به گزارش «سدید»؛ «این درسها به چه درد ما میخورد؟!» این سؤالی است که خیلی وقتها دانشآموزان از یکدیگر و از والدین و معلمانشان میپرسند. واقعیت هم همین است و بسیاری از محتواهای آموزشی و محفوظاتی که در مدارس به خورد دانشآموزانمان میدهیم، نه به درد زندگی فردی آنها میخورد و نه میتواند دردی از دردهای جامعه دوا کند! در برابر این محفوظات و دروس بیفایده بسیاری از مسائل مهم همچون مهارتهای زندگی و قانونگرایی به دانشآموزان یاد داده نمیشود. بر این اساس هم با پایان دوران مدرسه و ورود دانشآموزان به جامعه ما با افرادی مواجهیم که محفوظاتشان را فراموش کردهاند و مهارتهای زندگی را هم طی ۱۲ سال حضور در مدرسه یاد نگرفتهاند! بر این اساس، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بر موضوع اصلاح محتواهای آموزشی تأکید داشتهاست، اما سند تحول بنیادین در این بخش هم اجرایی نشدهاست.
محتواهای آموزشی اصلیترین رکن یک نظام آموزشی است، اما یکی از چالشهای نظام آموزشی کشورمان محتواهای بیفایدهای است که مبتنی بر نیازهای فردی دانشآموزان و نیازهای جامعه طراحی نشدهاست. بر این اساس، لازم است در محتواهای آموزشی تجدیدنظر شود و محتواهای بیفایده و محفوظاتی که هیچ سودی برای حال و آینده دانشآموزان ندارد، از آن حذف شود. این موضوعی است که در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش هم بر آن تأکید شدهاست، اما این بخش از سند تحول بنیادین نیز همچون بسیاری از موارد دیگر این سند با سپریشدن ۱۰ سال از تدوین سند تحول بنیادین، همچنان بر زمین ماندهاست. روز گذشته رهبر معظم انقلاب، در دیدار با جمعی از معلمان بر حذف مطالب و دروس بیفایده از مدارس تأکید داشتند و با اشاره به لزوم تفکیک «علم نافع» از «علم غیرنافع» در برنامه درسی دانشآموزان، مسائلی همچون سبک زندگی اسلامی، تعاون و همکاری اجتماعی، مطالعه و تحقیق، فعالیتهای جهادی، مبارزه با آسیبهای اجتماعی و نظم و قانونگرایی از جمله مهارتهایی است که باید در مدرسه آموزش داده و از دوران کودکی و نوجوانی در افراد نهادینه شود.
تکلیف سند تحول بنیادین بر اصلاح محتوای درسی
محمدصادق عبداللهی، کارشناس آموزش و پرورش مرکز پژوهشهای مجلس، در خصوص لزوم اصلاح محتوای برنامه درسی میگوید: «اصلاح محتوای درسی از زمان تصویب سند تحول بنیادین در سال ۱۳۹۰ مطرح بوده و جای تأسف است که آنقدر به تأخیر افتاده که امروز رهبر انقلاب باید به آن ورود نمایند.»
در کنار حافظهمحور بودن محتوای درسی یکی دیگر از مشکلات، یکسان بودن محتوای درسی در تمامی سطح کشور بدون لحاظ کردن تفاوتهای شهری و روستایی و ویژگیهای خاص بومی هر منطقه است که موجب میشود دانشآموزان با متون درسی احساس بیگانگی کنند و مطالب بسیاری در ذهن آنها گنگ به نظر آید
به گفته عبداللهی در سند تحول از مجموع ۱۳۱ راهکار، ۴۹ راهکار با زیرنظام برنامه درسی مرتبط است که برای اجرایی شدن آنها، ۱۱۴ برنامه در زیرنظام برنامه درسی پیشبینی و تدوینشده تا طی برنامههای توسعه کشور عملیاتی شود. با وجود این حد از توجه و تأکید، اما متأسفانه محتوای درسی همچنان به شکلی حافظهمحور دنبال میشود. در حال حاضر محتوای درسی عمدتاً به نوعی است که دانشآموزان دائماً از خود و معلم سؤال میپرسند که چه لزومی برای آموختن این دروس است که ردپای این سؤال را در طنزها و شوخیهای شبکههای اجتماعی هم میبینید. در واقع دانشآموز بین زندگی روزمره خودش و دروس ارائهشده فاصله میبیند و به فلسفه آموختن برخی مطالب پی نمیبرد و همین باعث میشود که با افت انگیزه مواجه شویم و دانشآموزان مدرسه و مطالعه دروس را اتلاف وقت تعبیر کنند و اشتیاقی به آنها نداشتهباشند.
کارشناس مرکز پژوهشهای مجلس ادامه میدهد: «شاهد این امر نتایج آزمون بینالمللی پرلز ۲۰۱۹ در پایه چهارم است که متأسفانه با افزایش بیانگیزگی نسبت به دروس ریاضی و علوم مواجه بودهایم. در درس ریاضی بیانگیزگی به ۱۱ درصد رسیده و در علوم به ۵ درصد. البته نمیخواهم بگویم تمام این بیانگیزگی مربوط به محتواست، اما سهم بسیاری دارد و این در حالی است که مقطع مورد سنجش پایه چهارم بودهاست و چه بسا اگر این آزمون در دبیرستانها انجام میشد، نتایج حادتری به دست میآمد که البته نمرات حول و حوش ۱۰ در آزمونهای نهایی پایه دوازدهم تا حدی گویای عمق فاجعه است.»
بیتوجهی به مهارتمحوری
عبداللهی با انتقاد از حافظهمحوربودن محتواهای آموزشی مدارس میافزاید: «در کنار حافظهمحور بودن محتوای درسی یکی دیگر از مشکلات، یکسان بودن محتوای درسی در تمامی سطح کشور بدون لحاظ کردن تفاوتهای شهری و روستایی و ویژگیهای خاص بومی هر منطقه است که موجب میشود دانشآموزان با متون درسی احساس بیگانگی کنند و مطالب بسیاری در ذهن آنها گنگ به نظر آید. محتواهای درسی ما بیشتر بر اساس بافت فرهنگی و اجتماعی شهر آن هم عمدتاً کلانشهرها تنظیمشده و همین خودش عاملی برای افزایش تمایل مهاجرت و شهرنشینی است.»
کارشناس مرکز پژوهشها در خصوص راهکارهای اصلاح محتوای درسی اینگونه پیشنهاد میکند: «همانطور که رهبر انقلاب هم در سخنانشان فرمودند ما نیاز به سند بالادستی نداریم و الحمدلله راهکارهای خوبی در سند و زیرنظام برنامه درسی برای این مسئله موجود است. در سند هم بحث مهارتمحوری آمدهاست و هم بحث توجه به تفاوتهای فردی، هویتهای جنسی و تفاوتهای شهری و روستایی. به عنوان مثال در راهکار ۵- ۵ صراحتاً خواستهشده که ۱۰ تا ۲۰ درصد محتوای درسی به معرفی حرفهها، هنرها، جغرافیا، آیین و رسوم، نیازها و شرایط اقلیمی و جغرافیایی استانها اختصاص یابد یا در راهکار ۶- ۱ بر گسترش و تنوعبخشی به حرف و مهارتهای موردنیاز جامعه و تعلیم متناسب و برنامهر یزیشده آن در همه دورههای تحصیلی تأکید شدهاست.»
عبداللهی تأکید میکند: «آنچه مشکل اصلی به نظر میرسد، این است که ما در اسناد بالادستیمان اهداف غایی (به اصطلاح) را خوب مشخص کردهایم، اما آنها را به اهداف میانی (به اصطلاح Aims) و بعد هم اهداف پیشبینیپذیر (به اصطلاح ends) نرساندهایم و این است که مؤلف کتب درسی ما در کنار ضعفهای دیگری که دارد، با یک نظام جامعی هم مواجه نیست که بداند برای هر کدام از ساحات مورد تأکید سند تحول دقیقاً در هر مقطعی باید چه چیزی را تدارک ببیند تا نتیجه غایی مطلوب حاصل شود.»
۶ ساحت مورد تأکید سند تحول
عبداللهی در خصوص ساحات مورد انتظار نظام آموزشی با اشاره به اینکه سند تحول بنیادین از شش ساحت تعلیم و تربیت صحبت کردهاست «تعلیم و تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی»، «تعلیم و تربیت اجتماعی و سیاسی»، «تعلیم و تربیت زیستی و بدنی»، «تعلیم و تربیت زیباشناختی و هنری»، «تعلیم و تربیت اقتصادی و حرفهای»، «تعلیم و تربیت علمی و فناورانه».
وی ادامه میدهد: «یک وجهه دیگر تحول در برنامه درسی هم نظام سنجش و ارزشیابی است. الان ما نظام ارزشیابی دقیقی در مدرسه نداریم و دانشآموزان عمدتاً تنها با حفظیاتشان سنجیده میشوند. حتی دیدید در دوره کرونا هم نتوانستیم نظام متناسبی ایجاد کنیم و نتیجهاش شد افت پنهان که همه نمرات بالا بود، اما کیفیت یادگیری پایین؛ بنابراین اگر میخواهیم برنامه درسی را تغییر دهیم حتماً باید به فکر نظام سنجش و ارزیابی متناسب با آن هم باشیم وگرنه باز هر محتوایی که ارائه میدهیم میخواهیم دانشآموز را با میزان حفظ آن مطلب بسنجیم.»
در سند تحول بنیادین ما یک تربیت شش ساحتی داریم و قرار بوده کتابهای ما شش ساحت تربیتی به شکل هماهنگ و متوازن پیش برود، اما این اتفاق نیفتاده و از این شش ساحت فرهنگی، عبادی، سیاسی، اجتماعی، زیستی و علمی فقط بعد علمی و در سطح تقلیل یافته حافظهمحوری است که کتابهای ما عمدتاً بر آن ساحت متمرکز شدهاند
کارشناس مرکز پژوهشهای مجلس در انتها تأکید میکند: «در کنار محتوای درسی باید به ساعت برنامه درسی هم توجه داشت، چراکه برای ارائه بهترینها هم باید فرصت کافی در اختیار معلم قرار داد؛ در حال حاضر ما در آزمونهای بینالمللی جز پایینترینها در زمره ساعات آموزشی هستیم و مثلاً در مقطع ابتدایی مطابق سند برنامه درسی ملی هر دانشآموز باید ۹۲۵ ساعت آموزش ببیند، اما در عمل مطابق آمارهایی که پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش منتشر کرده تنها ۵۷۶ ساعت دانشآموز در مدرسه آموزش میبیند؛ یعنی فقط ۶۲ درصد! خب در این ساعت محدود چه محتوایی میشود به دانشآموز داد؟»
تقویت هویت ملی و دینی با بازنگری در متون درسی
دکتر موسی بیات، مدیر کل دفتر مطالعات آموزش و فرهنگ هم با تأکید بر لزوم جذب نیروهای نخبه در حوزه آموزش و پرورش میگوید: «تجربه تاریخی نشان میدهد تمدنها با تقویت هویت اعم از هویت ملی و دینی خود را بالا میکشند و تمدن ما با تقویت هویت ملی دینی خودش را بالا کشیدهاست، اما در حال حاضر به دلیل تهاجم گسترده علیه دانشآموزان ما در فضای مجازی بحث هویت ملی – دینی ما با چالش مواجه شدهاست. جایی که یک کار ویژه مهم برایش تعریف شود و بتواند آن خلأ را پر کند آموزش و پرورش است و این مهم از طریق تقویت و اصلاح و بازنگری اساسی در متون درسی امکانپذیر خواهد شد.»
به گفته بیات خیلی از کشورهای دنیا که در بحث هویت حساس هستند، ممکن است آموزش عالی را به بخش خصوصی واگذار کنند، اما آموزش عمومی در دست حاکمیت است و معتقدند این مرحله انتقال دانش نیست، بلکه مرحله هویتسازی و دانشپذیری است. به همین خاطر روی متون کتب درسی حساسیت بالایی دارند و در دوره آموزش و پرورش عمومی یعنی ابتدایی و متوسطه اول خیلی کار میکنند، اما متأسفانه ما این کار را نکردهایم و کتابهای درسی دوره آموزش و پرورش عمومی در تقویت هویت ملی و دینی بسیار ضعیف هستند.
وی میافزاید: «در سند تحول بنیادین ما یک تربیت شش ساحتی داریم و قرار بوده کتابهای ما شش ساحت تربیتی به شکل هماهنگ و متوازن پیش برود، اما این اتفاق نیفتاده و از این شش ساحت فرهنگی، عبادی، سیاسی، اجتماعی، زیستی و علمی فقط بعد علمی و در سطح تقلیل یافته حافظهمحوری است که کتابهای ما عمدتاً بر آن ساحت متمرکز شدهاند.»
بیات با بیان اینکه همانطور اندیشمندان هم نقد حافظهمحوری بر کتابهای درسی را مطرح میکنند، ادامه میدهد: «کتابهای درسی ما حجم گستردهای از اطلاعات و دادهها را به بچههای ما میدهند، اما هیچ ایده و چشمانداز روشنی به آنها نمیدهند و مهارتی را به بچهها یاد نمیدهند. بچهها باید بتوانند مهارتهای مثل حل مسئله، تفکر انتقادی، تعاون و مشارکت، مسئولیتپذیری، روحیه جهادی، کار و تلاش و سبک زندگی را یاد بگیرند، اما کتابهای درسی ما سطح نازلی را از اطلاعات به بچهها یاد میدهند که هیچ کجا به کار نمیآید. در واقع تأکید آقا بر علم نافع و غیرنافع از همین جهت است و عمده مطالبی که بچهها در کتب درسی یاد میگیرند، علم غیر نافع است و به همین خاطر هم وقتی بچهها از پایهای به پایه دیگر میروند تمام اینها را فراموش کردهاند، چون ارتباطی با زندگی آنان ندارد.»
/انتهای پیام/