گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ مرضیه سهامی احمد: روزگاری نه چندان دور در کوچه و خیابانها، مغازهها و دکههایی وجود داشت که صبح به صبح شاهد جمعیتی از مردم بود که جلویش صف میکشیدند تا اخبار را از داخل صفحات و کاغذها بیرون بکشند و بدانند دوروبرشان چه خبر است. بله، درست حدس زدید: روزنامهفروشی! انگار همین دیروز بود که روزنامهها برای خودشان بیاوبرویی داشتند و روی میز هر اداره و ارگان و شرکتی روزنامه میگذاشتند تا اربابرجوعی، کارمندی، مدیری حین کارهایش آن را ورق بزند و بخواند و آگاهیاش را افزایش دهد، اما در این چند سال اخیر، بهمرور کتاب و روزنامه و نامه و همهچیزهای کاغذی کمرنگتر شد و سایت و ایمیل و پیدیاف و امثال اینها پررنگتر. بااینحال مرور تاریخچه مطبوعات ایرانی از آغاز تا امروز، خالی از لطف نیست و شاید باعث شود بهتر بدانیم چه کسانی در طول این سالها برای زنده ماندن این کاغذهای جاندار تلاش کردهاند.
میرزا صالح شیرازی از نخستین دانشآموختگانی بود که توسط عباس میرزا به اروپا فرستاده شد و هنگامیکه به ایران بازگشت، اولین روزنامه ایرانی را با عنوان «کاغذ اخبار» (معادل newspaper انگلیسی) در سال ۱۲۱۵ منتشر کرد. روزنامه «کاغذ اخبار» در دو برگ بزرگ با چاپ سنگی منتشر شد که در صفحه اول این روزنامه، اخبار ممالک شرقی و در صفحه دوم اخبار ممالک غربی به نگارش درآمد.
پس از چهارده سال، در سال ۱۲۲۹ میرزا تقیخان امیرکبیر دومین روزنامه رسمی ایرانی (برخی نوشتهاند روزنامه «زاهِریرادی باهرا» نخستین روزنامه محلی و دومین روزنامه ایرانی است که در سال ۱۲۲۷ در ارومیه منتشرشده) را منتشر کرد که در آغاز با نام روزنامه «اخبار دارالخلافه تهران» و سپس با نام «وقایع اتفاقیه» چاپ شد. انتشار این روزنامه در راستای اصلاحات امیرکبیر برای انجام تغییرات بنیادین در ایران بهمنظور رسیدن به پیشرفت بود. قیمت این روزنامه ده شاهی بود که با نیم من گوشت برابری میکرد؛ بنابراین عامه مردم ترجیح میدادند گوشت بخرند تا روزنامه! این روزنامه از همان آغاز هم هوای حکومت ناصری را داشت و تملق و چاپلوسی را در صفحاتی از هر شماره میگنجاند، اما پس از انتشار چهل شماره آن، امیرکبیر به دستور ناصرالدینشاه به قتل رسید و برگ دیگری از ظلم و جور حاکمان رقم خورد.
چند سال بعد بازار انتشار مطبوعات گرمتر شده بود و روزنامه و نشریه خواهان بیشتری داشت؛ در همین سالها (در ۱۲۴۶) اولین نشریه علمی ایران با عنوان «روزنامه علمیه دولت علّیه ایران» پا به عرصه وجود گذاشت و به سه زبان فرانسه، عربی و فارسی انتشار یافت. در این دوره، نشریات ادواری و جراید تخصصی رواج پیدا کرد، اما بهطورکلی به دلیل وجود محدودیتهایی در نگارش واقعیتها و علل وقایع، همه اینها ناقص و نارسا بودند. با این حال نشریات دیگری بودند که بهصورت زیرزمینی چاپ میشدند یا دفترشان در خارج از کشور بود. این نشریات مشکلات کشور را با نثری ساده و عامهفهم بیان میکردند و در شکلگیری نهضت مشروطیت سهم عمدهای داشتند.
در دوران سلطنت مظفرالدین شاه که ندای مشروطهخواهی از همه جای کشور بلند بود، کمکم روزنامهها از انحصار دولت خارج شدند و روزنامههای غیردولتی عنوان «روزنامه آزاد» را روی خود حک کردند تا بیشتر از قبل، از مسائل اجتماعی و عامهپسند سخن بگویند. حتی نثر روزنامهها از نثر ادیبانه و منشیانه به سمت نثر ساده حرکت کرد. مردم هم از این روزنامههای آزادیخواه استقبال کردند و تعداد افراد بیشتری پولهایشان را برای خرید روزنامه مصرف کردند و روزنامهخوان شدند.
این تلاشها ادامه پیدا کرد تا در سال ۱۲۸۵ فرمان مشروطیت امضا شد و از آن به بعد خون تازهای در رگ مردم آزادیخواه دوید که بعضی از خواستههایشان لابهلای کلمهها و جملههای روزنامهها بالاخره به گوش سران و مسئولان رسیده و نتیجه داده. با پیروزی مشروطه، انتشار روزنامه و نشریه افزایش پیدا کرد، بهطوریکه روزنامه «مجلس» با ده هزار تیراژ رکورد زد و برای حق نوشتن «بهکلی آزاد» بالای صفحه اول خود به همگان فخر فروخت.
از دیگر روزنامههای مهم و معروف صدر مشروطیت (به قولی با ۲۴ هزار تیراژ)، «صوراسرافیل» بود که به سردبیری میرزا جهانگیرخان شیرازی و با همکاری علی اکبرخان قزوینی (دهخدا) شروع به فعالیت کرد. آنها در این روزنامه، مقالات کوبندهای بر ضد استبداد مینوشتند و از طرفی با روحانیون ضد مشروطه مبارزه میکردند. ستون طنز این روزنامه در دست دهخدا بود که مطالب انتقادی و سیاسی خود را با زبان طنز به نام «چرند و پرند» به گوش مردم میرساند. صوراسرافیل از همه قشرهای جامعه مخاطب داشت و بسیاری از مشکلات کشور را بیپرده بیان میکرد. پس از انتشار ۳۲ شماره از این روزنامه و پس از به توپ بسته شدن مجلس، میرزا جهانگیرخان و عدهای دیگر از روزنامهنگاران اعدام شدند.
در دوره پهلوی اول کمکم جریانهایی برای باسواد شدن مردم عادی و مخصوصاً بزرگسالان شکل گرفت و طبیعتاً باید روزنامهها از دست یک عده خواص روشنفکر خارج میشد و در دست همه مردم قرار میگرفت، اما دوره رضاخان، دوره روزنامههای مرده است؛ مردگان زندهنمایی که هستند و مینویسند، اما جرئت ندارند از درد مردم چیزی بگویند و محتوای روزنامهها محدود به مطالب سرگرمکننده، مسائل تاریخی، ادبیات و رمانهای پیشپاافتاده است. در این دوران، تعداد مطبوعات به سراشیبی میافتد و سالبهسال از تعداد آنها کاسته میشود.
محمدرضا شاه، اما مثل پدرش با ابهت و قلچماق نیست و در زمان او وضع جراید بهتر میشود؛ البته جنگ جهانی و اشغال ایران توسط بیگانگان هم مزید بر علت میشود که مردم اخبار را دنبال کنند و علاقه به پیگیری اخبار جنگ، مردم را به سمت روزنامهها سوق دهد. سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ دورهای ویژه در تاریخ مطبوعات ایران است؛ انجمن مطبوعات در دهه ۲۰ تشکیل میشود و پسازآن، پرهیجانترین دوره مطبوعاتی قبل از انقلاب است، اما با برپا شدن «بلوای نان» (در پی کمبود ارزاق) در سال ۲۱، برای اولین بار دستور تعطیلی تمام جراید صادر میشود که ۴۳ روز طول میکشد. پسازاین اتفاقات و بعد از ملی شدن صنعت نفت، در دوره نخستوزیری مصدق، روزنامهنگاران، آزادی قلمی را تجربه میکنند که در تاریخ مطبوعات ایران بینظیر است. مصدق اجازه هرگونه انتقادی نسبت به دولت را صادر میکند و بعضی از روزنامهها و نشریات مختلف تا میتوانند بر دولت و حکومت میتازند و فحش و بدوبیراه بارش میکنند، بهطوریکه در دولت دکتر مصدق حدود هفتاد روزنامه در مخالفت با دولت بهشدت فعالیت دارند. هرچند این وضعیت ادامهدار نیست و بعد از کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲، بسیاری از مطبوعات تعطیل میشوند و دوباره چند روزنامهنگار و مدیر پای طناب دار میروند تا حساب کار دست بقیه بیاید.
بعد از سال ۴۲ ازآنجاکه از چاپ خبر و مجلههای سیاسی و انتقادی جلوگیری میشود، مجلههای غیرسیاسی مجالی برای جولان مییابند و مسائل کماهمیتی مثل زندگی خصوصی خوانندهها و بازیگران سینما نقل محافل میشود. در دهه پنجاه سانسورهای شدیدی روی مطبوعات اعمال میشود و ساواک حتی به برخی واژهها و اسامی موجود در روزنامهها هم حساسیت نشان میدهد، اما روزنامهها همچنان به حیات خود ادامه میدهند و موضوعات مختلفی مانند انقلاب و جنگ تحمیلی هم فعالیت روزنامهنگاران و نویسندگان را تعطیل نمیکند.
حالا در قرن جدید، در سال ۱۴۰۱ هجری شمسی، شبکههای اجتماعی و ماهواره و تلویزیون با سرعتی فوق تصور، اخبار را بهدست مردم میرسانند، اما هنوز خواندن مطالب و اخبار از کاغذ و کتاب و روزنامه، مزه دیگری دارد که با هیچچیزی در دنیا قابلمقایسه نیست.
/انتهای پیام/