سایه روشن‌های امر اخلاقی در سینما؛
در داستان ابلق، شخص متجاوز در موقعیتِ فرادستی قرار دارد. جلال به دلیل بهتربودن اوضاع مالی، نسبت به سایر افراد محل، دیگران را بدهکار خود می‌کند. فرادستیِ متجاوز و فرودستی فرد آسیب‌دیده، یکی از موارد پرتکرار در بحث تجاوز است. طبقۀ فرادست در هر جامعه‌ای، فقط تعریفی برای وضعیت اقتصادی این افراد نیست. این اشخاص با نفوذ بسیار در جامعه، گاهی اعتماد مردم را به خود جلب می‌کنند. جلال نیز به علت همین اطمینان، در طول روز به راحتی و به بهانۀ کمک به خانۀ راحله می‌رود.

گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ زهرا ضامنی: ابلق پنجمین اثر نرگس آبیار است. نرگس آبیاری که در فیلم‌هایش، زنان نقش کلیدی دارند. چه مادر باشند در شیار ۱۴۳، چه دختر باشند در نفس، چه عاشق باشند در شبی که ماه کامل شد. انگار زنان جزو جدایی‌ناپذیر آثار این کارگردان شده‌اند. مخاطبِ ابلق با اثری زنانه مواجه است. بیننده در این فیلم، دغدغه‌های دنیای زنان را بار دیگر از زاویه دوربینِ آبیار به تماشا می‌نشیند.

این فیلم در سی و نهمین جشنواره فجر، ۴ سیمرغ را از آن خود کرد. اگرچه پنجمین اثر آبیار، بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شد؛ اما جای خالی داستانی پرکشش در این فیلم به چشم می‌آید. ابلق نیز مانند بسیاری از فیلم‌های این سال‌های سینما، از فقدان فیلم‌نامه‌ای قوی و جذاب رنج می‌برد. تجاوز را می‌توان یکی از مهم‌ترین مشکلات جامعۀ بشری دانست. هنگامی که این موضوع در جامعه‌ای اسلامی رخ دهد، تلخی‌اش چندین برابر می‌شود. راحلۀ داستان ابلق، الناز شاکردوست، نیز درگیر همین معضل است. مخاطب گاهی خودش را جای او می‌گذارد. می‌رود در عالم فکر و خیال که اگر جای او بودم چه می‌کردم. اما بیننده نیز مانند راحله، توانایی تصمیم درست ندارد.

در داستان ابلق، شخص متجاوز در موقعیتِ فرادستی قرار دارد. جلال به دلیل بهتربودن اوضاع مالی، نسبت به سایر افراد محل، دیگران را بدهکار خود می‌کند. فرادستیِ متجاوز و فرودستی فرد آسیب‌دیده، یکی از موارد پرتکرار در بحث تجاوز است. طبقۀ فرادست در هر جامعه‌ای، فقط تعریفی برای وضعیت اقتصادی این افراد نیست. این اشخاص با نفوذ بسیار در جامعه، گاهی اعتماد مردم را به خود جلب می‌کنند. جلال نیز به علت همین اطمینان، در طول روز به راحتی و به بهانۀ کمک به خانۀ راحله می‌رود.

ابلق، داستان خرده فرهنگ‌های اجتماعیِ این سرزمین است. خرده فرهنگ‌هایی که گاهی واقعیتی تلخ را رقم می‌زنند. راحلۀ ابلق زنی منفعل نیست. او فقط توانایی مقابله با جلال را ندارد. اما تلاش خود را می‌کند. راحله می‌کوشد تا همسرش علی، هوتن شکیبا، را برای تغییر محل زندگی راضی کند؛ اما نمی‌تواند. شاید در محل زندگی راحله، مانند تعدادی از زنان این سرزمین، کتمانِ تجاوز کاری قهرمانانه باشد. آن‌ها به سختی تجاوز را انکار می‌کنند؛ تا از آشوبی عظیم‌تر پیشگیری کنند.

آموزش یکی از کابرد‌های اساسی هر رسانه است. رسالت سینما، به عنوان رسانه‌ای بزرگ، در موضوع تجاوز چیست؟ گاهی اوقات مانند داستانی که در فیلم ابلق می‌بینیم، خودمان تیشه به ریشۀ فرهنگ و آموزش می‌زنیم. بروزات عناصر فرهنگی، در هر مللی قوت و ضعف دارد. اما فیلم‌ساز باید این مفاهیم را به تعادل برساند. امروزه جامعۀ ایران، محتاج تعریف درستی از مصادیق فرهنگی و اجتماعی مانند غیرت، ناموس یا حیا است. در این فیلم رحیم، مهران احمدی، به عنوان فردی عاقل‌تر از دیگران راحله را میان دوراهی قرار می‌دهد. اما انتهای هر دو راه به بن‌بست می‌رسد. راحلۀ داستانِ ابلق، به عنوان نمایندۀ زنان آسیب‌دیده، در صورت پافشاری بر حرف خود و افشای شخص متجاوز باید قتل جلال توسط همسرش را بپذیرد؛ و در صورت سکوت نیز، باید پشت‌پا بزند به تمام گفته‌های خود و نگاه سنگین دیگران را به عنوان زنی حسود و شاید خائن تحمل کند. ابلق با نگاهی زنانه به مفاهیمی مانند ناموس و غیرت، قصد حمایت از زنان و فهم موضوعاتی را دارد که در نسبت تنگاتنگ با مفاهیم اجتماعی و فرهنگی است. اما در جامعۀ امروز، این مفاهیم با بروزاتی شبیه به داستان زندگی راحله، بعضا به مفاهیمی ضدخود تبدیل شده‌اند.

هیس! دختر‌ها فریاد نمی‌زنند، اثر پوران درخشنده شاید یکی از مهم‌ترین آثار سینمای ایران با موضوع تجاوز است. سال ۱۳۹۲ که هنوز چنین بحث‌هایی به شکل معمول و در پردۀ سینما، رواج نداشت پوران درخشنده، فیلمی هشدارآمیز ساخت. این فیلم نیز اگرچه شاید راه حلی ارائه نکرد؛ اما در قامت آن سال‌های سینما، هشداری بزرگ برای والدین بود. حالا در سال ۱۴۰۱، فیلمی با موضوع تجاوز به نمایش در می‌آید. سینما در جایگاهِ رسانه‌ای بزرگ، فیلمی با ساختار خوب و موضوع تجاوز می‌سازد. ثمرۀ این فیلم چیست؟ باز هم مخاطب نمی‌دانمی به نمی‌دانم‌های پیشین‌اش اضافه می‌شود.

سینما نقشی مهم در ساخت الگو‌های اجتماعی دارد. این رسانه در شکل‌دهی به الگو‌های یک نسل، عنصری مؤثر است. غرب سال‌هاست از سینما، به عنوان ابزار جامعه پذیری فرهنگی خود استفاده می‌کند. آن سوی مرز‌ها دریافته‌اند که برای تغییر اصول یک نسل، ابتدا باید فرهنگ را تغییر دهند. ناهنجار را به جای هنجار جا بزنند، یا نباید‌ها را باید کنند. در چنین شرایطی وظیفۀ فیلم‌سازان ایرانی چیست؟ آیا فیلم‌سازان ایرانی تغییر جامعه و جو اجتماعی را دست‌خوش احوالات فرهنگی مردم نمی‌دانند! آیا در صورت تغییر خرده‌فرهنگ‌ها، جامعه اصلاح نمی‌شود! پاسخ به این دو سؤال اگرچه ساده، اما نیاز به تفکر دربارۀ روند فیلم‌سازی در ایران دارد. سینما،  توانایی نهادینه‌کردن هنجار‌های اجتماعی را دارد. سینما به عنوان رسانه‌ای پرطرفدار، با تغییر فرهنگ‌های هر ملتی قادر به تحول بزرگ اجتماعی است.

/انتهای پیام/

Iran (Islamic Republic of)
میم نون واو
۰۱:۲۹ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۳
عالی و دقیق
نقد جامعی بود
ارسال نظر
captcha