وضعیت طرد اجتماعی اقشار در ایران در گفتار نعمت‌الله فاضلی؛
«مهاجرت» یکی از مسائل ملی ماست. ایران یکی از مهاجرپرترین کشور‌های دنیاست؛ مهاجرانی که به ایران می‌آیند اغلب مهاجران افغانستانی، عراقی و کرد‌ها هستند. درعین حال یکی از مهاجرفرست‌ترین کشور‌ها هم هستیم؛ نخبگان و صاحبان سرمایه خیلی از ایران مهاجرت می‌کنند خصوصا به کشور‌های اروپایی و غربی. در چهل سال گذشته چالش مهاجرت، چالش بزرگ مردم ایران بوده است. مقوله طرد اجتماعی هم یکی از مسائل ملی ماست، هم در مورد مهاجران و هم در مورد طرد اجتماعی گروه‌های دیگر.

گروه راهبرد «سدید»؛ یکی از مسائل فرهنگی جامعه ما مسئله‌ «طرد مهاجران» و «طرد اجتماعی»است. دکتر نعمت‌الله فاضلی در این گفتار از مسئله طرد اجتماعی در فضای جامعه ایرانی می‌گوید. نعمت‌الله فاضلی، انسان‌شناس، نویسنده و استاد پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات فرهنگی از سال ۱۳۹۱ تاکنون است.

 

آیا مهاجران افغانستانی در ایران مطرودند؟

برای تعریف مسئله از چارچوب نظری و تحقیقات پیشین استفاده می‌کنیم؛ هدف از این کار کمک به نوشتن صورت مسئله است. چند نمونه از دیدگاه‌های تئوریکی که در مسئله طرد اجتماعی به ویژه طرد اجتماعی مهاجران می‌توان عنوان کرد، عبارتند از؛

- اولین نظریه می‌گوید: «ناسازگاری فرهنگ مبدا و فرهنگ مقصد باعث طرد اجتماعی می‌شود.

- دومین نظریه علت طرد اجتماعی مهاجران را روابط قدرت و نابرابری‌ها می‌داند.

- سومین نظریه معتقد است سازوکار مهاجرت به گونه‌ای‌ست که طرد اجتماعی را ایجاد می‌کند.

اولین گام در صورت بندی مسئله توصیف چالش‌های مهاجرین در پرتو نظریاتی‌ست که درباره مسئله بیان می‌شود. در موضوع طرد مهاجران -مثلا مهاجرین افغانستانی که به ایران، پاکستان و سایر کشورها مهاجرت کرده‌اند- باید مشکلات گوناگونی که برای مهاجران، کشور مبدا و کشور مقصد ایجاد می‌شود را بررسی کرد؛ برای مثال در صورت‌بندی مسئله براساس گزارشاتی که از مطبوعات و تحقیقات پیشین بدست آمده مشکلات مهاجران افغانستانی در اصفهان -بعنوان شهر مقصد- این پرسش‌ها را باید در نظر گرفت:

- مهاجران افغانستانی براساس نظریه تفاوت‌های فرهنگی بین فرهنگ شهر مبدا و مقصد، چه مشکلاتی در شهر اصفهان دارند؟

- براساس نظریه روابط نابرابر قدرت، مهاجران بعنوان یک گروه اقلیت و گروهی که از ملیت کشور مقصد برخوردار نیستند در چارچوب روابط سیاسی و قوانین کشور مقصد از نظر آموزشی، شغلی، درمانی، مسکن، درامد و تامین نیازهایشان چطور دچار مشکلات شدند؟

- چطور مشکلات شهر مقصد، همان‌طور که مردم خود را درگیر کرده است، گریبان‌گیر مهاجران نیز می‌شود؟

در صورت‌بندی مسئله باید مفهوم «طرد اجتماعی» را توضیح دهیم. مثلا اگر مهاجران افغانستانی، در ایران یا هر کشوری، نتوانند مطابق مقررات و قوانین، از آموزش برخوردار شوند با طرد اجتماعی روبرو شده‌اند؟ یا تبعیض‌های قومیتی و مذهبی باعث ایجاد طرد اجتماعی شده است؟ چرا که بعضی از مهاجران افغانستانی شیعه نیستند -پشتو‌ها، ازبک‌ها، اردو‌ها اهل سنت هستند و هزاره‌ها شیعه- و ملیت ایرانی ندارند.

در صورت مسئله باید توضیح دهیم منظورمان از طرد اجتماعی چیست و در پرتو آن باید بگوییم مهاجران افغانستانی در ایران به چه معنا با چالش «طرد اجتماعی»[1] روبرو هستند. که دقیقا برعکس «فراگیری اجتماعی[2]‌«است. فراگیری یا شمول اجتماعی به این معناست که برای مثال مهاجرین افغانستانی همانند بقیه مردم از همه خدمات برخوردار باشند و قانون برای آنان خدماتی در نظر می‌گیرد که شمول را تعریف می‌کند و آن را می‌توان با مقیاس‌های بین‌المللی سنجید؛ زیرا در تمام کشورهای دنیا افرادی که شهروند هستند، citizenship دارند، با پناهنده‌ها و مهاجران تفاوت دارند. باید ابتدا مشخص کرد که با کدام مقیاس مهاجران افغانستانی با مسئله طرد اجتماعی روبرو هستند. یا ممکن است بگوییم قوانین ایران در مقایسه با سطح بین‌المللی بیان کننده این موضوع نیست که مهاجران از طرد اجتماعی رنج می‌برند؛ بلکه تجربه زندگی روزمره و روابط رو در رو مهاجران افغانستانی در ایران و اصفهان –به عنوان مورد مطالعه- باتوجه به فرهنگ، شیوه زندگی و رویکرد مردم باعث می‌شود با طرد اجتماعی روبرو ‌شوند؛ مثلا این جا نمی‌توانند ازدواج کنند یا شهروندان ایرانی تحقیرشان می‌کنند و  به آن‌ها در محیط‌های کاری و روابط اجتماعی توهین می‌شود.

اگر چالش طرد اجتماعی مهاجران افغانستانی را برپایه تجربه زیسته آنان بررسی می‌کنیم‌، باید به سراغ مصاحبه زنده با آنان برویم و توضیح دهیم مردم‌نگاری انتقادی روش ماست

صورت بندی کردن مسئله به این معناست که با استفاده از چارچوب نظری و تحقیقات پیشین نشان ‌دهیم مهاجران افغانستانی در ایران و اصفهان درگیر مسئله‌ی طرد اجتماعی هستند. اما نکته کلیدی درباره صورت‌بندی کردن مسئله مفهوم ربط[3] است. ربط درواقع به معنای اهمیت[4] و به این معناست که شما بعنوان محقق معتقدید موضوعی که طرح کرده‌اید از اهمیت کافی برخوردار است. یک مفهوم بسیار کلیدی در تحقیقات، واژه «اهمیت» یا ضرورت تحقیق است که در صورت‌بندی کردن مسئله ابعاد ضرورت و اهمیت را با مفهوم تناسب و ربط بیان می‌کنیم.

در چند دهه گذشته مردم افغانستان به دلیل جنگ، تنش‌های گوناگون و ناپایداری‌های کشورشان مجبور به ترک کشور خود شدند؛ و به کشورهای گوناگون از جمله ایران مهاجرت کرده و پناهنده شدند. بیشترین مهاجرت مردم افغانستان به ایران بوده زیرا اشتراکات مختلف بخصوص در زبان فارسی دارند و ایران همسایه افغانستان است. هنگام توضیح درباره ضرورت و اهمیت تحقیق در قسمت صورت بندی کردن مسئله، باید آن ابعادی از موضوع تحقیق را برجسته کنیم که نشان می‌دهد چرا دغدغه‌ی طرح آن مسئله را داریم. به این «چرا» ربط یا relevance  می‌گویند که چند بعد دارد. یک بعد آن، بعد علمی یا رشته ای‌ست؛ مثلا در رشته مطالعات فرهنگی باید توضیح دهیم مسئله طرد اجتماعی از مسائل کلیدی در مطالعات فرهنگی‌ست. گفتمان مطالعات فرهنگی و هویت این گفتمان عموما با مطالعه روابط قدرت و فرهنگ یا درهم تنیدگی قدرت و فرهنگ در جامعه امروزی تعریف می‌شود. روابط قدرت و فرهنگ به این معناست که چطور در دنیای امروز دین، زبان، جنسیت، قومیت، آداب و رسوم یا شیوه های زندگی به عنوان فرهنگ، درگیر مناسبات و روابط قدرتند. روابط قدرت عمدتا به معنای روابط سلطه است؛ این که چطور مهاجران افغانستانی در ایران درگیر روابط قدرت می‌شوند و سلطه بر آنان اعمال می‌شود؟ چطور حقوق انسانی و حقوق بشر درباره آن‌ها مراعات نمی‌شود؟ چطور مهاجران افغانستانی در ایران از نظر قوانین حقوق بشر، قوانین بین‌المللی، ارزش های اخلاقی، دموکراسی و امثال این‌ها  محروم و طرد می‌شوند و در انزوا قرار می‌گیرند؟

به عنوان دانشجوی رشته مطالعات فرهنگی باید بتوانید نشان دهید در گفتمان این رشته مقوله طرد اجتماعی کجا قرار دارد و بر اساس این تلقی توضیح دهید که مطالعه طرد اجتماعی مهاجران می‌تواند از مسائل مهم گفتمان مطالعات فرهنگی باشد.

در پاسخ به این که چرا این موضوع را مطالعه می‌کنید:

اولین ربط، ربط رشته‌ای[5] با موضوع مطرح شده است که باید آن را حداقل در یک پاراگراف توضیح داد.

دومین ربط، relevance به اهمیت اجتماعی و سیاسی مسئله است. برای جنبه‌ی ربط سیاسی[6]  باید توضیح دهید که مثلا میزان مهاجران افغانستانی در ایران و شدت و عمومیت طرد اجتماعی آن‌ها به گونه‌ای‌ست که نمی‌توان طرد اجتماعی‌شان را مسئله حاشیه‌ای در نظر گرفت؛ اگرچه تحقیق درباره این مسئله نادر است ولی این کمبود تحقیق به معنای فقدان اهمیتش نیست؛ بلکه نشان دهنده نوآوری محقق است و در این مسئله جنبه‌های ربط اخلاقی[7] و سیاسی طرد اجتماعی مهاجران افغانستانی  در ایران را باید کاملا توضیح داد.

 

طرد اجتماعی یا مسئله اجتماعی؟

سومین ربط، ربط اجتماعی[8]‌ست؛ یعنی بررسی این موضوع که طرد اجتماعی مهاجران افغانستانی در اصفهان به صورت «مسئله اجتماعی» درآمده؛ زیرا باتوجه به تعداد جمعیت این مهاجران در ایران و اصفهان طرد اجتماعی آنان برای خودشان، به عنوان گروهی از انسان‌ها، و برای جامعه ایران و اصفهان پیامدهایی دارد. این پیامدها از نظر امنیت، تنش‌ّها و خشونتی که در ایران و اصفهان به وجود آمده، از نظر گفتگوهایی که در میان مردم، رسانه و مطبوعات درباره این مسئله شکل می‌گیرد و به طور کلی از نظر جامعه هست.

علاوه بر این‌ها می‌توان درباره جنبه‌های اقتصادی و فرهنگی نیز بحث کرد. مثلا در بحث فرهنگی می‌توان توضیح داد که طرد اجتماعی مهاجران افغانستانی از حیث ارزش‌ها‌، دین و فرهنگ برای جامعه ایرانی چه دلالت‌هایی دارد. اگر اشتراکات ایران و افغانستان در زمینه‌های زبان، دین و فرهنگ تاریخی مشترک را درنظر بگیریم درمی‌یابیم که طرد اجتماعی آنان در واقع طرد ارزش‌های خودمان است.

بعد از توضیح مسئله و توصیف چالش‌های طرد اجتماعی در پرتو نظریات، می‌توان به چارچوب نظری پرداخت؛ در این بخش آن بحث‌های نظری که در صورت‌بندی مسئله به شما کمک کرده‌اند را معرفی می‌کنید. مثلا وقتی می‌گوییم مهاجران افغانستانی در ایران و اصفهان با طرد اجتماعی روبرو شده‌اند، به این معنا که تفاوت‌های فرهنگی چالش ایجاد کرده و طردشان کرده است؛ حالا در قسمت چارچوب نظری، نظریه‌ای که به شما کمک کرده است تا آن حرف را بزنید معرفی می‌کنید؛ اگر شما می‌گویید سازوکارهای مهاجرت طرد ایجاد کرده است، این جا نظریه دیگنز[9] را توضیح می‌دهید. اگر روابط قدرت و روابط سلطه را در قسمت صورت‌بندی آورده‌اید در این قسمت اندیشه‌های فوکو[10] و دیگران را ارائه می‌کنید. درواقع در بخش چارچوب نظری درباره نظریات طرد اجتماعی و مهاجرت توضیح می‌دهیم؛ زیرا با کمک این نظریات توانسته‌اید مسئله خود را صورت‌بندی کنید. هنگام توضیح این موارد می‌توانید بگویید مجموعه‌ای از نظریات یا به عبارتی مجموعه‌ای از مفاهیم کلیدی را تلفیق کرده‌اید تا توانسته‌اید مسئله را صورت‌بندی کنید و در قسمت چارچوب نظری نیز این موارد را بیان کرده‌اید.

اگر در قسمت صورت‌بندی مسئله و چارچوب نظری خوب عمل کنید، در قسمت اصلی بحث که بخش پرسش‌هاست می‌توانید پرسش‌های خوبی طرح کنید؛ یعنی ابتدا یک توصیفی از مشکلات و چالش‌های عینی که آن مسئله را دربرمی‌گیرد ارائه می‌کنید. مثلا در مسئله طرد اجتماعی مهاجران به کمک گزارشات مطبوعاتی، آمارهای رسمی یا تحقیقات موجود مشکلات را بیان می‌کنید. گام بعدی تحقیق این است که دیدگاه‌ها را بگویید؛ مثلا یک دیدگاه معتقدست طرد اجتماعی مهاجران افغانستانی در ایران و اصفهان به دلیل اختلافات فرهنگی‌ست. نقص، کاستی‌ها و نقاط قوت هر دیدگاه را نیز بررسی می‌کنیم. یک دیدگاه دیگر مسئله را از نظر اقتصادی بررسی می‌کند و می‌گوید علت طرد اجتماعی مهاجران عدم برخورداری آنان از مهارت‌های کافی برای فعالیت در اقتصاد ایران است. دیدگاه سوم دیدگاه سیاسی است و می‌گوید علت طرد اجتماعی به سیاست مربوط می‌شود؛ مثلا نظام سیاسی ایران و روابطی که با دولت افغانستان و یا با منطقه و جهان غرب دارد، مهاجران را طرد می‌کند. بنابراین دیدگاه‌های گوناگون برای طرد را شرح می‌دهید و هر دیدگاه را ارزیابی انتقادی می‌کنید. هیچ دیدگاهی همه چیز را کامل نمی‌گوید اما هر دیدگاهی چیزهایی می‌گوید و حتی چیزهایی که نمی‌گوید مهم هستند. اگر بتوانید دیدگاه‌های رقیب درباره مشکلی که مطرح کرده‌اید را خوب روایت کنید و به ارزیابی انتقادی آن‌ها بپردازید آن جا به پرسش‌هایی که از گفتگوی انتقادی بین دیدگاه‌ها درباره واقعیتی به نام طرد اجتماعی مهاجران افغانستانی در شهر اصفهان بدست می‌آید، می‌رسید. البته وقتی درباره طرد اجتماعی مهاجران در اصفهان صحبت می‌کنیم در بخش تناسب و ربط و همچنین در بخش صورت‌بندی مسئله باید توضیح دهید که چرا طرد اجتماعی مهاجران را در اصفهان بررسی می‌کنید؟ باید دلیل خاصی برایش داشته باشید؛ آیا فکر می‌کنید که تعداد مهاجران افغانستانی در اصفهان زیاد است و یا طرد اجتماعی‌شان شدیدتر از بقیه شهرهای ایران است؟ و یا بحران‌هایی برای شهر اصفهان ایجاد کرده است که مهم هستند و آن بحران‌ها را توضیح می‌دهید؛ و یا دلایلی شخصی دارد، مثلا چون فقط به این دست از مهاجران در شهر اصفهان دسترسی دارید و برایتان تحقیق پذیر است اهمیت پیدا کرده؛ به این معنا که اگر این امکان تحقیق دسترسی را در شهر دیگری داشتید برایتان فرقی نداشت و در آن جا بررسی می‌کردید. این مشخص شدن علت به طرح پرسش‌ها کمک می‌کند؛ زیرا برخی از پرسش‌های شما ناظر بر این پدیده است.

 

طرد اجتماعی به منزله یک امر اقتصادی، سیاسی یا فرهنگی؟

بعد از طی این مراحل ابتدا به یک پرسش بزرگ و کلی می‌رسید که آن پرسش بیان کننده این است که وقتی دیدگاه‌ها را درباره تبیین مشکلات و چالش‌های طرد اجتماعی مهاجران بیان کردید به این نتیجه رسیدید که این دیدگاه‌ها چه نواقصی دارند و چه ابهاماتی را به وجود آوردند. مثلا ممکن است بگویید ما هنوز نمی‌دانیم کدام یک از این دیدگاه‌ها واقعیت را بهتر توضیح می‌دهند؛ آیا مسئله اقتصادی‌ست یا مسئله مهم فرهنگی‌ست و روحیات، ارزش‌ها و اداب رسوم مردم ایران به ویژه شهر اصفهان به گونه‌ای‌ست که پذیرای مهاجران افغانستانی نیست. یعنی یک رقابتی‌ست که شما نمی‌دانید کدام یک از این دیدگاه‌ها به واقعیت طرد اجتماعی مهاجران افغانستانی در اصفهان نزدیک‌ترند. تحقیقات موجود جواب این پرسش را نمی‌دهد بلکه از وجود مسائلی چون طرد اجتماعی و مهاجرت افغانستانی‌ها در اصفهان خبر می‌دهد و می‌گوید این طرد جنبه‌های گوناگون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هم دارد؛ اما نمی‌دانیم کدام یک از این دیدگاه‌ها واقعیت را به طرز دقیق‌تر، همه جانبه‌تر و قابل اعتمادتری نسبت به سایر دیدگاه‌ها روایت می‌کند. پس می‌توانید سوال بزرگی مطرح کنید که از درون صورت‌بندی مسئله‌تان بیرون می‌آید؛ چون صورت‌بندی مسئله‌تان در پرتو بحث‌های نظری صورت گرفته. وقتی سوال اصلی‌تان را مطرح کردید می‌توانید آن را به کمک سوالات فرعی ارزیابی و تحلیل کنید؛ وظیفه سوالات فرعی پاسخ دادن به سوال اصلی‌ست؛ به همین دلیل باتوجه به ارزیابی انتقادی که از دیدگاه‌ها داشتیم و سوال اصلی را مطرح کردیم، هر کدام از سوالات فرعی یک جنبه‌ کلی از سوال اصلی را دربرمی‌گیرند.

«مهاجرت» یکی از مسائل ملی ماست. ایران یکی از مهاجرپرترین کشورهای دنیاست؛ مهاجرانی که به ایران می‌آیند اغلب مهاجران افغانستانی‌، عراقی و کردها هستند. درعین حال یکی از مهاجرفرست‌ترین کشورها هم هستیم؛ نخبگان و صاحبان سرمایه خیلی از ایران مهاجرت می‌کنند خصوصا به کشورهای اروپایی و غربی. در چهل سال گذشته چالش مهاجرت، چالش بزرگ مردم ایران بوده است. مقوله طرد اجتماعی هم یکی از مسائل ملی ماست، هم در مورد مهاجران و هم در مورد طرد اجتماعی گروه‌های دیگر، برای مثال طرد معلولین. در جامعه ایران معلولین با اشکال بسیار خشونت باری از طرد روبرو ‌می‌شوند. یا طردی که نسبت به اقوام وجود دارد؛ مثلا اقوام بلوچ، کرد و اقوام دیگری که در مرزها زندگی می‌کنند نتوانسته‌اند در مرکز ادغام شوند. یا طردهای اجتماعی جنسیتی، مثلا طرد اجتماعی زنان در پست‌های سیاسی، اداری و در مشاغل.

طرد اجتماعی مسئله بزرگ جامعه ماست که یک وجه از آن طرد اجتماعی مهاجران افغانستانی‌ست. این مسئله در ایران امروز در مطالعات فرهنگی بسیار اهمیت دارد. موضوع مطالعات فرهنگی تحقیق در زمینه قدرت و سلطه در فرهنگ است؛ این که چطور فرهنگ باعث طرد می‌شود. «فرهنگ» یعنی قومیت، جنسیت، زبان و مذهب. و این که چطور تفاوت‌های قومیتی، شغلی و طبقاتی طرد بوجود می‌آورند.

اگر مسئله را به درستی صورت‌بندی کنیم، مشخص می‌شود از چه روشی می‌توانیم برای پاسخ دادن به پرسش‌ها استفاده کنیم. برای مثال اگر چالش طرد اجتماعی مهاجران افغانستانی را برپایه تجربه زیسته آنان بررسی می‌کنیم‌، باید به سراغ مصاحبه زنده با آنان برویم و توضیح دهیم مردم‌نگاری انتقادی روش ماست و در این زمینه هم کتاب‌های خوبی وجود دارد؛ مثلا کتاب «مردم نگاری انتقادی: روش‌ها، علم اخلاق و اجرا» اثر دی.سویینی مدیسن[11] که بسیار بسیار کتاب مهمی‌ست و کتاب «مردم نگاری انتقادی» اثر جیم توماس[12] دو کتاب مهم در زمینه مردم نگاری‌ هستند. بعد از انتخاب روش، باید آن را به خوبی توضیح داد و در نظر داشت که روش، همانند دیدگاه‌ها که در صورت‌بندی موثر بودند، در کیفیت طرح مسئله و نحوه نگارش سوالات تاثیر می‌گذارد.

 

[1] Social exclusion

[2] Social inclusion

[3] relevance

[4] significance

[5] Disciplinory relevance

[6] Political relevance

[7] Ethical relevance

[8] Social relevance

[9] Anthony Giddens

[10] Michel Foucault

[11] Madison, D. Soyini

[12] Jim Thomas

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha