است تا شیوههای غلط سیاستگذاری؛ آقای زارعی اساساً میشود برای هنر به ویژه تئاتر، یک ساختاری را در نظر بگیریم که بگوییم این ساختار تسهیلگر، نظارهگر و کمک کننده در کنار تئاتر وجود دارد و اساساً این ساختار باید چگونه باشد تا ما شاهد رشد تئاتر باشیم.
زارعی: اساساً قرار نیست هیچ تغییر ساختاری ایجاد شود. نه در هنر تصویری و تئاتر، نه در موسیقی و هنرهای تجسمی؛ اساساً هر دولتی هم میآید هیچ تغییری صورت نمیگیرد و این نشان میدهند ساختار فرهنگی ما بیمار است و اصرار بر این است که بیمار بماند. قرار هم نیست این بیمار شفا پیدا کند و درمان بشود. هرچه بیمارتر بهتر و گویا این بیماری برای دستگاههای فرهنگی کشور بهتر است. وگرنه اگر بخواهیم تغییر ماهوی و ساختاری در فرهنگ و هنر کشور اتفاق بیافتد باید همهچیز زیرورو بشود؛ کل ساختار فرهنگی و در واقع زیرساختهای غلطی است که از قبل انقلاب وجود داشته است.
این شعار هنر برای هنر برای قبل انقلاب و دهه ۴۰ است. اینکه تئاتر و هنر برای قشر فرهیخته است و تئاتر اصلاً چه نسبتی با مردم دارد! بلکه برای روشنفکر، دانشجو و دانشگاهی است. تئاتر قرار نیست در واقع توسعه فرهنگی ایجاد کند و برای مردم باشد. مردم جنوب شهر را چه به تئاتر. مردم سیستان بلوچستان و هرمزگان را چه به تئاتر. اکنون هم پافشاری بر این عقیده وجود دارد و هست
این شعار هنر برای هنر برای قبل انقلاب و دهه ۴۰ است. اینکه تئاتر و هنر برای قشر فرهیخته است و تئاتر اصلاً چه نسبتی با مردم دارد! بلکه برای روشنفکر، دانشجو و دانشگاهی است. تئاتر قرار نیست در واقع توسعه فرهنگی ایجاد کند و برای مردم باشد. مردم جنوب شهر را چه به تئاتر. مردم سیستان بلوچستان و هرمزگان را چه به تئاتر. اکنون هم پافشاری بر این عقیده وجود دارد و هست. حالا این مریضی به جایی میرسد که خود رهبر دستبهکار میشود و حرف از بازنگری در ساختارهای فرهنگی کشور میزند. ولی اساساً کسی گوش به حرف رهبری هم نمیدهد. رهبر انقلاب چند سال پیوسته شعارهای سالشان درباره فرهنگ بود. اقتصاد و فرهنگ و... دهه اخیر را بررسی کنید، حداقل ۵ سال آن عنوان فرهنگ، پسوند شعار ایشان وجود داشته است. اما آیا اتفاق خاصی میافتد؟ آیا واقعاً در سینمای ما در تئاتر ما در هنرهای تجسمی ما اتفاقی و تغییری افتاده است؟ نه!
قرار هم نیست اتفاقی بیافتد. حتی آنهایی که خود را سرباز رهبری میدانند هم کاری نمیکنند. علاج درد باید بشود که دچار بیماری مزمن نشویم. رسید به جایی که خود رهبر انقلاب ورود کردند و هر دو هفته یک بار پنج شنبهها جمع هنرمندان را بهصورت خصوصی در محفلی جمع میکردند تا درباره مشکلات حوزههای مختلف فرهنگی و هنری بیرودربایستی صحبت کنیم. ایشان در این جلسات بارها فرمودند که من هستم و در خدمتم و هر کاری در حوزه تئاتر از دستم بربیاید انجام میدهم. اما بعد از آن جلسات متأسفانه هیچکس حاضر نیست تا اینها را لااقل پیگیری کند. رهبری بارها اعلام آمادگی کرده، اما کسی تکان نمیخورد.
شما روایت خوبی از این فاجعه فرهنگی داشتید، ولی اگر آسیب شناسی کنیم این بیماری فرهنگی را، شما مشکل اصلی این حوزه را در کجا میدانید؟ مشکل مالی است یا مشکل مدیریتی و آموزشی، گریبان گیر مساله تئاتر شده است؟ اگر بخواهید در یک چارچوببندی این مشکلات را بررسی کنید، تحلیلتان چیست؟
زارعی: کار به جایی رسیده که دیگر تئاتر یک هنر زینت المجالسی هم به شمار نمیآید. گویا اساساً یک چیز زیادی و زائدی است که هیچ مشکلی را رفع نمیکند. فاجعه آنجا خودنمایی میکند که در مجلس، همه نمایندگان به دنبال عضویت در کمیسیونهای اصل ۹۰ و تلفیق هستند و هیچکسی برای کمسیون فرهنگی اهمیتی قائل نیست. تمام مشکلات ما مربوط به فرهنگ است. این بداخلاقیهای سیاسی به خاطر بیفرهنگی است. ما حتی بلد نیستیم با هم صحبت کنیم و فقط ادعا داریم که آدمهای متمدنی هستیم. ما آن قدر که مشکل فرهنگی داریم مشکل اقتصادی نداریم. هیچکس از گرسنگی نمرده است. الحمدلله به برهنگی نیفتادیم. اما به برهنگی فرهنگی افتادهایم. به زیر فقر فرهنگی رسیدیم. به خاطر این است که مشکلات داریم. شما مشکلات فرهنگ را حل کنید و مردم را به لحاظ اندیشه و فرهنگ بارور کنید؛ بدون شک بسیاری از مشکلات جامعه برطرف خواهد شد.
تفکرات ما منجمد شده است. هرجا برویم به بنبست میرسیم. هنرمند خسته میشود و رها میکند. هنر یک امر قدسی است. هنر یک موهبت الهی است و خداوند آن را به انسان میدهد و قرار است انسان در مسیر اخلاق کاری انجام دهد تا مردم درست زندگی بکنند. تمام انبیا و اولیا برای چه آمدند؟ برای مکارم اخلاق
اساساً هیچوقت هنر برای مسئولان در اولویت نبوده است، پس بودجهای مناسب برای آن در نظر نمیگیرند. یکی دیگر از مشکلات این حوزه افراد نامربوط و نالایقی است که در جایگاههای هنری فرهنگی بهواسطه رابطه بازی پست میگیرند و فاجعه وحشتناکی است که افراد سیاسی وارد حوزههای فرهنگ و هنر شدهاند. هنر و فرهنگ یک امر سیاسی نیست. درست است باید در زبان از سیاست باخبر باشد، اما نباید سیاسی باشند. میخواهم بگویم فاجعه خیلی عمیقتر از این حرفهاست که اصلاً ماجرا به بودجه نمیرسد. ما در این سالها از تربیت نیروی انسانی غافل بودهایم؛ مؤسسات و آموزشگاههای خصوصی هم غالباً دکان بازی و به فکر پول درآوردن هستند و چیزی آموزش نمیدهند و شرم دارم بگویم که بعضی از این آموزشگاهها، عفت دختران ما را زیر سؤال میبرند. ببینید شرایط بهگونهای است که در یک سازمان عریض و طویل کشوری ما آدم تربیت نکردیم که وقتی مثلاً کوروش زارعی بازنشسته شد، دوباره در جایگاهی دیگر، پست و مقام نگیرد.
انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی بوده و امام با فرهنگ آمد و انقلاب کرد. پس باید فرهنگ سرلوحه همه کارهای ما قرار بگیرد. ما چگونه میخواهیم در گام دوم به اهدافی که رهبر انقلاب برای ما ترسیم کرده برسیم؟ باید کار هنری بکنیم. در سینما و تئاتر باید درستکار کنیم. ادبیات و شعر درست داشته باشیم. باید نشست و روزها و ماهها و سالها صحبت کرد. تفکرات ما منجمد شده است. هرجا برویم به بنبست میرسیم. هنرمند خسته میشود و رها میکند. هنر یک امر قدسی است. هنر یک موهبت الهی است و خداوند آن را به انسان میدهد و قرار است انسان در مسیر اخلاق کاری انجام دهد تا مردم درست زندگی بکنند. تمام انبیا و اولیا برای چه آمدند؟ برای مکارم اخلاق. ترویج اینها چطور صورت میگیرد؟ با فرهنگ، هنر، سینما و تئاتر.
اگر امروز بیایند و بگویند آقای کوروش زارعی از امروز با اختیارات کامل، وزیر فرهنگ شده است، چهکاری میکنید تا این مشکلاتی که عرض کردید، اندکی مرتفع شود؟ اولویت شما برای حل مشکلات چیست؟
زارعی: اولین کاری که میکنم ساختار موجود را به هم میریزم و همه آدمهایی که اشتباهی در جایگاهی قرارگرفتهاند را جابهجا میکنم. هنر یک آدمهایی را میخواهد که در مکتب الهی باشند. چرا رهبری گفت مکتب حاج قاسم؟ یعنی چه؟ سلیمانی در لوای یک مکتب الهی کارکرده، رشد کرده و مبارزه کرده است. آن مکتبی که سرمنشأ مکتب الهی است درواقع از طفولیت در زندگی ما هم بوده است. ولی یک جایی ما راه را گم کردیم. آن مکتب اهلبیت است. ما سالهاست برای امام حسین (ع) عزاداری میکنیم، اما نمیدانیم چرا داریم عزاداری میکنیم. نمیفهمیم امام حسین (ع) کیست و فلسفه عزاداری چیست و چرا قیام کردند. چون کار فرهنگی نکردیم. خب مجموعه همه اینهاست که سینما و تئاتر ما به انحراف میرود. ادبیات ما به انحراف میرود. به نظر من به یک تحول و انقلاب بزرگ نیاز است. یک انقلاب فرهنگی که باید الهی باشد. برای خدا باشد.
من فکر میکنم در هر وزارت خانهای باید یک تیم تحول فرهنگی وجود داشته باشد که بتواند در وزارت امور اقتصادی، وزارت کار، بهداشت و درمان و سایر وزارت خانهها یک تحول فرهنگی ایجاد بکند. نسبت به همان کاری که خودشان انجام میدهند و تخصص دارند، ارتقای فرهنگی ایجاد کنند.
من یک نمایشی در محرومترین نقطه از حاشیه مشهد اجرا کردم. خیلیها به من اعتراض کردند که برای چه آنجا رفتهای و این همه مکان مناسبتر برای اجرا وجود دارد. ۹۰ درصد تماشاگران این تئاتر برای اولین بار نمایش میدیدند و ۹۵ درصد این بچهها و خانوادهها، تئاتر برایشان تأثیرگذار بود و بازهم تمایل به دیدن این آثار داشتند. وقتیکه میروید در میدان و کنار مردم میایستید و برای مردم کار میکنید تأثیرات آن را هم میبینید. ما مشکلمان این است که برای مردم کار نمیکنیم و فقط شعار میدهیم. چقدر در حوزههای مختلف فرهنگی پژوهش داریم. چقدر این پژوهشها به مقام اجرا میرسند؟ چقدر برای این پژوهشها هزینه شده و حالا هم خاک میخورند. چقدر این پژوهشها عملی شدند؟ فرهنگ و هنر خط مقدم مقاومت و مبارزهی ماست. آن هم برای ایرانی که میخواهد روی پای خودش بایستد. ایرانی که برای کسی گردن کج نمیکند. تنها جایی که دارند حریفمان میشوند و اگر نجنبیم و زمینمان میزنند در حوزه فرهنگ است.
در بحث آسیبشناسی ساختاری، گاها گفته میشود، چون دولتهای گذشته خیلی اصطلاحاً با آرمانهای انقلاب همراه نبودند، خیلی از کارها بر زمینمانده است. در حال حاضر که دولت و مجلس میگویند همراه و انقلابی هستیم و میخواهیم انقلابی عمل کنیم، چرا هنوز همان مشکلات به حال خود باقیماندهاند؟
زارعی: فساد ریشه دوانده و این برای حالا هم نیست. ریشههای این فساد سالهاست که در وزارت خانههای ما وجود دارند و هرکسی هم میآید مدام مانعتراشی میکنند و اجازه کار کردن نمیدهند برای همین میگویم باید این ساختارها زیرورو بشوند. چند سال است که این انقلاب آدم تربیت نکرده است؟ اگر هم تربیت کردیم آدم اشتباهی تربیت کردیم. آدمی که کار بلد باشد و بتواند کار هنری بکند تربیت نکردیم. بهجای آن یک سری آدم منتقد و تئوریسین و غر زن بار آوردهایم.
از اجرای نمایش در نقاط حاشیه مشهد گفتید؛ چرا نمونه این اجراها در کشور آنقدر کم است؟
زارعی: آقایان مسئول نمیخواهند. اگر میخواستند عدالت را به وجود میآوردند. متأسفانه فقط شعار میدهیم. کسی به این عدالتهای اجرا توجه ندارد. چون نمیخواهند هم اتفاقی نمیافتد. ما مشکلات زیربنایی زیادی داریم. به نظرم کار به جایی رسیده که خود رهبری وارد میدان شده است، اما بازهم فکر میکنم عزم راسخی وجود ندارد تا اتفاق خاصی در این عرصه بیافتد.
حوزه هنری در هر شهرستان یک مرکز دارد. تئاتر مردمی با هزینه حوزه در هر ماه نمیتواند یک تئاتر داشته باشد؟
زارعی: مگر حوزه چقدر بودجه دارد؟ برای اینهمه دستگاه عریض و طویل ۸۵ میلیارد تومان بودجه در سال، شوخی نیست؟ همان تئاتری که دربارهاش صحبت شد، فقط ۸۰۰ میلیون هزینه در اختیار دارد و با این هزینههای اندک، مگر میشود تئاتر تراز انقلاب و جمهوری اسلامی نمایش داد؟ امریکاییها به همان اندازه که به اقتصادشان بها میدهند، بیشتر از آن به سینما و فرهنگشان بها میدهند. با سینمایشان دنیا را تسخیر کردند. با هری پاتر نوجوان و جوان دنیا را پیرو مرام خودشان میکنند. با مرد عنکبوتی مردم جهان را پیرو تفکر خودشان میکنند.
میگویید جاهایی هم که بودجههای آنچنانی در آن سرازیر شده، خروجی مطلوبی نداشته است؟
زارعی: چون کار را به آدم اشتباهی دادیم. کوروش زارعی رفته در پست اداره کشاورزی نشسته که از آبیاری و سم و کارکرد آن هیچ اطلاعاتی ندارد. اما وقتی کوروش زارعی سر جای خود در تئاتر بنشیند، میداند که برای هر تئاتر باید چقدر خرج کند و چقدر خرج نکند. ما بعد از سریال یوسف به دیدار رهبری رفتیم. ایشان میخواستند از ما تشکر کند. بحث بودجه شد. آقای سلحشور گفت ما با بدبختی سریال را ساختیم. رهبری به آقایان صداوسیما گفتند آنجایی که نباید خرج کنید، خرج میکنید و آنجا که باید خرج بشود خرج نمیکنید!
تئاتر هنری نخبگانی است؟
زارعی: نه تئاتر برای مردم است. اگر افراد نخبه هم میآیند تئاتر میبینند، درواقع اوقات فراغتشان را پر میکنند. تئاتر و سینما باید برای مردم باشد تا توسعه فرهنگی و نخبگی را در جامعه ایجاد کند. ارتقا فرهنگی و عدالت فرهنگی را ایجاد کند. تئاتر اگر برای هنریها باشد که معنا ندارد؛ لذا تئاتر برای مردم است.
مسئله هنر برای هنر را چقدر قبول دارید؟
زارعی: این حرف دیگر نخنما و پوسیدهشده است. شما اروپا هم که میروید، پیرزن ۶۰ الی ۷۰ ساله میآید تا تئاتر ببیند. جوان و نوجوان هم میآید. این هنر برای مردم است و این شعار برای جامعه ایران اسلامی نیست.
تعزیه را هم میشود نمایشی تئاتری دانست؟
زارعی: تعزیه یک گونه از هنرهای نمایشی است و تئاتر نیست و به صورت منظوم انجام میگیرد. من بهشخصه آن را همردیف اوپرا میدانم. چون از موسیقی استفاده میشود.
حمایت از اینها باید در چه اولویتی باشد و چطور؟
زارعی: نقالی، تعزیه و شاهنامهخوانی هنرهای اصیل نمایش ایرانیاند و باید در صدر هنر ما باشند.
چه کسانی متولی این امر هستند؟
زارعی: وزارت ارشاد؛ به دلیل اینکه اینها هنرهای سنتی و ایرانی است. فلسفه فرهنگ وجودی ما در اینها خلاصه میشود. وقتی یک خارجی وارد کشور ما میشود و ما میخواهیم هنرهای اصیل خودمان را به او نشان دهیم، جایی نداریم تا او را ببریم و آنها را نشانش دهیم. یک بنیاد تعزیه نداریم. ولی وقتی میروید ژاپن و چین، آنجا اوپرای پکن وجود دارد. موزه تئاتر دارند. در هند هم همینطور است. اما در اینجا متأسفانه هیچ تلاشی برای این کار صورت نگرفته است.
تئاتر و هنرهای نمایشی ما چقدر در ترویج مفاهیمی مثل عدالت، ظلمستیزی و تقوا میتواند کمک کند؟
زارعی: اصلاً تئاتر وجود دارد که همین چیزها را نشان دهد و ترویج کند. تئاتر هنری است انسانمحور. انسان مخاطب. انسانیترین هنر روی زمین تئاتر است. وظیفه این هنر انسانی است تا همواره او را در معرض هشدار قرار دهد و مفاهیم اخلاقی والا را ترویج دهد. آیا واقعاً تئاتر ما این هست؟
میتوانیم عدالت نمایشی را در کشور برقرار کنیم؟
زارعی: ما اگر بخواهیم در همهچیز میتوانیم عدالت ایجاد کنیم. اما نمیخواهیم. آن قدر افراد نالایق و اشتباهی در همهجا وجود دارد که در واقع ما هم بخواهیم، آنها نمیگذارند. باید ریشه این آدمها خشکانده شود. باید آدم متخصص تربیت کنیم که برای مردم کار کنند. من معتقدم که باید برای فرهنگ و هنر و دستگاه فرهنگی و هنری علاجی صورت گیرد. به نظر من اگر فرهنگ و هنرمان درست بشود خیلی چیزها درست میشود.
/انتهای پیام/